✍️ #یادداشت
📘 #دختران_قبیله_جنگ
#بخش_اول
جنگ و خونریزی، جنگ و آوارگی و جنگ و گریز با خلقت آدمی پا به عرصهی هستی گذاشت و به عنوان دستمایهای برای روایت نویسندگان قرار گرفت. این دستمایه مانند دریایی ژرف است که هیچگاه تمامی ندارد و هیچ نویسندهای نمیتواند ادعا کند به همهی ابعاد و اعماق آن دست یافته است. مسائل زنان و دختران جنگزده بخش قابلتوجهی از این دریای عمیق را به خود اختصاص داده است که پرداختن به آن در قالب رمان سبب میشود آثار و تبعات جنگ برای جنس زن، با ظرافت و دقت بیشتری مورد نمایش قرار بگیرد. رمان «دختران قبیلهی جنگ» نوشتهی جواد افهمی که توسط انتشارات خط مقدم منتشر شده است، به روایت سرنوشت چنین زنان و دخترانی پرداخته است. اگر جنگ از نوع جنگهای داخلی، تفرقهانگیز و برادرکشی باشد، آوار غم و مصیبت برای زنان خانمانسوزتر خواهد شد. اتفاقی که در جنگهای داخلی سوریه افتاد و منجر به بروز اختلافات و دشمنیهای کورکورانه و جبرانناپذیر علیه شیعیان شد.
رمان «دختران قبیلهی جنگ» با صحنهی گریز از جنگ آغاز میشود. «سوسن» به همراه پسر نوجوانش به علت این که شوهرش یک ارتشی حامی حکومت سوریه و مخالف شورشیان است، قصد فرار از معرکهی جنگ را دارد اما در مسیر رسیدن به اردوگاه آوارگان جنگی، در ایستگاه توقف و بازرسی مسلحین، شناسایی میشود و اولین صحنهی هولناک رمان به تصویر کشیده میشود. بنابراین رمان شروعی جذاب و پرکشش دارد و البته رازآلود؛ چراکه فصل یک با حضور مرد آشنایی به نام «حمزه» به پایان میرسد که خواننده در فصلهای بعدی متوجه رابطهی عاشقانهی «سوسن» و «حمزه» میشود.
این رمان، رمانی حادثهمحور است؛ چراکه تمام ماجراهای رمان، پیرامون یک حادثهی اصلیِ برگرفته از رخدادی واقعی یعنی ماجرای ربایش یک اتوبوس توسط مسلحین ساخته و پرداخته شده است. مسافران این اتوبوس چهل زن و دختر شیعه از اهالی شهرک فوعه در استان ادلب سوریه بودهاند. شیوهی فصلبندی رمان به گونهای است که خواننده در هر فصل با صحنهپردازیهای جذاب روبهرو میشود و در میان کشمکش هر صحنه، هم با ماجرای گروگانگیری دختران و زنان فوعهای پیش میرود و هم با گذشته و حال شخصیتهای رمان همراه میشود.
ادامه دارد...
- زهرا سادات ثابتی
🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
✍️ #یادداشت
📘 #دختران_قبیله_جنگ
#بخش_دوم
استفاده از شیوهی زاویهدید نامحدود موجب شده است خواننده در هر فصل از دریچهی نگاه یکی از شخصیتها در جریان حوادث رمان قرار بگیرد. همانطور که از عنوان رمان برمیآید، انتظار میرود خواننده با شخصیتهای زن، بیشتر همراه شود و رمان با بیان احساسات و درونیات آنها پیش برود که این امر در فصلهای متنوعی رعایت شده است.
با توجه به موضوع و فضای رمان میتوان گفت خواننده با یک رمان عربی مواجه است. نهتنها ماجرا و بستر روایی رمان در یک کشور عربی جریان دارد بلکه تمام شخصیتها عربزبان هستند. نویسنده به کمک اسامی شخصیتها، کاربرد عبارتها و اصطلاحات عربی در دیالوگها، توصیف مکانها و خورد و خوراکها تا حدودی موفق شده است، فضای متفاوت جغرافیایی را به نمایش بگذارد اما به نظر میرسد فضای فرهنگی از جمله آداب و رسوم مردم سوریه شکل نگرفته است؛ از جمله در فصل ابتدایی رمان که نشان دادن موقعیت بحرانی شخصیت بر توصیف فضای بومی و محلی، ترجیح یافته است.
پیرنگ بیرونی رمان به کمک فضاسازیها، تصویرسازیها و صحنهپردازیهای بدون اطناب به خوبی پرداخت شده است تا جایی که موجب خلق موقعیتها و لحظهها به شیوهی نمایش سینمایی در ذهن خواننده میشود. اما در بعضی فصلها به نظر میرسد قلم نویسنده به خاطر شرح و توصیف احساسات و عواطف شخصیت، دچار اطناب و در نتیجه توقف در ریتم اثر شده است. در این میان، جای خالی پیرنگ درونی نیز احساس میشود. هر کجا که متن بیشتر نمایشی و مهیج شده است، انگیزههای روحی و تغییرات درونی شخصیتها کمتر نشان داده میشود. با توجه به این که بخشی از درونمایهی رمان به مسئلهی تغییر در نگرش شخصیتها میپردازد، جا داشت که خواننده در جریان چگونگی این تحول فکری و اعتقادی قرار میگرفت. این که چه فرآیندی در فکر و قلب آدمی رخ میدهد که منجر به استحالهی روح و روان وی میشود تا جایی که تمام علایق و وابستگیهای عاطفی خود را فراموش میکند و برای اثبات عقیدهی خود دست به رفتارهای خشونتآمیز میزند. بنابراین میتوان گفت شخصیتپردازی در بعضی شخصیتها مانند «حمزه» که دچار تحول بنیادین شدهاند، تکهی بیان نشدهای دارد که همان نشان دادن روند تغییرات روحی و درونی است.
ادامه دارد...
- زهرا سادات ثابتی
🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
📚 #معرفی_کتاب
📘 #ساختمان_کیانپارس
در روزهای جنگ، خیلیها از اهواز رفتند؛ چون دیگر خبری از آن کارونِ آرام و کشتیهای رنگارنگ نبود.
جنگ، نامش روی خودش است! همه چیز را به هم میریزد.
اما بعضی هم از شهرهای مختلف به اهواز آمدند؛ نه برای زندگی، برای دفاع از تمامِ ایران...
#ساختمان_کیانپارس روایت همسرانِ همان کسانیست که آن روزها به اهواز رفتند، تا ایران، ایران بماند.
🛒 برای تهیه کتاب «ساختمان کیانپارس»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
✍️ #یادداشت
📘 #دختران_قبیله_جنگ
#بخش_سوم
در بحث شخصیتپردازی یکی از نکات قوت رمان نشان دادن نمایی نزدیک از برخی شخصیتهای ضد قهرمان یعنی جبههی مسلحین است. نویسنده به کمک صحنههای دیالوگمحور، خلق موقعیتهای پیچیده و همچنین بیان درونیات، خواننده را با طرز فکر و دیدگاههای تکفیری شخصیتی به نام «مولوی حسامالدین» آشنا میکند.
میتوان به چالش کشیدن مسئلهی عشق در بستر جنگ را یکی از درونمایههای این رمان برشمرد. خواننده در این رمان دو رابطهی عاشقانه را از نظر میگذراند. در هر دو رابطه به علت به وجود آمدن اختلافات عقیدتی و شرایط جنگی، شخصیتها مجبور به انتخاب میان عشق و عقیدهی خود میشوند. درست در زمانی که شاهد قربانی شدن عشق به خاطر تعصبورزی هستیم، با شخصیت جدیدی روبهرو میشویم که حتی در شرایط مرگ و زندگی و تفاوت مذهب و نگرش، حاضر به رها کردن معشوق و محبوب خود نمیشود و در صدد نجات دادن او از حملهی انتقامجویانهی مسلحین برمیآید. این نظرگاهِ واقعبینانهی نویسنده به مقولهی عشق و عشقورزی و پرداختن به هر دو جنبهی آن یعنی ترجیح عشق بر هر چیز و بالعکس، به باورمند شدن اثر کمک بسیاری کرده است. با وجود این، حضور یک صحنهی مبهم و رازآلود در بخشهای پایانی، به رمان بسیار عمق بخشیده است و به این امر اشاره دارد که مبحث عشق در زوایای پیچیدهی روح انسانی همواره پدیدهای غیرقابل پیشبینی و غیرقابل چشمپوشی است؛ در صحنهای که شخصیت «حمزه»، پس از این که از «سوسن»؛ محبوبهی خود دست میکشد و جانکاهترین بلا و شکنجه را بر روح او وارد میکند، بارها بر بالین او که حالا زنی روانپریش است، حاضر میشود اما نویسنده به همین تصویرسازی بسنده میکند و آنچه را که میان آن دو میگذرد به نمایش نمیگذارد؛ گویی که ادامهی داستان رازناک عشق و آدمی را به تمایل خواننده میسپارد که آیا سرانجام، انسان میتواند از عشق خود دست بکشد یا نمیتواند؟
- زهرا سادات ثابتی
🛒 برای تهیه کتاب «دختران قبیله جنگ»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
🟫 #بریده_کتاب
📘 #بلوک_یاس
پذیرفتم همسر مردی بشوم که تمام جان و مال و وقت و آبرویش را وقف اسلام و ایران کرده بود؛ مردی که تشنه خدمت به تمام انسانهای این کره خاکی بود و در اجرای ایدههایش برای آبادانی، مرزهای جغرافیایی کم اهمیتترین مسئله.
🛒 برای تهیهی کتاب «بلوک یاس»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
🟫 #بریده_کتاب
📘 #ساختمان_کیانپارس
گاهی که صدای پارک ماشینی را جلوی ساختمان میشنیدیم، به شوخی به هم میگفتیم لندکروز استیشن آمد.
بلند شو ساکات را ببند...
کارهایت را بکن، نوبت توست
شوهرت را شکلاتپیچ آوردهاند...
🛒 برای تهیهی کتاب «ساختمان کیانپارس»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
🟫 #بریده_کتاب
📘 #بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
جوون باید خودش راهش رو انتخاب کنه. هیچکس رو نمیشه به زور به چیزی وادار کرد.
🛒 برای تهیهی کتاب «بیست و هفت روز و یک لبخند»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
🟫 #بریده_کتاب
📘 #بیست_و_هفت_روز_و_یک_لبخند
وقتی مادر آش را دم خانهی همسایهها برده بود و گفته بود «آش پشت پای بابک است؛ رفته سوریه…»، خشکشان زده بود. کی باور میکرد پسری که تمام این سالها ظاهر امروزی داشته، یکهو از سوریه سر دربیاورد؟
🛒 برای تهیهی کتاب «بیست و هفت روز و یک لبخند»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
🟫 #بریده_کتاب
📘 #بلوک_یاس
پیشتر بارها چیزی از پاره شدن بند دل شنیده بودم؛ ولی تا آن موقع نمیدانستم دقیقاً چه حسیست. آن لحظه فهمیدم پاره شدن بند دل، همان رفتن جان از بدن است؛ همان احساس غریبی که میبینی ناگهان در چند ثانیه تمام امیدهایت نومید تمام نقشههایت نقش بر آب شده...
🛒 برای تهیهی کتاب «بلوک یاس»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
✍️ #یادداشت
📘 #نامزد_گلولهها
#بخش_اول
نام حاج قاسم سلیمانی از سالهای ابتدایی دهۀ 90 بر سر زبانها میافتد. پیش از آن، او یکی از رزمندگان قدیمی دفاع مقدس و یکی از سرداران سپاه پاسداران انقلاباسلامی است. همۀ کسانی که در همین سالها دوستش دارند و برای دیدنش سر و دست میشکنند، جزئیاتی از گذشتۀ او نمیدانند. در نگاه آدمهایی که در دهۀ 90 زندگی کردهاند؛ حاج قاسم، سردار همین امروز است (و قرار است تا ابد بماند) و در مکانهایی دور که نمیشناسیم بجنگد و خبر پیروزیاش را با لبخند به ما برساند.
اما بعد از آن جمعۀ دردناک بعد از سیلی واقعیتِ شهادت حاج قاسم، بخشهای دیگری از زندگی او هم مورد توجه قرار میگیرد. روستای محل تولد، لشکر 41 ثارالله، عملیات والفجر 8 و الی آخر. کتاب «نامزد گلولهها» هم روایتی از سرتاسر زندگی این مرد است. نام کتاب برگرفته است صحبتی از خودِ حاج قاسم است، بعد از اینکه از او پرسیدند برای ریاستجمهوری نامزد نمیشود؟ و پاسخ داد«من نامزد گلولهها هستم.» روی جلد، در کنار نام کتاب نوشته شدهاست. «سفری به زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی».
ادامه دارد...
- مریم رحیمیپور
🛒 برای تهیه کتاب «نامزد گلولهها»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin
✍️ #یادداشت
📘 #نامزد_گلولهها
#بخش_دوم
گرافیک داخل کتاب با کتابهایی که تا امروز دیدهایم متفاوت است. انگار کسی قبل از ما این زندگینامه را خوانده و زیر بخشهایی از آن خط کشیده و جملاتی را پررنگ کرده است. این گرافیک متفاوت به خواننده کمک میکند که توجهِ بیشتری به نکات مهم داشته باشد. از طرفی مثل باقی زندگینامهها، عکسهای مرتبط در انتهای کتاب نیست و بین متن گنجانده شده. از طرفی در کنار ذکر نام هر فردی عکس کوچکی از او همراه با توضیحاتی کوتاه وجود دارد و لازم نیست با سرعت از کنار اسمهای ناشناس عبور کنیم یا برای پیدا کردن هویت هر شخص دست به گوگل شویم. این ویژگی برای خوانندگان کمسنوسال که آشنایی کمتری با شخصیتهای معاصر دارند، خیلی خوب است و حتی به خوانندگان بزرگسال هم کمک میکند.
گرافیک کتاب در بعضی بخشها عجیب هم میشود، مثلاً برای خواندن بخشی از داستان ناچار میشوید کتاب را عمودی دست بگیرید، گرچه ممکن است چنین وضعیتی برای خواننده ناراحتکننده به نظر برسد (که تا حدی هم همینطور است.) اما میتوان گفت تغییر وضعیت قرارگیری کتاب ترفندی برای ایجاد تنوع است.
کتاب از روستای کوچک «رابر» در استان کرمان آغاز میشود. در کنار آن نقشهای از استان کرمان قرار دارد و موقعیت رابر را نشان میدهد. مرتضی سرهنگی، به ذکر نام روستا قناعت نمیکند و جزئیات آن را توصیف میکند. این توضیحات حاصل سفر نویسنده در سال 1399 است. «یک درخت گردوی بلند و تنومند دیدیم که مثل میدانگاهی وسط روستای ایستادهبود با شاخ و برگهای زیاد؛ آنقدر که سایۀ این درخت در حیاط خانهای میافتاد که در آن نزدیکی بود.»
ادامه دارد...
- مریم رحیمیپور
🛒 برای تهیه کتاب «نامزد گلولهها»، در دایرکت پیام دهید.
@KhateMoqadam_admin