eitaa logo
خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
637 دنبال‌کننده
548 عکس
320 ویدیو
98 فایل
دل آدمي بزرگتر از اين زندگيست و اين راز تنهايي اوست... یاد مربی موحد، مجاهد، سردار جبهه تربیت و سازندگی، فقیه صاحب مکتب تربیتی، صفای اهل صفا، سالک خالص، ستاره آسمان گمنامی، سمبل اندیشه‌های ناب، بی‌تاب بوتراب و تطهیر شده با جاری قرآن...
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣ 📕انديشه من، ص: 7 مقدمه‏ 🔸يكى از روزهاى آفتابى زمستان سال 1350 بود. در حجره‏ى يكى از دوستان بودم. مقاله‏اى از سيد قطب مشغولم كرده بود. مقاله‏اى بود پر از شعار و سرشار از رجزخوانى‏ها و از خود گويى‏ها. از اسلام و آن چه داشته و از غرب و آن چه كه دارد. اين قدر مى ‏دانم وقتى از حجره بيرون آمدم دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشمگين و عاصى بودم؛ خشمگين از اين همه شعار و عاصى بر اين همه تكرار. هراسناك و مشتاق بودم؛ هراسناك از اين بارى كه سيد و ديگران به دوش گرفته‏ اند بدون اين كه پايى ساخته باشند و مشتاق بر اين كه پايى بيابم. 👇
2️⃣ 📕انديشه من، ص: 8 من مى ‏ديدم از زمان سيد جمال تا به امروز كه به اصطلاح دوره ‏ى بيدارى ما بوده، ما هميشه هدف داشته ‏ايم اما راه و طرح و پايش از ديگران بوده و در نتيجه برداشت و منافعش هم از همان ‏ها. ما به راه، طرح و به پا فكر نكرده بوديم. به هدف بسيار، اما به نقشه‏اى كه ما را برساند، هيچ گاه. اين نقشه هميشه از ديگران بوده و طرح ريزى آن‏ها. ما حداكثر با آن‏ها ائتلاف كرده‏ ايم و بر آن‏ها تكيه كرده ‏ايم. درست همان كارى كه قرآن نهى كرده است: «لاتركنوا الى الذين ظلموا فتمسّكم النار ». و من اين آتش گرفتن و سوختن را بارها مى ‏توانستم ببينم. در عرض يك قرن بيش از چندين بار سوختن؛ از سوختن حكومت عثمانى و تجزيه‏ى آن، سوختن ايران و از دست رفتن آن، سوختن در مشروطيت و سوختن در تمام سرزمين‏هاى به اصطلاح اسلامى و سوختن در جنگ خاور ميانه و ...
3️⃣ 📕 انديشه من، ص: 8 من مى ‏ديدم كه نتيجه ‏ى بيدارى مقدس سيد مى‏شود تجزيه ‏ى عثمانى، مى‏شود مشروطيت ايران و اين هر دو هم مى‏شود طعمه ‏ى بريتانيا. و چرا؟ چون ما به پا و به نقشه فكر نكرده بوديم. حساب نمى‏كرديم كه مبارزه، نيرو و نفرات مى‏خواهد. و اين هر دو را بايد خود تهيه كنيم. همان طور كه محمد (ص) خودش تهيه كرد و به زد و بند سياسى با ايران و روم قانع نشد.
4️⃣ 📕انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى ساختن مبارز، ما بر دشمن تكيه داريم و از همان راهى مى ‏رويم كه آن‏ها مى‏ روند، در حالى كه راه آن‏ها به درد ما نمى‏خورد و بار ما را به مقصد نمى ‏رساند. آن‏ها مى ‏توانند براى ساختن يك كمونيست و يك فدايى، از دردها و رنج‏ها، از فقرها و تبعيض‏ها شروع كنند و با شعارها حركت كنند و تا سر حد رفاه پيش بتازند، اما ما نمى‏توانيم؛ چون حتى در زمينه ‏ى رفاه هم بايدمبارزه كنيم و بايد تا سر حد شكوفايى استعدادها و تشكيل جامعه ‏ى انسانى پيش بتازيم، در حالى كه اين زندگى مرفه و ايده ‏آل و اين جامعه ‏ى راحت، بيش از يك جامعه حيوانى نيست و از استعدادهاى عالى انسانى در آن نشانه‏ اى نيست. اين زندگى كه در چين يا در سوئد به دست آمده، بدون فكر و تكنيك، تنها با غريزه در كندو به دست مى‏آيد، حتى خيلى عالى‏تر و مرفه ‏تر و عادلانه ‏تر و كم حرف‏تر. و اين است كه اين جامعه ‏ها را من بيش از يك جامعه ‏ى حيوانى نمى ‏شناسم كه فقط استعدادهاى انسان را به كار گرفته و فكر و عقل و انتخاب و اختيار انسان را به كار گل گماشته است.
5️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 من مى ‏ديدم براى تهيه‏ى نيرو هم بر دشمن تكيه داريم و از آن‏ها حرف مى‏شنويم، در حالى كه به تعبير قرآن اين اطاعت و حرف شنوى چيزى جز عقب‏گرد نيست‏ « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى ‏گردانند. هدف آن‏ها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149) ) و چيزى جز سوختن و از دست رفتن نيست‏ . « ان تطيعوا الذين كفروا يردّوكم على اعقابكم فتنقلبوا خاسرين»؛ اگر از كافرها اطاعت كنيد شما را به گذشته باز مى ‏گردانند. هدف آن‏ها بيش از رفاه و امنيت نيست و اين هدف يك هدف جاهلى و ارتجاعى است و شما مجبوريد كه از اين هدف بازگرديد و انقلاب كنيد، در حالى كه اين بازگشت و انقلاب زيان كار است. ( آل عمران، 149)
6️⃣ 📕 انديشه من، ص: 9 و مى ‏ديدم كه نتيجه‏ى اين تكيه دادن‏ها و ركون‏ ها و اعتمادها، از دست دادن‏ها و سوختن ‏هاست و در نتيجه تنور بيگانه را گرم كردن و اجاق او را شعله ‏ور ساختن و راه او را روشن كردن و آخر سر هم چوب نيم سوخته ماندن و يك چيز زيادى همانند فلسطين‏ شدن. و نه تنها فلسطين‏، كه سوختن همه ‏ى‏ انديشه من، ص: 10 كشورهاى به اصطلاح اسلامى كه همه ‏شان بيش از گوشت قربانى نيستند و از مرغ دست كمى ندارند كه در عروسى و عزا كبابش مى‏كنند. و چرا نكنند كه كمال مرغ همين است و اگر نكنند طعمه ‏ى شغال مى‏شود.
❌ بيرون آمدم. دگرگون بودم و حالتى سخت پيچيده داشتم. خشم و عصيان، هراس و اشتياق در من طوفانى راه انداخته بود.
7️⃣ 📕 انديشه من، ص: 10 من مى ‏ديدم آن‏ها كه مدعى هستند بايد اسلام را از سرچشمه ‏ى اصلى‏ اش گرفت، اين اسلام را از راه اصلى‏ اش، از راه خودش به مقصد نمى ‏رسانند و هنگام بيان كردن اين اسلام از طرح‏هايى غير اسلامى مدد مى ‏گيرند و بر قدرتى خارجى تكيه مى ‏كنند و فقط به كمك شعار مى ‏خواهند اسلام را قالب بزنند و پياده نمايند، در حالى كه اسلام جز با پاى خودش به مقصد نخواهد رسيد و نه تنها هدف بلكه راه هم بايد راه خودش باشد. چه فرق مى‏ كند در قسمت سازندگى و تهيه ‏ى افراد و يا جمع آورى اين‏ها و يا در قسمت تبديل شخصيت‏ها به قدرت و بستن افراد به حزب و به بنيان مرصوص. و چه فرق مى ‏كند كه در قسمت تربيتى‏ اش و يا در قسمت‏هاى اعتقادى‏ اش يا در نظام‏هاى اقتصادى و قضايى و جزايى و حقوقى‏اش. در تمامى اين‏ها و جز اين‏ها نمى ‏توان جز از طرح اسلامى و راه حل‏هاى قرآن به سوى راه حل ديگرى رفت و اگر رفتيم اين ديگر حكومت اسلام و حقيقت اسلام نيست؛ چون همين كه هدف حكومتى اسلام و معيارهاى انتخاباتى آن و روش سازندگى و جمع آورى و وابستگى افراد آن و يا تهيه ‏ى نيرو و قدرت آن از جاى ديگر آمد، اسلام طعمه ‏اى خواهد شد و دستاويز محكمى و به همان جايى بر مى‏گردد كه از آن آغاز شده و بر آن دامانى مى ‏خوابد كه در آن تربيت گرديده است.
🌴 خوشحالم كه آن طوفان در من اراده ‏اى آفريد كه شعارها را كنار بگذارم و ببينم اسلام چه دارد و آن چه دارد چگونه مى ‏تواند پياده شود. من در اين قسمت همانند كاوشگرى كه مى ‏داند در اعماق چيزى هست و در نتيجه از شكست‏ها عقب نمى‏ كشد كارم را شروع كردم. و براى استفاده از قرآن به كليدهايى كه خود قرآن به دست مى ‏داد- و در نوشته ‏اى جدا از آن ياد كرده ‏ام‏ - روى آوردم، و همين كليدها بودند كه خيلى از درهاى بسته را برايم گشودند و راه‏هاى تازه‏اى پيش پايم نهادند.
📚 امروز مفهوم كلمه ‏هايى از قبيل روش تربيتى و سازندگى اسلام و يا حكومت اسلامى و يا جهاد اسلامى و يا روش رهبرى پيامبر و يا ولايت و سرپرستى و يا توحيد و رسالت با بارى همراه هستند و با توشه‏ اى كه مى‏ تواند راهى طولانى را پشت سر بگذارد و با نشانه ‏هايى كه مى ‏تواند هر طرح ديگرى را از خود جدا كند.
🔸طرح سؤال‏ براى شروع كار سؤال‏هايى طرح كردم و اين سؤال‏ها اساسى و بنيادى بودند تا بتوانند بار اشكال‏هاى بنيادى را به دوش بگيرند. و اين گونه پيش آمدم كه آيا اسلام و اصولًا مذهب اصالتى دارد و يا اين كه زاييده اقتصاد، ترس، عدالت خواهى و طبقه ‏ى روحانى است؟ بر فرض اصالت، آيا لزومى دارد؟ آن‏ها كه دين ندارند چه ضرر كردند و اين‏ها كه به دين چسبيده ‏اند چه پيشرفتى به دست آورده ‏اند؟ دين چه دارد؟ و چگونه مى‏ تواند پياده شود و از عالم آرزوها به خارج قدم بگذارد؟ 📕انديشه من، ص: 12
زمينه‏هاى سؤال‏ سپس به خاطر اين كه اين بحث‏ها بدون مقدمه نباشد به مطالب زير انديشيدم: - آيا انسان در جستجوى بهزيستى و زندگى بهتر هست؟ - آيا بهزيستى در جامعه‏ى انسانى با غرائز به دست نمى‏آيد؟ - اگر بهزيستى در اين جامعه به قانون و رهبرى نيازمند است، آيا عقل جمعى- پارلمان- و وجدان جمعى- دولت- براى قانون گذارى و حكومت كافى نيستند؟ آيا مذهب- اسلام- كه مدعى است مى‏تواند گذشته از قانون گذارى و حكومت به تربيت و شكوفا كردن استعدادها هم دست بيابد، اصالتى دارد؟ و لزومى دارد؟ و طرحى دارد؟ پس اين طرح چگونه پياده مى‏شود؟ اكنون چند سال از آن روز مى ‏گذرد و ما در اين سال‏ها شاهد بارورى ‏ها و حادثه ‏هايى بوده‏ايم و سال‏هاى گرم و پربارى داشته‏ايم، اما اين سال‏ها هم فقط گرم و پربار بوده ‏اند نه روشن و زاينده. 📕انديشه من، ص: 13
ما در توحيد بحث‏هايى داشته‏ ايم و اين بحث‏ها هم ادامه ‏ى همان بحث‏هاى كلامى بود با رنگى از جامعه ‏شناسى، اما از اين كه چگونه مى‏ توان موحّد شد و چگونه مى ‏شود از اسارت بت‏ها آزاد شد و چگونه مى ‏توان او را در درون و در جامعه و در هستى به حكومت گرفت، بحثى نشده و اين است كه توحيد، خودش يك بت بزرگ روشن‏فكرى گرديده و ما را از اسارت هواها و حرف‏ها و جلوه‏ها آزاد نكرده است. توحيد به معناى يكتا پرستى، از عشق به حق- پرستش- و آزادى از غير حق- يكتا- مايه مى‏گيرد و ما از اين عشق و آزادى گفتگويى نداريم مگر در سطح چهار زندان كه از سه تايش با علم آزاد مى‏شويم و از آخريش با عشق، اما اين عشق چگونه و از كجا به دست مى‏آيد و از چه پدر و مادرى متولد مى‏شود و تا چه حد رشد مى‏كند و به چه شكل‏هايى مى‏تواند در آيد، ديگر به آن كارى نداريم و همچنين در قسمت آزادى. در گذشته پيشوايان بيشتر از آن چه كه از توحيد بحث كنند موحّد مى‏ساختند و بت‏ها را در درون مى‏شكستند و انسان را از اسارت‏ها و از خدايان هواها و حرف‏ها و جلوه‏ها و از طاغوت‏هاى چند رنگ آزاد مى ‏ساختند، در حالى كه امروز ما را فقط از آثار توحيد و ارزيابى آن سرشار مى‏كنند و يا از بحث‏هاى كلامى و شبهات اين گونه و همين است كه ما نقش توحيد را خوب مى‏شناسيم اما از خودش بيگانه‏ايم و هر كداممان يك بت هستيم و دنبال يك راه. و همين است كه حتى وحدت و اتحاد ما پيروزى ندارد، در حالى كه اختلاف آن‏ها كه به توحيد رسيده بودند و در صراط بودند و در راه عبوديت بودند، رحمت بود و بارور بود و پيروز بود؛ چون اختلاف در سبل مفيد است و رحمت است، آن چه خطرناك است اختلاف در صراط است. و ما امروز اتحاد در سبيل را شايد به دست بياوريم در حالى كه در صراط به اختلاف‏ها رسيده‏ايم و اسير هوس‏ها شده‏ايم و همين است كه هيچ گاه پيشرفتى نخواهيم داشت و مى‏شويم همانند يك گارى كه از چهار طرف به اسب ببندندش. و درست است كه يك گارى است و در اين مسأله اتحاد هست، اما همين اتحاد باعث ركود و در جا زدن و عقب ماندن است!! 📕انديشه من، ص: 14
هدایت شده از تربیت و حکمرانی
این تصویر، نقشه کشور و است که از امروز چهارشنبه سوم مرداد ۱۴۰۳ تا یکشنبه آینده کل کشور را فرامی‌گیرد. طبق آمار، این چهار روز گرم و طاقت‌فرسا در تاریخ کره زمین بی‌سابقه است. انتخاب با خودمان است که در این چهار پنج روز کار کشور را به و بکشانیم یا اینکه به کمک هم یک تجربه موفق دیگر در در حل مسائل ثبت کنیم. در این چند روز نمی‌توانیم یخچال‌ها و فریزرها را از برق بکشیم، یا نمی‌توانیم اصلاً چراغ روشن نکنیم و در تاریکی بنشینیم، همان‌طور که نمی‌شود اصلاً تلویزیون نبینیم؛ ولی می‌شود را بیهوده روشن نگه نداریم، می‌شود را خاموش و با نور کمتر سرکنیم، می‌شود از شست‌وشوی غیر ضروری لباس‌ها با خودداری کنیم، می‌شود ظرف‌ها را به‌جای با دست بشوریم، می‌شود لباس‌هایمان را بدون خط اتوی هنداونه قاچ کن بپوشیم، و خیلی کارهای دیگر که اگر دلمان بخواهد به هم و به کشور کمک کنیم، فکر می‌کنیم و به آن‌ها می‌رسیم. دوران را اداره کردند نه مسئولان و حکمرانان؛ باورمان شود که حالا هم مسئولان بدون کمک ما مردم نمی‌توانند کار کشور را پیش ببرند. حالا دیگر خود دانیم و وجدان‌های بیدارمان. به همدیگر هم کنیم. https://eitaa.com/tarbiat_hokmrani
🔸نفوذ شقايقى كه تبديل را آموخت‏ در گلدان مدرسه‏ در باغ‏هاى داغ كميته‏ در حصارهاى سرد لويزان‏ در دشت دامن فرعون سبز شد. بر بام قدرت فرعون سر كشيد. حتى كوچك‏ها هم مى ‏توانند كارهاى بزرگى بياورند. جرثومه ‏هاى مزاحم، آنجا ما را به خاك مى ‏نشانند كه در خون ما، خانه بسازند. شقايقى كه تبديل را آموخت‏ حقارتش را با دست‏هاى قدرت فرعون پاك كرد. در دشت دامن فرعون پا گذاشت‏ بر بام قدرت فرعون سر كشيد ... آبان 56 📕 و با او با نگاه، فرياد مى كرديم، ص: 150
📕از معرفت دينى تا حكومت دينى ؛ ص128: آن‏چه كه اسرائيل غاصب را با واقعيت‏ها آشنا مى ‏سازد، بيدارى مردم فلسطين‏ و جدايى ملت‏ها از بازيگرى‏ هاى سياسى است؛ كه اين شكل از مبارزه با كنترل دولت‏ها و تحميل و تهديد دولت‏ها مهار شدنى نيست. با اين مرور سريع به تاريخ يهوديت، تفكيك ملك و رسالت و حكم و خلافت را شاهد هستيم و مى ‏بينيم كه چگونه، پس از موسى و پس از بيدارى مردم يهود، تنفيذ و بعث پادشاهى را طالب هستند: «ابعث لنا ملكا نقاتل فى سبيل اللّه». كه رسول پيش بينى مى ‏كند شما بر قتال و جهاد استقامت نخواهيد داشت و بر سختى‏ هاى آن شكيبايى نخواهيد كرد و در عمل هم با آزمايشى كه مى ‏شوند به آب، روى مى‏ آورند و فقط يك دسته صبورى مى ‏كنند؛ ولى بقيه يا با دست و يا با هجوم خود را بهره ‏مند مى ‏سازند و از درگيرى مى ‏مانند. شايد دنياطلبى و خودخواهى و حسادت اين ملت، آن‏ها را عافيت طلب و ذليل در هنگام حادثه و ستم‏گر و متجاوز حتى بر دوستان‏ در دوره ‏هاى امن و قدرت ساخته است. و همين نقطه ‏هاى ضعف، آن‏ها را به ذلت و مسكنت گره زده و از پابرجايى و استقلال جدا ساخته است. اگر يهوديت و انبياء يهود به حكومت دينى روى نمى ‏آورند و حتى موسى براى برخورد با فرعون آماده نمى ‏شود، به خاطر ضعف و سستى اين مردمى است كه خود را باور ندارند و يا براى راحتى، سختى را تحمل نمى ‏كنند. اگر انبيايى هم چون آدم و نوح و ابراهيم دعوى حكومت ندارند به خاطر همين نكته است كه در اين مرحله از نظام خانواده و قبيله، مشكلات داخلى و خارجى با سرداران و ريش سفيدان حل شدنى هستند و اگر استضعاف و استثمارى نباشد، عنصر اعتقادى مردم به نظام زندگى ساده آن‏ها سامان مى ‏دهد و گرفتارى باقى نمى‏ماند. اما با توسعه تمدن و شهرنشينى، پادشاهى و حكومت در شكل‏هاى استبدادى و مردمى شكل مى‏ گيرد و طبيعى است كه برخورد با اين جريان‏هاى مسلط، احتياج به نيروهاى آماده و مهره ‏هاى كارآمد دارد و بدون اين امكان، ناچار حتى موعودى چون موسى به هجرت و كوچ دادن بنى اسرائيل روى مى ‏آورد. و همان طور كه گفتم خواسته موسى اين است‏ كه‏ «ارسل معنا بنى اسرائيل» و همين خواسته بعدها دعوت و هدايت فرعون و برخورد با نيروهاى او را بدنبال مى ‏آورد؛ كه در سوره‏ى نازعات، از آيه ‏ى هيجده به بعد مى ‏گويد: «هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى». و اگر مى ‏گوييم موسى اين رسالت را دارد و اين در رابطه با فرعون است، وگرنه در رابطه با بنى اسرائيل، تربيت و شخصيت دادن و ساختن و بارور ساختن آن‏ها، از برنامه ‏هاى موسى و ديگر انبياء بنى اسرائيل است، تا آن‏جا كه از همين انبياء تنفيذ حكومت و تاييد پادشاه و ملك را خواستار هستند .... تا ظهور مسيح، كه مى ‏آيد تا گوسفندان پدر را سامانى ديگر بدهد و در برابر مشركان و كافران و يهوديان، رسالتى وسيع را عهده ‏دار شود. 📕از معرفت دينى تا حكومت دينى، ص: 130
-1315234047_-1680315349.mp3
18.64M
☘استاد فلسفیان ✨نقش خدا در هستی ✨ نقش انسان در هستی ✨رشد انسان ✨هدف خلقت انسان 🌷🇮🇷🌷
هدایت شده از علیرضا زادبر
💢 شکست ما داستان ما ، داستان چوپانی است که از یک طرف به گوسفندش پوست خربزه می داد و از طرف دیگر دنبه اش را وزن می کرد تا ببیند چاق شده یا نه ... ما می خواهیم اگر امروز برخوردی کردیم ، فردا به برسیم ، در حالی که این ، در هیچ موقعیتی بهره نمی دهد حتی غذا هم بلافاصله به رگ ها و سلول ها منتقل نمی شود ، بلکه بارها و بارها کنترل می شود بذری که تو امروز کاشته ای ، بعد از ماه‌ها سر از خاک در می آورد و پس از مدت درازی ریشه می‌دواند تا بار دهد تا سُنبله شود . «شکست های ما» از اینجا شروع می شود که می خواهیم در و در یک روز ، تمام خلق را بسازیم ، در حالی که در تاریخ می‌بینیم که انبیاء سالها نالیدند و نتیجه ای نگرفتند ، ولی مأیوس هم نشدند . حالا چه شده که ما مأیوس می شویم و صدمه می‌خوریم ؟! 📚 حرکت - علی صفایی حائری - صفحه ۵۸ https://eitaa.com/Politicalhistory
ولایت فقیه.mp3
3.63M
✨ولایت فقیه 🔺 مرحوم استاد علی صفایی حائری (رضوان الله علیه)
🔺ما اگر سنگ باشیم، به اندازه فشاری که پشت سرمان است حرکت می‌کنیم، اما اگر همچون گیاه و همانند زرع 🌱روییــدیم و ریشــــه‌های محکم و ثابت بدست آوردیم دیگر از خاک سر بر آسمان می‌ساییم، 🌴 که ( اصلها ثابت و فرعها فی السماء) و مدام برگ و بار می آوریم. 👌 📗انسان در دو فصل مرحوم استاد صفائی حائری رحمه الله علیه صفحه ۷۱ 🌷🇮🇷🏴🇵🇸🏴🇮🇷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 زنــــدگــــــــــــــــــی نـــامه استاد علی صفایی حائری (عین‌صاد) #️⃣ 📥: download ▪️ | عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
شب پنجم _ احسانِ حسین.mp3
10.88M
🎵 احسان حسین 🎧 مجموعه پادکست‌های وارثان حسین (سلام‌الله‌علیه) 🔰 تحلیلی متفاوت از ⭕️ واقعه‌‌ی عظیم عاشورا 📻 همراه با ذکر مصیبت، 🎙 با بیان گرم استاد علی‌صفایی‌حائری 🌙 شب پنجم 🏴 ماه‌ محرم #️⃣ ▪️ | عضو شوید 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
آلـوده هـا، لـبِ حـوض مـی‌نـشـیـنـنـد ◽️مرحوم استاد علی صفایی حائری، پايان ماه و اول ماه بعد خود را به مشهد مى‌رساندند و مى‌فرمودند: ◽️اگر جسمِ آدمی با دو روز حمام نرفتن بو مى‌گيرد، روح با يك نيتِ بد، سياه و كِدر مى‌شود. ◽️به همين خاطر به امام رضا-سلام الله علیه- پناه مى‌بردند. ایشان می‌فرمودند: در زيارت يكشنبه حضرت زهرا- سلام الله علیها- آمده است: «اِنّا قد طًهُرنا بولايتهم»؛ ما با ولايت آنان تطهير مى‌شويم ◽️و زيارت امام رضا-ع- مثل حمام است. و با اين نياز، به درگاه امام مى‌شتافتند. ◽️روزى يكى از مريدانِ مشهدى‌شان به ایشان گفته بود: بياييد منزل ما، خدمت‌تان باشیم! ايشان از آدرس خانه آن جوان پرسيده، دیده بودند از حرم دور است، ◽️فرموده بودند: نه! دور است. من جايى دور و بَرِ حرم مى‌خواهم! گفته بود:چرا اين‌ قدر نزديك؟ فرموده بودند: آخر آلوده‌ها، لبِ حوض مى‌نشينند! ◽️ایشان آن قدر يقين به رأفت و دستِ گشايش‌گرِ آقا داشتند كه وقتى گدايى در نزديكىِ حرم امام رضا(ع) از او چيزى خواست- با آن همه دست و دل‌بازیش که معروف بود- محل نگذاشتند و اعتنايى نکردند. ◽️وقتى اصرار فقير را ديدند فرمودند: خیلی بى‌سليقه‌اى! آدم در كنار دريا، از يك پيتِ حلبى، آب نمى‌خواهد!