#رمان_سو_من_سه
#قسمت_سی_و_نهم
- حالا چی شده وحید جان!
- یکی از بچه های اکیپمون گیر افتاده!
بقیۀ حرفم را می خورم. سکوت می کند که ادامه بدهم. من بیشتر از این چه بگویم؟ نمی دانم چگونه توصیف کنم گروهش را. تا اینکه خودش می گوید:
- دلش می خواد که کمکش کنی؟ یعنی خودش قبول داره که گیر افتاده و کارش اشتباهه؟ آخه الان بچه ها فکر می کنند همه کارشون درسته و قبول ندارند دارند مسیر غلط می رند. تازه خوش حالن و افتخارم می کنند.
حرف هایم در دهانم می ماسد و همۀ ذهنم می شود یک سؤال بزرگ؛ یعنی علیرضا می خواهد یا علیرضا نمی خواهد. بودن یا نبودن مهم نبود. خواستن یا نخواستن، مسئله این بود...
یک پاتوق مان کلبۀ جنگلی بود. کلبه که نبود، قهوه خانۀ بزرگ و امروزی توی جنگل نه، توی همین تهران خودمان بود. جای دنجی بود و حال های خوب و خراب را یکجا دو سه ساعتی نگه می داشت و بعد که می زدیم بیرون همان بود که بود.
صدها دقیقه هم غنیمت بود برای اینکه زور بزنیم تا فراموش کنیم. هر چند افکار مثل مگس رهایمان نمی کرد و در سرمان دور می زند. دیروز علیرضا را تعقیب کردم. رفت توی یک خانۀ در بسته. خیلی عقب ایستادم تا دیده نشوم. بعد از علیرضا چند تا پسر و دختر دیگر هم وارد آن خانۀ در بسته شدند. دخترها وحشی آرایش کرده بودند و پسرها ابرو برداشته و خالکوبی...
آرشام با پا می کوبد به زانویم. بیرونم می کشد از فکر خوره وار دیروز.
نگاهش که می کنم برایم ابرو بالا می اندازد. دستانش را پشت سرش قالب می کند و من کلافه چشم می چرخانم بین تخت ها!
برای خالصی ذهن پوسیده ام از هجوم افکار، مرور افراد می کنم؛ همه شلوار لی و ساپورت؛ پاره و آبی و یخی و مشکی و جذب. همه لباس های مارک. همه لم داده و دو تا لب به نی و چای و قهوه و کاپوچینو.
موبایل ها فعال برای سلفی های بی پایان و تکراری. لبخندها با نی و دود قاطی...
گاهی هم پنهانی با یار مست آن پشت و پست. اینها صحنۀ یکسان شیره کشخانه ها است. از من بپرسید که دو ساعت
نه، دو سال نه، با دو گروه رفیق دو سه سالۀ عمرم، لحظه لحظه این جاها دارند دود می شوند. ذغال ها که خاکستر می شد، جواد می گفت:
- صداش کن این یارو بیاد عوض کنه. دو قِسم عمرمون خاکستر شد و هیچ."
اینها را بعد از فرید می گفت. اما قبل از رفتن فرید می گفت:
- دو لُپ عمرم چاق شد بگو بیاد حال
مون خاکستر نمونه.
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
16.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ازلاک جیغ تا خدا💅
روایت مریم سرخه ای
#تغییرمسیر
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ایده_هنر_خلاقییت
#درآمدزایی
اموزش ورست کردن خودکار بله برون و سر عقد.🤴👸
هم میتونید برای تودتون یا عزیزانتون درست کنید.
و هم میتونید باهاش درامد زایی داشته باشید😊👌
درست کن و بدرخش✨
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🏡 #هنر_مهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
❗️عوارض نخوردن شام:
🔹این روز ها می شنویم که برای کاهش وزن یا سلامتی بیشتر، بهتر است شب ها شام نخوریم.
🔻اما به دلایل زیر این رویه غلط است: 👇👇👇
🔸خالی نگه داشتن معده به مدت طولانی سبب تجمع مایعات مضر در آن می گردد.
🔸وقتی که شام نخورید در نوبت بعدی یعنی صبحانه یا نهار به دلیل گرسنگی زیاد سلول ها ولع شما به غذا بیشتر شده چه بسا چاق تر شوید.
🔸خالی بودن معده در خواب باعث می شود که طبیعت به تحلیل رطوبات اصلی بدن که برای تغذیه سلول ها لازم است بپردازد که منجر به ضعف عمومی می گردد.
#علمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
بانوی 🧕مبارز 💪
یک مرتبه، مرا بر روی تختی🛏 خواباندند و دستها و پاهایم را از طرفین⛓ بستند، وقتی شکنجهگر😈 وارد اتاق شد، سیگار 🚬روشنی بر لب داشت، آن را روی دستم خاموش کرد و همراه با ضجه و ناله من، به مسخره گفت «آخ! سیگارم خامومش شد!» و دوباره سیگار دیگری روشن کرد، این بار آن را بر روی جاهای حساس بدنم خاموش کرد که از تمام سلولهایم درد برخواست.😣😔
حدود 16 روز از بدترین شکنجهها را تحمل کردم، ولی مطلب با اهمیتی به ماموران نگفته بودم؛ و این امر سخت, بر مأموران گران آمد.
از این رو دست به کاری کثیف و غیرانسانی زدند؛ دختر دومم را که به تازگی به عقد جوانی 💍درآمده بود دستگیر⛓ و به نزد من آوردند.
آنها فکر میکردند با ایجاد فشار روحی و روانی، مقاومت مرا در هم شکسته و مرا به حرف درمیآورند
زهی خیال باطل!😏 ...
مأموران به بهانه جلوگیری از خودکشی و حلقآویز شدن، چادر از سرمان گرفتند. برایم خیلی روشن بود که انگیزه واقعی آنها از این کار، دریدن حجاب ـ نماد زن مومن و مسلمان ـ و شکستن روحیه ما بود،
از اینرو ما نیز از پتوهای سربازی که در اختیارمان بود برای پوشش و به جای چادر استفاده میکردیم. 👌
عمل ما در آن تابستان گرم☀️ برای ماموران خیلی تعجبآور 😳بود،
آنها به استهزا و مسخره ما را «مادر پتویی! دختر پتویی!» صدا میکردند. ...
#مرضیه_حدیدچی_دباغ
#الگو #یک_نمونه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_سو_من_سه
#قسمت_چهلم
من هر دو حسش را خوب می فهمیدم. خرابی و خرابتری را.
دو سوم چپقخانه ها، مشترک بین دختر و پسر است و نی رژی جابه جا می شود. دخترها توالت می کردند که زیبا باشند پسرها یک کاری می کردند که زندگی مونث و مذکر، عمیق و دقیق بوی توالت می گرفت. چشمم به در است تا علیرضا بیاید. با چند من اخم و گوشت تلخ در را باز می کند. نفس عمیق می کشم و لبم را می جوم. ذهنم از سیل مشکالت علیرضا هنگ است. جمع جوانی ما چقدر درهم است!!!
از نفس عمیقم به سرفه می افتم...
سگ بگیرند به همۀ این بند و بساط ها. گاهی آنقدر دود فضا را پر می کند که وقتی بیرون می آییم باید دو لیتر ادکلن اصل فرانسه بزنیم.
فرانسوی ها هم حتما گند بو بوده اند که مخترع بو شدند. بوی مصنوعی خوب. آرشام کلکسیون این بوها را داشت و همیشه برای جواد را او می زد. خراب جواد بود. رو نمی کرد. جواد کم محلی اش نمی کرد، اما آرشام خرابش بود. بعد از فرید ساکت تر بود و گاهی خیره می شد به تخت های بغل و آدم هایش! مثل خودمان بودند؛ یک سری نابالغ و بالغ بخت برگشتۀ خندان!
دیدن نداشت که! بخت سیاه اگر نداشتند اینجا نبودند.من اگر بخواهم به اصالتم برگردم، تمام این چپقخانه ها را آتش می زنم. تخت هایش را می کنم ذغال و می گذارم دو قرن بگذرد تا نفت شود.
وجود ما فسیل شده است و به هیچ درد دیگری هم نمی خورد.
قالیچه ها و پشتی هایش را هم اگر در آب دریا بیندازی، باز هم بوی تن عرق کرده و تعفن می دهد. قاب هایش را هم توی سر صاحبانش می شکنم که با آن لحن داش مشدی و خوش آمدگویی و تحویل گرفتن ورودی، یک طویله درست کردند از... مثل ما. با دود، پول جمع کردند، نه حال ها خوب شد و نه دنیا عوض شد.
اما پول ها رفت زیر پارویشان. آرشام که زل می زند به حلقه های دود و لبهای کم کم سیاه شده و صورت های آدم های روبرو، حس بدی پیدا می کنم. انگار می دید که هربار نی کنار می رود و دود بالا، یک نعش روی دوش نعشکش های سیاه پوش بیرون می رود.
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#محرمانه_
📍 ۱۵ میلیون آمریکایی، آب سالم برای نوشیدن و نظافت ندارند!
@secret_file
🔹 توئیت رشیده طلیب، عضو مجلس نمایندگان آمریکا درباره فقدان دسترسی بسیاری از آمریکاییها به آب سالم:
🔹 ۱۵ میلیون نفر (در آمریکا) از دسترسی به آب سالم برای نوشیدن و نظافت خود در بحبوحه همه گیری جهانی بیماری کرونا محروم هستند.
🔹شرکت #نستله (بزرگترین تولید کننده آب بطری در جهان) اجازه دارد با پرداخت ۲۰۰ دلار در سال بیش از ۵۷۰.۰۰۰ گالن در روز آب سالم استخراج کند تا از این طریق جیب خود را با آب کشور ما پر کند.
#آمریکا_بدون_سانسور
#پشت_پرده
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
مـےگفتـ:
_فـرض ڪن خـدا
در گـوش لحظھ هاتـ
میگہ:
فَـاِنـے قَـریبـ :)
من پیشتمـ
نتـرس....🌱
#خداےمن 🙃♥️
#دلِ_شکسته
#ازخدابه_مخلوق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost