تا پایان جنگ تو جبهه بودم اما شهادت نصیبم نشدبعد از اتمام جنگ همچنان فعال بودم پشت میز نشینی دوست نداشتم و مرد میدان بودم 💪چندین بار هم قصد ترورم رو داشتن که ناکام موندن
یادمه سال ۷۲بود که داخل یذیرایی دراز کشیده و خوابم برده بود 😴که یهو یه نارنجک به داخل پذیرایی پرت کردن 💣 لطف خدا بود که بعد انفجار اتفاقی برام نیفتاد
سال ۷۵شدم فرمانده قرارگاه فجر رمضان در جنوب 😎و سال ۷۹به قرارگاه مرکزی رمضان منتقل شدم سال ۹۱هم بلاخره بازنشسته شدم اما بازم بیکار ننشتمو رفتم سازمان بسیج و مشغول فعالیت شدم 💪
حالا چند کلامی هم از همسر صبورو بزرگوارم بشنوید👇👇👇
سلام بردوستداران شهدا✋ ممنون از دعونتتون پروین مرادی هستم حاج حمید سال 91 بعد از باز نشستگی اش ، زمانش رو سه بخش کرد🤔
🔫یک ماه یا بیست روز رو در عراق بیست روز رو در تهران
دو هفته رو هم به اهوازمیرفتن🚶
علت رفتنش به عراق تشکیل نیروی مردمی یا همان حشدالشعبی برای مبارزه با گروه ضد انقلاب داعش بود.
رفتنش به اهواز هم برای سرزدن به مادرشونو و تبدیل خونه پدری به مرکز فرهنگی و حسینیه بودمعمولا بعد از نماز صبح به روستا می رفت و تا غروب کار می کرد و غروب از روستا بر می گشت🚶
یهروز که می خواستیم از روستا برگردیم پسر بچه ای از اهالی روستا از حاج حمید پرسید: دوباره کی به روستا میاید🤔چون دارم یک سوره از قران حفظ می کنم و می خواهم برای شما بخونم☺️ حاج حمید خوشحال شد و با خنده گفت:حتی اگر شده به خاطر تو هم میام فقط تلاش کن سوره قرآن روخوب حفظ کنی
در مسیر برگشت حاج حمید به من گفت: چند روز پیش به چند تا از بچه های روستا به خاطر حفظ قران مبلغی رو به عنوان هدیه دادم
خدا رو شکر مثل اینکه باعث شد بچه های دیگر هم به فکر حفظ قران باشن✌️
ما اقدام به ساخت چند تا موشک کردیم اما امکاناتمون کم بودولی ابومریم (شهید تقوی فر )در ساخت این موشک ها خیلی به ما کمک کرد حتی در طراحی و ایده ی ساخت موشک هم به ما کمک کردن💪 بعد شهادتشون ما اسم این دوموشک تقوی یک و دو گذاشتیم ✌️
گروهک های تروریستی پیشروی داشتن و با تلاش تونستم کفار رو از سرزمین کربلا به جرف الصخر عقب برونیم ✌️و مشغولشون کنیم تا زوار اون سال پیاده روی بتونن با امنیت به پایان برسونن
درکنار جنگ کارهای دیگه هم انجام میدادم ومهترینش رفع اختلاف بین برادران شیعه و سنی بودکه به لطف خدا موفق هم شدم و اختلافی که سال ها در روستای بلد بین شیعیان و اهل تسنن بودرفع شد
به اصرار فرزندای گلم یه مقدار از خودم میگم☺️ به خوندن قران و نماز شب تاکید داشتم دعای ابوحمزه ثمالی از حفظ در قنوت میخوندم و به شرکت در نماز جمعه تاکید داشتم همیشه سعی میکردم دستگیر نیازمندا باشم و ساده زیستی رو در اولویت زندگیم قرار داده بودم
سرانجام بعد از سال ها انتظار ۶دی ماه ۹۳در شهر بلد سامرا هدف تک تیراندازهای کفار قرار گرفتم وبا دو تیر به پهلو و سینه ام اسمونی شدم و به رفقای شهیدم پیوستم
فرازی از وصیت نامم👇👇👇
انقلاب اسلامی که آرزوی انبیاء الهی ، ائمه طاهرین و مومنین و مومنات و مستضعفین عالم به رهبری امام خمینی(ره) و ایثار و فداکاری شهدا و خانواده آنها ، جانبازان و خانواده محترم و امت شریف و مقاوم ایران اسلامی محقق شد فراموش نشود از مساعدت و همکاری و رهبری عزیز دست بر ندارید .
در ثانی وحدت خودتان را فراموش نکنید . دنبال اجرای دستورات خداوند متعال و انبیاء و ائمه طاهرین باشید . بهانه برای تفرقه زیاد است و راحت می شود پیدا کرد که از یکدیگر فاصله بگیرید و رضایت شیطان و غضب الهی را فراهم نمایید .
هنر این است که دنبال بهانه برای وصل و ارتباط باشید