#آید
با استفاده از چسبونک ها میتونید به کفگیر و ملاقه ها و .... نظم بدهید
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🏡 #هنرومهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
⭕️خبرفوقالعادهفورۍ!
#عکسبازشود!
مراحل ساخت ...
#کاشبرسدآنروکهدرصحنزیرباراندرکناراودعابخوانیم :")🍃
#مهدویت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
" كُلُّمستحيلٍبقُدْرَةِاللهِيکون "
-همهیناممکنها،باقدرتخدا
ممکنمۍشوند :)♥️
#ازخدابه_مخلوق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#شهید_مدافع_حرم_اکبر_شهریاری
همسرم مثل شهدا بود .🌷
متواضع و صبور و فروتن؛ و خیلی مهربان بود.🍀
روزی یک ساعت قرآن می خواند.🌺
علاقه اش به شهدا ،توصیف ناپذیر است.🌟
کتاب های📚شهدا را میخواند،و هر سال به راهیان نور میرفت.
با آنکه مشغله کاری اش زیاد بود و دائم مأموريت ميرفت،
اما وقتی از بیرون وارد منزل میشد خیلی صبورانه رفتار میکرد👌
خستگی کارش را پشت در میگذاشت.🌸
به عنوان یک زن مرا درک میکرد🧡...
#الگو #یک_نمونه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
•••
رمضاندرحالرفتناستـ!
سفرهداردجمعمیشود!
میدانےآقـا ...
دعاۍشبـهاۍقدرمانبراۍتوبود
ایصاحبدلهاۍخستہبیـا ...:)!
🌺🍃
#مهدویت #اللهمعجللولیکالفرج
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
اب هندوانه با بستنی 🍉😋
هندوانه اب اناناس و اب کمپوت هلو گلاب شکر بستنی هندوانه یا توت فرنگی یخ
اب هندونه رو بگیرید و بذارید دو ساعت فریزر بعد بهش گلاب و اب کمپوت و شکر و یخ اضافه کنید و برا هر کدوم یه کوپ بستنی قشنگ برا یه ظهر تابستونیه دلبره 🍹🍹
🏡 @tarfandony
@jahaze_shik
#مهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محرمانه_مدیا
🎥 وقتی جنایات اسرائیل صدای کارشناس یهودی بی بی سی را هم در آورد؛ تبدیل غزه به بزرگ ترین زندان دنیا مسئله قانونی است یا نظامی؟!
#پشت_پرده
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
تولد دوباره 🦋
🌸 سونی اینهو ساکولین
رهیافته مکزیکی
#تولد_دوباره
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_سو_من_سه
#قسمت_۱۱۵
مهدوی لبانش طرح لبخند دارد و نگاهش طرح محبت. دستانش را کاش می داد دست من تا ببیند چقدر سردم شده و من نیاز دارم کسی
هوای من را داشته باشد. بالاخره لب می زند:
- همینو به خدا بگو وحید!
سر تکان می دهم. نمی فهمم منظورش را:
- بگو خدایا دلم می خواد، اشتها دارم برم سراغ کاری که هوسش داره آتیشم می زنه، بگو خدایا می ترسم از بعضی از کارا، می ترسم برم سراغش سختم بشه، مسخره ام کنن، من رو از اطرافیانم جدا کنه. بگو خدایا خیلی اهل داد و قالم، جوشی و عصبی ام. بگو بعضی کارا رو که برای این انجام میدم چون نفسم حال میاد، چون تعریف یه عالمه آدم پشتش درمیاد. بگو من میام کنارت، آروم می شم بعد میرم سرم یه جاهایی مشغول میشه که کیف داره، شیطون حالشو بهم میده، اما تو رو تار می کنه برام.
- به همین رُکی. کل حیثیتمو به باد بدم!
می خندد مهدوی. چنان می خندد که تا به حال ندیده ام.
ِ......
- چندتا نقطه قوت گروهی دارن، چندتا نقطه ضعف اصلی هم تو جامعه ها هست که جوون رو می کشه پا کار اونا.
مهدوی جریمۀ مصطفی را گذاشته تا صدر و ذیل فرقه ها را بررسی کند و برای ماها بگوید. مصطفی هم ما را نشانده پای تابلو و دارد حرف می زند. قاعدتا باید خیلی زور داشته باشد عصر جمعه بیایی مدرسه، اما همۀ ماها با اشتیاق آمدیم. حتی علیرضای وامانده. البته نه به ذوق شنیدن. گفتیم نمی آییم. مهدوی هم به مصطفی گفته بود اگر بچه ها نیایند وای به حالت. مصطفی هم قول شام داد و همه مثل چی نشسته ایم پای حرف هایش:
- نقطه قوت اصلی که استفاده می کنن، خبر نداشتن سطح جامعه از اون هاست. که این عدم اطلاع رو هم خودشون ایجاد می کنن.
حالا چه جوری؟
آرشام خمیازه می کشد و می پراند:
- دو دقیقه وقت داری مُصی! گفته باشم.
درجا جواب می دهد مصطفی:
- ببند شما.
- احسنت.
این را من می گویم و مصطفی پای تخته ادامه می دهد:
- یه جامعه با تبادل اطلاعات، مردمش رو سمت و سو میده. منظورم از اطلاعات، خبر نیست، کاری با اخبار ندارم، کلی میگم. بالا بردن سطح دانش و حفظ فرهنگ مردم به چند طریقه که بین اون ها، اول مطالعه است که سهم اصلی رو داره، دوم هم نخبه های جامعه، سوم هم رسانه ها. البته الان جای دوم و سوم عوض شده.
جواد صاف می نشیند و می گوید:
- من گزینۀ دوم هستم. اولیش هم سخته، فشار میاد. رسانه هم که درِپیتیه!
مصطفی با اجازه ای به مهدوی می گوید و گچ دستش را پرت می کند سمت جواد. جاخالی می دهد اما باز هم می خورد به موهایش و می خندیم. مصطفی تأمل نمی کند و زود ادامه می دهد:
- مطالعه که توی کشور ما باد هواست. اگه یه خونه کتابخونه توش باشه می گیم واویلا چه خبره، اگه این زلمزیمبو های دکوری رو چند میلیون بخرن بذارن می گیم "باکلاس". اینه که فهم مفید و اطلاع عمیق و درست، عملا در بین عام جامعه جریان پیدا نمی کنه. نخبه هایی هم که اهل حرف زدن باشن، یا کمن یا توی فضای مجازی یه کاری باهاشون می کنن که حرف هاشون بین مردم از اعتبار می افته. می مونه رسانه که چون هفتاد درصد مردم ما رسانۀ خارجی رو ترجیح میدن و از ماهواره و شبکه های دیشی استفاده می کنن، پس اون چیزی که نیاز اصلیشونه دریافت ندارن.
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
معامله با خدا زیان ندارد
اهل معامله باشیم✨❤️
#شهیدانه
#شهدا
#از_مخلوق_به_خالق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#ترفند_خانه_داری
💢لکه های مختلف روی لباس و....را با چه چیزی پاک کنیم؟
❇️ترفندها👇👇👇
قهوه 👈جوش شیرین
رژلب 👈الکل
چربی 👈نوشابه سفید
جوهر 👈شیر
عرق بدن 👈آبلیمو
چمن 👈سرکه
خون 👈آب اکسیژنه
لوازم آرایش 👈فوم اصلاح
#مهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
📸 تصویری متفاوت از
سخنرانی یک دانشجوی خانم
به همراه نوزادش در محضر رهبر انقلاب
١۴۰۰/۰٢/٢١
🌸🌸🌸
"خانم فاطمه یوسفی دانشجوی دکتری دانشگاه علوم پزشکی شیراز"
🍀این تصویر ، به زیبایی؛ یکی از نمود های الگوی زن تراز انقلاب اسلامی را به نمایش می گذارد .الگویی که شاخص های آن در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و بارها تبیین شده و برگرفته از آموزه های متعالی دین مبین اسلام هست .🍀
#زن_جمهوری_اسلامی_ایران
#جایگاه_بانوان
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#شهید_حاج_حسین_خرازی 🌺🕊
در هر شهیدی یک خصیصه ای،🌱🌻
یک اخلاق نیکو و پسندیده ای است🌸🌼
که اگر ما به آن تاسی کنیم
برای ما می تواند رهنمون و هدایتگر باشد.👌💫
#الگو #یک_نمونه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_سو_من_سه
#قسمت_۱۱۶
علیرضا دارد می میرد اما باز هم دست از جفنگیاتش برنمی دارد:
- نیاز اصلی ما با تو فرق داره. مشکل اینه که شما ما رو درک نمی کنید. نیاز من چشم مست و ... دلار هم که باشه من نوکر رسانه های اجنبی هستم. شما مشکلی داری مصطفی جان؟
مصطفی گچ را می گذارد کنار و دست هایش را در جیب شلوارش فرو می کند. این ژست آرام تهاجمی، فقط مخصوص خودش است. چندقدم می کشد جلو و دقیقا مقابل علیرضا می ایستد. لب هم می کشد و سر تکان می دهد. سه بار به چپ، سه بار به راست و بالاخره نگاه عاقل اندر خیلی را برمی دارد از صورت علیرضا و می گوید:
- تو که پنجاه تا بخیه خوردی، یه دور رفتی تو گور، غسل خون کردی، علیل ذلیل این پت و پیاله ها و خراب مراب لب و لپ آویزون داری نصفه نیمه نفس می کشی، لطف کن حرف نزن که من این دو هفته هرچی از آقای مهدوی می کشم، بابت لذت های دو دقیقه ای توی نیازمندم.
قدم عقب می گذارد در حالیکه همه متعجبیم از این لحن مصطفی و یک "ایجان" جواد هم بیشتر از آنکه تشویقی باشد، تعجبی است، را
می شنویم. مصطفی کنار تخته که می رسد دوباره برمی گردد سمت علیرضا و انگشت اشاره اش را بالا می آورد و با همان آرامش خراب کننده می گوید:
- درضمن سعی کن قشنگ خوب بشی که وقتی تلافی زجرای این مدت رو درمیارم بخیه هات نیاز به تجدید نداشته باشه. اینا همه، مسیر اون بیابون رو بلدن. خودم خبر میدم بیان جمعت کنن.
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost