توی سنگر هر کس مسئول کاری بودیکبار خمپارهای آمدو خورد کنار سنگربه خودمان که آمدیم دیدیم رسول،پای راستش را با چفیه بسته است
نمیتوانست درست راه برود.از آن به بعد کارهای رسول را هم
بقیه بچهها انجام دادند ...کم کم بچهها به رسول شک کردند
یکشب چفیه را از پای راستش باز کردند
و بستند به پای چپش :)صبح بلند شد؛ راه افتاد؛ پای چپش لنگید!
سنگر از خندهی بچهها رفت روی هوا تا میخورد زدنش و مجبورش کردن تا یک هفته کارای سنگر رو انجام بده خیلی شوخ بود ...همیشه به بچه ها روحیه می داداصلا بدون رسول خوش نمیگذشت :)
شوخ_طبعی
لبخندهای_خاکی
شهید_رسول_خالقی
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
🌻خاطره گویی جهاد وشهادت
🌹@khateredefamoghadms45🌷🌻🌷
#زندگینامه
#شهید_حسین_قجهای
ظهر روز عاشورای سال 1337 در زرین شهر اصفهان متولد شد .
تحصیلات خود را تا اخذ مدرک دیپلم ادامه داد. همزمان با تحصیل در رشته ورزشی کشتی نیز فعالیت می کرد و با توجه به علاقه زیاد، خیلی زود توانست پله های ترقی را طی کند و موفق به کسب مقام قهرمانی کشتی جوانان کشور در وزن 48 کیلوگرم شود و به اردوی تیم ملی نیز راه پیدا کند.
فعالیت های سیاسی و مبارزاتی خود را از دوران نوجوانی شروع کرد وبارها از طرف ساواک تحت تعقیب قرار گرفت .پس از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیری ها در شهرهای مختلف ، به کردستان رفت و با ضد انقلاب به مبارزه پرداخت . در شکست حصر باشگاه افسران سنندج نقش بسیار زیادی داشت . ودر ماموریت کردستان بود که با حاج احمد متوسلیان آشنا شد و در سایه این دوستی و مودت بود که عملیات های مختلفی را به کمک هم به موفقیت رساندند .برای مدتی فرماندهی توپخانه سپاه مریوان را پذیرفت . پس از آن جهت آزادسازی دزلی که حکم قرارگاه و سرپل اصلی باندهای ضد انقلاب درغرب کشور را داشت به عنوان فرمانده عملیات انتخاب شد . این عملیات در منطقه صعب العبور و بر فراز قله هایی که ارتفاع آنها 3 تا 4 هزار متر است با موفیقت کامل انجام گرفت و پس از آزادسازی به عنوان فرمانده محور دزلی منصوب شد .
اولین نفری بود که از طرف #حاج_احمد_متوسلیان برای فرماندهی نخستین گردان تیپ 27 محمد رسول الله (ص) انتخاب شد. در عملیات فتح المبین به همراه گردان تحت امرش با نفوذ 25 کیلومتری در بین مواضع دشمن ، نقش اصلی را در تصرف توپ خانه عراق داشتند و ستون فقرات سپاه چهارم ارتش عراق را در هم شکستند و 180 قبضه توپ به غنیمت گرفتند .
در سال 1361 و #عملیات_الی_بیت_المقدس (فتح خرمشهر) به همراه نیروهای دلاورش در ایستگاه گرمدشت جاده اهواز خرمشهر در مقابل دو تیپ زرهی عراق قرار گرفتند و شش شبانه روز با مقاومت عاشورایی جلوی پیشروی نیروهای عراق را به ارزش از دست دادن جان خود و اکثر شیر بچه های دلاورش گرفتند تا اینگونه مرحله اول عملیات تثبیت شد و مقدمه آزاد سازی خرمشهر در سوم خرداد 1361 فراهم گردید .
حماسه ای که فرماندهان این عملیات اذعان داشتند که اگر انجام نمی شد کل عملیات به مشکل بر می خورد و #فتح_خرمشهر ممکن نمی شد .
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم👇🌷👇
🌻خاطره گویی جهاد وشهادت
🌹@khateredefamoghadms45🌷🌻🌷
🔳وصیتنامه شهید حسین قجه ای🔳
🖋ای افراد باایمان شما را چه شده که به وقتی به شما گفته شود در راه خدا برای مبارزه با دشمنان حق و عدالت حرکت کنند به زمین سنگینی میکنید. بدانید که لذت دنیا در برابر خوشیهای آخرت اندکی بیش نیست. 🖋با درود و سلام فراوان به کلیهی شهدای صدر اسلام تاکنون …از اینکه متعهد شدم در جنگ شرکت کنم یک وظیفهی دینی خود دانستم و به والله قسم همیشه قلبم برایش میتپید چون بیشتر در معرض آزمایش قرار میگرفتم و سعی میکردم تا اندازهی رشدم کمبودهایم را برطرف کنم ولی همیشه به این فکر بودم که نکند خالص نشوم و در جنگ از بین بروم (از دنیای ظاهری) تا اینکه مرتبهی اول و دوم گذشت برای مرتبه سوم به فکر این افتادم که حتماً بسیار گناهکارم که از فیض شهادت محروم ماندهام. سعی کردم خالصانهتر و استوارتر شروع کنم تا شاید خداوند نظر عنایتی بکنند و مرا از نعمت بزرگش سیراب کند. الحمدالله ….«خداوند به شما امر میکند که امانتها را به صاحبان آن بسپارید.» ای خمینی عزیز مطمئن باش که به آیهی قرآن وفادار خواهیم ماند و همیشه از حرکت در خط پیامبرگونهات تا ظهور حضرت مهدی (عج) ضعف از خود نشان نخواهیم داد. خدایا ما ابزار و وسیلهای بیش نیستیم. تویی که مرا هدایت و از خطرات عقیدتی به دور میداری. از تمامی خانواده، اقوام، دوستان و همشهریان و کلیهی مسلمانان درخواست عاجزانه دارم که از خط رهبریت امام امت پیروی کنید تا سرعت و ضربات مشت بر دهان ابرقدرتها بیشتر شود. برای اینکه جوانان متعهد و شجاع بارآیند، و از مرگ نترسانید که زیر بار ذلت زندگی کنند ولی از ترس مرگ خروش نک
💠 پیامی ازبهشت
🖊 اگر دو چیز را رعایت بکنی، خدا شهادت را نصیبت میکند.
یکی پر تلاش باش
دوم مخلص!
این دو تا را درست انجام بدی خدا شهادت را هم نصیبت میکند.
#شهید_حسن_باقری
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم👇🌷👇
🌻خاطره گویی جهاد وشهادت
🌹@khateredefamoghadms45🌷🌻🌷
"گفتعـشقبہشهادت"،
گُلےهستڪہ
دࢪدلهࢪڪسنمےࢪویدوشہادتغنچهاےڪہبہ
ࢪوےهࢪڪسنمیخندو
اینگریههاواشڪهاآبےبود
پاےاینگلها،ڪه
غنچهہهاشخوشگلمیخندیدند
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
🌻خاطره گویی جهاد وشهادت
🌹@khateredefamoghadms45🌷🌻🌷
🌸هر انرژی که از خودت
🌺ایجاد ڪنی مانند
🌼فریاد زدن در کوهستان
🌺عیناً "به خودت" برمی گردد..
🌸انتخاب با توست
🌺مثبت بخواهی یا منفی...
🌼پس مثبت فکر کن
🌸و "عمل کن" .... !
─┅─═इई 🌸🍃🌸 ईइ═─┅─
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
🌻خاطره گویی جهاد وشهادت
🌹@khateredefamoghadms45🌷🌻🌷 🌸🍃🌸 ईइ═─┅─
─┅─═इई 🌸🍃🌸 ईइ═─┅─
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
🌻خاطره گویی جهاد وشهادت
🌹@khateredefamoghadms45🌷🌻🌷 🌸🍃🌸 ईइ═─┅─
🍂 پذیرایی در اسارت
طنز_جبهه ،طنز_اسارت
از پذیراییهای مقدماتی و اولیهی اسارت، تونل وحشت بود كه در هر نقل و انتقال از اردوگاهی به اردوگاه دیگر و حتی در جابجاییهای داخل اردوگاهی نیز وجود داشت و با درد و رنجی وصفناشدنی همراه بود. این تبصرهی اسارت، استثناپذیر هم نبود و همه اعم از مجروح و سالم و پیر و جوان را در بر میگرفت و طبعاً ما نیز مستثنی نبودیم و برای ما نیز در راه انتقال به موصل و دم درِ ورودی اردوگاه وسایل پذیرایی مهيّا شده بود.
بچهها همه در این فكر بودند كه چه كنند تا ضربات كمتر و درد كمتری را احساس كنند، در این بین، یكی از بچّهها نظر جالبی داشت، او میگفت....
نه، اصلاً بهتر است خودتان ماوقع را بخوانید تا از طرح نوینش بیشتر آگاه شوید.
اتوبوس ایستاد و به دستور افسر عراقی و در معيّت كابل و نبشی، بچّهها تكتك شروع به پیاده شدن كردند، تا اینكه نوبت به همان برادرمان رسید كه پلتیك و روشی نوین برای آرام كردن سربازان عراقی یافته بود. او به محض اینكه خواست پیاده شود، بلند و رسا، رو به مأموران عراقی كرد و گفت:«سلام علیكم».
اولین عراقی كه نزدیك ركاب اتوبوس ایستاده بود، گروهبان چاق و درشتهیكلی بود كه دیدن صورتش بدترین شكنجه بود و همینكه آن عزیز آزادهمان پایش به روی زمین رسید، گروهبان مذكور در حالیكه كابل مسیاش را بلند كرده بود و میخواست بر سر وی فرود آورد، گفت:«علیكم السلام» و ضربه را زد. چشمتان روز بد نبیند. آن بندهی خدا بر اثر شدت ضربه، نقش بر زمین شد و از حال رفت.
ما از یك طرف ناراحت بودیم و از طرف دیگر خنده امانمان را بریده بود كه ما چه سادهلوحیم كه چنین ارزشهایی را اینجا جستجو میكنیم و میخواهیم برای آرام كردن این قوم از چنین ارزشهایی بهره بگیریم.
•┈••✾💧✾••┈•
─┅─═इई 🌸🍃🌸 ईइ═─┅─
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
🌻خاطره گویی جهاد وشهادت
🌹@khateredefamoghadms45🌷🌻🌷 🌸🍃🌸 ईइ═─┅─
🔴 مردان آهنین
ادبیات چاله میدونی داشت، ریش سه تیغه ، تیپ اسپرت ،شلوار جین و تیشرت آستین کوتاه ،از بچه های دهه شصتی بود . وقتی با هم صبحانه میخوردیم توی ذهنم این بود که حتما مکانیکی ،راننده اسنپی چیزی هست. میگفت آدم فنی هست و سالها کنار دست پدرش توی گاراژ تعمیر ماشین میکرده. گاهی وسط بحث چند فحش آبدار هم به برخی مسئولین کم کار میداد. میخواست برام چایی بریزه اجازه ندادم ،خواهش کرد بذار به اندازه ریختن یک لیوان چای به شما سادات خدمتی کنم، بزرگواری خاصی داشت . احترام عجیبی برای سادات قائل بود ،کلام و رفتارش پر بود از مرام و معرفت . اعتقاداتش نسبت به دین و اهل بیت مثل قدیمی ها بود .
جانباز ۷۰ درصد بود مدارک پزشکی اش رو نشونم داد
،در اکثر عملیاتهای بزرگ در سوریه و عراق در کنار شهید سلیمانی حضور داشت و فرمانده محور بود. خاطرات ناب و جالبی از آزادسازی حلب و بوکمال سوریه داشت.
بدنش پر بود از ترکش ، رد گلوله های داغ در بدنش پیدا بود ،
چندین بار تا حد شهادت مجروح شده بود.
در یک عملیات با قناسه حدود ۳۰ داعشی را به درک واصل کرده بود.
دشمن انواع مهمات جنگی مانند گلوله و نارنجک و خمپاره و مواد شیمیایی و... را برای از پا در آورنش امتحان کرده بود.
۵ بار بخاطر اثرات موج انفجار شوک درمانی شده ،جانباز اعصاب و روان هم هست
، میگفت صورتم رو میتراشم چون شیمیایی شدم و باید داروهای خاص به بدنم بزنم ،ریه هایش حسابی درگیر عوارض بکارگیری سلاح های شیمیای توسط داعشی ها بود ، افتخار جانباز شیمیایی بودن را هم داشت .
برای عبور از گیت های بازرسی در اماکن امنیتی همیشه مشکل دارد ، چون بدنش پر است از پاره های آهن و ترکش،
میگفت بیش از ۴۰۰ داعشی و تکفیری را مستقیما خودش در جنگ های شهری و میدانی به درک واصل کرده
، دوتا انگشتر روی دست داشت که از سید حسن نصرالله و حاج قاسم سلیمانی هدیه گرفته بود.
من با کوهی از ادعا در مقابل این پاسدار جوان سپاه قدسی احساس کوچکی میکردم
─┅─═इई 🌸🍃🌸 ईइ═─┅─
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد وَ عَجّل فَرَجَهُم
🌻خاطره گویی جهاد وشهادت
🌹@khateredefamoghadms45🌷🌻🌷 🌸🍃🌸 ईइ═─┅─