eitaa logo
خاطرات آمرین
187 دنبال‌کننده
74 عکس
46 ویدیو
8 فایل
سلام همراهان خوب کانال انتقادات، پیشنهادات، خاطرات و تجربیات خودتون رو به آیدی زیر ارسال کنید. @Yavarane_Zohoor خاطرات و تجربیات شما در کانال درج خواهد شد. ❌استفاده از مطالب کانال بدون لینک مجاز نمی باشد.❌ سپاس از همراهی شما💐
مشاهده در ایتا
دانلود
عروسیش بود. نیت کرده بود نذاره که تو مراسم عروسیش گناه بشه... همه ی فامیل خودش و همسرش اهل آهنگ بودن...حتی خانواده هاشون... برای قسمت خانوما از یه مداح خانوم دعوت کرده بود تا به کسی اجازه نده تو مراسمش گناه مرتکب بشه... خانواده و اقوام داماد همه ناراحت و عصبانی بودن و می گفتن این چه عروسیه گرفتید...آخه مگه میشه تو عروسی آهنگ نباشه؟؟!! بعد از اینکه مولودی خوانی و شعر خوانی مداح خانوم تموم شد؛ اقوام خودش اومدن و بهش اصرار کردن که اجازه بده بگیم آهنگ بذارن و یه شب که هزار شب نمیشه و... تا پایان مراسم؛ قاطع و محکم جلوی همه ایستاد و اجازه نداد... به دوستی باهاش افتخار میکنم...❤️ شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 📱eitaa.com/khaterate_aamerin
عروسی برادر!! عروسی برادرشون بود. از مدت ها قبل؛ با برادرشون درباره ی نحوه برگزاری مراسم، بحث داشتند. به برادرشون گفته بودن، اگه تو مراسمت آهنگ داشته باشی؛ ما نمیایم!! باور این حرف برای برادرشون سخت بود و فکر میکرد خواهراش پای حرفشون نمیمونن و کوتاه میان... شب حنا بندون شد. با خواهر بزرگتر رفتند آرایشگاه و همسر برادرشون رو دیدند و کنارش موندن تا آماده شد... همگی با هم سوار ماشین شدند و راه افتادند... به بازار که رسیدند به برادرشون گفتند: ماشین رو نگه دار! برادرشون پرسید: چرا؟ مگه کاری دارید؟ گفتند: آره؛ بازار خرید داریم! گفت: پس حنا بندون چی؟ گفتند: ما که گفتیم نمیایم... وقتی پیاده شدند اشک در چشمان هردو حلقه زده بود و ناراحت بودند که نمیتونن در مراسم برادرشون شرکت کنن... مراسم که شروع شد تماس های مادرشون هم شروع شد؛ اما با حفظ احترام مادرشون؛ پای حرفشون موندن و تو مراسم گناه شرکت نکردن... شب عروسی شد! نیت کرده بودند عروسی رو هم نرن... خیلی ناراحت بودن و کلی گریه کرده بودن... غروب که شد، تصمیم گرفتن که برای شام عروسی برن... بسم الله گفتن و حاضر شدن... بعد از تمام شدن آهنگ و برای مراسم شام وارد سالن شدند... عروس و داماد از دیدن اون ها خوشحال شدند... اما بقیه افراد نظرات متفاوتی داشتند... خشک مقدسا! حالا یه شب هزار شب نمیشه و... نظرات و حرف های اونا اصلا براشون مهم نبود... روز پاتختی شد! بالاخره کارشون نتیجه داد و در کمال ناباوری؛ قرار شد مراسم بدون آهنگ برگزار بشه و برگزار شد... 🔴 گاهی لازمه پا روی دلمون بذاریم و پای اعتقاداتمون بایستیم... برای یه خواهر خیلی سخته که تو مراسم عروسی برادرش نباشه ولی این دو تا خواهر ثابت کردند که این دنیا خیلی پست و بی ارزشه که بخواهیم بخاطرش آخرتمون رو خراب کنیم... باید امر به معروف و نهی از منکر رو اول از خودمون و خانوادمون شروع کنیم! اون وقته که بدون حرف و فقط با عمل؛ نشون میدیم کار درست چیه و کار غلط چی... شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 eitaa.com.khaterate.aamerin