🌷سردار شهید محمد بیگلو

🌷سردار شهید مجید ایزد دوست

🌷سردار شهید سید مهدی نقیبی راد

🌷شهید مرتضی حسین پور شلمانی(حسین قمی)

🌷شهید سعید مسافر

سلام بر عاشقان و دوستداران راه و سیره شهدا✋خوبید ان شاالله مسلم خیزاب هستم خوشحالم قرار دقایقی مهمون دلهای شهدایتون بشم

از کودکی علاقه زیادی به امام خمینی و بعد هم‌حضرت اقا داشتم در دوران مدرسه تو‌منطقه دانش اموز نمونه بودم بچه درس خونو باهوشی بودم وقتی درسم تموم‌شد پدرم پیشنهاد داد برم سپاه و‌منم استقبال کردم خداروشکر ۲۳سالگی با همسری معتقد و‌ولایی ازدواج کردم و‌جلسه خواستگاری ازشون خواستم پر پروازم برای شهادت باشن ثمره ازدواج پسرم‌اقا محمد مهدی قبل رفتن به اخرین ماموریتم به سوریه رفتم پیش شهید خرازی و‌ازش خواستم هوای پسرمو داشته باشه همسرم هم کنارم بود میگفت واسه چی میخوای بری و مارو‌تنها بذاری که گفتم 🤔شما خدارو‌دارید و تنها نمیمونید شما که بالاتر از حضرت زینب (س)و‌خانواده امام‌حسین (ع)نیستیدکه در صحرای کربلا تنها مونده بودن😔

قبل شروع جنگ در سوریه در درگیری که با گروه پ ک ک داشتیم چند ترکش خوردمو‌جانباز شدم اما جانبازی هم مانع از دفاع ازحرم خانم حضرت زینب نشد 👌

اولین بار مدینه ،‌ربروی گنبد حرم پیامبر اکرم رفتن به سوریه رو با همسرم‌مطرح کردم قبل اینکه همسرم نظرشو‌بگه گفتم اگه نظرتون منفی باشه فردای قیامت باید جواب حضرت زینب بدی ایشون هم گفتن راضین ☺️

حالا چند کلامیم از همسر صبورم بشنوید 👇👇👇👇 سلام بر عاشقان همیشه همراه همسر شهید خیزاب هستم ممنون از دعوتتون اقا مسلم علاقه زیادی به قران داشتن و هر شب بعد نماز عشا سوره واقعه رو‌تلاوت میکردن بعد نماز صبح هم زیارت عاشوراو سوره حشر و بعد هر نماز آیت الکرسی و تسبیحات حضرت زهرا (س) سه بار سوره توحید و صلوات و ایات دو‌سه سوره طلاق رو‌همیشه تلاوت میکردن تاکید خیلی زیادی رو‌نماز شب داشتن و اگه نماز شبشون خدای نکرده قضا میشد میگفتن شاید در طول روز گناهی مرتکب شدم که برای نماز شب بیدار نشدم ایات مربوط به حجاب براشون خیلی ارامش بخش بود خیلی به حجاب تاکید داشتن و همیشه میگفتن شهادت هیچ‌گریه ای نداره اما بی حجابی امروز واقعا گریه داره😭

ایشون وقتی لباس نظامی تنشون میکردن اول دست رو سینه به اقا امام حسین سلام میدان بعد هم رو به عکس حضرت اقا می ایستادو‌احترام نظامی میذاشتن بهشون گفتم :مگه اقا شمارو‌میبینه بهم گفت:وظیفم احترام به اقا حتی اگه به ظاهر منو نبینن☺️

قبل اخرین اعزامم با همسرم رفتم گلزار شهدای اصفهان ☺️سر مزار شهید تورجی زاده رفتم و یه دردو‌دلی کردم و از همسرم خواستم آمین بگه اما همسرم دستشونو رو مزار شهید تورجی زاده‌گذاشتن گفتن هر چی گفته جدی نگیر اما من دوباره گفتم شما میدونی چی میخوام پس حتما دعا کنید سوریه فرمانده گردان یا زهرا (س) لشکر ۱۴امام حسین (ع)بودم 😎 از نخبگان سپاه وهمچنین دوره دافوسم گذرونده بودم خلاصه نوبت منم شد بعد مدتها به ارزوم برسم و‌جواز شهادتی که از شهدای غواص خواسته بودم صادر شد و ۲۰مهر ۹۴‌در لاذقیه سوریه شربت شیربن شهادت در حالی که تیری به سرم اصابت کردو‌در حالت سجده بودم‌نوشیدم 😇