#بریده_کتاب ✂️📕
تا این جشن تولد🎉 تمام شود، مجبور میشوم حواسم را بدهم به میترا که حس میکنم با سیروس تیک میزند. حس مزخرفی است. از سه کام حبس خودم را محروم میکنم تا نگذارم کسی…
اما همین باعث میشود که حال و روز بچه ها را ببینم. هر کدام که پکی زده و یا زبانش را به لذتش کشانده حال عجیبی دارد.
برای جواد مینویسم: «خر تو خر است این زندگی قبول داری؟»
جواب💬 میدهد: «خر تو خر نیست، خر من و تو هستیم که حتی مثل خر هم زندگی نمیکنیم. اون بیچاره حداقل طبق یک قانون از اول دنیا خر آمده و خر زندگی میکند و خر میرود. من و تو آدم آمدیم خریت را انتخاب کردیم و مثل یک لاشه هم میمیریم حالم خوش نیست پیام نده!»
پیام جواد را میفرستم برای آقای مهدوی و میگویم: «تو که زندگی رو تعریف نکردی… دنیا رو تعریف نکردی، حداقل تعریف ما رو بشنو.»
بالاخره برایم پیام میدهد: «نمیدانم کی هستی، اما زندگی یعنی دست و پنجه نرم کردن با سختی ها، یعنی انتخاب لذت های بلند مدت، نه لذت های کوتاه و دم دستی. خریت برای آن هایی است که فکر کنند زندگی یعنی راحتی🎡 و خوشی🍷، فقط و فقط همین… از هر راهی و با هر وسیله ای… به خاطر همین، وقتی کمی سختی میبینند دنبال اصالت خر میروند.»
مینویسم: «نفهمیدم، من مثل جواد نیستم که بهش مشق فکر کردن🤔 میدادی!»
جواب نمیدهد دیگر. هر چه صبر میکنم جواب نمیدهد. تا آخر شب هم منتظر میشوم.
پاسخی نمی آید.
#هوای_من
بزوووودی در کانال
خط دوست.........
#بخوانیم
@khatdost