☘#سفرنامه طریق الحسین علیه السلام🏴 قسمت دوم وارد خرمشهر شده ایم،هواگرم وشرجی است،ازمناره های مساجد صدای اذان به گوش میرسد،شهر شلوغ است. موکبهای اباعبدالله درهر جا دیده میشود. این شهر همیشه آماده بوده و هست.مردم نجیب خرمشهر هنوز هم باهمه ی محرومیت های این شهر پرخاطره، عاشقانه برای این سرزمین غیرت و مردانگی گرو میگذارند، این را از استقبال و پذیرایی که از هموطنانشان در این روزها میکنند میشود به وضوح حس کرد. ایستگاه قطار مملو از زائر است. درچشم به هم زدنی قطار خرمشهر_شلمچه پر میشود از سیاه پوشان اباعبدالله و حدود نیم ساعت بعد در مرز شلمچه گذرنامه به دست، خسته ومشتاق به سمت صفوف روانه میشویم. ازدحام در مرز بیش از حد تصور است.صوت روضه از هرجا به گوش میرسد. لثارات الحسین چون رودهای خروشان به سمت دریای محبت حسین💔 درتلاطمند برقراری نظم برای این جمعیت فوق تصور، بسیار سخت است، اما همه چیز عالی است،صف به سرعت جلو میرود و ازمرز عبور می‌کنیم. مأمورین ایرانی جای خود را به عراقیها میدهند. فقط یک خط جغرافیایی توانسته بین دو کشور مسلمان فاصله باشد که در محاسبات دو ملت فاصله ای نیست که بتواند قلوب ما را به هم و با هم به مولایمان متصل نکند. این اجتماع همان جمعیت امام زمانی است که به خون خواهی حجت خدا به گرد فرزندش در همین مکان جمع خواهند شد... ✌️ اهلا وسهلا زوار الحسین،نوشته پرچمی بود که هنگام ورود توجهم را جلب کرد. فروانی آب و غذا هرگوشه از مسیر تا پایانه مسافربری هیچ زائری را تشنه وگرسنه نمیگذارد،هرچندخستگی راه وبی خوابی در چهره همگان نمایان است.... بی سروسامان توام یاحسین💔 دست به دامان توام یاحسین💔 ساعت حدود ۱نیمه شب است و این مکان پراز اتوبوس و مینی بوس ،ون وماشین های سواری است که منتظرند تا زائر آنها رانتخاب کند و راهی شهرهای سامرا،نجف یا کربلا شوند. چقدر این آوارگی و خستگی را دوست دارم حسین💔 این بی سروسامانی،برای توست لحظه ای نیست که شرمنده تونباشیم حسین😭💔 کاش این همه،زحمت مارانکشیده بودی مولای غریبم و اینچنین ما را شرمنده محبتت نمیکردی😭 نزدیک نجف اشرف شده ایم،ساعت هاست زوار را میبینم که این طرف و آن طرف جاده با پای پیاده روانه کربلا هستند. اینجا موکبها کمتر دیده میشوند. پرچم های بزرگ یاحسین و لبیک یاحسین در دست جوانان عرب چشم را مینوازد. ساعت حدود۱۲ظهر در نجف پیاده میشویم ،هوا داغ و شرجی است ،نمیدانیم کجا برویم و در کدام موکب اسکان کنیم تا بتوانیم موقع خنکی هوا به خدمت اول امام عالم برسیم که یکباره آقا جانمان،شاه نجف، توسط خادمین پسربزرگوارشان جای مناسبی برایمان مهیا کرد... ط_حسین زاده✍ #حیاتنا_الحسین @khatat_banoo

☘#سفرنامه طریق الحسین علیه السلام🏴 قست سوم سوار ماشین ابوباقر ،خادم زوار اباعبدالله شدیم و او ما را به منزلش میبرد. حالا در نجف هستیم ،این شهر پراز مظلومیت است، یادمظلومیت آقا امیرالمؤمنین درکوچه پس کوچه های شهر،هنوز هم, دلهای شیعیان را آتش میزند💔😭 محرومیت این شهر با وجود اماکن مهم تاریخی و مذهبی جای تعجب دارد!!!! اما با همه آنچه در کوچه و خیابان آن از محرومیت دیده میشود عجیب آرامشی دارد 😌 آرامش توأم با بغض هزار وچندساله در گلوی میلیونها شیعه امیرالمؤمنین علیه السلام🥺 🌱زیارت آقاجانم آرزوی هر لحظه زندگیم است ومن همیشه آمدنم به کربلا را مدیون اذن وتوجه مولاجانم علی علیه السلام بوده وهستم🥺😭 راه خانه تا حرم زیاد است ،مجبور میشویم چندبار درموکبها استراحت کنیم و نماز راهم بخوانیم ،درهای حرم به روی بانوان بسته است😔 آرزو کردم کاش روزی اینجاهم به اندازه حرم آقا امام رضا بشود صحن حضرت زهرا برایمان بازشد❤️،مشتاقانه به سوی صحن پرمیکشیم🕊 سلام بانوی بی قبرونشان🥺 سلام آرام جان علی چه خوب پذیرای مهمانان علی شده ای😭 نامت که به زبان میآید اشک غربت تو بی امان جاری میشود،حتی میشود اینجا درصحن تو صدای آه مولا را هم شنید،آه از امانتی که زودوجوان ،کبودودلشکسته، برگردانده شد🥺😭😭😭 آه از غربت مادرم زهرا وآه و واویلا ازغربت مولایم علی😭😭😭 درب ورودی به ضریح مطهر بازاست ،اما اجازه ورود نداریم و فقط میشود گوشه ای از ضریح رامشاهده کرد🥺 از همینجا روبه روی ضریح به آقا سلام میدهم🤚 و دلم را روانه آنجا میکنم💔🤲 همه صحن مملو از زائراست،حیاط واطراف حرم تا خیابان های اطراف در احاطه عاشقان و ارادتمندان حضرت است. باورش مشکل است که چطور این همه انسان که لحظه به لحظه برتعدادشان اضافه میشود،در این حرم کوچک جا میشوند!! به یاد حرف مرحوم آیت الله حائری می‌افتم که می‌گفت: اگرخدابخواهد دیوارها کنار میروند!☝️ همسر ودختران ابو باقر ما را شرمنده کرده اند، از شستن لباسها تا آماده کردن غذا و وسایل خواب برای زائرین را، با افتخار وخلوص نیتی عجیب انجام میدهند 😌 مروه،فاطمه شاهدومعصومه دختران این خانه اند که پابه پای مادر درخدمت زوارند ،دست وپا شکسته بااندک زبان عربی که میدانیم باهم ارتباط ودوستی برقرار کرده ایم وقتی به ام باقر میگویم انشاءالله امام حسین تقبل منکم، دستانش رابه آسمان بلند میکند ودرحالیکه اشک در چشمانش حلقه میزند و با تواضعی خاص, انشاءالله میگوید🥺 سید علی درمسیر مسجد کوفه وسهله ما را سوار اتومبیلش میکند ،هرچه اصرار میکنیم کرایه را قبول نمیکند و ازما میخواهد حتما در مسجد یادش کنیم ابتدا به زیارت میثم تمار میرویم آنجا هم مملو از زائراست،به سختی وارد حرم میشویم،هنوز مدح علی از زبان بریده میثم جاری است🥺 واین بزرگی مولاست که برهرکس که معرفت او را با گوشت و پوست و استخوان درک کرده وفریاد میزند،عزت وآبرو می‌بخشد☘👌 ایکاش که اینچنین معرفتی شامل حال ماهم بشود🤲 نماز مغرب وعشا راهمانجا میخوانیم و به سمت مسجد کوفه میرویم ازجای جای مسجد صدای تسبیح و تکبیر به گوش میرسد،ازدحام در مسجد مثال زدنی است!! همه را میبینم جز صاحب و مولایمان😭😭 در دلم بارها صدایش میکنم،آقا جان ،اینجا محراب حضور توست که خالی مانده است😭 با خودم بارها مرور میکنم لحظه ای را که آقا دراین مکان حکومت میکند واین لشگر آماده ی عاشق ،مست غرور،با چشمان گریان از ظهور ایشان تکبیر میگویند🥺✌️✌️ فضای این مکان سنگین است،اینجا محل حضور اولیاء و فرشتگان خداست وخدا چه منتی برماگذاشت که بواسطه حسین💔 علیه السلام دعوتمان کرد. هواگرم است وهمه غرق مناجات ،ماه در وسط آسمان خودنمایی میکند ☘گویی زمان ایستاده وفقط ماییم و این لحظه ☘ماییم و نماز و دعای مقامات مسجد ☘ماییم و محراب و صدای مناجات غریبانه علی وشاید... مناجات غریبانه آخرین منجی🥺😔😭..... ✍ط_حسین زاده #حیاتنا_الحسین #اربعین @khatat_banoo

☘#سفرنامه طریق الحسین علیه‌السلام 🏴 قسمت چهارم مقصد بعدی مسجد سهله است ،فاصله زیادی بامسجدکوفه ندارد اذن دخول مسجدکه دعای بسیار زیبایی دارد میخوانیم و وارد میشویم 🌱محل زندگی امام زمان درعصرظهور😍 این مکان،منتظرتر از همه منتظران است! ساعت۱۲نیمه شب است،تعدادی زیادی از زائرین خسته درحیاط وحجره های مسجد خوابیده اند و تعدادی هم درمقامات مشغول مناجات ونماز هستند،ماهم بسم الله میگوییم وشروع میکنیم بعدازنمارصبح ازاین مکان پر رمز و راز به سمت خانه میرویم تا استراحت کنیم. ساعت حدود۵عصر روزپنجشنبه به سمت حرم امیرالمومنین علیه‌السلام حرکت میکنیم تا زیارت کنیم واذن زیارت سیدالشهداء را ازحضرت بگیریم. دربین راه شنیدیم که دربهای حرم برای بانوان بسته است و حرم بسیار شلوغ است با دلی شکسته از همینجا سلام میدهیم و با آقایمان نجوا میکنیم و اذن و اجازه میطبیم. واینک آغاز پیاده روی ☘ نیت میکنم قدمهایم را به نیابت از رهبرم وهمه شهدایی که در آرزوی کربلا بودند و رفتند؛برای ظهور مولایم بردارم . خسته ایم خسته از دنیایی که با حسین💔چنین کرد. مشتاقیم... مشتاق کربلا... آنجا که زینب با تمام زندگیش وداع گفت😭😔 ودل به خواست خدا سپرد وآماده پاسداری از هدف مولایش شد. موکبها که اکثرا عراقی هستند چسبیده به همدیگر در تمام طول راه برقرارند وآب وغذا و میوه ونوشیدنیهای مختلف به وفور دیده میشود. بعضی به روی زائران آب یا گلاب میپاشندتا ازحرارت وگرما بکاهند.کودکان عراقی دربین مسیر ایستاده و لبیک یاحسین میگویند. بعضی هم آب خنک به دست زائران میدهندیا دستمال کاغذی تعارف میکنند یا سینی طعام روی سرگذاشته و منتظرند تا زائران گرسنه را سیر کنند. چیزی که در طول مسیر قابل توجه است حضور همین کودکان پابه پای بزرگترها در خدمت رسانی به زائران است. گویی همه این کودکان عرب به نحوی نذر آقا امام حسینند و آداب خدمت و اردات به مولا از همین طفولیت را عاشقانه یاد میگیرند یا بهتر بگویم با این آداب زندگی میکنند👌 همین است که جوانان عرب با هر تیپ و فکر و..در راهپیمایی یا خدمت رسانی حضور دارند. گویی عشق،ارادت وتواضع به امام حسین علیه السلام از اصول زندگی این جماعت است اصلی که از نان شب واجب‌تر است ❌حسین برای آنها خط قرمز است انگار حسین همه چیز این جماعت است. روز دوم راهپیمایی است ،بااینکه سعی میکنیم در طول روز کمتر راهپیمایی کنیم اما بعدازظهر هم هوابسیارگرم وشرجی است ،کم کم موکبهای ایرانی بیشتر و بیشتر دیده میشوند،بعضی موکبها با همکاری هر دو ملت برپاست خادمین موکبهای عراقی مرتبا درحال پخت و پز یا پذیرایی از زایرین هستند،آنها احترام خاصی خصوصا برای زائران ایرانی قائل اند و زائرین هم قدر این خدمت را میدانند وهریک به شکلی تشکر میکنند،بعضی از زائران باخود هدایایی آورده اند وبین کودکان عراقی تقسیم میکنند دلنوشته های روی کوله ها و عکس شهدا فضا را زیباتر کرده است: (هرکه دارد هوس کرب وبلا بسم الله قدم هایم را نذر ظهورت کرده ام یا صاحب الزمان آقا اگر ازکنارم گذشتی ونشناختمت سلام علیکم هدف امام حسین از قیام احیای امر به معروف و نهی از منکربود،یادمان باشد...) نزدیک ظهر و هنگام غروب درموکبها ازدحام زیادی است به شکلی جا برای استراحت به سختی پیدا میشود. موکب آقا جانمان امام رضا علیه السلام را به هوای مشهد که دلتنگ آنجاییم برای استراحت انتخاب میکنیم با اینکه موکب بسیار بزرگی است و سالن های بزرگی برای استراحت و اسکان زائر دارد، همه حتی حیاط موکب پر از جمعیت است به زحمت جای کوچکی برای خودمان پیدا میکنیم تا بتوانیم شب را در آنجا استراحت کنیم ،احساس ضعف وسرما میکنم. صبح روز سوم راهپیمایی است ،بیماری برمن غالب شده بالاخره خوردن پی درپی آب سرد و خیس کردن سر و صورت کارخودش را کرد😞 گرما زدگی هم باعث افت فشارم شد وکار به درمانگاه و زدن سرم کشید. درهمان حال بد و نگران و مستاصل ،یاد امام غریبم حضرت زین العابدین علیه السلام افتادم با آن تن تب دار و کبود 😭 و دل شکسته در حالیکه طوقی در گردن داشتند😭 با دستانی بسته😭😭 درآن بیابان گرم 😔😔 وبه یاد دل تبدار بی بی زینب سلام الله علیها بارها صاحبمان را صدا زدم و... نمیتوانم حتی تصور کنم آنچه را اهل بیت رسول الله صلوات الله علیهم در کربلا واسارت کشیدند😭😭 امان از دل زینب💔 چه خون شد دل زینب😭💔 بیماری باعث شد تا بعدازظهر آنروز درموکب بمانیم باماشین یکی ازخادمین مقداری از مسیر را رفتیم وشب را درموکب حضرت خدیجةالکبری علیها سلام که متشکل ازخادمین شهر آمل و عراقیها بود گذراندیم. تا کربلا راهی نمانده است،این راه سراسر عشق واشک و محبت ودلدادگی این راه پر خاطره و سراسر معنویت این مسیر نورانی مودت و همدلیِ لثارات الحسین 💔به نقطه اوج خود یعنی کربلا 💔نزدیک میشود.... ✍ط_حسین زاده #حیاتنا_الحسین #اربعین @khatat_banoo

☘#سفرنامه طریق الحسین علیه السلام 🏴 قسمت آخر واینک ❤️کربلا❤️.... بیابانی که حسین💔 آبادش کرد همان حسین💔 که پاره تن زهرا بود همان حسین 💔که آرام دل زینب بود همان حسین💔 که اینجا کنار علقمه تشنه و دلشکسته قتیل العبرات شد 😭😭😭 همینجا بود که ارباب بی کفن لقب گرفت😭 کنار مجسر الحسین پیاده میشویم کمی جلوتر از انتهای شارع عباس ، حرم سقای تشنه لب ابوالفضل العباس علیه‌السلام پیداست. ازهمینجا دست به سینه عرض ارادت به محضر آقا قمربنی هاشم میکنیم ✋دستم دخیل پنجره های ضریح توست،علمدار🥺🥺 راه زیادی را می رویم اما موکب مدنظر مخصوص آقایان است،به ناچار و راهنمایی یکی از خادمین به سمت مجسر العباس،موکب صاحب الزمان علیه السلام میرویم. کوله ها را در موکب گذاشته و راهی حرم میشویم،فاصله بین موکب تا حرم بازار است ،اینجا هم عراقیها ماء بارد و طعام بین زوار پخش میکنند. به شارع عباس میرسیم باب القبله روبه روی ماست،سر در حرم پارچه سیاه بزرگی نصب شده که روی آن نوشته 💔السلام علیک یاساقی عطاشی کربلا💔 روضه عباس از همین جمله آغاز شد😭😭 اشک امانم را برید با روضه خوانی همسرم سینه زنان به سمت حرم رفتیم: سقای دشت کربلا اباالفضل اباالفضل دستش شده ازتن جدا اباالفضل اباالفضل 😭 ام البنین درکربلا نبودی نبودی بر فرق عباست زدند عمودی واویلا 😭 قد حسین ابن علی تا شده واویلا واویلا😭 پای عدو به خیمه ها واشده واویلا واویلا...😔😔😭 دربهای حرم اصلی به روی بانوان بسته است ،ازهمان ورودی ،ضریح پیداست ودل میبرد از عاشقانش!🥺 زیرزمین حرم جای مناسبی برای زیارت ونجواست حرم بسیار شلوغ است و جای نشستن هم به سختی پیدا میشود به سمت بین الحرمین و حرم ارباب حرکت میکنیم وارد حرم میشویم سلام آقا و اربابم سلام آرام جانم سلام تمام زندگیم💔😭 ببین مرا از راه دور با تنی خسته و بیمار به امید نگاه لطفت آمده ام،خیلی حرفها با تو دارم،حرفهایی که فقط با تو خواهم گفت ،خیلی خواسته ها دارم اما اینک،اینجا هیچ نمیخواهم هیچ نمی‌گویم که توخود درمان همه دردهایی اصلا چه بگویم حسین جان💔😭 این اشکها همه ی آن چیزی است که باید بگویم ببین اشکهایم را آمده ام اینبار نه فقط برای زیارت ،آمده ام برای بیعت بیعتی از عمق جان با حبیبم حسین💔 چه خوشبختم من چه خوشبختیم ما با تو حسین جان❤️ خدایا ،خداوندا چه کنیم تا شکر این نعمت بزرگ را به جا آوریم حرفهایم با تو حسین جان تمامی ندارد اما شلوغی و ازدحام جایی برای ماندن نمی‌گذارد ،حال مساعدی ندارم😔 وارد سرداب میشویم و زیارت میکنیم و یک دنیا حرف ناگفته را اینجا میگذارم و ازحرم به سمت موکب حرکت میکنیم یکروز مانده به اربعین در خیابانهای کربلا به سمت ترمینال درحرکتیم،ازروی پل نگاهی به جمعیت می اندازم،باورکردنی نیست،سیل زوار اباعبدالله به سمت حرم در حرکتند،قیامتی برپاست. من خود به چشم خودقیامت را درکربلا دیدم قیامتی که حسین💔 برپاکرده است!! چه کسی توان آن را دارد که این محشر بزرگ را کمرنگ نماید!!! 🌱این جماعت مسخ حسین است 🌱روح این مردم را حسین تسخیر کرده است 🌱این عشق ابدی است و سینه به سینه جریان دارد 🌱حسین تکیه گاهی است که اسلام به آن تکیه داده است 🌱این حسین همان قرآن است که آیه آیه اش لَکَ الحَمد میخواند 🌱این حسین آبرو میخرد از ما در روز محشر😭 مرز شلمچه پرچم پرافتخار کشورم نشان از ورود به خاک وطن را میدهد، و این پایان سفربه بهشت حسین بود. سفری با شیرینی و سختیهای دلچسب که فرمان آن از دشت بلا به تک تک قلب‌های عاشق صادر میشود. میلیونها زائری که به همدردی کاروان اسرا و لبیک به امام شهیدشان قیام اربعین را رقم زدند تا ذره ای از آنچه برآنها گذشت درک کرده و از آن پاسداری کنند و آمادگی برای قیام فرزندش را اعلام کنند. گذرنامه ها یکی یکی مهر ورود میخورد روی بنری نوشته: زیارت قبول زائر کربلا🥺 ✍ط_حسین زاده #حیاتنا_الحسین #اربعین @khatat_banoo