اجم و خشونت روشنفکرانه نسبت به دین عامه، از منطق این دین و لزوم فهم و ارزیابی آن در چهارچوب خودش (نه با متر و معیار نخبگانی) دفاع میکنم. به نظر من تغییرات مناسکی (که تابعی است از تغییرات دینداری) کاملاً «طبیعی» است (نه لزوماً مطلوب). تلاش من توضیح آنهاست و نشاندادن مخاطراتی که میتواند برای جامعه داشته باشد. اتفاقاً وقتی روشنفکری دینی یا حکومت دینی یا روحانیت یا هر قدرت دیگری در مقام خشونتورزی و مقابلهی سخت با دین عامه برمیآید، خود را موظف میدانم که در کنار همان عامه بایستم و از او دفاع کنم.
🔺نقد من به فربهی مناسکی این نیست که مناسک جدید «اصیل» نیستند و «بدعت»اند. چون معتقدم اساساً هیچ مناسکی بهجز مناسک اولیه و تشریعی اصالت ندارند و همهی مناسک «سنتی» در زمان خودشان بدعت بودهاند. همچنین نقد من این نیست که مناسک نوپدید مردم را از «تشیع واقعی» و «تشیع ناب» دور میسازد. زیرا اساساً قایل به وجود مقولهای به نام دین واقعی و ناب یا الاقل امکان دسترسی به آن نیستم. دینداری و بهتبع آن مناسک ثانویهی دینی ماهیتاً مقولاتی بشری و فرهنگیاند. سودای خلوص و ناب بودن دربارهی فرهنگ بشری، سودای خامی است.
🔺تحلیل من از روند فربهی مناسک شیعی این است که این روند در مسیر تشدید تمایز و هویت فرقهای افتاده. و این مسیری است که به تولید خشونت مذهبی خواهد انجامید. نشانههایش در فضاهای هیئتی این سالها کاملاً مشهود است: برجستهسازی اختلاف تاریخی با اهل سنت، توسعهی ادبیات و آیینهای ناظر به سب و لعن بزرگان اهل سنت، رشد گستردهی غلو و ادبیات غالیانه در هیئتها و محافل مذهبی و نهایتاً پیدایش جریان تکفیر شیعی. هشداری که چند سال است تلاش میکنم بگویم این است که انتهای مسیر رشد فرقهای تشیع و تقویت هویتی شیعه، یعنی خون! یعنی جنگ! یعنی قربانیشدن جامعه و مرگ انسان!
#فربهی_مناسکی
1398/4/18
@mohsenhesammazaheri
متن کامل:
https://telegra.ph/در-خدمت-و-خیانت-مناسک-07-09