eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
667 دنبال‌کننده
569 عکس
327 ویدیو
104 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از روحانیت مردمی
درود خدا بر آن مرد پر کار و بی ادعا صریح اللهجه ی مودب اهل خیرِ بی توقع ومتواضع روشن فکرِ شریعت مدار اهل فکر وفرهنگ وریشه دار کتاب خوانِ فکور بلند همتِ با تأنّی منتقدِ منصف مردمیِ خدامحور آرمانگرایِ واقع بین من همه آنچه را نوشتم قبلا در علی صفوی شاملو دیدم ویک بار دیگر به مکتب تربیتی علی صفایی حائری ایمان آوردم. وخدا می‌داند که چقدر با رفتنش احساس خسارت کردم درست مثل لحظه ای که از کوچ استادش صفایی خبر دار شدم ونیز وقتی که رفیقش رضا داودی داغدارم کرد. ... واز این به بعد دلخوش دارم به دوستانش که سال ها خدمتگذارشان بوده ام وامید به غیرتشان دارم در ادامه راهش با عزمی قویتر. یاحق. حجت الاسلام پارسا مدیر مدرسه علمیه حضرت مهدی علیه السلام شعبه یک در سوگ مرحوم علی شاملو @rohaniat_mardomi
هدایت شده از روحانیت مردمی
در ستایش گوشه‌ای نگفته از جهاد ع.ص.ش درباره مرد نازنین‌سیرت و تازه داغ بر دل نهاده‌مان علی آقای شاملو، بسیاری دوستان گفتند و نوشتند. این همه، جلوه‌هایی از صفای خود علی بود که در دلتنگی دوستان و بی‌تابی یاران رخ نمود و واژه‌ها را به خط کرد تا شاید بر این سوگ بگریند و از این داغ بکاهند؛ از تکاپوی همیشه و تواضع سراسر صدق علی گفتند؛ از آزادگی‌اش نوشتند؛ رنج‌ها و دسترنج‌هایش برای فرهنگ، و خاصه پایگاه مظلومش کتاب، را به قلم آوردند؛ حسن خلق و صفای سیرت و زلالی سیره‌اش را شرح کردند و هر یک به سهم خویش گوشه‌ای از تابوت اندوهش را با سوگنامه‌ای بر دوش گرفتند. و اما سهم این کمترین، نوشتن نکته‌ای به خیالم نگفته درباره اوست: به گمان من خدمت علی در جبهه فرهنگی انقلاب بیش از هر چیز به طهارت و اصالت مفاهیم بود و در این میان بیش از همه، به مفهوم غریب‌ْآشنا، دوده‌گرفته و ناپالودۀ «کار جهادی». کار جهادی به همت مدیران دولتی‌خصلت عرصۀ فرهنگ، به مفهومی وارفته و بی‌قواره تبدیل شده و عملا در بسا ذهن‌ها چیزی جز همان «خرکاری» جاری بر زبان کوچه‌وبازار نیست‌. کار جهادی در نگاه پروژه‌مدار مدیران بی‌درایت ادارات درگیر فرهنگ، ایده‌ای حاکمیتی است که نیروی کار ارزان و گاه رایگانش را در میدان انگیزه‌های پاک جوانان دلباخته جهاد می‌یابد و به‌جای خلاقیت و کارآفرینی آنان، کارگری‌شان را مطالبه و سوگمندانه ترویج می‌کند. دردمندانه‌تر آنکه گاه خود این جوانان پاک‌نیت هم به دلایل گوناگون اسیر همین سازه ذهنی می‌شوند و کار جهادی را، همچون واژه به‌شهادت رسیده بسیجی، قرین با کار زیاد، نقطه‌ای، بی‌برنامه، شلخته و بی‌نظم و هرچه‌گِلی‌تربهتر می‌فهمند. در این میانه علی در اثر ماندگارش «کتابرسان» که به‌حق مصداق درست یک کار جهادی بود، پیش از هر چیز به پاسداری از مفهوم کار جهادی پرداخت. ۱. کتابرسان برخلاف بسیاری کارهای جهادی امروز نه قرارگاه‌پایه و سازمان‌مدار، که مردم‌نهاد واقعی و بروز و ظهور خلاقیت و نقش‌آفرینی جوانی خوش‌فکر و بااراده بود. دغدغه کتابرسان در هیئت‌مدیره‌ها و شوراهایی که مبتنی بر آخرین بیانات آقا پروژه و بودجه تصویب می‌کنند، پا نگرفته بود تا اندکی بعد با بیانات جدیدتر فراموش یا سرد و سست شود؛ دغدغه کتابرسان حاصل فهم عمیق جوانی تحصیلکرده و دغدغه‌مند از لایه‌های ژرف فرهنگ و برقراری نسبت درست با راهبری ولایت فقیه بود؛ از این رو نه سرد شد و نه به گِل فراموشی و سستی نشست. ۲. کتابرسان مبتنی بر عقل و تدبیر شکل گرفت؛ نه فقط سخت‌کوشی! علی در کتابرسان از عنصر اقتصاد فرهنگ نه تنها غفلت نکرد، که آگاهانه و هوشمندانه درباره آن سخن می‌گفت و ابایی از این نداشت که بر این رکن تأکید کند. در این زمانه که عمده جهادی‌ها خواسته و ناخواسته و مستقیم و غیرمستقیم دست در سفره نفت دارند، این ویژگی، گوهری است که ستودن و استوار ساختنش در میان اهل فرهنگ بسیار بایسته است. مدیرفرهنگی دولتی‌خصلت چون خانۀ ایده بر پی بودجه استوار داشته، غم و بدتر آنکه فهم خودگردانی اقدام فرهنگی را ندارد و ناخودآگاه حتی در کار جهادیش نیز چیزی جز عِده‌وعُده نمی‌خواهد و برای همین همیشه پس از تصویب سراغ جوانان و مردم می‌آید، نه پیش یا در هنگامه آن و نه حتی با آغوش باز برای نقش‌آفرینی بیشتر از کارگری آنان. اما علی، خود، آغاز فهم و طراحی و راه‌اندازی و پیش‌برندگی یک ایده سخت بود که اتفاقاً اداره‌ها و اداری‌ها یا او را خیلی برنمی‌تافتند یا اصلا نمی‌فهمیدند. کاری که جز مردانه پای کار ایستادن علی، همین تدبیرها آن را ماندگار ساخت. ۳. کتابرسان را اهلش می‌دانند که چه بسیار فداکارانه بود؛ فداکاری نه از جنس ساعاتی از عمر و مقداری از مال، بلکه فداکاری با گذشت از شخصیت و تشخص‌. علی می‌توانست به‌سادگی مدیری باشد در جایگاهی محترم؛ هم به خود سخت نگیرد و هم در نشست‌ها و هیئت‌مدیره‌ها و غیره‌های بسیارٍ همواره‌فراهم، به دغدغه همیشگی‌اش فرهنگ، سنگین‌ورنگین بپردازد و زحمتی به خود ندهد. اما او همچنان که از مهندس‌بودنش پی ثروت‌اندوزی نرفت، از طلبگی و خوش‌فکریش دامن عافیت را طلب نکرد. [البته پرواضح که نه هر که در سازمانی سر کاری را گرفته، پس عافیت‌جو بوده؛ که مخاطب این کلمات خردمندتر از این تعمیم‌هاست] تشکیلاتی‌بودن، عمق راهبردی داشتن، کتاب را به مثابه کالای نمایشی فرهنگ ندیدن، استمرار و گستره‌مندی کار و... هم‌چنان نگفته‌ می‌ماند و شرحش با دیگران یا مجالی دیگر. در ستایش کتابرسان به‌مثابه کاری جهادی سخن بسیار است و خوب است یاران نزدیک علی تجربه‌نگاری کتابرسان را جدی بگیرند و این میراث او را بیش‌ازپیش در خدمت به فرهنگ کارجهادی، اثرگذار کنند. خدا علی را با علی ع که بزرگ‌استاد جهاد بود، محشور گرداند و ما را که نه‌چندان دور مسافر همین سفریم موفق به توفیقات او کند. حجت‌الاسلام سید امید موذنی @rohaniat_mardomi