eitaa logo
خاطرات آمرین
186 دنبال‌کننده
74 عکس
46 ویدیو
8 فایل
سلام همراهان خوب کانال انتقادات، پیشنهادات، خاطرات و تجربیات خودتون رو به آیدی زیر ارسال کنید. @Yavarane_Zohoor خاطرات و تجربیات شما در کانال درج خواهد شد. ❌استفاده از مطالب کانال بدون لینک مجاز نمی باشد.❌ سپاس از همراهی شما💐
مشاهده در ایتا
دانلود
مرا عهدی است با جانان... با خداوند عهد بستم که برای اصلاح جامعه قدمی بردارم... اوایل که کار فرهنگی و آتش به اختیار بودنم رو شروع کرده بودم تو خیابون راه می‌رفتم و با افرادی که حجاب خوبی نداشتن؛ محترمانه سلام و احوال‌پرسی می‌کردم و فقط کتاب خاطرات شهید ابراهیم هادی(سلام بر ابراهیم) رو هدیه می‌دادم. بعضی‌ها تعجب می‌کردن! بعضی‌ها گریه می‌کردن...بعضی پرخاش می‌کردن... بعضی هم خوشحال میشدن... 🌀🌀🌀🌀🌀 یه روز یه خانم و آقا که بچه‌هاشونم همراهشون بودن؛ نظر من رو به خودشون جلب کردن... هردو اوضاع ظاهری بسیار نامناسبی داشتند... - وقتی رفتم پیششون گفتم: میشه چند دقیقه وقتتون را بگیرم؟؟ خانومه شوهرشو کشید که بره... - شوهرش خیلی تند و خشن گفت: وایسا ببینم حرف حسابش چیه؟؟!! - منم کاملا خونسرد بهشون گفتم: میخوام شما را با یه شخصیت خیلی خاص آشنا کنم!! کتاب رو بهشون نشون دادم! - خانومه گفت: این کیه؟ - گفتم: این آقا خیلی مَرده!! خیلی خیلی میتونه تو زندگی‌هامون؛ چه تربیت فرزند، چه راه و رسم زندگی کمکمون کنه... و من چون تجربه دارم و لطف و محبتش رو دیدم؛ ازش خواستم هرکسی را که دوست داره سر راهم قرار بده تا بتونم زمینه آشناییشون رو فراهم کنم!! و حالا بهتون تبریک میگم که یه شهید بزرگوار اینقدر دوستتون داره که شما رو انتخاب کرده برا رفاقت... گفتم: حالا من کتاب را بهتون هدیه میدم! - آقا گفت: اتفاقا ما خیلی کتاب خوندن رو دوست داریم ولی باید پولشو بگیرید! - گفتم: من از این شهید خیلی خوبی دیدم؛ شما فقط کتاب رو بخونید پول نمیخوام. دوستان گلم خانومی که نمی خواست صدای منو بشنوه سرش رو انداخت پایین و کتاب را از شوهرش گرفت و روی قلبش گذاشت و با بغض گفت: چرا تو این همه آدم منو انتخاب کرده؟!! در آخر از من تشکر کرد و بهم گفت: دعا کنید برامون که شرمنده تر نشیم... شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 قسمت چهارم _ شیوه‌ها(بخش دوم) 💠 اگر میخواهید در زمان کوتاهی چند تا روش امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر رو یاد بگیرید؛ این کلیپ رو از دست ندید!👌 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin @aamerin_ir
دشمن شناسی! تو متروی تهران بودم. اکثر خانم‌ها حجاب نامناسبی داشتن... احساس کردم نــ👀ـگاههای سنگینشون به طرف منه...اما... به جای ترس و خجالت، سریع بسم‌الله گفتم و شروع کردم بحث محصولات تراریخته‌ و مضراتش رو براشون تعریف کردم!!🍌🍅🌽 دیدم کم‌کم همه علاقه‌مند شدن و دارن گوش میدن. منم نظر پزشک‌های کارشناس رو درباره‌ی تراریخته‌ها گفتم و با معرفی سایت‌هاشون، بحث رو به سمت دشمن‌ شناسی و راه‌های نفوذ دشمن و صحبت‌های سران اسراییل کشوندم 😎 و آخرش رو وصل کردم به جنگ نرم و نفوذ فرهنگی و رخنه حتی تو نوع پوشش و آرایش زن‌های ایرانی💅 متوجه شدم دوستانی که توی بحث بودن حالا دارن به خودشون میان😏 تازه فهمیده بودن چه رودستی از دشمنای این مملکت خوردن!! یواش یواش مانتوهاشون رو می کشیدن پایین تا شاید بلندتر به نظر بیاد و یا شالهاشون رو می‌کشیدن جلو👗👖👠 وجالب تر اینکه خیلی از اون خانم‌ها گفتند که کمتر خانم چادری این طور ما رو قانع کرده بود!!😍 💠 نکته: شروع غیرمستقیم، بهترین راه برای امر به معروف تو جمع‌های غیرمتعهد به حجابه...👌 به خصوص اگر از ماجراهای واقعی کمک بگیرید. شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin @zendegie_mahdavi
🔸 یاعلی(ع)! شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع) بود. حوالی ۰۰:۳۰ بامداد. داشتم مثل هر شبِ ماه رمضانِ هر سال، از بهارستان تا مسجد ارک رو گز می‌کردم! اما این‌بار، پیاده. بعضی شب‌ها که دلم خیلی می‌گرفت و می‌خواستم خودم رو تنبه بدم، پیاده و ذکرگویان از کنارِ تاریکِ خیابون، راه می‌افتادم. مسافتی در حدود ۲.۵ کیلومتر، که می‌تونید در عرض ۳۰ تا ۴۰ دقیقه طی کنید. البته عملاً به تعداد انگشتان یک دست هم نشده که کل راه رو پیاده برم. چه توقعی دارید؟! بالأخره یه آدم مذهبی! اون هم با تسبیح و قرآنی که تو دستش داره توجه بچه هیئتی‌های موتوری رو جلب می‌کنه خب! اما اون شب ... داشتم از جلوی سردر مجلس شورای ملی (مجلس قدیم- جنب م بهارستان) به سمت سه راه سرچشمه می‌رفتم. خلوت بود. ماشینی سر پیچ، اون‌طرف خیابون ایستاده بود. در ماشین رو باز کرده بود و صدای آهنگش رو بلند. شب ضربت خوردن امیرالمؤمنین(ع) ... می‌شد برم به فحش بکشمش! می‌شد با عصبانیت بهش تحکم کنم که ببند اون بی‌صّاحابو! با لباس مشکی، تسبیح و قرآن جیبی، محاسن بلند، چفیه عربی، چهره جدی رفتم سراغش. جدی و سرد نگاهش کردم و گفتم: چی شده؟ می‌خوای هُلش بدیم؟ تو سر و صدای آهنگ، درست نشنید. با حالت جدی گفت: جونم؟ و همزمان یه ذره ضبط رو کم کرد تا بشنوه. لابد فکر می‌کرد از چنین هیبت نورانی‌ای! لزوماً ضبط رو خاموش کن باید شنید؛ برای همین چهره‌اش رو جدی کرد مثلاً! با همون حالت قبلی گفتم: میگم اگه روشن نمی‌شه هلش بدیم ... یه دفعه پوست انداخت و حالت چهره‌اش عوض شد. انگار شرمنده شده باشه از بزرگواری حقیر! صدای ضبط رو تقریباً کامل بست و با کمی لبخند گفت: نه داداش، دمت گرم. برام مهم بود که بعدش چی کار می‌کنه. وقتی گفتم: قربونت، یاعلی(ع) و رفتم، دیگه صدای ضبط نیومد. شب ضربت خوردن حضرت علی(ع) ... اون یا‌علی(ع) آخر، وقتی رفتارت به دل دیگران می‌شینه، بهترین کاریه که باید انجام بدی. یعنی داری به دیگران میگی کار هرچند کوچکی که حالِت رو خوب کرد صدقه سر کیه. امام صادق(ع) فرمودند: يا مَعْشَر الشِّيعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَينا کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً. "ای شيعيان! شما به ما منسوب هستيد، پس مايه زينت ما باشيد نه مايه آبروريزی ما." مشکاة الأنوار، ص 67 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin ❌ استفاده از مطالب کانال؛ بدون لینک، مجاز نمی‌باشد.❌
🔸 نهی‌ازمنکر با طعم دوغ!!!😋 روز جمعه ناهار رفته بودیم بیرون، جای شما سبز🌿 جایی که نشسته بودیم، چندمتر اون‌طرف‌تر هم خانواده‌ای نشسته بودند که متاسفانه خانم‌هاشون بیرون رو با خونه اشتباه گرفته بودند و کاملا با لباس راحتی بودند!!!😕 بعد از چند دقیقه که تعداد ما هم بیشتر شد، انگار لج بکنند که کنارشون نشستیم؛ موسیقی گذاشتند و یه مقدار صداش را زیاد کردند!!!🔊 منم مونده بودم از چه روشی استفاده کنم برای اینکه نهی‌ازمنکر کنم و تأثیر هم بگذاره...🤔 دیدم دارند سفره پهن می‌کنند برای ناهار😋 جاتون خالی دوغ محلی آماده کرده بودیم برای خودمون؛ دوغ رو بردم براشون و سلام کردم و مؤدبانه و با لبخند گفتم: دوغ محلیه! میل کنید برای ناهار!☺️ تعجب کرده بودند چرا واسشون دوغ بردم؟!🤔 گفتند: نه ممنون!! خلاصه با اصرار دوغ رو بهشون دادم و گفتم: ببخشید ما اینجا جوجه درست کردیم و بوی اون به شما رسید؛ شما الان اینجا همسایه ما هستید و چند‌ساعتی حق همسایگی به گردن ما دارید.👌 (البته اونها خودشون کباب درست کرده بودند و بردن دوغ فقط بابت تذکر بود!) بعد از گفتن این حرف، سریع موسیقی را خاموش کردند و بعد که من برگشتم یکی یکی مانتوهاشون را پوشیدند و شالهاشون را الحمدلله سر کردند...😍 〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin ارتباط با ادمین و ارسال خاطرات 🔻 @yavarane_zohoor 💢استفاده از مطالب کانال "با لینک" مجاز است!
🔸 از محبت خارها گل می‌شود تومترو "نشسته" بودم... یه خانمی روبروم "ایستاده" بود و روسریش افتاده بود روی شونش... مدام باخودم کلنجار می‌رفتم که چطوری بهشون بگم روسریتون افتاده؟!🤔 کیفش دستش بود👜 بسیار لطیف و مهربون و با خوش‌رویی بهشون گفتم: کیفتون رو بدید نگه‌دارم!😊 گمانم به دوثانیه نکشید روسریشون روسرکردن!😃 💎 غرض از بیان این موضوع این بود که به آمرین عزیز بگم به نظر من؛ گاهی یه جمله‌ی محبت‌آمیز و برخورد شایسته وحسن خلق به تنهایی تاثیر گذاره حتی اگر مستقیم امر و نهی نکنیم... شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin ارتباط با ادمین و ارسال خاطرات 🔻 @yavarane_zohoor