🌺🌺🌺توجه! توجه! 🌺🌺🌺
.
.
.
یک کانال خاص ☺️
براشما دخترای خاص😁
کلی مطالب هنری 🎨
طنز و خنده حلال 🎭
مطالب علمی 👩⚕👨⚕
رمان های جذاب 😍📚
و
حتی
موسیقی با محتوا 🎼
•••|همه ی اینارو می تونی تو این کانال پیدا کنی 🤩🤩|•••
میدونی تفاوتمون با کانالای دیگه چیه؟
💢 مشاوران خوب👇
🔸مشاورخانواده
🔸مشاور نوجوان و جوان
🔸سوالات احکام
🔸شبهات
منتظر حضور سبزتان هستیم 😉🍃
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#کیک_موز_و_قهوه
تخم مرغ 6 عدد
شکر 1ونیم لیوان
آرد 2 لیوان
روغن 1/2لیوان
موز پوره شده 1 لیوان
پکینگ پودر 1ونیم ق چ
وانیل شکری 1 بسته
قهوه فوری یک بسته
اول سفیده و زرده تخم مرغ هامو از هم جدا کردم و با دور تند همزن اونقد زدم تا کامل کف کرد بعد نصف لیوان شکر به سفیده ها اضافه کردم و باز زدم تا کشدار شد .
بعد زرده و 1 لیوان شکر و وانیلم رو 5 دقیقه به همزن زدم تا کرم رنگ و کشدار شد بعد پوره موز و روغن و قهوه رو که با یه کوچولو آب جوش حل کردم رو اضافه کردم بعد آرد و پکینگ پودر رو 3 بار الک کردم و قاطی موادم کردم.در آخر هم سفیده رو به مواد کیکم اضافه و خیلی آروم در حد مخلوط شدن قاطی کردم و تو قالب ریختم و تو فر با دمای 180 به مدت 50 دقیقه پختم .اگه دیدین اینمدت زمان برای کیکتونکمه میتونین نیم ساعت دیگه هم اضافه کنین.
میتونین گردو هم به موادتون اضافه کنین که فوق العاده میشه😊
🍲 #هنر_مهارت
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
|🌻🚜|
خداوند🌿✨
هَمیشہحواسشبھمونهست
فقطبعضۍوقتھادیرترمیرسھ
قوۍتر بِشیم🎧🌻
#خداےدلم♥
#ازخدابه_خالق
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
دوستِ من این نامه رو بخون👇
نامه نوشته بود :💌
" برادر رزمنده سلام ، من یک دانش آموز دبستانی هستم . خانم معلم گفته بود که برای کمک به رزمندگان جبهه های حق علیه باطل نفری یک کمپوت هدیه بفرستیم .
با مادرم رفتم از مغازه بقالی کمپوت بخرم . قیمت هر کدام از کمپوت ها رو پرسیدم ، اما قیمت آنها خیلی گران بود ، حتی کمپوت گلابی که قیمتش 25 تومان بود و از همه ارزان تر بود را نمی توانستم بخرم .
آخر پول ما به اندازه سیر کردن شکم خانواده هم نیست . در راه برگشت کنار خیابان این قوطی خالی کمپوت را دیدم برداشتم و چند بار با دقت ان را شستم تا تمیز تمیز شد . حالا یک خواهش از شما برادر رزمنده دارم ، هر وقت که تشنه شدید با این قوطی آب بخورید تا من هم خوشحال بشوم و فکر کنم که توانستم به جبهه ها کمکی کنم."
بچه ها تو سنگر برای خوردن آب توی این قوطی نوبت می گرفتند ، آب خوردنی که همراهش ،ریختن چند قطره اشک بود...
#الگو
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
#رمان_هوای_من
#قسمت_شصت_و_دوم
مژده رفت!
مژده ای که آخرین بهانه اش برای رفتن این بود که بالاخره دولت آمریکا پنج سال خرج من و مسعود کرده است و حرام خواری است اگر آنجا نمانیم و من به طعنه گفته بودم پس این هجده سال که ایران خرجت را داده تا درس بخوانی و بیست و پنج سال هم آب و خاکش خرج رشد تو و مسعود شده است اگر کسی ندید بگیرد...
مژده مبهوت نگاهم کرده بود. آخرین نگاهش بعد از امضای طلاقش همان بود. بیست و پنج سال ایران را هتل دیده بود و آمریکا را مهد مادری اش در پنج سال...
نتوانست جوابم را بدهد. مسعود فقط گفته بود که آنجا تا قران آخر پول تحصیل و محل سکونت و خدمات و... را ازشان گرفته اند و حتی به ازای درسی که خوانده اند پروژه های مفتی دولتی انجام داده است...
بچه ها را هم گذاشت پیش مادر... به مسعود گفته بود تجربه ی زندگی کنار تو بی نظیر بود... زن بی نظیری بود! در حرف البته نه در درست زندگی کردن...
محبوبه چند روز فقط گریه می کرد و من مدام بچه ها را بیرون می بردم تا نه مادر دق کند و نه مسعود دو تا درد از پا درش بیاورد. شب به اصرار بچه ها ماندیم خانه ی مادر. هادی قیافه ی مردانه می گیرد و اصلا بی تابی نمی کند اما هدی را فقط روی پای مسعود می شود آرام دید.
هدی و بشری و مریم کنار محبوبه و مادر می خوابند و من می روم اتاق مسعود که دارد با لپ تابش کار انجام می دهد.
خانه را داد به مژده به جای مهریه و زحمت های این سال ها و حالا ساکن خانه ی مادر شده است. همه ی این اتفاق ها سر هم شد یک هفته.
#بخوانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost
کلامی از نهج البلاغه:
دنیا خانه آرزوهایی است
که زود نابود میشود
وکوچ کردن از وطن حتمی است.
دنیا شیرین و خوش منظر است
که به سرعت بسوی خواهانش میرود، وبیننده را می فریبد،
سعی کنید با بهترین زاد وتوشه از آن کوچ کنید وبیش از کفاف ونیاز خود از آن نخواهید وبیشتر از آنچه نیاز دارید طلب نکنید.
خطبه۴۵
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
#نیامده_ایم_که_بمانیم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@khatdost