eitaa logo
خاطرات شیرین
22.5هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
51 ویدیو
6 فایل
🔴ارسال خاطره https://eitaayar.ir/anonymous/U64.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
یک بار خواهر شوهرم سر قبر پدرشوهرم بود گفتم بياين بريم سر قبر مادرتون حالا اون هم گريهههه كرده بود حساااابى بعد گفت عكس بابام رو ندزدن !!!من هم يهویی جلو همه گفتم آخه كى این رو مي دزده خيلى قشنگ‌هست!؟😨بخدا يهو حالم بد شد از ترسم😂🤭 🎬@khaterehay_shirin
بچه که بودم تقریبا ۶ ساله ‌که بودم مادرم شاغل بود من در خانه تنها بودم که یه دفعه در عالم کودکی خودم به سرم زد فرش خانه رو بشورم، اسکاج و ریکا رو از آشپز خانه برداشتم و روی فرش جلو آشپزخانه را که در خانه پهن بود پر از ریکا کردم حالا نریز کی بریز اینقدر فرش را کف مالی کردم و آب رویش ریختم که لیز شده بود، اما چون فرش سفید بود خیلی تمیز شده بود😂 در افکار خودم می گفتم الان که مامان بیاد خونه کلی ازم تشکر میکنه که فرشش رو براش تمیز کردم و پیش خودم کلی از خودم به جای مادرم تعریف و تمجید کردم، من فرش را کاملا کف مالی کرده بودم، پدرم همین که در خانه را باز کرد و به خانه آمد تا پایش را روی فرش گذاشت گفت چرا فرش لیز شده و آنجا بود که همه آرزوهایم به فنا رفت و پدرم با هزار زحمت فرش را در پشت بام خانه شست و من با هزاران سرزنش و چرا این کار رو کردی رو به رو شدم گرچه که همچنان به کار خود افتخار می کردم. 🎬@khaterehay_shirin
سلام من یه دختر کلاس هفتمی هستم ویک خاطره از اربعین دارم، چندسال پیش که اربعین بود و ما عازم کربلا شدیم‌ چشمتون روز بد نبینه، رسیدیم به مرز ایران و عراق دیدیم مرزبسته بود. خیلی دلم شکست حتی توی گرما یه روز همونجا ساکن شدیم به امید این‌که مرز باز بشه، پدرم زنگ زد به ماشین که بیاد دنبالمون برگردیم قم خونه‌مون😭فکر کنید چه‌قدر گریه کرده بودیم که چشمامون باد کرده بود. یهو پدرم گفت که یه سوپرایز دارم. حالا که کربلا قسمتمون نشد میریم مشهد😍از خوشحالی نمی‌دونستم چکار کنم. خلاصه مشهد که رفتیم درد دل هام رو به آقا امام رضا علیه السلام گفتم🫀واین طور شد که به واسطه امام رضا و حضرت رقیه سلام الله علیها پارسال قسمتم شد برم کربلا😍❤️ با اینکه اون سال داغ کربلا رو دلم موند خنکای حرم آقا امام رضا حالم رو خوب کرد. خواستم این رو بگم که کربلا قسمتتون نشد از ضامن آهو بخواین🥲که ضامن قلب های شکسته هست🥲💔 🎬@khaterehay_shirin
یه بار‌با شوهرم بین راه رفتیم آب جوش بگیریم، گفتم آقا آب جوش‌تون داغ هست؟🥺🤕حیثیتم رفت😂شوهرم موقع چای خوردن یه قلوپ می خورد میزد زیر خنده دوباره یه قلوپ دیگه ترررررررر🤣 🎬@khaterehay_shirin
سلام کلاس سوم دبستان بودم از زنگ ورزش خوشم نمی اومد نرمش کردنش سخت بود برام، رفتم دکتر گفتم یه گواهی می خواستم از ورزش معاف بشم دکتر گفت مگه چه مشکلی داری؟ گفتم پام پیچ خورده لنگ لنگون راه می رفتم که بهم بده الهی شکر داد رفتم مدرسه به معلم ورزش گواهی رو دادم گفت از این به بعد ورزش نکن من هم با خیال راحت برای خودم استراحت می کردم ولی هر موقع کارنامه می گرفتم نمره ام صفر بود😝😂 🎬@khaterehay_shirin
سلام آقا رفته بودیم مهمونی بعد نزدیک ۲۰ نفر سر سفره نشسته بودیم می‌خواستم در نوشابه رو باز کنم یهویی گازش بالا اومد من هم هول شدم نوشابه رو چرخوندم سمت همه کلا همه نوشابه ای شدن با غذاهاشون😀 🎬@khaterehay_shirin
| صبحتون بخیر و پر برکت🌸💚 🎬@khaterehay_shirin
یبار تلفنی با نامزدم صحبت می کردیم داشت از امتحان آموزشگاه رانندگیش می گفت که افسر بهم گفت دنده عقب برو من هم هر چی ماشین سرعت داشته دنده عقب رفتم یک دفعه من وسط حرفش گفتم با دنده چند، دنده عقب می رفتی؟!!! یه لحظه یه سکووووت سنگینی بینمون حاکم شد خخخخخخخخخ😂 🎬@khaterehay_shirin
خواهرم رفته آجیل فروشی دیده بههه بههه😋 چه گَزهای خوبی داره داخلش پسته داره ۵۵۰۰۰، همین جوری مُشت مشت برداشته ریخته روی ترازو چون وسیله زیاد داشته دستش دیگه توی پلاستیک جدا بر نداشته، همین‌جوری برگشته یک مشت دیگه هم برداره دیده این پنجاه و پنج هزار نیست😂اشتباه خونده بوده کیلویی ۵۵۰،۰۰۰ تومان بوده😂برگشته دوباره دونه دونه گز ها رو برده ریخته سر جاش دقیقا با این قیافه😅 🎬@khaterehay_shirin
سلام به همه دوستان ما توی بازار کرمان که خیلی هم شلوغ بود رفته بودیم من هم یهو دستم رو کوبیدم تو شکم یه مانکن، حالا نگو مانکن نبود طرف گفت آخخخخخ کلا محو شدم توی افق 😖 🎬@khaterehay_shirin
سلام دایی کوچیکه من وقتی نوزاد بوده بابا بزرگم این ها داشتن می‌رفتن مسافرت بین راه مامان بزرگم گفته استراحت کنیم نیم ساعت استراحت می‌کنند بعد حرکت می کنند تو راه بابا بزرگم میگه بچه خواب هست صداش نمیاد؟ مامان بزرگم پشت رو نگاه می‌کنه مامانم و خاله هام هم با تعجب بغل مامان بزرگم رو نگاه می کنن می بینن نیم ساعت هست تو راه هستن از بچه خبری نیست😐 هیچی بابا بزرگم با سرعت جت برمیگرده می بینن داییم از گریه کبود شده، کلا مامان بزرگم خیلی باحال بوده از جوونیش😂 بچه هاش با معجزه ی خدا بزرگ شدن، عاشق حس مادریش هستم😂😐البته یکم ارثش رو به مامانم هم داده تو بچگیم من و خواهرم تا دلتون بخواد خاطره ی گم شدن داریم😂 🎬@khaterehay_shirin
سلام ما یه فامیل داریم آخر سوتی خخخخ یعنی هیچ وقت نمیشه پیشش باشی و سوتی نده🤤یه بار شام جایی دعوت بودیم همه غذا خوردند رفتند کنار، پسر این خانم هنوز سر سفره بود و به خاطر او سفره رو جمع نکرده بودن... یهو این فامیل ما عصبانی شد و گفت خیر ندیده همه کوفت کردن رفتن تو هنوز نخوردی( منظورش این بوده که همه خوردن رفتن تو هنوز کوفت نکردی )😂😂حالا شما قیافه بقیه مهمون ها رو تصور کنید دیگه🤣 🎬@khaterehay_shirin
یک سال من و خواهرم و دو تا بچه هاش با اتوبوس از اصفهان رفتیم مشهد. موقع برگشت وقتی رفتیم ترمینال ،اتوبوس ها ردیف پارک شده بودن و ما نمی دونستیم کدوم به مقصد اصفهان هست. یه راننده داشت دستمال می کشید به ماشینش رفتم جلو هول شده بودم و نمی فهمیدم چی میگم گفتم آقا مشهد میره؟ راننده با تعجب نگاه کرد گفت چی؟ گفتم میگم مشهد میره؟ گفت چی میگی؟ دختر خواهرم میگفت خاله....من متوجه نبودم و تازه بدم اومد از راننده که چرا این‌جوری جواب میده. گفتم برو بابا دارم میگم مشهد میره درست جواب نمیده، و برگشتم سمت خواهرم دیدم دارن با تعجب وخنده میگن چی میگی خب این جا مشهد هست. می خوایم بریم اصفهان تازه فهمیدم چه سوتی دادم، ان شاء الله قسمت همه هر ساله مشهد بشه، اشکالی نداره سوتی هم بدیم🤣 🎬@khaterehay_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام یه بار یکی از فامیل هامون که خیلی هم باهاش رو دربایستی داریم اومد خونه مون برای اولین بار، بعد موقع خداحافظی گفت خوشحال شدم از دیدنتون من هم گفتم خواهش می کنم این چه حرفی هست 😐😂خلاصه خیلی بد بود نشد جمع کنم😂 🎬@khaterehay_shirin
سلام من یه بار چند سال پیش رفتم یه شیرموز خوردم خدا بیامرزد شد 4500 حالا نگو کارت کشیدم چهل و پنج هزااااررر تومان اون زمان خیییلی پول بود یعنی😂 تازه کاغذ رسید رو هم نگرفتم دم در داشتم می اومدم بیرون یه لحظه به تعداد صفر هایی که زده بودم شک کردم مغازه هم خیلی شلوغ بود برگشتم به شاگرد مغازه دار توضیح دادم گفت ای بابا حالا چکار کنیم؟؟ من هم گفتم اگر پول نقد ندارید من هر روز بیام یه شیرموز بخورم تا بشه ۴۵۰۰۰ یارو هم از خداخواسته گفت آره خوبه گفتم پولم رو بده بابااااا لازم دارم دیگه داد بقیه پول رو 🤐🤐 🎬@khaterehay_shirin
سلام یه بار رفتیم ختم یک جوانی از فامیل های شوهرم وقتی که نوبت به عرض تسلیت آخر و خداحافظی رسید به مادر اون جوان خواستم بگم خداوند رحمتشون کنه با صدای بلند گفتم خداوند رحمتتون کنه یعنی فقط میدونم این رو گفتم و رد شدم و بر نگشتم که جواب بگیرم و فقط میگفتم از اون جو سنگین فرارکنم 😂😂 🎬@khaterehay_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️منظور از مردم در کلام امام و رهبری و میزان بودن مردم چیست؟ 🎬ویژه برنامه با موضوع 🔸آیا شامل کسانی که قانون اساسی را قبول نداشته باشند و یا معترض به وضع موجود باشند نیز می شود؟ 🎤حجت الاسلام استاد صلح میرزایی عضو مجلس خبرگان رهبری 🎬@khaterehay_shirin
یه خواهر کوچیک دارم به اسم نازی که ۳ سالش هست وقت هایی که اذیت میکنه و نمی خوابه مامانم عصبانی میشه و بهش میگه کَله .... تو بزار 🤭😂یه روز رفته بودیم خونه ی خالم بعد شوهر خالم به این تخس گفته بود یه بالشت از تو اتاق برام بیار... اون هم هی نمی آورد، شوهر خالم چند بار همین‌طوری بهش گفت بیار دیگه🙄😐اون هم آخر با عصبانیت رفت آورد و گفت: بیا بگیر کَله مَرگِت رو بزار 🙄🤣من و خواهرای دیگم با مامانم توی آشپزخونه نشسته بودیم حرف می زدیم این رو که شنیدیم همه یه نگاه به مامانم کردیم و مردیم از خنده🤪😂 🎬@khaterehay_shirin
سلام سرکلاس دانشگاه وسط درس دادن استاد، همه در سکوووووت بودن یه خمیازه کشیدم یهو بادهن باااااز سکسکه ام گرفت شما خودتون تصور کنید🤦‍♀ صداش همه جا رو ترکوند، همه غش کردن از خنده😶 خیلی خجالت کشیدم☹️😂پسرا که صندلی ها رو گاز میزدن بدجنس ها قیافه استادمون نگمممممم😂😁 🎬@khaterehay_shirin
هدایت شده از قاصدک
با ۱۵ جلسه ، تا اربعین ، عراقی حرف بزن❌️ 🎁 هدیه ورود : دو ترم آموزشِ رایگانِ تخصصی + لیست دنیایی از مکالمات اربعینی مثلا جملات مربوط به : ●وقتی گم شدی 😣 ●وقتِ تاکسی گرفتن 🚕 ●تو صرافی 🏦 ●تو حرم 🕌 ●خرید سوغاتی 💷 💰●سیمکارت📱 ●توی مرز ●توی درمانگاه ●مبیت گرفتن ⚠️همه جا کارِتو خودت راه میندازی⚠️ ○ یه سر بزن ضرر نمیکنی 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/2230387069C79b4568f16
سلام من وقتی هشت سالم بود مامانم بدجور دستش شکست عمل کرد و یک ماهی بیمارستان بستری بود و وقتی که مرخص شد اومد خونه تا چند هفته فقط مهمون می اومد برای عیادت مامانم که یه شب یکی ازفامیل هامون خبردادن که میان عیادت و بابام هم خیلییی باهاشون رو دربایستی داشت، بعد بابام و خالم که خیلی خسته شده بودن بعد این همه مدت مهمون داری و... به مادربزرگم گفتن ای بابا خسته شدیم بخدا دم به دقیقه مهمون و از این حرفا😩🥴... من هم اون‌جا نشسته بودم 😁🤓و شنیدم حرفشون رو و وقتی مهمون ها زنگ زدن دستشون بند بود به من گفتن برو در رو باز کن معطل نشن تا ما بیایم من هم رفتم تا در رو باز کردم بهشون گفتم اییییی بابااااا خسته شدیماااا چقد مهمون داااری کنیم😂 اااه برین خونه‌تون 😒اون ها هم همین‌جوری مونده بودن😳😟بابام هم پشت سر من اومد و گفت به به خوش اومدین چرا تشریف نمی آرید داخل😃که گفتن انگار بد موقع اومدیم می‌گفتین یه شب دیگه می اومدیم بابام هم گفت نه چه حرفی هست بفرمایید...که گفتن کوچولوتون این‌جوری گفته😒بابام مونده بود چی بگه 🥶😟😱دیگه بعدش باهام چیکار کردن رو یادم نمیاد🤔 🎬@khaterehay_shirin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام به همگی🤚یه سری رفتیم چشم پزشکی 👁برای معاینه چشم خواهرم. دکتر گفت: شماره عینک‌شون یک درجه ضعیف تر شده🤓مامانم گفت : خدا رو شکر🤲 چشمش ضعیف نشه، جهنم از عینک، اشکال نداره عینکش ضعیف بشه😝فکر کنم دکتر از شغلش انصراف داد کلا😄😄 🎬@khaterehay_shirin
هدایت شده از قاصدک
💥 پدر و مادرای عزیز دقت کنید: ✅ اگه امروز فرزندتو درست تربیت کنی فردا حسرت امروز رو نمیخوری... 🔸از تربیت فرزندت خاطر جمع شو!☺️ 👇 http://eitaa.com/joinchat/63963136Ca672116ed5 🔹ما یک مجموعه کامل و غنی‌ با محتوای آموزشی و را در قالب انواع مهارتها برای شما تدارک دیده‌ایم 💥ویژه والدین، معلمان، مربیان تربیتی و تمامی دغدغه‌مندان عرصه تربیت 🟠طبق مبانی استاد علیرضا پناهیان🟠 💥با بیش از ۴۰ هزار دانـــــشــــجو و ده ها هزار تجربه موفق و لذت بخش😍 https://eitaa.com/joinchat/892535157Cc6bb3bfaec ✅ ‌حجت الاسلام سید محمد باقر حسینی