#قرابیه از جمله شیرینی هایی هست که همیشه پرطرفداره ، چه گردویی چه نارگیلی چه بادامی و و و . اما الان براتون یک طعم جدید آوردم که خودمم تا الان امتحان نکرده بودم برام جالب بود که #قرابیه_ارده چه طعمی داره ، ولی مطمئن بودم بوی فوق العاده ایی داره ، واقعا عاااااالیه و خوردنش رو به شدت پیشنهاد میکنم ، فقط نکته ایی که لازم میدونم بگم ، طبع گرم این شیرینیه و افرادی که بدنشون با گرمی سازگار نیست موقع خوردن مراعات کنن 😊
قرابیه ارده:
یک پیمانه رو برای کار انتخاب میکنیم . مثلا من کپ چای رو انتخاب کردم که اندازه استاندارد داره ، لطفا نسبت ها رو رعایت کنید تا هم روی شیرینیتون ترک بخوره و هم خورد نشه و هم اینکه طعمش خراب نشه، موادی که میخواد ، یک پیمانه ارده و یک پیمانه روغن مایع و یک پیمانه پودر قند ( من نصف پودر قند و نصف سه شیره استفاده کردم ) و حدود ۴ پیمانه آرد لازم داریم ولی آرد رو با احتیاط اضافه کنید تا جایی که خمیر به دست نچسبد و در آخر یک ق چ سر پر بکینگ پودر و نوک ق چ وانیل بریزید. تمامی مواد رو در ظرفی با هم قاطی کنید و خمیر و تهیه کنید ، به شکل دایره های کوچک شکل بدین و توی سینی فر که کفش کاغذ روغنی گذاشتین با فاصله بچینید . دمای فر ۱۸۰ به مدت ۱۰ دقیقه آماده است . حتما بعد از اینکه کاملا سرد شد در ظرف دلخواه بچینید و نووووش جان کنید . پاشیدن پودر قند و پودر پسته به دلخواه شماست
شیرینی و طعم خوش مهمونه خونه هاتون🌹
🍲 @khatdost
❌ به گزارش وال استریت ژورنال، بعد از فراگیری کرونا در نیویورک میزان دزدی در این شهر ۷۵ درصد افزایش یافته است.
❌ همانطور که در تصویر می بینید، مغازه داران مجبور هستند برای حفاظت از مغازه های خود موانع چوبی جدید و مانند آن نصب کنند.
#فقر_فرهنگی #فقر #دزدی #آرزوهای_بر_باد_رفته
منبع:
https://on.wsj.com/2B7QlUq
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 مرحوم آیت الله بهجت از مرگ سخن می گویند!
🔻 در ایام سالگرد عروج ملکوتی حضرت آیت الله بهجت،
با ذکر صلواتی یاد ایشان را گرامی می داریم
@khatdost
#رمان_از_کدام_سو
#قسمت_هفدهم
- دلم می خواهد یک دسـت والیبال با هم بازی کنیم و این بار این تو نباشی که همیشه باید یک آبشار محکم حواله ی صورت من بکنی، بلکـه مـن باشـم کـه سـه چهار تـا آبشـار محکـم بکوبـم تـوی صورتـت تـا انقـدر از زبـان مـن بـه خـودت حـرف بی ربـط نزنـی. اگـر پسـرم بـودی، اختیارت را داشتم. به قصد کشت... صدای نفس های عمیقی که می کشد گوشم را آزار می دهد.
- دیگر یک کلام هم حرف نمی زنم. برو هر تصمیمی خواستی بگیر.
اه کـه مثـل بچه هـا قهـر می کنـد. این بـار دیـوار را نشـانه می گیـرم تـا بـه تلافی، محکم بکوبم و بی ریکوردرش کنم. ولی این کار را بکنم بعداً ایـن شـیطان فاسـدم می گویـد: مـن بهـت گفتـم. امـا تـو خـودت انجام دادی. مرگ بر خودت. آن وقت خودم در گنداب می ماند. گوشی ام را برمی دارم و برایش پیام می دهم:
- فردا لباس والیبال بیار، رقیب.
زود جواب می دهد:
- والیبال لباس نمی خواهد. توپ می خواهد که مدرسه دارد.
- هفت صبح منتظرم.
- شش، اگر می آیی بیا، و الا نه.
مجبورم فعلا به سازش برقصم تا وقت کوک کردن ساز من هم برسد.
تا ساعت شش می خوابم؛ یعنی یک ربع به شش که بیدار می شوم. سر شـش جلـوی در، تـوی ماشـینش نشسـته و کتـاب می خوانـد. از نفس افتـاده ام. در را بـاز می کنـد و مـی رود داخـل. قبـلا مهربان تـر بـود. خودم خرابـش کـردم. طـوری درسـتش کنـم دو تـا معـاون از پشـتش دربیایـد. نشانش می دهم کاپیتان تیم والیبال بودن یعنی چی!
ضربـه را محکـم بـه تـوپ می زنـد. انقـدری که در دسـتم جـا نمی گیرد و اوج می گیـرد. مـی دوم امـا خـارج از محدوده ی زمیـن زیرش می روم و نمی توانم هدایتش کنم. بازی را جدی گرفته است. محکم می شوم. به ده دقیقه نرسیده، پنج امتیاز جلو می افتد. رو نکرده بود. نمی توانم مقابل ضربه هایش، خوب توپ را بگیرم. سرویس هشتم را که میزند تلاشی نمی کنم. جاخالی می دهم. می گوید:
- می دونی نْفس چیه؟
نـه نمی دانـم! بد نیسـت کمی سربه سـرش بگـذارم، نگاهش می کنم و می گویم:
- همین که میگه بی خیال همه ی دنیا، برو خوش باش دیگه!
- گاهی نْفس انسـان، با همین شـعار خامت می کنه، تو هم میافتی ِدنبـال بخـور و ببیـن و ببـر دنیـا. بعـد یهـو خیلـی محکم ضربـه می زنه. تـو اگـر آمادگـی نداشـته باشـی، دفـاع درسـتی نمی کنـی. پرت می شـی بیرون. هر چقدر هم بدوی، امتیاز از دست رفته است.
منظورش را نمی فهمم. خیلی از حرف هایش را دو روز بعد، با چند بار تکـرار در ذهنـم تـازه می فهمـم. بلد نیسـت مثل آدم حـرف بزند. خب راحتش کن بگو خود خرت مقصری هر بلایی سرت می آید. حواست بـه ایـن خـره باشـد یک هـو جفتـک می انـدازد و چلاقـت می کنـد. امـا نمی خواهـم بپذیـرم حرف هایـش را. زیادی منطقـی فکر می کند و من دوست دارم هر کاری خواستم انجام بدهم.
- اومدی نصیحت کنی؟
چنان به سـمتم برمی گردد و در چشـمانم نگاه می کند که یک لحظه جا می خورم. عصبانی نیست، اما ابهتش یک هو زیاد است.
- نصیحـت بـرای آدم نصیحت شـنو اسـت نـه تـو. مـن هـم حرف های خودم رو حروم نمی کنم. اینا استدلال عقلیه. عقل رو که قبول داری. پس با عقلت حرف بزن، نه با مسخره بازی و تهدید و تحریک بقیه از جواب دادن فرار کنی.
چشم برمی دارد از چشمانم و توپ را می اندازد طرفم و می گوید:
- سرویس بزن.
سـرویس می زنـم. بـازی گـرم شـده اسـت. دیگـر حرفـی نمی زنـد. بلنـد می شوم برای آبشاری که محکم دفاع می کند. پشت سرم می نشیند. حتما الآن حرفی می زند. نه... سا کت است. این سکوتش را دوست نـدارم. وقتـی سـرحال اسـت اذیتـش می کنـم. وقتـی سـا کت اسـت دوسـت دارم نقـدش کنـم. سـؤال می کنـم، جـواب کـه می دهـد گـوش نمی دهم و به فکر سؤال بعدی ام هستم، یا اینکه جوابش را به چالش می کشانم. سرویس می زند. توپ را می گیرم و می ایستم.
- اگر حرف نزنید مزه نمیده. باشه هر چی می خواید بگید.
.
.
.
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️عاقبت جوان مؤمنی که حرمت پدر و مادرش را نگه نمیداشت...
داستانی بسیار زیبا از آیتالله سید جمالالدین گلپایگانی از زبان حجتالاسلام عالی
#درس_اخلاق
🆔️👇👇👇
@khatdost
چيكن تكه
نياز داريم به :
سينه مرغ :١كيلو
پياز حلقه شده :يكعدد بزرگ
زنجفيل رنده شده :١ق چ
سير رنده شده ؛١ ق چ
رب گوجه فرنگي :١ ق غ
زيره سبز پودر :١/٢ ق چ
ماست :٣ ق چ
گشنيز خرد :٢ ق غ
روغن مايع :٣ق غ
ابليمو تازه :٣ ق غ
نمك :١ق چ
حالا تمام ادويه ها و رب رو با هم مخلوط و ماست رو اضافه كرده و زنجفيل و سير رنده رو هم اضافه و ابليمو رو هم اضافه و خوب مخلوط كنيد و تكه هاي سينه مرغ كه از جوجه اي بزرگتر برش داديم را داخلش ريخته و گشنيز رو هم اضافه كرده و خوب مخلوط كنيد با دست و حالا روي ظرف رو سلفون كشيده يا درب ظرف را گذاشته و بزارين تا ٣ ساعت يا يك شبانه روز تا كاملا مزه دار بشه و حالا فر رو از قبل گرم كنيد و پياز رو كاملا حلقه كنيد و ته ماهيتابه نسوز بچينيد و روش رو نصفي از روغن را ريخته و مرغ ها رو بچينيد ...و داخل فر (طبقه پايين ) روي حرارت ٢٠٠ براي ٤٥ دقيقه و بعد از ٢٠ دقيقه مرغ ها رو بر گردونين و روش رو با برس چرب كنين ...و بزارين تا پياز ته كاراملي بشه و از خوردنش ديگه سير نشين 😂🤪🤪🤪..بعد روي كاهو چيده در ظرف و با برش ليمو تزيين كنين ...من ليمو نداشتم.
🍲 @khatdost
animation.gif
16.1K
«مهارت نه گفتن»
کسی که پاسخ منفی را شنیده است
از تمام تواناییها، دانش
و ابزارهای هیجانی خود استفاده میکند تا این پاسخ منفی را به پاسخی مثبت (یا لااقل یک پاسخ منفی در کنار حداقلی از امیدواری) تبدیل کند.
کسی هم که پاسخ «نه» را مطرح کرده است،
با توجه به تمایل عمومی ما انسانها در خوشحال کردن و راضی نگاه داشتن دیگران، معمولاً لحظات بسیار سختی را تجربه میکند.
حتماً برای شما هم پیش آمده است که بلافاصله پس از پاسخ منفی به طرف مقابل، حتی قبل از آغاز اعتراض وی، به حدی احساس معذب بودن کردهاید که به رقیق کردن موضع خود اقدام نموده اید
برای افزایش این مهارت در خودتون
با کانال ما همراه باشید
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفتار جالب رباب صدر با دختر دانش آموزی که با پسر مورد علاقه اش فرار کرد
@khatdost
هیچگاه به من بیاحترامی نکردند
امام به من خیلی احترام میگذاشتند و خیلی اهمیت میدادند؛ یعنی یک حرف بد یا زشت به من نمیزدند. ایشان حتی در اوج عصبانیت، هرگز بیاحترامی و اسائه ادب نمیکردند، همیشه در اتاق، جای خوب را به من تعارف میکردند. همیشه تا من نمیآمدم سر سفره، خوردن غذا را شروع نمیکردند. به بچهها هم میگفتند صبر کنید تا خانم بیاید.
ولی اینکه من بگویم زندگی مرا به رفاه اداره میکردند، نه. طلبه بودند و نمی خواستند دست پیش این و آن دراز کنند.
حتی حاضر نبودند که من در خانه کار بکنم. یکبار وقتی ناهار تمام شد، من نشستم لب حوض تا ظرفها را بشویم، ایشان همین که دیدند من دارم ظرفها را میشویم گفتند: «فریده، برو، خانم دارد ظرف می شوید»
مرحومه خدیجه ثقفی (همسر امام) برداشت هایی از سیرهي امام خمینی، ج 1، ص 84
سالروز رحلت امام مهربانی ها
امام خمینی(ره) تسلیت.
❣️ @Khamenei_Reyhaneh
@khatdost
#رمان_از_کدام_سو
#قسمت_نوزدهم
دیشب که پیام زد برای والیبال فردا خنده ام گرفت.
- بیا بانو جان! یه روز خواستم صبح بیشتر بخوابم، شب نون گرفتم.
همراهم را گرفت و پیام را خواند و در جا گفت:
- شرمنده ی اخلاق ورزشیتم نمی تونم اجازه بدم بری!
همین علامت تعجب خط بالا، روی سـر من هم نشسـت و نگاهش کردم.
- شرط داره!
چشـمانم را تنـگ کـردم و نگاهـم را ادامـه دادم. در صورتـش اعتـراض نبود، ولی شیطنت چرا.
- چه شرطی؟
ابرو بالا انداخت. صبر نکرد و با صدای بلند گفت:
- مریم جان! محمد مامان! بدویید بابایی می خواد باهامون والیبال بازی کنه.
من فقط چشمک را دیدم و جمع شدن دفتر مریم و توپ آوردن محمد را. به عرض دقیقه ای اجبارا تور بستم و تیم والیبال نشسته مان شکل گرفـت. مـن و دختـر هفـت سـاله ام. بانـو و پسـر چهـار سـاله. مرده شـور آپارتمان را بزنند که مدام مجبور شدم به بچه ها تذکر صدا و بالا پایین نپریـدن را بدهـم و البتـه سـرآخر بـازی را بـا اختـلاف بـه تیـم بانـو واگـذار کنم.
***
من وقتی عصبی می شـوم، زار و زندگی را به لجن می کشـم. نمی دانم چـرا ایـن زندگـی کوفتـی همـه اش بایـد بـه یک بن بسـتی چیزی برسـد. بـاز هـم جوابـم را نمی دهـد. این همـه نـازش را خریـدم. چشـم بسـتم و گفتـم کـه مهـم نیسـت قبـلا بـا کـس دیگـری دوسـت بـوده، هرچنـد که دروغ گفتـه بـود. صادقانـه هـم برایـش گفتم که قبلا با چنـد نفر بوده ام. این ُهمـه خرجـش کـردم و هرجـا خواسـت بردمـش کـه خـب بـه درک همه ی این ها. فقط بگوید چه مرگش شده که بی محلی می کند. عصـر مـی روم پـارک. چنـد تـا از دوسـتانش نشسـته بودنـد و سـیگار می کشـیدند. از دخترهایـی کـه ادای مردهـا را درمی آورند بدم می آید. می خواهنـد خودشـان را نشـان بدهنـد ولـی نـه دیگـر تـا ایـن حـد حـال به هـم زن... هرچـه منتظـرش می شـوم نمیآیـد. مجبور می شـوم که فر و قرهای رنگارنگ و مسخره ی ده تا دختر را تحمل کنم و تحویل شان بگیـرم تـا بلکـه یکی شـان خـر شـود و حـرف بزنـد، امـا همه شـان خوش حالنـد کـه دارنـد مـرا بـر می زننـد. اگـر دختـردار بشـوم، در خانـه زنجیـرش می کنـم یـا می فرسـتمش آن ور آب کـه هر غلطـی کرد نبینم. اصـلا بچـه نمی خواهـم... خـودم چـه خـری شـدم کـه بچـه ام بخواهـد بشود. دیوانه ی دیوانه ام. بهانه های بیخود برای نیامدنش می آورند. نـه پیـام، نـه تمـاس، هیچ کـدام را جـواب نمی دهـد. بـه درک بـه درک بـه درک انتـر و منتـر این هـا شـده ام. هـه! جـای آقـای مهـدوی خالـی! خنـده ام می گیـرد. الان اگـر بـود حتمـا بـرای همـه ی این هـا گفتمـان طراحـی می کنـد. اصـلا ولش کـن، دلـم می خواهـد هـر غلطی خواسـتم انجـام بدهـم. هروقـت هـم نوبـت خـودم شـد و بـه سـختی و بدبختـی افتادم، مثل یک حیوان نجیب می نشینم و دردش را تحمل می کنم. کلا مگر چند ده سال در این دنیا هستم؟ این قدر بگیر و ببند ندارد. مـی روم دنبـال خوشـی خـودم. از مهـدوی و حرف هایـش متنفـرم؛ مخصوصا وقتی گفت:
- روح و روان انسـان های راحت طلـب دچـار مشـکلاتی میشـه کـه دیگـه بـا فشـار یـه دکمـه و داد و پول حل نمی شـه. فقط ایـن رو بدونید کـه گاهـی سـختی ها، وقتـی سـخت می شـه کـه آدم نخـواد از هوسـش بگذره. یعنی یه هوسیه که گذشتن ازش سخته، اما اگر از اون شهوت نگذری و بری سـراغش، سـختی های بیشتری می آد سـراغت. اصل رو خوشـی خودت قرار میدی با خیال اینکه دنبال هوسـم برم رنجی نمی کشـم و راحت تـر زندگـی می کنـم. ولـی تجربـه دقیقـا برعکسـش رو نشون داده و میده.
@khatdost
💚🍃| اے شهید!!!
هواے دلم،
بارانِ نگاهت را مےخواهد..🌧
مےشود بر من ببارے؟..
هواے دلم که پُر شود از بارانِ نگاهت..💔
منم چون `` تُ ``
لایقِ شهادت مےشوم...🕊
#دوست_شهیدم
شهدا گاهے نگاهے...🥀
🌹سَردارِقَلبَم
🆔️👇👇👇
@khatdost
19.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فاطمه کیمیا هستم
رشته گرافیک
و ساکن تهران....
@khatdost
❌ در ایالت اوکلاهاما #آمریکا برای مقابله با #کرونا قانونی وضع کردند که مردم بدون ماسک اجازه ورود به مراکز خرید را ندارند. اما این قانون بعد از ۲۴ ساعت لغو شد. چرا؟
❌جواب روشن است؛ چون در مورد کشوری صحبت می کنیم که تازه قرار است مردمش وارد تمدن بشری شوند.
مردم ریخته اند به صاحبان فروشگاه ها فحاشی کرده اند و در مواردی آن ها را با اسلحه تهدید کرده اند که باید اجازه ورود بدون ماسک را بدهند. لذا فرماندار ایالتی قانون را لغو کرده است.
❌ آمریکا با این مردم اگر رتبه اول قتلگاه مردم از کرونا را نداشت باید تعجب می کردیم و برای این تمدن همان بهتر است که تزریق وایتکس تجویز کنند. 😔
*پ.ن: اضافه باید کرد که به فرض هم قرار بود این قانون اجرا شود؛ هرگز نمی توانستند ماسک مردم را تامین کنند. و همانطور که در اخبار متعدد ملاحظه کرده اید هنوز مشکل تامین ماسک در آمریکا و بسیاری از کشورها جدی است.
#فقر_فرهنگی
منبع:
https://nbcnews.to/2zy9gHt
@khatdost
کیک آناناس در سرآشپز پاپیون
https://sarashpazpapion.com/recipe/15agdoiqmu9h6vnvmqonbcij2gacqcie
مواد لازم برای۸ نفر
شکر دانه ای ۱ فنجان
آناناس (برش های به ضخامت 1 سانتی متر) ۲۲۵ گرم
نمک ۱/۴ قاشق چای خوری
بیکینگ پودر ۲ قاشق چای خوری
عصاره وانیل ۱ قاشق چای خوری
دارچین (آسیاب شده) ۱/۲ قاشق چای خوری
رنده پوست لیمو ترش ۲ قاشق چای خوری
شکر قهوه ای ۱/۲ فنجان
کره نرم شده ۱۵۰ گرم
آرد 1.5 فنجان
خامه ترش (یا ماست ساده) ۱/۲ فنجان
تخم مرغ (زرده و سفیده جدا) ۲ عدد
طرز تهیه
۱- طبقه ی توری فر را روی طبقه ی پایین آن قرار دهید و فر را با دمای 350 درجه فارنهایت (175 درجه سانتی گراد) داغ کنید.
۲- با استفاده از پشت قاشق، 4 قاشق سوپخوری کره را کف یک قالب کیک پزی به شعاع 22 سانتی متر پهن کنید. شکر قهوه ای و دارچین را به طور یکدست روی کره بپاشید. برش های آناناس را به صورت یک لایه ی یکدست روی کره و شکر بچینید.
۳- در یک کاسه ی بزرگ، 8 قاشق سوپخوری کره ی باقیمانده، شکر دانه ای و پوست پرتقال را با همزن برقی با سرعت متوسط 3 تا 4 دقیقه بزنید تا سبک و پفکی شود.
۴- زرده های تخم مرغ و وانیل را اضافه کنید و بزنید تا خمیر یک دست شود. لبه ها و کف کاسه را پاک کنید و سپس بکینگ پودر و نمک را اضافه کنید و هم بزنید.
۵- یک سوم آرد را اضافه کنید و آنقدر هم بزنید تا فقط کمی رگه ی آرد دیده شود سپس باقی آرد را هم اضافه کنید و هم بزنید. سفیده ی تخم مرغ و خامه ی ترش یا ماست را اضافه کنید و هم بزنید تا یکدست شود.
۶- خمیر کیک را با قاشق روی آناناس ها بکشید سپس با یک کاردک خمیر را به شکل یک لایه ی یکدست در بیاورید. 35 تا 40 دقیقه تا زمانی که خلال دندانی که وسط کیک فرو می کنید تمیز بیرون بیاید در فر بپزید.
۷- کیک را 5 دقیقه در قالب خنک کنید سپس یک چاقو دور لبه های آن بیندازید و کیک را داخل یک سینی قرار دهید تا خنک شود. اگر چند تکه آناناس به قالب چسبیده بودند با یک کاردک آنها را روی کیک قرار دهید. سپس کمی سس شکر قهوه ای چسبناک روی آنها بمالید.
۸- کیک را به صورت گرم یا در دمای اتاق سرو کنید. باقیمانده ی کیک را می توانید تا 3 روز در یخچال نگه دارید. می توانید برش های کیک را مجدداً 10 ثانیه در ماکروویو گرم کنید.
سایر نکات
این یک کیک سبک و دوست داشتنی است که پختن آن آسان است. خمیر کیک با رایحه ی پوست مرکبات معطر شده است. ما از لیمو ترش استفاده می کنیم.
خمیر بعد از آن روی لایه ای کره ی آب شده، شکر قهوه ای، دارچین گرم شده و تکه های آناناس غلتانده می شود. کیکی که آماده می شود سبک است و لایه ای از سس شکر قهوه ای روی خود دارد.
ما ترجیح می دهیم اینجا از آناناس تازه استفاده کنیم زیرا طعمش از آناناس کمپوت شده رقیق تر است. اگر در تهیه ی آن مشکل دارید کمپوت آناناس هم جواب می دهد. فقط حواستان باشد کمپوتی با شربت رقیق انتخاب کنید.
منبع :سرآشپز پاپیون
وبسایت :
https://sarashpazpapion.com
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاهکار دیگری از چینیها
تخم مرغ بدون نیاز به مـــــرغ!!
تازه دو زردهام هست 😐
تراریخته کم داشتیم اینم اضافه شد 😒😒
@khatdost
🌺🌺🌺🌺
#رمان_از_کدام_سو
#قسمت_بیستم
زنـگ خانـه را پشـت سـر هـم می زننـد. محبوبـه بـا عجلـه از آشـپزخانه بیـرون می آیـد. چشـمان مشـکی اش را تـرس و تعجـب پر کرده اسـت. گوشی را برمی دارم. صدا خراشیده و زار است:
- آقای مهدوی، یه توک پا بیا پایین.
لباس می پوشم. ذهنم درگیر است.
توی کوچه از قیافه ای که می بینم ماتم می برد. پشت درخت تکیه به دیوار روبه رو داده است. مثل همیشه خوش فرم نیست؛ یعنی از سر تا پایش روی فرم نیست. نگاهـم نمی کنـد. چشـمانش مـات زمیـن اسـت. مـی روم سـمتش و دستم را دراز می کنم. دستش را از پشتش بیرون نمی آورد و به زحمت سرش را بالا می آورد. چشمانش قرمز و ورم کرده است و... حـال زارش را نمی توانـم بازخوانی کنـم. تـا بـه حـال این طـور شکسـته نبوده است. بازویش را می گیرم، مقاومت نمی کند و همراهم می آید. در ماشین را باز می کنم و سوار می شود. نمی خواهد حرف بزند. حس می کنم حال و روزش یک اعتراض بلند است. در ذهنم دنبال جایی می گـردم کـه بتوانـد راحت تمام فریادهایـش را بزند. زمان آرامش ما دو تا نیست. غروب ابری پاییز، همراه خودش سنگینی خاصی دارد که با این حال غریب جواد، سنگین ترش هم کرده است. اندوه بدی به دلم می نشیند. چـارهای نـدارم. راهـی مدرسـه می شـوم و نمازخانـه اش. وسـعت می خواهد تا در و دیوار با بدنش، دعوایشان نشود. صدای خشخش کفش هایش در سالن خالی طنین می اندازد. این حالش کمی دلهره بـه دلـم نشـانده کـه ترجیـح می دهـم بـا سـکوتم بـه آرامـش بکشـانم. در نمازخانه را که باز می کنم کفش هایش را درمی آورد و چند قدم داخل نشـده ولـو می شـود روی زمیـن. مثـل مردهـای سی سـاله شـده اسـت. کنـارش می نشـینم و بـه دیـوار تکیـه می دهـم. چنـد دقیقـه ای هیـچ نمی گویم اما باید سکوت را بشکنم.
- خوبی جواد؟
سـرش را برمی گردانـد. نگاهـش دردی بـه چشـمانم منتقـل می کند که آشناست. سفیدی چشم هایش پر از رگه های خونی است. مردمکش دو دو می زنـد. نگاهـم را پاییـن مـی آورم و بـه دهانـش مـی دوزم. بایـد کاری کنم تا به حرف بیفتد.
- دو روزه مدرسه نیومدی! طوری شده؟
مکث طولانی و صدایی که به زحمت می شنوم.
- طوری شده؟ آره یه جوری شدم! یه طوری شده!
سـرش را برمی گردانـد و بـه دیـوار می چسـباند. تـه ریـش، صـورت گندمـی اش را مردانـه کـرده اسـت. آرام آرام سـرش را بـه چـپ و راسـت تکان می دهد... می خواهم حال و روزش را به لباس مشکی اش ربط بدهم. اما خیلی وقت ها مشـکی پوش اسـت. سرم را پایین می اندازم و به پرزهای قالی نگاه می کنم. زیر لب آرام چیزی زمزمه می کند.
@khatdost
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخرت
براماها
مثل دنیاست
برای.........💫
🆔️ @khatdost
ژلو کیک دو رنگ در سرآشپز پاپیون
https://sarashpazpapion.com/recipe/m8fg4t8151n074l3o4fpnpqe36g7bdqh
مواد لازم برای۱۲ نفر
نمک ۱/۴ قاشق چای خوری
پودر ژله ۱ بسته
اسانس وانیل چند قطره
تخم مرغ ۴ عدد
بیکینگ پودر ۴ قاشق چای خوری
کره یا روغن ۱ لیوان
شکر ۲ لیوان
آرد ۳ لیوان
شیر ۱ لیوان
https://sarashpazpapion.com
طرز تهیه
۱- فر را با دمای 180 درجه سانتیگراد روشن کنید تا گرم شود ، روغن و شکر را داخل کاسه ای بریزید و چند دقیقه با همزن بزنید تا شکر حل شود ، تخم مرغ ها را به نوبت اضافه کنید و بزنید ( پس از اضافه کردن هر تخم مرغ خوب بزنید سپس تخم مرغ بعدی را اضافه کنید ) ، در پایان اسانس وانیل را اضافه کنید.
۲- مواد خشک ( آرد ، بکینگ پودر و نمک ) را مخلوط و 2 بار الک کنید سپس مواد خشک و شیر را کم کم به مایه کیک اضافه و با قاشق مخلوط کنید ( کمی آرد و کمی شیر و به همین صورت مخلوط کنید تا تمام شود )
۳- ته قالب کیک کاغذ روغنی بیندازید ، مایه کیک را داخل قالب بریزید و در فر به مدت 30 دقیقه قرار دهید تا کیک بپزد.
۴- در این فاصله ژله را آماده کنید ، پودر ژله را با 1 لیوان اب جوش حل کنید تا شفاف شود سپس 1 لیوان آب سرد به آن اضافه و مخلوط کنید ، ژله را داخل یخچال قرار دهید تا خوب سرد شود ( دقت کنید ژله بسته نشود ).
۵- کیک را پس از پخت از فر خارج کنید ، صبر کنید تا کیک خنک شود ، روی کیک را با فاصله سوراخ هایی ایجاد کنید
۶- سپس ژله را که از قبل آماده کرده اید روی سطح کیک بریزید ( برای ایجاد سوراخ ها ابزار را تا نیمه وارد کیک کنید و به انتهای کیک نرسانید ، از چنگال هم میتوانید برای ایجاد سوراخ ها استفاده کنید ).
۷- پس از اضافه کردن ژله ، کیک را حداقل به مدت 3 ساعت داخل یخچال قرار دهید تا کیک خوب سرد شود
۸- سپس کیک را برش بزنید و همراه با خامه یا باتر کرم تزیین و سرو کنید.
سایر نکات
از هر نوع ژله ای که دوست دارید میتوانید استفاده کنید ، نوع کیک را نیز میتوانید تغییر دهید.
منبع :سرآشپز پاپیون
وبسایت :
https://sarashpazpapion.com
🆔️ @khatdost