#پیشنهاد_پروفایل 💚
آمدی تا بهانه خنده ی پیامبر خدا شوی!
نور چشم فاطمه (س)
پشت و پناه علی (ع)
یاور حسن (ع)
غمخوار زینب (ع)
و ارباب ما...
✍🏻 @khate_dialame
#ولادت_امام_حسین #کربلا #شعبان #ارباب_ما #خط_دیالمه #پیشنهاد_فوق_العاده #imamhussain #karbala
#پیشنهاد_پروفایل🖤
عباس بن علی تمام وجودش را خرج اماماش کرد
نبودیم
نتوانستیم خود را خرج حسین (ع) کنیم
درست...
اما علم عباس را بلند میکنیم و به یاری پسر حسین خواهیم شتافت...
✍🏻 @khate_dialame
#اربعین #عباس #کلنا_عباسک_یامهدی #کار #پیاده_روی #طریق_الحسین #طریق_العلما #کربلا #کرونا #فراق
📌 اربعین سیاسیترین حرکت جمعی شیعه است...
شیعه صرفا برای درک رنجهای زینب کبری قدم در طریق الحسین نمیگذارد
شیعه میآید تا نشان بدهد من هستم
شیعه از نجف شروع میکند تا اذن میدان بگیرد از پدرِ حسین برای یاریِ منتقمِ حسین...
✍🏼 @khate_dialame
#الی_حسین_الی_مهدی
#اربعین #امام_حسین #کربلا #امام_زمان #طریق_الحسین #حب_الحسین_یجمعنا
#پیشنهاد_پروفایل 💚
آمدی تا بهانه خنده ی پیامبر خدا شوی!
نور چشم فاطمه (س)
پشت و پناه علی (ع)
یاور حسن (ع)
غمخوار زینب (ع)
و ارباب ما...
✍🏻 @khate_dialame
#ولادت_امام_حسین #کربلا #شعبان #ارباب_ما #عیدکم_مبروک
. 🏴 همراه با قافله اباعبدالله 🏴
قدم اول
در مسيري که امام از مکه حرکت کرد روز هشتم ذي حجه تا رسيدن به کربلا با افراد و کاروان هاي مختلفي ديدار و ملاقات داشت. از جمله اين ديدارها ديدار با عبدالرحمن حر بود که امام از او خواست به کاروان کربلا بپيوندند او امتناع کرد و اسب خود را به امام پيشکش نمود. حضرت از قبول آن امتناع کرد. در آخر شب جوانان را دستور داد تا مشک ها را پر از آب کنند، سپس دستور داد از منزل قصر بني مقاتل حرکت کنند. حرکت کردند، حضرت بر پشت اسب خود چرتي زد، و بيدار شد و فرمود« انا لله و انا اليه راجعون» دوبار کلمه استرجاع بر زبان آورد، در اين حال فرزندش علي اکبر به پيش او آمد و علت را پرسيد. حضرت فرمود: فرزندم در عالم رويا ديدم که سواره اي ندا داد مرگ بر ديدار اهل کاروان مي آيد، و اهل کاروان به سوي مرگ در شتابند. علي سئوال کرد: اي پدر آيا ما بر حق نيستيم، فرمود: اين فرزندم ما بر حقيم و بازگشت بندگان به سوي خداوند است، اکبر عرضه داشت: پس اي پدر مهربانم چه باکي از مرگ داريم امام از کلام علي خوشحال شد و دعايش کرد.
«منبع: شيخ مفيد، الارشاد، چاپ اول، قم، آل البيت، 1414،ج 2، ص 83 - 84.»
✍🏻 @khate_dialame
#محرم #امام_حسین_علیه_السلام #روایت_تاریخی #کربلا #دشت_نینوا
. 🏴 همراه با قافله اباعبدالله 🏴
قدم دوم
وقتي صبح شد کاروان حسين نماز صبح را خواندند و با عجله حرکت کردند، ياران حر، به سوي آنان آمده تا کاروان را به سوي کوفه بکشند، آنها امتناع کردند و زهير گفت مولاي من با همين سپاه کم نبرد کنيم که شکست آنها براي ما سهل است. امام فرمود : من هرگز آغاز گر جنگ نخواهم بود. در اين روز پيکي از کوفه آمد و کاروان حسيني؛ با اصرار حر به سوي نينوا در حرکت بودند به شهر و يا آبادي غاضريه رسيدند. پيک از سوي عبيدالله برای حر پيامي آورد، که حسين را يا وادار به بيعت کن يا در سرزمين بدون آب و علف و بدون قلعه و پناهگاه فرود آور و منتظر دستور بعدي باشد.
حر امام را از مضمون نامه آگاه کرد. امام فرمود اي حر ما را رها کن در اين قريه اقامت کنيم، حر پاسخ داد اين مرد جاسوس و پيک عبيدالله است که کارهاي مرا زير نظر دارد، من از خواسته ي تو معذورم. امام و یارانشان، حرکت کردند و به دشتي بـيآب و علف رسيدند. اسب امام ايستاد، امام فرمود نام اين زمين چيست، زهير گفت: نام هاي مختلف دارد، يکي از نام هايش عقر و نام ديگرش کربلا است. امام فرمود: اينجا قافله را نگه دارید و خيمه ها را بپاداريد اين جا نامي است آشنا، وقتي با پدرم به سوي صفين مي رفتيم اينجا استراحت کرد و از خواب بيدار شد و گفت در خواب ديدم اين دشت پر از خون است و حسين در آن خون غوطه ور است.
«منبع: شيخ مفيد، الارشاد، چاپ اول، قم، آل البيت، 1414،ج 2، ص 84»
✍🏻 @khate_dialame
#محرم #امام_حسین_علیه_السلام #روایت_تاریخی #کربلا #دشت_نینوا
. 🏴 همراه با قافله اباعبدالله 🏴
قدم سوم
در روز سوم عمر سعد با چهار هزار سوار به کربلا وارد شد و فردي را مأمور کرد تا از امام بپرسد براي چه به اينجا آمده است. فردي آمد امام فرمود: زيرا دعوت کرده اند به دعوت بزرگان اين شهر که نامه هايشان موجود است. اگر انکار کنند از همان راه بر مي گردم، عمر سعد وضع را به کوفه گزارش داد ، از کوفه فرمان رسيد از حسين بيعت بگيرد. امام از بيعت امتناع کرد، نامه اي ديگر آمد که بين حسين و آب مانع شود و قطره اي آب به آنها نده.[4] روز ششم نيز سپاهي از کوفه رسيد.
روز پنجم پس از رسيدن اين فرمان لشگر در کربلا زياد شد و حضرت محاصره شد تا مانع آب شوند. پس از اين روز به تدريج آب در خيمه ها کم ياب بود و جنگ بين دو سپاه قطعي مي شد. تا روز هفتم اين وضع ادامه داشت مأمورين حائل آب بين خيام حسين به فرماندهي عمر بن حجاج و عبدالله بن حصين ازدي بودند. گفته شده او خطاب به امام گفت اي حسين اين آب را مي بيني که مثل سينه آسمان برق مي زند به خدا قسم قطره اي ازآن نخواهي نوشيد، امام در حق او نفرين کرد: خدا يا هرگز او را سيراب نکن و نبخش.
دعاي امام در حق او قبول شد. نقل شد هر قدر آب مي خورد تشنگي او خاموش نمي شد.
«منبع: شيخ مفيد، الارشاد، چاپ اول، قم، آل البيت، 1414،ج 2، ص 84 و 106»
✍🏻 @khate_dialame
#محرم #امام_حسین_علیه_السلام #روایت_تاریخی #کربلا #دشت_نینوا
. 🏴 همراه با قافله اباعبدالله 🏴
قدم چهارم
تا روز هفتم اين محاصره شديد ادامه داشت. شبي امام پيام فرستاد به عمر سعد که مي خواهم ترا از نزديک ببينم. امام مي خواست به او اتمام حجت نمايد. شب هشتم بود که به مدت طولاني بين آنها مذاکره بود. عمر سعد پس از اين ديدار نامه اي به عبيدالله فرستاد و نوشت: شکر خداوند آتش جنگ خاموش شد. حسين قبول کرد برگردد و از کوفه چشم بپوشد و به يکي از شهرهاي مرزي رفته و در صلح زندگي کند. اين نامه به کوفه رسيد و عبيدالله از اين حالت خوشحال شد. شمر بن ذي الجوشن لعنه الله عليه در اين مجلس حاضر بود، گفت: آيا اين گفتار را قبول مي کني که حسين را به اين راحتي از دستت خارج نمائي. اگر برود شورشي بزرگ بر عليه خليفه به راه مي اندازد. او را رها نکن تا مطيع فرمان تو شود... ابن زياد گفت تو راست گفتي و نظر تو کار آمد است. تو را مأمور مي کنم با نامه اي به سوي عمر سعد برو و بگو که اگر در اجراي دستور کوتاهي کني من فرمانده سپاه هستم و تو از اين منصب معزولي.
«منبع: شيخ مفيد، الارشاد، چاپ اول، قم، آل البيت، 1414، ج2، ص 106.»
✍🏻 @khate_dialame
#محرم #امام_حسین_علیه_السلام #روایت_تاریخی #کربلا #دشت_نینوا
#پیشنهاد_پروفایل 💚
اربابِ ما!
ولادت شما آغازیست ابدی که جهان را به سوی آزادگی سوق داد...
ولادتتان بر آزادگان جهان مبارک
✍🏻 @khate_dialame
#ولادت_امام_حسین #کربلا #شعبان #ارباب_ما #عیدکم_مبروک