🌷عنایات امام زمان«عج» درجبهه و اسارت ۳۵۰کماندوی بعثی در ارتفاعات ۱۰۵۰«بازی دراز» راوی سردار حسین بهزاد👇👇 تنها شش نفرتونستن خودشونو به بالای ارتفاع 1050(بازی دراز)برسونن💪✌️ برادر (علی موحد دانش)و برادر(محسن وزوایی)که فرمانده محور چپ عملیات بود ازجمله افراد فتح کننده ارتفاع 1050بودن💪 محسن که بنیان گذار لشکر 10سید الشهدا (ع)بود عملیاتی حساس رو فرماندهی می کرد😎.چرا که بچه های سپاه درمحدودیت های پیش اومده از طرف بنی صدر😡 در این گونه عملیات علاوه بر دشمن مهاجم،دشمنان نفوذی دو چهره که با پز خردمندی زمام امور رو در دست گرفته بودن رو هم پشت سر داشتن تو فتح این ارتفاع حاج محسن با اندک یاران باقی موندش حدود 350تن از نیروهای گردان کماندویی ارتش بعث و‌ به اسارت گرفتن✌️ داشتیم اسرا رو‌به پشت جبهه تخلیه میکردیم که یکی از افسران دشمن مصرانه تقاضای ملاقات با فرمانده نیروهای ایرانی رو داشتدوستان به خاطر رعایت مسائل امنیتی ،شخص غیر ازاورو به اون افسر بعثی به عنوان فرمانده معرفی کردن اما.. بعثی اسیر با قاطعیت گفت:(نه!فرمانده شما این نیست.) ازش پرسیدیم مگه تو فرمانده ما رودیدی گفت:آره وقتی شما به ما حمله کردید،سوار بر اسب سفید بود و ما هرچه به طرفش تیر اندازی و شلیک کردیم بهش کارگر نمی شد من اونو می خوام ببینم محسن وزرایی که تو‌ جمع بود به ناگاه زانوهایش سست شد و به زمین نشست و بعد تو‌تلویزیون به عنوان عنایت ائمه ازش یاد کردکه بنی صدر خائن سریع در روزنامش شروع به استهزاکردغافل از اینکه دوزخیان از درک این عنایات عاجزن اما شهید بهشتی فرمودن «خانقاه عارفان ما بازی درازاست»

حاضری به امام زمان (عج) هدیه بدی⁉️ اگه موافقی یا علی رفیق✌️

🌷شهید احمد آقابابایی ریزی سال ۱۳۴۳در زرین شهر به دنیا اومدن و سال ۶۳آسمونی شدن «پيام من به برادران و خواهران ديني خودم اين است که در اين شهر ما از دو دستگي و تفرقه بپرهيزيد. ما همه، هدفمان خداست و ما که يک خدا بيشتر نداريم، چرا دو دستگي بينمان به وجود آيد؟! شما با وحدت و همبستگي خود نماز جمعه ها را پرشکوه کنيد، با همين وحدت و همبستگي [بود] که توانستيم عامل آمريکا را از کشورمان بيرون کنيم؛ با همين وحدت [نيز] خواهيم توانست خود آمريکا و همه ي دشمنان داخلي و خارجي را نابود کنيم. »

بلند شد ایستاد پشت در یادم نمیره تا که آتیش زدن درو آتیش نشست رو دامنم تا در واشد دیدم خانم صدا میزد وای محسنم 😭 🎤حاج مهدی رسولی

باز مدینه و غربت 😔 زکریا کودک ۷ ساله‌ شیعه به همراه مادرش برای زیارت مرقد مطهر رسول اکرم(ص) به مدینه می‌رفت. راننده تاکسی وهابی سعودی پس از آنکه متوجه می‌شود زکریا و مادرش شیعه هستند، با شیشه‌ شکسته‌ ماشین کودک معصوم را مقابل چشمان مادرش به جرم شیعه بودن ذبح می‌کند.مادر زکریا در کما است😔 🌷شهید زکریا الجابر 👊مرگ بر آل سعود کافر

✨اقْرَءُ عَلیٰ وُلْدِی السَّلامَ اِلی یَومِ الْقِیامَةِ ✨ دردت به جانـــم.... که نفسهای آخرت، به یادِ ما گذشت! سلامِ تو، گوارایِ دل ما که بغضِ قرنها فاصله را هزار تکه کرد... علیکم السلام... مادر😔

به نام خدا #طرح_بزرگ_خادمين_شهدا 🔴 كنفرانس انلاين #مصاحبه_باخانواده_شهیدفاطمیون #سیدرضا_حسینی 🔵 با حضور :مادرشهیدسید رضا حسینی 🗓 تاریخ:۱۳۹۷/۱۱/۲۱ 🕰 زمان: یکشنبه _ساعت ۲۱ 🍃🌹گروه #مجمع_جهانی_خادمین_شهدا http://eitaa.com/joinchat/4102750219C440b76c0dd 🍃🌹🍃🍃 @shahid_110

🕯یاس پرپر میشود! باغبان ولی صبر می کند کماکان! چرا؟ 💌صبر فاطمی حضرت علی علیه السلام! 🔊استاد #دارستانی ⬆️

⏪اخبار فرهنگي.. اولين نشريه با عنوان " والفجر و به مناسبت ايام الله دهه مبارك فجر به همت بخش فني مجمع جهاني خادمين شهدا و با حمايت موسسه فرهنگي قراني ابراهيم خليل الله ع شهرستان تنگستان ، در ٢٤ صفحه به چاپ رسيد. روابط عمومي مجمع جهاني خادمين شهدا http://eitaa.com/joinchat/4102750219C440b76c0dd https://eitaa.com/shahid_110

۴۰سال گذشت .... پای این انقلاب چه خون هاکه ریخته شدچه وخون دلها خورده شد روزی که بی تفاوتی مارافراگیردغلبه دشمن برما سهل خواهد شد مبادابی تفاوت باشیم ۲۲بهمن همه می آییم✊

🌷شهیدحمید رسولی ای مردم نکند قاسطین و مارقین و ناکثین تکرار کنند صحنه هارا ،مشت هارا اماده کنید 👊 به نیابت از شهدا وعده ما راهپیمایی ۲۲بهمن ✊

همان روزکه درکوچه فاطمه سیلی خوردبه ما فهماند پای علی ایستادن آسان نیست فاطمی باید بودتافهمید ولی تمام دنیابدانند که ماپای توایستاده ایم ۲۲بهمن پرشکوه تر ازهمیشه همه می آییم✊

💠بیانیه مجمع جهانی خادمین شهدا_راهپیمایی۲۲بهمن 🌷بسم الله الرحمن الرحیم 🔰روز ۲۲ بهمن ۵۷ روز نجات ملت ایران از چنگال طاغوتیان زمان، روز آشکار شدن نعمت بزرگ الهی، یعنی، استقلال و آزادی بود. این مسلم است که هر ملتی تا از وابستگی ها نجات پیدا نکند و از چنگال اسارت و استثمار آزاد نشود، نمی تواند نبوغ و استعداد خود را آشکار سازد و در راه «الله » که راه مبارزه با هر گونه شرک و ظلم و بیدادگری است، گام نهد. 🔰یادآوری یوم الله ۲۲ بهمن، یعنی یادآوری رشادت ها و فداکاری ها و شهادت طلبی های ملتی منسجم و خداجوی و پیرو ولایت و رهبری که با ایثار خون خود ثابت کرد که «خون بر شمشیر و حق بر باطل پیروز است.» 🔰یادآوری ۲۲ بهمن،یعنی یادآوری تجلی حکومت الله در روی زمین، روزی که برنده ترین سلاح معنوی، یعنی ایمان، پیروزی آفرید. «... ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم...» «خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمی دهد، مگر آن که آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند.» آری روزی که کلمه توحید در وحدت کلمه به دست آمد و در نتیجه اعتصام به «حبل الله » رژیم ستمشاهی دوهزار و پانصد ساله طاغوتیان به زباله دانی تاریخ سپرده شد و ثابت کرد آوای «الله اکبر» از رگبار «مسلسل » قوی تر و نیرومندتر است. 🔰۲۲ بهمن به ما آموخت که در مبارزه با دشمنان اسلام، فقط باید بر خدا تکیه داشت گرچه دست از سلاح تهی باشد. و وابستگی به شرق و غرب هرچند به سلاح های مدرن مجهز باشند، در برابر نیروی هماهنگ مردمی که با سلاح ایمان مبارزه می کنند، بی اثر است. 🔰امام امت در وصیت نامه سیاسی الهی خود چنین نوشتند: «این انقلاب بزرگ که دست جهان خواران و ستمگران را از ایران بزرگ کوتاه کرد، با تاییدات غیبی الهی پیروز گردید ... بی تردید رمز بقای انقلاب اسلامی همان رمز پیروزی است و رمز پیروزی را ملت می داند و نسل های آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن اصلی آن انگیزه الهی و مقصد عالی حکومت اسلامی و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه برای همان انگیزه » می باشد. وعده ما فردا راهپیمایی ۲۲بهمن ✊ همه می آییم✊ http://shahidd110.blog.ir/1397/11/21

شهدا از زیر قرآن ناطق که همان دست صاحب الزمان(عج) بود گذشتند و مستانه در راه سربازی از سر گذشتند من و تو چه کرده ایم؟ سربازیم یا سربار؟ امروز بیا زیر سایه ی صاحب الزمان و ولایت سرباز باشیم ✌️وعده ما فردا به نیابت از شهدا

امشب صدای تکبیرمان ✊ خواب مستکبران را پریشان می کند و فردا قدم هایمان لرزه بر جانشان می اندازد 👊 #الله_اکبر #الله_اکبر

مصاحبه با مادر بزرگوار شهید سید رضا حسینی _ تیپ فاطمیون ، :: پایگاه خبری مجمع جهانی خادمین شهدا http://shahidd110.blog.ir/1397/11/21/%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1-%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%AA%DB%8C%D9%BE-%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%DB%8C%D9%88%D9%86-%D8%8C

بسم رب الشهدا والصدیقین دوستان بزرگوار سلام وعرض وادب❄️ درنظر داریم به حول قوةالهي و استعانت از امام زمان (عج) کار فرهنگی برای زمینه سازی ظهور آقا امام زمان (عج) و پک های فرهنگی مثل کتاب شهدا و... تهیه شود🌷 #ونیاز به همڪاری شما دوستان گرامی داریم. دوستانی ڪ تمایل به ڪمڪ مالی دارندبه این شماره ڪارت ارسال ڪنند؛👇👇 6104 3378 8161 1766 #فاطمه_مهردادی #درضمن بعد از پرداخت واریزی حتما اطلاع دهید.👌 @Moontazer313 ان شاءالله ذخیره آخرت و شفاعت شهدا شامل حالتان . یاعلی🌸🍃 #گروه_فرهنگی_جهادی_شهید_رسول_خلیلی @ra_sooll

إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غَالِبَ لَكُمْ اگر خداوند شما را یاری کند، هیچ کس بر شما پیروز نخواهد شد «سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۶۰»

دلت که بگیرد... دوای دردت شهیدگمنام است کنارسرداربی پلاک فقط توباشی واو توباشی وهزاردردفاش نشده تواورانمیشناسی ولی اوخوب تورا میشناسد دردت رامیداند☺️ دلم یک دردودل حسابی کناربارگاهت میخواهد دردودلی ازجنس چادرخاکی مادر

سلام بر عاشقان راه و سیره شهدا✋خوبید ان شاالله ابراهیم هادی هستم خوشحالم قرار دقایقی همراه دلای شهدایتون باشم سال ۱۳۳۶تو محله شهید سعیدی حوالی میدون خراسان در خانواده ای مقید به دنیا اومدم چهارمین فرزند خانواده بودم و پدر مهربونم خیلی هوامو داشت متاسفانه پدرم خیلی زود بار سفر از دنیا رو بستن و دوره نوجونی طعم تلخ نداشتن پدر رو چشیدم 😔خدا پدر و مادراتونو حفظ کنه براتون ان شاالله

در کنار درس تو‌بازارتهران کار هم‌میکردم 💪 از سالهای پایانی دبیرستان مطالعات غیر درسیمو‌هم شروع کردم😎 خلاصه سال۵۵ بود که تونستم دیپلممو بگیرم حضور در هیئت جوانان وحدت اسلامی و‌همراهی و شاگردی استاد علامه محمدتقی جعفری فوق العاده تو‌رشد شخصیتم تاثیر گذاشت اهل ورزش بودم خصوصا ورزش باستانی 💪اما تو‌کشتی و والیبالم تعریف از خود نباشه عالی بودم بعد انقلاب رفتم سازمان تربیت بدنی بعد از اونجا هم رفتم اموزش و پرورش شدم معلم💼📚

رفقا سعی کنید جونمرد باشید و دستگیر نیازمنداو با رفتار درست تاثیر گذار باشید یادمه یه روز عصر خواهرمو همسرشون اومدن خونمون🏍 با موتورهنوز چند دقیقه نگذشته بود که دیدیم کوچه شلوغ و سرم بردم بیرون از پنجره دیدم بله دزد موتور برداشته سریع دویدم دنبالش هنوز چند قدمی نرفته بودم که یکی از بچه محلها لگدی زد به موتور👞 و اقا دزده افتاد زمین و یه تکه آهن رفت تو دستشو خون جاری شدسریع گفتم بپر پشتم بردمش درمونگاه بعد رفتیم مسجد نماز باهاش صحبت کردم‌متوجه شدم از زور بیکاری اومده تهران رفتم با چندتا از رفقا و نمازگزارا صحبت کردمو‌خداروشکر شغلی براش جور شد💪✌️یه مقدار پول بهش دادمو شام خوردیمو‌خوابیدیم😴 رفقا صبح عصبانی شدن😡 که چرا اینکارارو‌برا دزد انجام دادی گفتم این اقا این برخورد فراموش نمیکنه شک نکید برخورد درست همیشه کارسازه👌 جبهه فرمانده گروه چریکی نامنظم شهید اندرزگو شدم😎 یکی از عملیات ها کار بدجور گره خورده بودو‌نزدیک اذان صبح بود🕌یه دفعه زدم از سنگر بیرون رفتم سمت تپه عراقی ها روی یه تخته سنگی رو‌به قبله ایستادمو‌با صدای بلند شروع کردم به اذان گفتن رفقا هم دادو‌بیداد بیا پایین الان میزننت خلاصه تا اخر اذان گفتم صدای تیر موقع اذان قطع شده بود اخر اذان اما یه گلوله شلیک شد🔫و خورد به گردنم و مجروح شدم و بردنم عقب ‌ ‌

رفقاتعریف میکردن بعد اذان دیدیم تعدادی از عراقی ها پارچه سفید به دست دارن میان طرفمون🚶 اول فکر کردیم حقه هستش اما بعد دیدیم همه با فرماندشون خودشونو تسلیم کردن در حین بازجویی فرمانده عراقی گریه میکرد😭 میگفت به ما گفتن شما مسلمان نیستید اما وقتی صدای اذانتونو‌شنیدیم فهمیدیم‌شما هم اهل نماز و شهادت به پیامبرید و اسم امیرالمومنین که اومد با خودم گفتم ما داریم با برادرامون میجنگیم وقتی فهمیدن من زندم عراقیا اومدن بیمارستان ملاقاتم ☺️فرماندشون کلی کمکمون کرد بعدها فهمیدیم عده ای از عراقی ها علیه صدام‌میجنگن که یکی از اونها همین فرمانده بودواقعا معجزه اذان بود خداجون شکرت

خاطره ای از دوستم بشنوید 👇 یه روز ابراهیم اومد مرخصی سوارموتور شدیم 🏍به سمت میدون خراسان حرکت میکردم یهو ابراهیم گفت امیر وایساگفتم چی شده گفت اگه وقت داری بریم یه نفرو ببینیم ☺️گفتم باشه رفتیم داخل یه خونه و‌داخل اتاق شدیم چندنفری نشسته بودن و پیرمردی با عبای مشکی و کلاه کوچکی رو سرش بالای مجلس بود☺️و با یکی از جونها داشت صحبت میکرد سلام گفتیمو‌نشستیم صحبت حاج اقا تموم شد با خنده گفت اقا ابراهیم راه گم کردی چه عجب اینطرفا 🤔ابراهیم گفت شرمنده حاج اقا وقت نمیکنم خدمت برسم با هم صحبت میکردن اتاق که خالی شد حاج اقا گفت اقا ابراهیم مارو یه کم نصیحت کن ابراهیم سرخ شد از خجالت گفت حاج اقا مارو شرمنده نکن ما اومدیم شمارو زبارت کنیم☺️بعد بلند شدیمو رفتیم تو راه گفتم ابراهیم خوب تو هم نصیحت میکردی دیگه انقدر خجالت نداشت ابراهیم یهو عصبانی شد😡 گفت اصلا میدونی این اقا کیه امیر جون گفتم نه 🤔گفت این اقا اولیا ی خداست اما خیلی ها نمی دونن ایشون حاج میرزا اسماعیل دولابی