🔻بعضی آقایان وقتی وارد خانه میشوند و محیط خانه را نامرتب میبینند یا متوجه میشوند که غذا آماده نیست، اعتراض میکنند.
🔹 مواقعی بود که بخاطر موقعیت کاری یا بچهداری نمیتوانستم غذا آماده کنم یا خانه را مرتب کنم.
🔅 وقتی مصطفی وارد میشد از او عذرخواهی میکردم
از ته قلبش ناراحت میشد و میگفت: «تو وظیفهای نداری که برای من غذا درست کنی. تو وظیفهای نداری که خانه را مرتب کنی. این وظیفه من است و حتما من اینجا کم کاری کردم».
🔅 بعد با خنده به او میگفتم: «پس من چه کاره هستم و وظیفه من چیست؟»
🔻مصطفی هم پاسخ میداد: «وظیفه تو فقط تربیت بچههاست. بقیه کارهای خانه وظیفه من است. اگر خودم بتوانم کارهای خانه را انجام میدهم و اگر نتوانستم باید با کسی هماهنگ کنم که این کارها را برای تو انجام دهد».
زندگی با مصطفی خیلی شیرین بود. خیلی شیرین بود.
🔰 به نقل از همسر شهید مصطفی صدرزاده
#شهید_مصطفی_صدرزاده
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
علی دو ماه قبل از شهادتش برایم از خوابش گفت و این طور تعریف کرد:
یک شب در خواب دوست شهیدم را دیدم. از او پرسیدم شما شهید احمد مشلب هستی⁉️
گفت: بله، گفتم از شما یک درخواست دارم و آن اینکه اسم من را نیز جزو شهدا در لیستی که #حضرتزهراءسلاماللهعلیها می نویسد و شما را گلچین می کند بنویسی.
شهید احمد مشلب به من گفت:
اسمت چیست⁉️
گفتم:علی الهادی❗️
شهید احمد مشلب گفت: این اسم برای من آشناست، من اسم تو را در لیستی که نزد حضرت زهرا (سلام الله علیها) بود دیده ام و به زودی به ما ملحق خواهی شد.
اینطور شد که دوستم علی الهادی دو ماه بعد به شهادت رسید.❤️❤️
#شهادتحضرتزهراسلاماللهعلیها
#شهیدعلیهادی
#شهیداحمدمشلب
---------------
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطرهی شنیدنی حاج محمود کریمی از حاج قاسم سلیمانی
🔹شخصی آمد و از من درخواست کرد که با زنان بدحجابی که در روضهها شرکت میکنند برخورد کنم،
حاج قاسم هم آنجا نشسته بود؛ گفت حاج قاسم شما یک چیزی بگویید.
🔹 حاج قاسم گفت مگر اینجا خانهی شماست❓
خانهی شما آمدند برخورد کن. در خانهی مادرشان آمدهاند.😭
#شهادتحضرتزهراسلاماللهعلیها
#شهیدحاجقاسمسلیمانی
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴صحبت های شنیدنی حاج قاسم سلیمانی در میان مادران شهدا😭
من قدرت حضرت زهرا را ،
محبت مادری💕 اورا در هور دیدم،
در وسط میدان مین دیدم ،
وقتی شما مادرها نبودید و پسرانتان در خون دست و پا میزدند دیدم😔😔
#مرد_میدان
#حاج_قاسمسلیمانی
+نشـڕ حداکثـڕے
@namaktab_ir
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
💠عباس هادی،برادر شهیدابراهیمهادی:
🍃🌸پنج ماه ازشهادت ابراهیم گذشت.
هرچند مادر از ما می پرسید:چرا ابراهیم مرخصی نمی آید؟
بابهانه های مختلف بحث راعوض می کردیم!
می گفتیم:الان عملیاته،فعلانمی تونه بیاد و...خلاصه هرروز چیزی می گفتیم.
تا اینکه یکبار مادر آمد داخل اتاق.
روبروی عکس ابراهیم نشسته واشک میریخت!جلو آمدم. گفتم:چی شد!؟
گفت:من بوی ابراهیم روحس می کنم!
ابراهیم الان توی این اتاقه!
همینجاست...
وقتی گریه اش کمتر شد گفت: من مطمانم که ابراهیم #شهید شده.
ابراهیم دفعه اخر خیلی فرق کرده بود.
چند روزبعد دوباره جلوی عکس ابراهیم ایستاده بود وگریه می کرد. مابالاخره مجبورشدیم دایی رابیاوریم تابه مادرحقیقت را بگوید.
🍃آن روز حال مادر به هم خورد.
ناراحتی قلبی اش شدیدتر شد و درسی سی یو بیمارستان بستری شد!
سال ها بعد وقتی مادر را به بهشت زهرا(س) می بردیم بیشتر دوست داشت به قطعه چهل وچهار برود.
به یاد ابراهیم کنار قبر شهدای گمنام می نشست.😔
هرچند گریه برای او بد بود. اماعقده دلش را آنجا باز می کرد وحرف دلش را با شهدای گمنام می گفت.
📚کتاب سلام برابراهیم ۱،ص۲۲۱
♻️پ.ن:
بعد از پایان مبادله اسرا که مشخص شد ابراهیم اسیر نشده و شهید شد،مادر شروع کرد به خوردن یخ و برفک یخچال؛ ما فکر میکردیم قندِ مادر بالا رفته به همین دلیل مادر رو بردیم دکتر ؛ دکتر گفت : مادر شما هیچ مشکلی ندارند.
بعد از من پرسید مادرتون ناراحتی دارد؟
گفتم: یکی از پسرهایش دو سه ماهی است مفقود شده ؛دکتر گفت این یخ و برفک یخچال میخورد چون جگرش دارد میسوزد
دکتر گفته بود ممکنه قلبش❤ از داخل منفجر بشه.
همینطور هم شد.😔
🆔 @Loveshohada28
🔹آرزو
ازش پرسیدم:
از رفیقا شنیدم آرزوی #شهادت داری ...
درسته؟
لبخندی زد وگفت:
من برای شهادت التماس میکنم😭
آرزو دارم مانند اباعبدالله(ع)بدون کفن بشم 💔
من عاشقانه التماس میکنم که مفقودالاثر بشم😔
به اینجا که رسید صحبتش رو قطع کردم....
گفتم:
خوب... شهادت آرزوی خوبیه🌷
ولی چرا دوست داری مفقودالاثر بشی؟...
سرش رو انداخت پایین و با حالت بغض گفت:
تا زمانیکه قبر حضرت زهرا(س) بینشان هست
من هم دوست دارم شهید مفقودالاثر بشم💔😭🌷..........
#شهیدابراهیمشهاب
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
همراه ابراهیم به سمت مقر سپاه
می رفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم صدای اذان ظهر که آمد ماشین را مقابل یک مسجد نگه داشت.
گفتم: آقا ابراهیم بیا زودتر بریم مقر همونجا نماز می خونیم ما که بیکار نیستیم داریم کار رزمنده ها رو انجام می دیم این هم مثل نمازه.
✅با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت تموم این کارها بازیه هدف از جنگ و جبهه اینه که #نماز زنده بشه هدف تمام کارهای ما اینه
که ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم.
ان شا ءالله اثر نماز اول وقت رو تو زندگی
خودت می بینی.
☘َاقِمِ الصَّلَوةَ لِذِکْرِی
به خاطر یاد من ، نماز را اقامه کن (سوره طه ۱۴)
#نمازاولوقت
🌷 کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🌺 شهیدی که زندگیاش را فدای امام حسین علیهالسلام کرد...
ایام محـرّم که میشد، سید منصـور تمام دارایی خودش رو میداد به تکیهی محل ، و خرجِ مراسم عزاداری حضرت سیـدالشهدا علیهالسلام میکرد. وقتی هم بهش اعتـراض کردم ، گفت: بـرای امـام حسیـن علیهالسلام ، دادنِ سـر و جان هم کم است، چه رسد به پول ...🌸
🌹خاطرهای از زندگی شهید سیدمنصور جوادیون اصفهانی
📚منبع: کتاب سیرت شهیدان، صفحه 126
#شهیدجوادیون #ماه_محرم #نذری #هیات #امام_حسین
@Modafeaneharaam
همسر شهید :
مسلم علاقه زیادی به قرآن داشت❤️ و هر شب پس از نماز عشاء، سوره واقعه را تلاوت میکرد و پس از نماز صبح زیارت عاشورا و سوره حشررا میخواند همچنین پس از هر نماز، آیت الکرسی، تسبیحات حضرت زهرا، سه بار سوره توحید، صلوات و آیات دو و سه سوره طلاق را حتماً تلاوت میکرد 😊تاکید ویژهای به نماز شب داشت و اگر نماز شبش قضا میشد میگفت: شاید در روز گناهی مرتکب شدهام که برای نماز شب بیدار نشدم.😔
نخستین باردر مدینه و روبروی گنبد حرم حضرت رسول (ص) بحث رفتن به سوریه را مطرح کرد و جواب من را خواست؛ قبل از اینکه حرفی بزنم،
گفت: گر جوابت منفی باشد، باید فردای قیامت جواب حضرت زینب (س) را بدهی.✅
من هم در جواب گفتم: رضایت دارم بروی و انشاءالله صحیح و سلامت بر میگردی اما وی تاکید داشت که شهید میشود.💔
شهید مدافع حرم مسلم خیزاب🌹
@khaterat_shohada
رخت ها رو جمع کردم توی حیاط تا وقتی برگشتم بشویم.
وقتی برگشتم ، دیدم #علی از جبهه برگشته و گوشه حیات نشسته و رخت ها هم روی طناب پهن شده!
رفتم پیشش گفتم:
الهی بمیرم! مادر ،تو با یه دست چطوری این همه لباس رو شستی؟!😳
گفت: (مادر جون اگه دو تا دست هم نداشتم،باز وجدانم قبول نمی کرد من خونه باشم و شما زحمت بکشی)🌸
راوی : مادر شهید
#شهیدعلیماهانی
#احترامبهپدرومادر
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔖روز مادر بود، میدانستم آرمان یادش نمیرود...
.
#شهیدآرمانعلیوردی
#احترامبهپدرومادر
#روزمادر
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹 شهيدی که دور مادرش میچرخید و میگفت: حلالم کن...
توی آشپزخونه غرقِ حال و هوایِ خودم، مشغول کار بودم که محمد رضا با صدای بلند گفت: مادر! ... نگاهکردم و دیدم دم درِ ورودی ایستاده، اومد توی آشپزخونه و شروعکرد به چرخیدن دورِمن وگفت: مادر حلالم کن ... مادر حلالم کن...
گفتم: آخه چکار کردی که حلالت کنم؟گفت: وقتی اومدم، صداتون کردم اما متوجه نشدین. بعد با صدای بلند صداتون کردم، حلالمکنید اگه صدایم رو براتون بلندکردم.😔
🌹خاطرهای از زندگی سردار شهید محمدرضا عقیقی
📚منبع: کتاب همسفر تا بهشت۱ ، صفحه ۹۴
#شهیدعقیقی
#احترامبهپدرومادر
@Modafeaneharaam
🌷اولینکانالخاطراتموضوعیشهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28