❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠یا رفیق من لا رفیق له...
#پسرک_فلافل_فروش
✫⇠قسمت :6⃣6⃣1⃣
#فصل_سی_وپنجم_اخرین_حضور
خواهرش مي گفت: گاهی از نجف زنگ میزد میگفت به چیزی نیاز پیدا کرده، ما سریعا برایش تهیه میکردم و میفرستاديم.ماه رمضان که آمده بود آلوچه و چیزهای ترش خریده بودم. رفت آنها را آورد سر سفره تا با آنها افطار کندمیگفت: آنقدر در نجف چیزهای شیرین خوردهام كه الان دوست دارم چیزهای ترش بخورم.به خاطر همین از این خوردنیهای ترش برایش به نجف میفرستادم.آخرین باری که به تهران آمد، ايام عرفه و تقريباً آبان ماه سال 1393 بود...رفتار و اخلاق هادي خيلي تغيير كرده بود. احساس مي كرديم خيلي بزرگتر شده.آن دفعه با مقدار زيادي پول نقد آمده بود! هر روز صبح از خانه بيرون مي رفت و شبها بر مي گشت.بعد هم به دنبال خريد لوازم مورد نياز نيروهاي مردمي عراق بود. طراحي پرچم، تهيه چفيه و سربند و ... از كارهاي او بود.مقدار زیادی پارچه زرد با خودش آورده بود. ما کمکش کردیم و آنها را بریدیم. پارچه ها باريك باريك شد.هادی اسامی حضرت زهرا(س) را رویشان چاپ کرد و از آنها سربندهای قشنگی درآورد. همه آن سربندها را با خودش به نجف برد...
ادامه دارد...✒️
منبع: کانال سنگر شهدا
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@khatere_shohada
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠یا رفیق من لا رفیق له...
#پسرک_فلافل_فروش
✫⇠قسمت :7⃣6⃣1⃣
#فصل_سی_وپنجم_اخرین_حضور
مقدار زیادی پارچه زرد با خودش آورده بود. ما کمکش کردیم و آنها را بریدیم. پارچه ها باريك باريك شد.هادی اسامی حضرت زهرا(س) را رویشان چاپ کرد و از آنها سربندهای قشنگی درآورد. همه آن سربندها را با خودش به نجف برد.در آخرین حضورش در تهران، حدود هشتاد نفر از بچه های کانون مسجد به مشهد رفتند.در آن سفر هادی هم حضور داشت، زحمات زیادی کشید. او یکی از بهترین نیروهای اجرایی بود.اين مشهد آخرين خاطره رفقای مسجدی با هادي رقم زده شد.هادی وقتی در نجف مشغول درس و کار بود؛ مانند دیگر جوانان این توانایی را در خودش دید که تشکیل خانواده دهد و مسئولیت خانواده جدیدی را به دوش بگیرد.به اطرافیان گفته بود اگر مورد خوبی سراغ دارند به او معرفی کنند.هادی هم مثل همه ملاکهایی برای انتخاب همسر در ذهنش داشت.ملاکهای او بر خلاف خیلی از جوانان نسل جدید، ملاکهای خاص و خدایی بود...
ادامه دارد...✒️
منبع: کانال سنگر شهدا
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@khatere_shohada
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠یا رفیق من لا رفیق له...
#پسرک_فلافل_فروش
✫⇠قسمت :8⃣6⃣1⃣
#فصل_سی_وپنجم_اخرین_حضور
ملاکهای او بر خلاف خیلی از جوانان نسل جدید، ملاکهای خاص و خدایی بود.دیدگاهش دنیوی نبود. او به فراتر از این چیزها میاندیشید.هادی دلش میخواست همسرش حجاب کامل داشته باشد.مي گفت دوست ندارم همسرم به شبکههای اجتماعی و تلويزيون و... وابستگی غلط داشته باشد.هادي اخبار را پيگيري مي كرد اما به رادیو و تلویزیون وابستگی و علاقه نداشت.وقتش را پاي سريال ها و فيلم ها تلف نمي كرد.مي گفت خيلي از اين برنامه ها وقت انسان را هدر مي دهد.
از نظر او زندگی بدون اینها زبیاتر بود.
چند جایی هم در نجف برای خواستگاری رفته بود اما...بار آخر با پدرش صحبت كرد و گفت: بايد عيد نوروز با من به نجف بياييد.آنجا رفته ام خواستگاري و از من خواسته اند با خانواده ات به خواستگاري بيا.روزهاي آخر كارهاي خودش را هماهنگ كرد. حدود هزاران چفیه برای حشد الشعبی خرید.چندين هزار پرچم و پیشانی بند هم طراحی و چاپ کرد و با خودش برد.وقتي هادی رفت یک وصیتنامه با دست خط کاملاً معمولی که پاکنویس هم نشده بود در داخل كمد پيدا كرديم...
ادامه دارد...✒️
منبع: کانال سنگر شهدا
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@khatere_shohada
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠یا رفیق من لا رفیق له...
#پسرک_فلافل_فروش
✫⇠قسمت :9⃣6⃣1⃣
#فصل_سی_وپنجم_اخرین_حضور
وقتي هادی رفت،
یک وصیتنامه با دست خط کاملاً معمولی که پاکنویس هم نشده بود در داخل كمد پيدا كرديم.
در آنجا نوشته بود:حجابهای امروزی بوی حضرت زهرا(س) نمیدهد حجابتان را زهرایی کنید.پیرو خط ولایت فقیه باشید. اگر دنبال این مسیر باشید به آن چیزی که میخواهید میرسید همانطور که من رسیدم.
ادامه دارد...✒️
منبع: کانال سنگر شهدا
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
@khatere_shohada