eitaa logo
خاطرات فراموش شده (رزمندگان)
1هزار دنبال‌کننده
522 عکس
238 ویدیو
1 فایل
مقام معظم رهبری: "نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره های گرامی را بگیرد...... هدف ما ارائه و ترویج فرهنگ ارزش های دفاع مقدس می باشد با این نیت اقدام به راه اندازی کانال خاطرات فراموش شده نموده ایم @Alireza_enayati1346
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷توی حیاط اردوگاه نشسته بود. هرکس می‌آمد و حرفی پیش می‌کشید؛ یکی از برنامه‌های فرهنگی اردوگاه می‌گفت، یکی از مشکلش می‌گفت، یکی به روش او در رهبری اردوگاه انتقاد می‌کرد. او هم با حوصله به حرف‌هایشان گوش می‌داد. توی این گیرودار بسیجی جوانی سر رسید. به حاج‌آقا گفت «چند دقیقه‌ای کارتون دارم.» حاج‌آقا گفت «درخدمتم آقاجون.» جوان که سرش را پایین انداخته بود گفت «پیرهنم گشاد بود، شکافتمش و دوباره اندازه کردم. بردم.... 🌷بردم پیش خیاط اردوگاه. خیاط می‌گه باید یک ماهی صبر کنم.من جز آن پیرهن لباسی ندارم. اگه می‌شه شما بگید پیرهن رو زودتر بدوزه.» حاج‌آقا کمی فکر کرد و گفت «باشه، پیرهن رو بیار تا بگم برات بدوزن.» یک هفته تمام، وقتی همه خواب بودند، حاج‌آقا بیدار می‌نشست و پیراهن را با دقت می‌دوخت. یکروز صبح، جوان را در محوطه اردوگاه پیدا کرد و پیراهن را دستش داد. جوان هیچ وقت نفهمید خیاط آن پیراهن خود حاجی بوده است! راوی: آزاده سرافراز حسین مندنی‌زاده کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
نوستالژی خاطرات: ای ساربان آهسته ران کآرام جانم می‌رود ... اسفند ۱۳۶۴ ، سلیمانیه عراق انتقال پیکر شهدا به پشت جبهه در منطقه عملیاتی والفجر ۹ عکاس: سهراب آذین کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
چندسال قبل که تلوزیون‌های صهیونیستی مارش پیروزی نواختند و خانه ویران شده یحیی سنوار را نشان دادند که تلّی از آوار بود و خبر ترور موفق او را روی پخش ویژه بردند، یحیی یک ساعت بعد به خانه ویران شده‌اش برگشت و روی مبل شکسته‌ای نشست و با لبخندی تحقیرآمیز، گوشه لب کج کرد و عکس یادگاری گرفت. من آن روز شیفته شجاعت یحیی شدم. او لاتی را تا درجه آخرش پر کرده بود. بعدها که یک عکس هالیوودی مردانه‌ هم از او منتشر شد که دست روی کلت کمری‌اش برده بود و داشت بیرونش میکشید، انگار ابرمرد خیالی ایام نوجوانی را در واقعیت دیده بودم. چقدر اسطوره‌ای بود. نمیشد حتی توی چشم‌هاش نگاه کنی. یحیی شاید کسی بود که بیشترین خبرهای جعلی درباره ترور او منتشر شد. اسرائیلی‌ها در له‌له یافتن اثری از او، بارها شایعه ترورش را مطرح می‌کردند تا بلکه از رصد واکنش‌ها، چیزی دست‌گیرشان شود. او رسما نامرئی بود. فلسطینی‌ها می‌گویند یحیی حتی سایه نداشت. می‌گویند از دیوارها می‌گذشت. تو بگو روح بود. پشت ابرمردان همیشه افسانه می‌سرایند. ابرقهرمان پسر‌های فلسطینی. شیرمرد پچ‌پچه‌های دخترکان غزه. امّید مردان و زنان جنگ‌زده. دلشان گرم بود به تونل‌های زیر پایشان که یحیی از آنجا می‌گذرد. حالا می‌گویند روح فلسطینی، ابرمرد نامرئی غزه، نه در پستوی تونل‌ها، که روی زمین شهید شده. نزدیک تانک‌های اسرائیلی. لباس رزم بر تن. خشاب بسته بر فانوسقه. چفیه بر شانه. سلاح بر کف. حالا جوان‌های فلسطینی پشت‌به‌پشت سیگار می‌سوزانند و به یک‌جا خیره می‌شوند و می‌گویند یحیی با مرگش پله آخر لاتی را هم برداشت. باز تحقیرشان کرد. که من روی زمین بودم. بین نیروهای تحت‌امرم. و نیم‌خیز، سلاح بر دوش توی پس‌کوچه‌ها می‌دویدم. شما کجایید؟ یحیی تحقیرکننده بزرگ‌شد. تحقیرکننده زندگی‌کرد و تحقیرکننده رفت. ما قصه یحیی را سال‌ها برای بچه‌هایمان تعریف خواهیم کرد. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
چقدر ساده وبی آلایش آقای وزیر چقدر بی تکلف و بی ریا ؛ مگرشما دکترای فیزیک پلاسما از آمریکا ندارید چقدر از شما فاصله گرفتیم ای شهیدان کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
«با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل، عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین می‌خندد. به من گفت:« می‌خواهی یقینت زیاد بشه؟»با تعجّب گفتم: «بله،اما تو از کجا فهمیدی؟» خندید و گفت: «چه‌قدر؟» گفتم: «زیاد.» ادامه داد: «گوشت رو بذار روی زمین و گوش کن.» من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف می‌زد و من را نصیحت می‌کرد و می‌گفت: «مرتضی! نترس.عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست. من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...» زمین مدام برایم حرف می‌زد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟ راوی:شهید مرتضی بشارتی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آثار دست کشیدن به مهر بعد از نماز ❣️روایت اول: امام صادق(علیه السلام) به مردى فرمود: اگر تو را اندوهی رسید، دست به موضع سجده‌ات (آن خاکى که بر آن سجده می‌کنى) بکش، سپس بر صورت خود از جانب گونه چپ و بر پیشانى خود از جانب گونه راست مسح کن. سپس سه بار بگو: «بِسْمِ اللَّهِ الَّذِی لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ، الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی الْغَمَّ وَ الْحَزَنَ»؛ یعنی به نام خداوندى که معبودى جز او نیست داننده غیب و آشکار است، بخشاینده و مهربان است، بار الها! رنج و اندوه را از من دور ساز. (من لا یحضره الفقیه، ج یک، صفحه ۳۳۱) ❣️روایت دوم: حسین خراسانی (که فردی نانوا بود) می‌گوید: در نزد امام جعفر صادق(علیه السلام) از دردم شکایت کردم. آن‌حضرت فرمود: هنگامی که نماز را خواندی، دست خود را در موضع سجودت بگذار، بعد از آن بگو: «بِسْمِ اللَّهِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ -صلّی الله علیه و آله- اشْفِنِی یَا شَافِی لَا شِفَاءَ إِلَّا شِفَاؤُکَ شِفَاءً لَا یُغَادِرُ سُقْماً شِفَاءً مِنْ کُلِّ دَاءٍ وَ سُقْمٍ»؛ یعنی به نام خدا. محمد رسول خدا است. درود خدا بر او و آل او باد. مرا شفا ده، اى شفادهنده! نیست شفایى، مگر شفاى تو. شفایى که وا نگذارد بیمارى را، شفایى از هر درد و بیمارى. (کافی، جلد دو صفحه ۵۶۷) کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
سلام السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) مراسم زیارت عاشورا این هفته به مناسبت گرامیداشت یاد شهید کمالی وشهدای تیپ قمر بنی هاشم دوشنبه از ساعت ۷ صبح درجمع با صفای رزمندگان دوران دفاع مقدس و خانواده شهدا به همراه خاطره گویی وصرف صبحانه در خیمه حسینی گلستان شهدای اصفهان برگزار میگردد .(برنامه خانوادگی هم هست ). حضورمشتاقان وارادتمندان به شهدا را گرامی میداریم. رزمندگان لشگر امام حسین (علیه السلام) کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
قرائت فراموش نشه ثواب قرائت امشب برسد به روح شهید محمد رضا اردکانی کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
🌹 زن مقاوم خوزستان درگذشت بی‌بی لوعه، شیرزن دارخوینی در سن ۱۱۰ سالگی چشم از دنیا بست. بی‌بی را اکثر رزمندگانی که در دارخوین، خرمشهر و آبادان در طول دفاع مقدس حضور داشتند، می‌شناسند، همانی که وقتی ارتش بعث عراق به خوزستان حمله کرد، خانه و کاشانه‌اش را رها نکرد و دوشادوش رزمندگان ایرانی به دفاع از خاک میهن پرداخت. بی‌بی زمان جنگ ۶۵ سال داشت و خاطرات جالبی را از زمان جنگ در ذهن داشت، از شستن لباس سربازان، غذا درست کردن برای‌ آنان، پناه دادن به سربازان فراری ارتش بعثی و ... به او لقب مادر رزمندگان داده بود. او همه صحنه‌های نبرد نابرابر جنگ علیه ایران را در منطقه دارخوین به خوبی به یاد داشت از ستون پنجمی که روی دکل مخابرات می‌رفت و به توپخانه عراق گرا می‌داد یا از شهادت مظلومانه سربازان ایرانی که گاهی کارون پیکرشان را با خود می‌برد. او برای سربازان وطن عزادار بود. می‌گفت: «دلم برای خانواده‌های این جوان‌ها آشوب است، مادرانی که انتظار پیکر فرزندان‌شان را می‌کشند ولی نمی‌دانند کارون آنها را با خود برده است.» 🌺برای شادی روحش صلوات کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
در سال 62 شهید منفردنیاکی فرمانده لشکر 92 زرهی اهواز بود.ما به همراه یک کاروان صد نفره از ارتش جمهوری اسلامی ایران به سفر حج تمتع مشرف شدیم. در این سفر روحانی اخلاق و رفتاری که از این شهید بزرگوار دیدیم حقیقتا مثال‌زدنی است، به قدری خاکی و بامحبت بود که ما باورمان نمی‌شد ایشان فرمانده لشکر ما هستند. قبل از همه سلام می‌کرد، هیچ کدام از بچه‌ها در سلام کردن و نماز خواندن نمی‌توانستند از ایشان سبقت بگیرند، همیشه هق‌هق گریه شهید بزرگوار را در مراسم دعای توسل یا دعای کمیل می‌شنیدیم، در سفر حج هم گوشه‌ای می‌نشست و مشغول دعا کردن می‌شد با بچه‌ها خیلی خوش‌برخورد بود، به‌طوری که شهید بزرگوار سپهبد صیاد ایشان را به عنوان نماینده خود در سفر حج معرفی کردند. راوی: سرهنگ مظفری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
در این ایام که جنایت تبهکاران بین‌الملل امنیت حیاتی منطقه را تهدید می‌کند، حافظان امنیت ایران عزیز را فراموش نکنیم. ⭕️ خجالت‌آور است برای کشوری که فیلم «جوانمردان» از رسانه‌ی ملی‌اش پخش می‌شود؛ اما سرهنگ جوانمردی را به جرم دفاع از امنیت ملی در راهروهای دادگاه‌ها بگردانند و بدتر از آن، برایش حکم اعدام صادر کنند❗️ روشنگری وظیفه ی هر ایرانی باغیرت است، کوتاهی نکنیم... ✅شما هم به رسانه رسمی🇮🇷 حامیان بپیوندید👇 @sarhang_javanmardi1
او با وجود علاقه عجیبی که به همسرش داشت تنها بعد از ۱۰ روز که از ازدواجشان گذشته بود، با اصرار عازم سوریه می‌شود و پس از گذشت کمتر از یک ماه در ۲۸ مهر سال ۱۳۹۴ در منطقه «عِبتین» باغ زیتون سوریه و در مسیر دفاع از حریم اهل بیت (علیهم السلام) به شهادت رسید. 🔹این نحوه شهادت ایشان تداعی‌کننده شهادت «وهب» از یاران اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در واقعه کربلاست. گزیده ای از وصیت نامه شهید هادی شجاع خطاب به نوعروسش: ▪️«فاطمه عزیزم؛ احترام به پدرو مادر را فراموش نکنید، بدانید پاسداری از انقلاب اسلامی و اطاعت از ولایت فقیه واجب است. در همه اتفاقات زندگی به خداوند توکل کنید، هر اتفاقی پیش خداوند حکمتی دارد، از خدا بخواهید هرچه صلاحِ زندگیتان هست همان شود.» کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فرازی از وصیت نامه شهید محمد رضا اردکانی: به نام الله پاسدارخون شهدا می گویند انگیزه‌ات از آمدن به جبهه چیست؟ اولا «باید بگویم که واقعا حسرت می‌خورم که چرا زودتر به جبهه نیامدم چون جبهه جای عاشقان است و بودن در کنار شهیدان و رزمندگان، حالا چه مقامی دارند که زبان الکن این حقیر قادر به توصیف آن نیست اما انگیزه» تنها انگیزه این حقیر لبیک گفتن به ندای رهبر کبیر انقلاب اسلامی (رفتن به جبهه واجب کفایی است) و ادامه دادن راه شهیدان و جان باختگان راه حق و میهن می‌باشد. شب برهمگی خوش به امید فردای بهتر کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام بر خراسان جنوبی ومردم خونگرم بیرجند یک صبح زیبا همراه با سلامتی وعاقبت به خیری مثل شهدا داشته باشید به تعداد آدم‌های روی کره‌ی زمین ، تفاوت فکر و نگرش وجود دارد ... پس این را بپذیر : کسی که تفکرش با تو متفاوت است ، دشمنت نیست ؛ انسان دیگریست ! شرح کلیپ: ارگ کلاه فرنگی، بیرجند کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید بزرگوار سید کوچک علی قریشی در روستای ونک از توابع شهرستان سمیرم استان اصفهان به دنیا آمد. در سال 1353 وارد دبستان نشاط آن روستا شد و دوران پنج ساله ابتدایی را با جدیت و تلاش فراوان به پایان رسانید و وارد دوران راهنمائی تحصیلی گردید. در مدرسه عضو انجمن اسلامی دانش آموزان بود. ایشان علاوه بر تحصیل در مدرسه اکثر شبها به عنوان جوانترین بسیجی محله خود به پایگاه بسیج می‌رفت و حتی در بعضی شبها نیز نگهبانی پایگاه را برعهده داشت. شور و شوق جبهه موجب شد که این نوجوان سنگر نبرد را بر درس و کلاس ترجیح دهد و روانه جبهه حق علیه باطل گردد و ادامه تحصیل خود را در مجتمع ‌های آموزشی جبهه شروع نمود. شهید قریشی فردی با اخلاص، متعهد و متدین بود و اخلاق اجتماعی او زبانزد خاص و عام بود. ایشان دوستان زیادی از بین شهدا داشت ازجمله بازعلی نصیری و سید یعقوب خلیلی که هردو شهید شدند. اکرچه تحصیلات زیادی نداشت ولی بصیرت و بینش دینی ایشان در سطح بالایی بود و از همان سربازانی بود که امام خمینی گفت سربازان من در گهواره‌ها هستند. شهید قریشی جهت گذراندن دوران آموزشی بسیج راهی پادگان شهید محمد منتظری اصفهان شد و پس از گذراندن 45 روز دوره آموزش نظامی به جبهه جنوب اعزام گردید و در عملیات بدر، والفجر8 و آزادسازی فاو شرکت کرد. ایشان چندین بار به جبهه اعزام شد و آخرین بار به عنوان پاسدار افتخاری از سمیرم به جبهه اعزام شد و حدود یکماه در جبهه بود. سرانجام در سن 17 سالگی، در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش خمپاره به آرزوی خود رسید و به شهادت رسید. پیکر پاک این شهید بزرگوار به محل تولدش، روستای ونک منتقل و در گلستان شهدای آنجا به خاک سپرده شد. شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت بخیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
📢 هر روز یک صفحه قرآن بخوانیم 🔹 امروز؛ صفحه صد و نود و نه قرآن کریم سوره مبارکه التوبة ✏️ توصیه مهم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: هر روز حتماً قرآن بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچ کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند. 💻 Farsi.Khamenei.ir
آرمان در غذا خوردن خود نیز خیلی دقت می‌کرد. چون همسرم اهل شمال است، ما سالانه از شمال برنج می‌گرفتیم، اما آرمان تا زمانی که مطمئن نمی‌شد که ما خمس برنج را پرداخت کردیم یا نه از آن نمی‌خورد! تا این حد مسائل شرعی را رعایت می‌کرد. آرمان هر قدر که در توان مالی‌اش بود، به نیازمندان کمک می‌کرد، بدون آنکه کسی بفهمد. اما وقتی که در مورد آن صحبت می‌کرد، من می‌فهمیدم. مثلاً می‌گفت: مامان! فلانی وضع مالی‌اش ضعیف است، حاضر هستید تا برای او فلان کار را انجام دهیم؟ ان زمان بود که من متوجه شدم، فرزندم به نیازمندان کمک می کند. راوی: مادر شهید کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
یادش بخیر.... دوران نوجوانی ما ◍⃟🔶🔸 ◍⃟🔷🔹 ◍⃟🔶🔸 با چهل، پنجاه کیلو گوشت و استخوون، و هیکلی لاغر و نحیف و صورتی خالی از مو، پا به جبهه گذاشته بودیم. همه نوجوان بودیم و سرحال و قبراق. گاهی بین اون همه جوون، چشم‌مون به رزمنده پا به سنی می‌خورد که جز "پدر جان" و "حاجی آقا" و گاهی بشوخی "پیرمرد" چیزی برای خطاب کردنش نداشتیم. الان وقتی چشم‌ تو چشم خودمون تو آیینه می‌شیم، بادی به غبغب می‌ندازیم و به خودمون می‌گیم ، "بابا ۶۰ سال هم سن‌یه! اصن سن یه رقمه" و بروی مبارک خودمون هم نمیاریم بابا شصصصصت سالمون شده! تازه به عکسای اونموقع که نگا می کنیم، می بینیم همون پیرمردهای اونموقع ، بنده‌های خدا یه موی سفید نداشتن و ۳۵ سال هم بیشتر سن‌شون نبود. ولی ما پیرمرد می‌دیدیمشون. واقعا چه رویی داستیم و داریم، ما...! و چه به سر اونا اوردیم و چه اعتماد بنفسی ازشون کور کردیم😂😂😂😂😂😂 کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
نوستالژی خاطرات: در آرایشگاه‌ها، عکس بهترین مدل‌ها را به در و دیوار دکان می‌زنند! اما، خوشا این دکان، با مدل‌های آسمانی‌اش... کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
قَدۡ أَفۡلَحَ ٱلۡمُؤۡمِنُونَ ٱلَّذِينَ هُمۡ فِي صَلَاتِهِمۡ خَٰشِعُونَ توی خیابون هم میشه یاد خدا کرد اونم با این تواضع کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
نگویید انقلاب برای ما چه کرد؛ بگویید ما برای انقلاب چه کردیم! 🔹️شهید مهدی کفعمی در سال ۱۳۴۱ در اصفهان محل لادان پا به عرصه جهان گشود و در خانواده‌ای مذهبی پرورش یافت. 🔹️پس از گرفتن سیکل در اثر فقر مادی از ادامه تحصیل در روز خودداری کرد و به شغل باطری سازی پرداخت. در کنار کار شب‌ها ادامه تحصیل داد. پس از قبول شدن در دانشگاه برای چندمین بار به ندای رهبر کبیر انقلاب پاسخ داد و عازم جبهه‌های غرب شد. 🔹درست سه ساعت قبل از عملیات والفجر ۴ بود که او به یکی از هم رزمان خود گفته بود من تا چند ساعت دیگر بیشتر زنده نخواهم ماند عملیات شروع شد شهید مهدی کفعمی طبق گفته خود دو ساعت بعد از عملیات والفجر ۴ در تاریخ ۲۹ مهرماه ۱۳۶۲ روح پاکش به سوی خدا پرواز کرد. بخشی از وصیت نامه شهید مهدی کفعمی 🔹️هی نگویید انقلاب برای ماچه کرده، بگویید ما برای انقلاب چه کرده‌ایم؟! کاری نکنیم که خداوند ما را غضب کند آن وقت است که حجاج‌ها سرکار می‌آیند. 🔹️باید برای اسلام خدمت کرد و برای اسلام شهید شد و از مرگ در راه خدا نترسید و چون یک وقت خداوند ما را در رختخواب جانمان را می‌گیرد و این بی ارزش‌ترین چیز است. کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
●خوب که به چشمانش نگاه کنی در برق نگاهش می‌بینی خیلی حرف دارد حرف هایی از جنس خدا از جنس مردانگی از جنس شهادت خوبتر که نگاه کنی شرمنده می‌شوی از اینکه همیشه نگاه مهربانش به تو بوده و تو از آن غافل بوده‌ای در نگاهت چیزیست کہ نمیدانم چیست مثل آرامش بعد از یک غم مثل پیدا شدن یک لبخند مثل بوی نم بعد از باران ●در نگاهت چیزیست کہ نمیدانم چیست من بہ آن محتاجم.... کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan
زمانی که آقا مهدى شهردار ارومیه بود، باران خیلى تندى می‌آمد. به من گفت: «من می روم بیرون.» گفتم: «توى این هوا کجا می‌خواى بری؟» جواب نداد. اصرار کردم، بالاخره گفت: « اگه‌ می‌خواى بدونی؟ پاشو تو هم بیا.» با ماشین شهردارى راه افتادیم داخل شهر، نزدیکی‌هاى فرودگاه یک حلبی‌آباد بود. رفتیم آنجا. در یکی از کوچه های پر از آب و گل، آب وسط کوچه، سرازیر شده بود داخل یکى از خانه‌ها. در خانه را که زد پیرمردى آمد دم در. ما را که دید، شروع کرد به بد و بیراه گفتن به‌شهردار. می‌گفت: «آخه این چه شهرداریه که ما داریم؟ نمیاد یه سرى بهمون بزنه، ببیند چه می‌کشیم.» آقا مهدى گفت: «خیلى خب پدرجان، اشکال نداره شما یه بیل به ما بده، درستش می‌کنیم؟» پیرمرد گفت: «بروید بابا بیلم کجا بود.» از یکى از همسایه‌ها بیل گرفتیم و تا نزدیکی‌هاى اذان صبح توى کوچه آبراه می‌کندیم. راوی:همسر شهيد کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan