eitaa logo
خط دوست
63 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
675 ویدیو
6 فایل
یک کانال خاص ☺️برا دخترای خاص😁 هنر، طنز، موسيقى🎶 مطالب علمی 🤩 رمان 📚 💢 مشاوران خوب👇 🔸مشاورخانواده @mpaknejad 🔸مشاورنوجوان و جوان 09191600459 🔸مشاور نوجوان @m_jahazi 🔸سوالات احکام ‏‪0912 452 5766 🔸شبهات اعتقادی @R_Jebreeilzadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
دعوت همسر به نماز به سبک شهدا  «محمد بسیار آدم مذهبی بود و حواسش به من هم بود اما چیزی را مستقیم و با لحن تند نمی گفت. مثلا گاهی که نمازم دیر می شد و می ترسید نکند یادم برود بخوانم با لحن خیلی مهربانانه می گفت: وقت نماز نمی گذره منیرم؟ می گفتم چرا چرا الان می خوانم.» 🌼خاطرات همسر شهید محمد صفری 🌼 🌸 @khatdost 🌸
با این که تعداد مسئولیت هایی که داشت از حد توانایی های یک آدم خارج بود، ولی در خانه طوری بود که ما کمبودی احساس نمی‏کردیم؛ با آن که من هم کار در مخابرات را آغاز کرده بودم و ایشان هم واقعاً گرفتاری کاری داشت و تربیت سه فرزندمان هم به عهده‏ مان بود. وقتی من می گفتم فرصت ندارم، شما بچه را مثلاً دکتر ببر، می برد. من هیچ وقت درگیر مسائل خرید بیرون از خانه، کوپن یا صف نبودم. جالب است بدانید که اکثر مطالعاتش را در این دوران، در همین صف ها انجام می داد.📚 تمام خرید خانه به عهده خودش بود و اصلاً لب به گلایه باز نمی کرد😊😌  خلق خوشی داشت. از من خیلی خوش خلق تر بود.  🌸 @khatdost 🌸
صبح زود حمید می خواست بره بیرون، برایش تخم مرغ آب پز کرده بودم، وقتی رفتم از روی گاز بردارم احسان اومده بود پشت سرم وایساده بود ، همین که تخم مرغ ها را برداشتم آب جوش ریخت پشت گردنش، هم عصبانی بودم که اومده بود تو آشپزخانه هم ترسیده بودم که نکنه طوریش بشه. حمید سریع خودشو رسوند تو آشپزخانه و با خونسردی بهم گفت : آروم باش ، تا تو آروم نشی بچه رو دکتر نمی برم، این قدر با نرمی و خونسردی باهام حرف زد تا آروم شدم، یه هفته تموم می بردش دکتر بهم می گفت : دیدی خودتو بیخود ناراحت کردی دیدی بچه خوب شد. #شهید_حمید_باکری #اخلاق #الگو #یک_نمونه 🌸@khatdost🌸
دیر به دیر می آمد. اما تا پایش را می گذاشت توی خانه بگو بخندمان شروع می شد . خانه مان کوچک بود؛ گاهی صدایمان می رفت طبقه ی پایین. یک روز همسایه پایینی به م گفت « به خدا این قده دلم می خواد یه روز که آقا مهدی می یاد خونه لای در خونه تون باز باشه ، من ببینم شما دو تا زن و شوهر به هم دیگه چی می گید، این قدر می خندید؟» ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
😁😁 ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﮔﺮ: ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ سینه‌اش ﺭُﻭ ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ.😔  ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ می‌کرﺩ.      ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭُﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺵ.📹  ﺩﺍﺷﺖ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ می‌زﺩ.  ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮفی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭی.❓  ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ😊 ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴ‌‌ﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗتی ﺑﺮﺍی ﺧﻂ مقدم ﮐُﻤﭙُﻮﺕ می‌فرستن،  ﻋﮑﺲ ﺭُﻭیِ ﮐﻤﭙﻮﺕﻫﺎ ﺭﻭ ﻧَﮑﻨﻦ! 🛢🤔 ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺿﺒﻂ ﻣﻴﺸﻪ ﺑﺮﺍﺩﺭ، ﻳﻪ ﺣﺮﻑِ ﺑﻬﺘﺮی ﺑﮕﻮ. 😟  ﺑﺎ ﻫﻤﻮﻥ ﻃﻨﺎﺯی 😀ﮔﻔﺖ: آﺧﻪ ﻧﻤﻴﺪﻭنی، ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﻢ، ﺭُﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺍﻓتاده...!😁  و لحظاتی بعد چشمانش را بست، لبخندی زد و شهید شد............"😔 شهید رضا قنبری، معروف به "شهید خندان" روحش شاد.🌷🌷🌷 شهید رضا قنبری ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
از خصوصيات بارز شهيد شيخي شوخ طبعي او بود .🙂 هميشه لبانش پر از خنده😇 بود . اما در عين حال از سخنان لغو پرهيز مي كرد. در جبهه هرگاه از دهان كسي سخن لغوي خارج مي شد بلافاصله اين شهيد بزرگوار مي گفت : ذكر امروز سبحان الله است يا اذكار ديگر...🌺 به اين طريق بدون اينكه مستقيما به آن فرد تذكر دهد ، به او مي فهماند كه مي بايست از سخنان لغو پرهيز نمايد و آن شخص هم بدون اينكه ناراحت شود ، متوجه مي شد و در سخن گفتنش بيشتر مراقبت مي كرد... 🕊شهید ماشاالله شیخی🕊 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
دوستان قدیمی یکی از شب ها در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام، جماعتی از دانشجویان👨‍🎓 مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که ظاهر آنها، یک ظاهر ناپسندی در محیط ما بود؛ چه از نظر وضع و قیافه و لباس و چه از نظر طرز برخورد و صحبت؛ اما ما شاهد بودیم که امام خمینی (ره) به گونه ای با آنان برخورد کرد که گویی با دوستان قدیمی اش نشسته و مشغول صحبت است. آنها آن چنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت، با یک دنیا نیرو، ایمان و امید، از کنار وی برخاستند.👌💫 برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 278. (ره) ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️🎥 سوال: ❓چرا باید به ائمه اطهار علیهم السلام متوسل شویم مگر نمی شود مستقیم از خود خداوند درخواست حاجت کرد؟ 🎙استاد محمدی شاهرودی 📎 📎 📎 پرسمان اعتقادی استاد محمدی 👇👇 🔹🔸🔹🔸🔹🔸 ♨️ @ostadmohamadi ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @khatdost