eitaa logo
خَطِ‌دیالَمِه | KHATE DIALAME
628 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
119 ویدیو
2 فایل
﷽ در شلوغی و دورنگی های زمانه به دنبال حقیقت هستیم. حقیقتی که روحمان را بیدارکند..! می خوانیم؛ می نویسیم؛ و فریادمی‌زنیم: "فَتحًا قَریبا" ارتباط با ادمین: @khate_diialame
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 همه ما کم و بیش سوز فراق چشیده ایم؛گس هست اما شیرینی‌ای دارد که به جانت نشسته و گرما بخش وجودت می‌شود. پریدخت داستان و سید محمود جانش هم از قبیل همین فراق‌ها را روایت می‌کنند. عاشقانه‌ای کهن از دیار سلطنت قاجار که نامردی‌هایش دامن گیر وطن شده و تنش را لرزانده؛ هر لحظه با تب و تاب عشق پریدخت و سید محمود به وجد می‌آیی و با عرق به وطنشان می‌گریی. و اما نهایت این ارق و عشق به وطن چه خواهد شد؟ ✍🏻 @khate_dialame
📚 سکوت سرسام آور کاخ بنی عباس پر از ولوله سیاهه لشکران کوفی مانند است... جنگ است خب.؛جنگ روایتهاست... اینطرف دخترکی نحیف که زره آهنینش روضه ابوتراب (ع) و کیمیای صادق (ع) است... طرف مقابل هم بی بصیرتیِ.... بماند! باقی تاریخ جنگ را تعریف کنم مزه اش از چشم میفتد! در کتاب"کیمیاگر" بخوانید! ✍🏻 @khate_dialame
در زمانه‌ای که همه انسان‌ها به دنبال تنها کمی آرامش‌اند؛ یک منبع عظیمِ انرژی و آرامش اما در دستان سیاه خاندان سعود محصور مانده است سرزمینی که اگر آنجور که باید حرمت‌اش حفظ شود دیگر کسی پیدا نخواهد شد که درد و رنج و ناراحتی بر او غلبه کند. اما حیف که این منبع از ما دور است؛ و حیف‌تر اینکه ما دوریم از او! از اویی که از رگ گردن هم نزدیک‌تر است به من و تویی که مخلوقش حساب می‌شویم... تنها راه رسیدن به خانه‌اش اما نزدیک شدن به خودش است چرا که رسیدن به این مقصد نه به قسمت است، نه حکمت، نه خواستن! بلکه فقط و فقط به دعوت است او بخواهد میروی حتی اگر خودت نخواهی... با خواندن این کتاب قدم به قدم، منزل به منزل میروی و اشک می‌ریزی برای کم بودن‌هایت، غصه می‌خوری برای بی‌حرم بودن‌هایشان، خونت به جوش می‌آید برای بی‌حرمتی‌هایشان و اما حسرت می‌خوری برای نبودنت.... تا می‌رسی به «خالِ سیاه عربی» و آنگاه است که طعم آرامش واقعی را میچشی و مفهوم عشق را در میابی! ‌ ✍🏻 @khate_dialame
📚 شنیده بودم که وقتی عشق فضای دلت را پر می کند از بوی تازگی، چیزی جز معشوق را نمی بینی. قدم به قدم جهان یادآور اوست برای تو... اما این کتاب حکایت دیگری دارد عقل حیران می ماند وقتی علاقه ای قربانی می شود در برابر عشقی عظیم. در سراسر صفحاتش جنگی به پاست بین ماندن و رفتن، خواستن و نخواستن آنجا که باید دنیا را پشت سر بگذاری و به ملکوت بروی. آنجا که سخن از پدر حقیقی است... دلت را چند صباحی مهمان عطر خوش این کتاب کن! ✍🏻 @khate_dialame
📚 کتاب را از همان اسم روی جلد شروع به خواندن میکنم؛ انگار تورا به واقعه ای فراموش نشدنی میخواند. واقعه ای که شاید تنها اسمش را شنیده ای! هر ورقش را که میچرخانی، خط به خط به اعماق جدیدی از داستان میبرد. و در پس هر ورق، صدای دست و پا زدن آرمانها می آید. آرمانهایی که اگر صاحبانشان به خون بغلتند مرگ نمیپذیرند! همراهی لحظه به لحظه با واژگان، تورا به اوج عشق پرواز میدهد و لختی دیگر از ناکامی و دلتنگی به زیر اتش میکشاند. از شک برحذر میداردت تا به "ارتداد" دچار نشوی! و می آموزد استدراج نومیدی، حرکت تو را میگنداند. فراز و نشیبش را همراه شو تا توهم مبتلای وابستگی عشق و آرمان شوی... @khate_dialame
📚 آه که این کتاب که از اولش عجیب طعم گریه دارد! نمی دانم من دل تنگ حرمم؛ یا قلم نویسنده بی حد غوغاست و زنده! میخوانی و میباری.... خط به خط، صفحه به صفحه... کتاب دستت را میگیرد و قدم به قدم از کنج خانه ات ورت میدارد و میبردت با ضریحی زر نشان تا حریم سلطان.‌‌‌‌.... از صفحه اول سفر، تپش لحظه رسیدن را داری.... پنجره های تشنه ، تشنه میبردت لب چشمه و تشنه می آوردت! تشنگی گوارایت. ✍🏻 @khate_dialame