eitaa logo
الف لام میم || ابوالفضل شهبازی
69 دنبال‌کننده
71 عکس
52 ویدیو
3 فایل
گاهی حرف هایی دارم که می خواهم با شما در میان بگذارم ارتباط: @abolfazlshahbazii
مشاهده در ایتا
دانلود
خوب نگاه کن او نیست پسر شیرین زبان توست خواهر کوچک من دانش آموزی که باید سر کلاس باشد او نیست برگی از است آیه مظلومیت نمادی از که تکه تکه می خواهندش @khaterparishan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«اون بدون اینکه منو بکشه، زندگیمو ازم گرفت» این کلمات آغشته به اشک، جمله پایانی «پاریسولا لامپسوس» در مستند « به سبک دیکتاتور» است که به سکوت معنادار او ختم می شود. تا قبل از دیدن این مستند، فکر می کردم شعاع رویاهای ویران شده توسط «» محدود به منطقه خودمان است، اما نه، او این قابلیت را هم داشت که زندگی یک دختر جوان یونانی را بر سرش آوار کند؛ خودخواهی چه قدرتی که به انسان نمی دهد! می خواهید بیشتر بدانید؟، ۵۶ دقیقه وقت بگذارید و این خوب را ببینید👇 http://www.telewebion.com/episode/0x1b83263 @khaterparishan
حاشیه نگاری دیدار با در ۲۱ تیر ۱۴٠۲ 📝 ابوالفضل شهبازی بخش اول ۱۵۲۶؛ این تعداد روزهایی بود که طلبه ها برای دیدار مجدد با رهبر انقلاب و پیر مرادشان شمارش کرده بودند و حالا پس از چهار سال، قرار بر قرارِ دل‌ها در حسینیه امام خمینی(ره) بود. من که از قم عازم بودم، قبل از روشن شدن هوا از خانه بیرون زدم، گنبد طلایی حرم زودتر از آفتاب، مقابل چشمانم طلوع کرد؛ سمت امام می‌آمدم و راهم از فیضیه می‌گذشت، قدم‌هایم را محکم‌تر کردم و دست روی دیوار فیضیه به راه افتادم، هر کدام از آجرها حرفی برای گفتن داشت؛ یکی می‌گفت: «سلام بر حماسه‌سازان همیشه جاوید روحانیت که رساله‌ی علمیه و عملیه‌ی خود را به دم شهادت و مُرکب خون نوشته‌اند.[1]» دیگری در گوشم زمزمه می‌کرد: «باید مراقب بود که تفکر جدایی دین از سیاست از لایه‌‌‌های تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند.[2]»؛ «خطر تحجرگرایان و مقدس‌نمایان احمق در حوزه‌‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مار‌‌های خوش خط و خال کوتاهی نکنند.[3]»؛ داشتم با فیضیه خداحافظی می‌کردم که آخرین حرفش را هم شنیدم: «روحانیت متعهد، به خون سرمایه‌داران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.[4]» دقایقی بعد در میدان 72 تن، سفر آغاز شده بود و من نگران دیر رسیدن؛ وقتی وارد تهران شدم، راننده با لبخند گفت: بفرما دیدی دقیقا ساعت شش رسیدیم!؛ تدابیر امنیتی در خیابان‌های اطراف حسینیه، داد می‌زد که امروز، اینجا خبرهایی‌ست. مقابل درب حسینیه دوستان آشنایی را ملاقات کردم، دوستانی که چند دقیقه بعد، دیگر آشنا نبود، آدم‌های موقری که در شرایط عادی برای عبور از هر در، ده‌ها تعارف نثار هم می‌کردند، اینجا برای ورود هر چه سریع‌تر به داخل حسینیه، انواع و اقسام سبقت‌ها را از یکدیگر می‌گرفتند؛ «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْأُ مِنْ اَخِیهِ[5]» بود برای خودش. عجله‌ها برای عبور از درب اول، به اشتباهت می‌انداخت که نکند آقا پشت همین در ایستاده است اما نه، بندگان عاشق ولی خدا خبر نداشتند که باید سه، چهار ایست بازرسی دیگر را بگذرانند و به این زودی‌ها خبری از وصال نیست. پا گذاشتن روی زیلوهای آبی معروف، قبل از آخرین ایست بازرسی، من را به این باور رساند که دیگر چیزی تا لحظه دیدار نمانده؛ ثانیه‌هایی بعد و حدود ساعت هشت من داخل حسینیه امام بودم و قطره‌ای از یک دریای خروشان. عده‌ای از آن‌ها سرتاپای حسینیه ساده امام را برانداز کرده و تحرکات عوامل را زیرنظر داشتند، بعضی هم به پرده پشت جایگاه سخنرانی چشم دوخته بودند، نقطه‌ای که احتمال می‌دادند، محبوبشان از آنجا رخ نمایان کند؛ کمی بالاتر، آیه‌ای از قرآن، موضوع سخنرانی آقا را لو می‌داد: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة[6]»؛ با خودم فکر می‌کردم، آقا چه چیزی درباره تبلیغ می‌خواهد بگوید؟ با اضافه شدن جمعیت، بر حجم پچ‌پچ‌ها هم اضافه شد؛ هرازگاهی، صلواتی بلند، صداها را یکی می‌کرد اما باز گمانه‌زنی‌ها از زمان حضور آقا شروع می‌شد؛ بالاخره کاسه صبرمان لبریز شد؛ یک شعار حسینیه را پر کرد: «ای پسر فاطمه منتظر تو هستیم»؛ خواهران طلبه هم که بخشی از حسینیه را به خود اختصاص داده بودند، به صدا آمدند: «این همه لشکر آمده، به عشق رهبر آمده» در میان این جوش و خروش، طلبه جوان آفتاب سوخته‌ای که بر سر نرده‌های حسینیه آوار شده بود، توجه‌ام را جلب کرد؛ خسته شده‌ای؟ این را من پرسیدم، پاسخ داد: نه، منتظرم؛ راست می‌گفت انتظار به این روزش انداخته بود، این را وقتی بیشتر باور کردم که زنده شدنش را هنگام ورود آقا دیدم. ادامه👇
بخش دوم ساعت 10 را نشان می‌داد که بالاخره آقا آمد، همه از جا برخاستند؛ خیلی‌ها دیگر اختیار اشک‌هایشان را نداشتند؛ شعار در لحظه ورود، این بود: «علمدار ولایت، حوزویان فدایت»؛ آقا همه را نگاه کرد، لبخند هدیه داد و از دور دست بر سرمان کشید. با آمدن آقا، آقا مرتضی آوینی هم آمد و کنار من نشست: «دست خداست بر زمین؛ آن همه به صفات خداوندی آراسته است که هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا می‌آورد، سایه‌اش زمین و آسمان را می‌پوشاند و آن زمان که از حکمت و عرفان سخن می‌گوید، می‌بینی که او خود نفس حقیقت است. من بوی خوشش را از نزدیک شنیده‌ام و صورتش را دیده‌ام که قهر موسی را دارد و لطف عیسی را و آرامش سنگین محمد را[7]!» آیات قرآن که گوش‌ها را نوازش کرد، حسینیه کمی آرام گرفت؛ قاری از سوره احزاب خواند، « آنان که تبلیغ رسالت خدا کنند و از خدا مى‌ترسند و از هیچ‌کس جز خدا نمى‌ترسند و خدا براى حساب به تنهایى کفایت مى‌کند.[8]»؛ مداح هم چند روز زودتر، محرم را به حسینیه آورد؛ مدیر حوزه‌های علمیه که گزارشش را بیان کرد، انتظار داشتم تعدادی از طلاب هم پشت تریبون بروند، اما نه مثل اینکه خبری نبود. حالا همه چیز آماده بود؛ حسینیه‌ای که گوش شده بود برای دوخته شدن به لب‌های آقا؛ آقا اول اهمیت کار روحانیت را با بیان یکی از آرزوهایش گوشزد کرد؛ آقا می‌گفت یکی از آرزوهایش نفس کشیدن در میان مسئولان قلبی و دلی دین است؛ آقا برای این آرزویش یک شاهد مثال تاریخی هم آورد، یک خاطره از روزی که به امام گفته بود پس از اتمام دوره اول ریاست جمهوری، دلش می‌خواهد به قم برگردد و امام هم در جواب گفته بود من هم دلم می‌خواد؛ خنده حسینیه را پر کرد. بعد آقا رفت سراغ اصل مطلب، آقا نگران بود، نگران از اطلاعاتی که به دستش رسیده، نگرانِ تبلیغ؛ می‌گفت تبلیغ باید اولویت اول حوزه باشد، اما اینجور نیست؛ می‌گفت اگر از تبلیغ غفلت کنیم، دچار استحاله فرهنگی می‌شویم، به قول امام، اسلام سیلی می‌خورد، سیلی‌ای که تا سال‌های متمادی اثرش باقی می‌ماند. آقا از الزامات کاربردی شدن تبلیغ هم گفت، از اینکه باید به مبانی فکری دشمن حمله کرد، از اینکه باید وسط میدان بود و به جوان و نوجوان توجه داشت، از اینکه امروز سطح آگاهی عمومی مخاطب با گذشته قابل مقایسه نیست؛ آقا دست آخر یک راهکار عملی هم داشت، تشکیل کانون‌های عظیم حوزوی برای تهیه مواد تبلیغی لازم، برای تنظیم شیوه‌های اثرگذار و در نهایت برای تربیت مبلغ به معنای واقعی کلمه. آقا حرف‌هایش را که زد، عزم رفتن کرد، جمعیت بی‌اختیار به پای آقا بلند شد، هر کسی به نحوی از اندک لحظات باقی مانده برای تجدید بیعت استفاده می‌کرد؛ طلبه جوانی در جنگ فریادها، موفق شد صدایش را به آقا برساند، گلایه داشت که چرا دیدار طلاب سالیانه نیست و حلقه ازدواجش را هم از آقا می‌خواست؛ آقا گلایه‌اش را با «فهمیدم» و درخواستش را با «قبول دارم» جواب داد. آقا رفت و حسینیه با هزاران چشم خیره و با «ابالفضل علمدار، خامنه‌ای نگهدار» بدرقه‌اش کرد. آقا گفتنی‌ها را گفت، حالا خیل عظیمی که می‌خواستند در اتصال با ولی باقی بمانند، باید می‌رفتند سراغ تکلیف خواسته شده، بیشتر از همه، مسئولان و چهره‌های شاخصی که در دو طرف آقا، روی صندلی‌ها نشسته بودند؛ طلاب جوان هم به سراغشان رفتند، از دغدغه‌هایشان گفتند، نقد کردند و تذکراتی هم دادند. حسینیه کم‌کم خالی شد، من اما هنوز نشسته بودم و با خودم تکرار می‌کردم: تبلیغ، در مرتبه اول است. [1] منشور روحانیت 2. منشور روحانیت [3] منشور روحانیت [4] منشور روحانیت [5] سوره عبس، آیه 34 [6] سوره نحل، آیه 125 [7] توصیف امام خمینی(ره) در نامه شهید آوینی به برادرش در سال 1358 [8] سوره احزاب آیه 39 ترجمه مهدی الهی قمشه‌ای متن کامل یادداشت در خبرگزاری تسنیم👇https://tn.ai/2926048 @khaterparishan
دهه اول محرم، هرشب تو هیئتمون چند تا روایت کوتاه از شهدا داریم: امشب از یه نوجوون چهارده پونزده ساله شنیدیم که قبل رفتن تو میدون مین، پوتین هاشو درآورد و به همرزماش گفت: من که دارم شهید میشم ولی این پوتین ها نو هستنو مالِ بیتُ المال؛ پابرهنه رفت، پا برهنه شهید شد. از حاج علی اکبر پرک که قبل عملیات کربلای ۱۰، پیراهن امانتی تدارکات رو پس داد و به مسوول تدارکات گفت: من که میدونم تو این عملیات شهید میشم، اگه امانتِ بیت المال رو برنگردونم، فردا جواب خدا رو چی میخوام بدم؟؛ حاج علی اکبر تو همون عملیات شهید شد. از حاج قاسم سلیمانی که وقتی فهمید، بخاطر کمبود اتاق ایزوله، میخوان جای یه نوزاد رو با نوه های دوقلوی نارسش عوض کنن، عصبانی شد و گفت: مگه بچه های من چه فرقی با بچه های مردم دارن؟ @khaterparishan
1_5843471705.mp3
9.82M
بله مداحی، می تواند حرف حسابی تحویل مخاطب بدهد دم شما و شعرایتان گرم آقای سید رضا نریمانی @khaterparishan @seyedrezanarimani
√روح قرآن از ظاهرش جدا نیست√ 🔻 این روزها که رسم زشت قرآن سوزی توسط دشمنان عنود بالا گرفته و خشم ملت های مسلمان را در پی داشته، در کشور ما هم هر چند معمولا نسبت به بعضی کشورهای مسلمان دیگر در این مواقع‌ در اظهار مواضع مؤثر مردمی و حتی حاکمیتی کم رمق تر عمل میکنیم، بخشی از مردم به تظاهرات و راهپیمایی علیه این واقعه ننگین پرداختند و صداو سیما هم شروع به تحلیل پشت صحنه این مسأله کرده که هم خوب است هم لازم. ❓اما سؤال این است، ما که این گونه از سوزاندن ظاهر قرآن خشمگین میشویم که باید بشویم، چرا همین قدر نسبت به پایمال شدن مضامین قرآن در جامعه مسلمانان حساس نیستیم و ما را به تحرک وا نمی دارد. 📣 مگر قرآن هدف ارسال رسل و کتب را اقامه عدل و قسط بوسیله مردم نمیداند؟!(۱) ❓آیا در جهان اسلام و ایران اسلامی ما که یک قدم جلوتر از بقیه جهان اسلام، حکومت اسلامی تشکیل دادیم،عدالت حکم فرماست؟! 🔻 در جهان اسلام کشورهایی همانند مصر و عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مبتنی بر نظام دیکتاتوری اند، در کشورهایی مانند سوریه و یمن و عراق و افغانستان هم بعد از جنگ های بنیان برافکن که در این کشورها رخ داده، نمیشود انتظار چندانی در تحقق این مسأله اجتماعی داشت که تازه کار برای آنها شروع شده.ترکیه هم که با اردوغان اسلامگرا روزهای سختی در پیش دارد. 🔺کشور ما هم بعد از پیروزی انقلاب توانست با آرمان های انسانی و اسلامی خود چشم جهان به خصوص جهان اسلام را به خود خیره کند و به عنوان روحی بر کالبد افسرده جهان امروز بدمد اما بعد از چهل و پنج سال در این مسأله یعنی «اقامه عدالت»نمره مطلوبی نگرفته است و عقب مانده.(۲) 🔴 میخواهم چه بگویم؟ میخواهم بگویم هان ای مسلمانان و دوستداران قرآن همانگونه که از اهانت به ظاهر قرآن غضبناکید که من هم غضبناکم، به همین شدت از عمل نشدن به محتوا و روح قرآن هم غضبناک باشیم، این خشم نه خشم کور بلکه خشم مقدس است. ✅وقتی به فکر افتادیم و یقظه برای ما حاصل شد و زمانی که این درد جانکاه را پذیرفتیم و فهمیدیم که محتوای قرآن تا حد زیادی در زندگی اجتماعی ما نقش تعیین کننده ندارد، آنگاه باید گام هایی نظری و عملی تعریف کنیم که چطور باید این درد را دوا کرد. ✅این که چطور در مقابل ظالمان و مستکبران ایستاد و در جنگ مقدس فقر و غنا جنگید، همانطور که حسین بن علی «ع» ایستاد و مبارزه کرد و ثمره مقاومتش خون خودش و یارانش بود که تا روز قیامت آدم های غافل ولی آزاده را بیدار نمود و در رکاب حق و این جنگ مقدس به عنوان مبارز تربیت کرد. ✅همانطور که سید روح الله خمینی با الگوگیری از سیره او ، قدم اول این راه را برداشت و امید به تحقق گام های بعدی توسط ما داشت آنجا که فرمود: 💯 «امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پابرهنه‌ها و مرفهین بی‌درد شروع شده است. و من دست و بازوی همه عزیزانی که در سراسر جهان کوله بار مبارزه را بر دوش گرفته‌اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین را نموده‌اند می‌بوسم.»(۳) (۱) حدید ۲۵ (۲) بیانات حضرت آقا: ۱۳۹۹/۳/۷ و ۱۳۹۶/۱۱/۲۹ (۳)پیام قطعنامه ج ۲۱ صحیفه امام https://eitaa.com/brayensan
چه کسی از جنگ خسته شده است؟ ما به فطرت خویش بازگشته ایم و در آن حسین بن علی علیه السلام را یافته ایم و این چنین است اگر حسین ندیده، «حسین حسین» می کنیم.  ما از جنگ خسته نمی شویم.زیرا به کانونی دست یافته ایم که هرچه شور و نشاط هست از آن منشا میگیرد.  این قلب حسین بن علی علیه السلام است که در پیکر ما می تپد و این چنین اراده ی ما اراده ی حق است و قدرت ما از مبدا لایزال قدرت الهی است نه اینجا خستگی راه ندارد... تکلیف ما را حضرت سیدالشهدا(ع) تعیین فرموده است و چشمه ی جوشان خون مبارک او منشا حیات رضوانی انسان و همه ی آفرینش است.شریان قیام ما نیز به قلب عاشورا می رسد و این چنین است که: ما هرگز از جنگ خسته نخواهیم شد....... https://eitaa.com/khaterparishan
هنوز نیم قرن از حجة الوداع گذشته امت محمد تیغ بر اوصیای او کشیده اند و با نام اسلام قلب اسلام را که امام است می درند اجسامشان به جانب قبله نماز می‌گذارند اما ارواح شان هنوز همان اصنامی را می پرستند که ابراهیم شکسته بود اجسامشان به جانب قبله نماز می‌گذارند اما ارواح شان با باطن قبله که امامت است پیکار می‌کند جاهلیت ریشه در درون دارد و اگر آن مشرک بت پرست، در درون آدمی ایمان نیاورد چه سود که بر زبان لا اله الا الله به راند ؟ آنگاه جانب عدل و باطن قبله را رها میکند و خانه کعبه را عوض از صنمی سنگی می گیرد که روزی ۵ بار در برابرش خم و راست شود و سالی چند روز گرداگرد ش طواف کند و ای کاش تا همین جا بسنده می کرد و قلب قبله را با تیغ نمی‌درید . عجبا جهان را ببین که چه سان وارونه می شود. فتح خون؛ آقا مرتضی آوینی https://eitaa.com/khaterparishan
مگر نه آن‌که از پسر آدم، عهدی ازلی ستانده‌اند که حسین را از سر خویش، بیشتر دوست داشته باشد.( وصیت نامه آقا مرتضی آوینی❤️) https://eitaa.com/khaterparishan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آن غوغا، امام فریاد کرد: «وای بر شما! چه بر شما رفته است که سکوت نمیکنید تا سخنم را بشنوید؟ حال آنکه من شما را به سبیل الرشاد میخوانم و آنکه مرا اطاعت کند از هدایت یافتگان است و آنکه عصیان ورزد، از هلاک شدگان. و اینک همۀ شما بر من عصیان کرده اید و قولم را نمی شنوید، چرا که گناه، باران عطیات خدا را بر شما بریده است و شکم هایتان از حرام پر شده و خداوند قفل بر دل هاتان زده است. آی بر شما! چرا سکوت نمی کنید؟! چرا گوش نمی سپارید؟» اربعین شما را می خوانم، فریادهایتان را... حرف های گلوی بریده تان را: یار مظلوم باشید و دشمن ظالم... مبادا گناه گوش قومی دیگر را کر کند و نعل های تازه جسمتان را... https://eitaa.com/khaterparishan
هدایت شده از خط حزب‌ اللّه
💬 | آمریکا، همان آمریکای ۲۸ مرداد است 👈🏼 پس از هفتاد سال، کودتای ۲۸ مرداد چه درس‌ها و عبرت‌هایی برای امروز ما دارد؟ 🔹اعتماد نابجای مصدق و بر باد رفتن ثمرات یک نهضت 🔻از همان روزی که اولین چاه طلای سیاه در ایران فوران کرد، رد پای آغشته به نفت یک بیگانه انگلیسی نیز در نزدیکی های مسجد سلیمان ظاهر شد. از آن روزهای سال ۱۲۸۶، تا ۲۹ اسفند ۱۳۲۹، ۴۳ طول کشید تا این ثروت ملی به دست صاحبان اصلی خود برگردد. اما یک اعتماد بی‌جا حاصل این مبارزات - خصوصاً در سه سال پایانی- را به باد داد. مصدق، نخست وزیر وقت که خود از رهبران اصلی ملی شدن صنعت نفت بود، نفت ایران را که از چنگ انگلیسی‌ها بیرون آمده بود را به آمریکا سپرد. «دکتر مصدّق برای اینکه بتواند با انگلیسی‌ها مبارزه کند و در مقابل انگلیس‌ها بایستد به خیال خودش، رفت سراغ آمریکایی‌ها؛ با ‌آنها ملاقات کرد، مذاکره کرد و درخواست کرد؛ [به آنها] اعتماد کرد. کودتای بیست‌و‌هشتم مرداد نه به‌وسیله‌ی انگلیس [بلکه] ‌به‌وسیله‌ی آمریکا در ایران انجام گرفت، علیه مصدّق.» ‌ ۱۳۹۶/۱۱/۸آمریکا با این کودتا، نخست وزیر ایران را تا پایان عمر به قلعه احمد آباد فرستاد تا به گفته خودش هر روز آرزوی مرگ کند و محمدرضا شاه فراری را، از ایتالیا به تهران برگرداند تا دوره جدیدی از اختناق و غارت را در ایران، آغاز کند. 🔹اعتماد صدام به آمریکا؛ از حمله به ایران تا سرنگونی 🔻اما تجربه سیلی خوردن از اعتماد به آمریکا تنها محدود به تاریخ ایران و دکتر محمد مصدق نیست. سیاست‌مداران زیادی به آمریکا اعتماد کردند، اما به یکباره پشت خود را خالی دیدند، صدام، دیکتاتور معدوم عراق با وجود ظاهرسازی و ادعاهای ضد آمریکایی، با حمایت و پشتیبانی‌های این کشور به ایران حمله کرد. تنها یک نمونه از این حمایت دست‌یابی بعثی‌ها به هواپیماهای میراژ فرانسه بود که بدون موافقت آمریکا امکان‌پذیر نمیشد. اما کمی بعد صدام آمریکا را در مقابل خود دید، در عملیات طوفان صحرا که توسط ارتش آمریکا انجام شد، ارتش عراق تقریبا متلاشی و ظرف تنها ۱۰۰ ساعت آخر این عملیات کویت از دست صدام آزاد شد. با به پایان رسیدن تاریخ انقضای این دیکتاتور، در سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق حمله و با اشغال خاک این کشور حکومت صدام سرنگون شد. «این‌ها صدّام را برداشتند، چون منافعشان با منافع صدّام تضاد پیدا كرد، و الّا آن وقتی‌كه منافعشان یكی بود، حمایتش هم می‌كردند؛ كمااینكه در دوران جنگ حمایت كردند.» ۱۳۸۲/۱/۲۲ 🔹حسنی مبارک و سقوط با طناب پوسیده آمریکایی‌ها 🔻«تاریخ هرگز فراموش نخواهد كرد كه حسنی‌مبارك همان كسی است كه در محاصره‌ی وحشتناك مردم غزه و در ۲۲ روز كشتار زن و مرد و كودك غزه، همكار و امین و شریك اسرائیل و آمریكا بود.» ۱۳۸۹/۱۱/۱۵بهمن ماه ۱۳۸۹ زمانی که اعتراضات مردمی در مصر به اوج خود رسیده بود کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا با حسنی مبارک در قاهره دیدار کرد. او در این دیدار پس از نگاه به ساعت خود صریحاً خطاب به رئیس جمهوری مصر گفته بود: وقت استعفای شما فرا رسیده و باراک اوباما در کاخ سفید در انتظار دریافت خبر استعفای شما است! این بار آمریکا پشت دیکتاتور مصر را پس از سی سال خوش خدمتی خالی کرده بود. 🔹ریسمان پوسیده آمریکا برای اوکراین 🔻آخرین نمونه گرفتاری سردمداران یک کشور در چاه اعتماد به آمریکا هم به اوکراین برمی‌گردد. دولت اوکراین با دلگرمی واهی به آمریکا و ناتو درگیر جنگی شده که در میانه آن تنها باقی مانده است. از اسفند ۱۴۰۰، میلیارد‌ها دلار تجهیزات نظامی به اوکراین سرازیر شده است که بیشتر این تجهیزات آمریکایی بوده و شرکت‌های تسلیحاتی آمریکایی تنها برنده این درگیری بوده‌اند؛ «امروز هم اینها حاضرند یک ملّتی مثل ملّت بیچاره‌ی بی‌پناه اوکراین را بیندازند جلو، برای اینکه جیب کمپانی‌های اسلحه‌سازی آمریکا پُر بشود؛ قضیّه این است دیگر؛ قضیّه‌ی اوکراین اصلاً این است: او بجنگند، او کشته بشود، برای اینکه سلاح فروش برود، برای اینکه اروپایی‌ها مجبور بشوند سلاح بخرند، سلاح بسازند، سلاح بدهند و جیب کمپانی‌های سلاح پُر بشود. اینها همانها هستند.» ۱۴۰۲/۴/۲۱ 🔹آمریکا همان آمریکای ۲۸ مرداد است 🔻آتش دشمنی آمریکا با مردم ایران که از ماجرای کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، روشن شده بود، در جریان مبارزات مردم برای پیروزی انقلاب اسلامی، شعله‌ورتر شد. ایرانی‌ها برای رسیدن به «استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» در خیابان‌ها جان می‌دادند اما آمریکا همان آمریکای ۲۸ مرداد بود و با مهره دست نشانده خود، به جنگ مردمی آمده بود که دنبال پایان دادن به عمر رژیم دست‌نشانده و وابسته پهلوی بودند. از کشتار مردم در پانزده خرداد۱۳۴۲ و هفده شهریور۱۳۵۷ با چراغ سبز آمریکایی که بگذریم به هشتم بهمن ۵۷ تنها چند روز مانده به بازگشت امام خمینی به میهن می‌رسیم.«در هشتم بهمن... 🔍 ادامه👇
هدایت شده از خط حزب‌ اللّه
🔍 ادامه 🔹در همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر... میگوید من به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه‌ی با مردم لوله‌ی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتل‌عام کنید... هایزر میگوید؛ قره‌باغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایده‌ای نکرد، مردم عقب نرفتند، آن‌وقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرال‌های شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند.»۱۳۹۴/۸/۱۲ و مرتّب کشتند. آمریکا با حمایت از گروهک‌های تروریستی و به خاک و خون کشیدن کودکان بی‌گناه و زنان و مردان ایرانی در طول مبارزات انقلاب و سالهای پس از پیروزی نهضت مردم ایران، با حمایت همه جانبه از دشمن بعثی در دوران جنگ تحمیلی، با قتل عام ۲۹۰ مسافر پرواز شماره ۶۵۵ در آسمان با شلیک موشک ناو جنگی، با تحریم دارو برای کودکان پروانه‌ای و به راه انداختن انواع تحریم‌های اقتصادی و حمایت آشکار و پنهان از گروهک‌های تروریستی علیه ایران اسلامی، نشان داد که همان آمریکای جنایتکار و غیرقابل اعتماد ۲۸ مرداد است. 🔹آمریکای درمانده در برابر ایرانِ بصیر اگر چه آمریکایی‌ها در هر سرزمینی همان اهداف کودتای ۲۸ مرداد ایران و استعمار ملت‌ها را دنبال می‌کنند، اما ملت ایران توانسته دشمن خود را وامانده و مستأصل کند. این مردم در کوران حوادث تاریخ معاصر ایران به چنان رشد و بصیرتی رسیده‌اند که با وجود انواع سختی‌ها و دشمنی‌ها پیش و پس از انقلابشان، فریاد رسای مرگ بر آمریکا را هرگز کنار نگذاشته‌اند. «امروز جمهوری اسلامی با صدای رسا، بدون بیم، بدون اینکه از تهدید دشمن بترسد و مرعوب دشمن بشود، دارد علیه ظلم، علیه سلطه، علیه استثمار و استکبار فریاد میکشد و این را ملّتها دارند می‌شنوند و تحت تأثیر قرار میگیرند.» ۱۳۹۴/۸/۱۲مردم ایران اسلامی، راه خود را پیدا کرده‌اند، نتایج، برکات و پیشرفت‌های استقامت در مسیر را هم به چشم دیده‌اند و مصمم به ایستادگی و آماده برای از میان برداشتن دشمن و حرکت به سوی آرمان‌ها هستند. 🔖 منتشرشده در شماره جدید نشریه خط حزب‌الله 📄 @Khatt_khamenei
«لیرغب المؤمن فی لقاء ربه ... » عجب رازی در این رمز نهفته است ! کربلا آمیزه کرب است و بلا ... و بلا افق طلعت شمس اشتیاق است . و آن تشنگی که کربلاییان کشیده‌اند ، تشنگی راز است و اگر کربلاییان تا اوج آن تشنگی ـ که می‌دانی ـ نرسند ، چگونه جانشان سرچشمه رحیق مختوم بهشت شود؟ آن شراب طهور که شنیده‌ای بهشتیان را می‌خورانند،‌ میکده‌اش کربلاست و خراباتیانش این مستانند که اینچنین بی‌سرودست و پا افتاده‌اند. آن شراب طهور را که شنیده‌ای ، تنها تشنگان راز را می‌نوشانند و ساقی‌اش حسین است ؛ حسین از دست یار می‌نوشد و ما از دست حسین. الا یا ایها الساقی ادر کأساً و ناولها که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها آقا مرتضی آوینی(❤️) https://eitaa.com/khaterparishan
⭕️ به زیارت کدام حسین (ع) می‌رویم؟ 🔹اربعین سیدالشهداء نزدیک است و همه در حال و هوای جاذبه مغناطیس حسینی هستند و سعی دارند که از کاروان اربعین و زیارت حسین بن علی عقب نمانند. اما مهتر از هر چیز این است که بدانیم به زیارت می رویم؟ حسینی که هست یا حسینی که بود؟ اینکه می‌گویند اگر زیارت، با معرفت باشد، ارزش دارد، حرف بسیار درستی است اما یادمان باشد که معرفت حسینی، متوقف بر این است که به زیارت حسینی برویم که بود، نه حسینی که هست. 🔸وقتی روح و حقیقت قیام سید الشهدا را شناختیم آنگاه معرفت حسینی پیدا خواهیم کرد. حقیقت قیام حسین بن علی چیست که از زهیر مسلک تا وهب را هم به خود جذب می‌کند، زهیر علوی میشود و وهب نیز مسلمان. سوال اینجاست که آنها کدامین اسلام را از حسین می‌بینند که اینچنین تسلیم حق می‌گردند؟ اسلامِ حسین در مقابل چه اسلامی قرار دارد؟ حادثه عاشورا، نبرد میان کدام اسلام با کدام اسلام هست؟ 🔹اگر دانستی که نبرد حسین با کوفیان، نبرد اسلام و کفر نبود، بلکه نبردِ دو قرائت از اسلام بود، آنگاه می‌توانی دلخوش باشی به اینکه با معرفت به زیارت می‌روی. اگر فهمیدی که قیام حسین، نبردِ اسلام نبوی بود با اسلام اموی، نبردِ اسلامِ عقیده و جهاد بود با اسلام مراسم و مناسک میان تهی، نبردِ اسلام عدالت بود با اسلام ظلم و تبعیض، نبردِ اسلام نجات بخش محرومین بود با اسلام در خدمت زر و زور، نبرد اسلام علم و معرفت بود با اسلام تحجر و غفلت و در یک کلمه، نبردِ اسلام ناب محمدی بود با اسلامِ آمریکایی، آنگاه زیارت و گریه‌ات بر سیدالشهداء نیز با معرفت خواهد بود. 🔸قصه‌ی سیدالشهداء یک حادثه‌ی فراموش شدنی نیست بلکه کربلای حسین، مکتبی است که نحوه زندگی کردن و کردن را به ما می‌آموزد اما عده‌ای متحجر نادان، روح حماسه و حقیقت کربلا را به عنصری تبدیل کرده‌اند که هیچ کنشی علیه وضع موجود تولید نمی‌کند. 🔹اگر از دریچه‌ای غیر از دریچه ذهن مرتجع و روشنفکر غرب‌زده به قصه‌ی کربلا نگاه کنی، خواهی یافت که هدف اصلی حسین این بود که حکومت عدل را جایگزین حکومت جور کند. 💢 به تعبیر حضرت امام (ره): «عاشورا؛ با عددی قلیل و ایمانی و عشقی بزرگ در مقابل ستمگران کاخ نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی امت در هر روز و در هر سرزمین باشد». ✍ 🔶پابرهنگان؛ پنجره ای رو به اسلامِ مستضعفان @paberahnegan
شما شیرینی زندگی ما هستید کاش ما هم ناصر اهداف شما باشیم سامرا- اربعین ۱۴۰۲ https://eitaa.com/khaterparishan
هدایت شده از مستضعفین تی‌وی
⭕️اربعین؛ محل قرار، برای قیام... 🔹آرزویی که ۵۰ سال پیش حجت‌الاسلام خامنه‌ای در مسجد امام حسن مجتبی (ع) مشهد به زبان آورده بود، چند سالیست ظاهرا محقق شده است؛ 🔸اما شاید تا آنچه به عنوان فلسفه‌ی زیارت اربعین گفته می‌شود، هنوز فاصله داشته باشیم! 🔹نگاه به اجتماع اربعین اگر اینگونه باشد، شعارها و نمادهای خودش را هم خلق می‌کند؛ به نظر شما این شعارها و نمادها چه چیزهایی می‌تواند باشد؟! 🎬@Mostazafin_Tv