😇شهید سعید علی مددی سال ۱۳۴۳در زرگنده تهران به دنیا اومدن و سال ۶۱در عملیات بیت المقدس شلمچه منطقه نهر خین اسمونی شدن 🌷

بعد شهادت در منطقه نهر خین پیکرم باقی موند تا اینکه ۲۸اردیبهشت ۸۹بعد تفحص منو‌به عنوان شهیدگمنام😍 تو پادگان شهید خضرائی نیروی هوایی ارتش به خاک سپردن اما بعد گذشت چهارسال از دفن من توسط ازمایش «دی ان ای»خانوادم و تطابقش با نمونه استخوانی که از من تو‌بانک ژنتیک شهدای گمنام نگهداری میکردند شناسایی شدم و ۲۸مرداد ۹۳خبر شناسایی منو به پدرو مادر چشم انتظارم دادند🌷

✍فرازی از وصیت نامه برادران نماز را سبک نشمارید امام حسین (ع)وقتی در روز عاشورا ظهر شد با اینکه باران تیر به سویش می اید ایستاد و‌نماز خواند،بعضی ها که گفته اند با این باران تیر که نمی شود نماز خواند امام حسین فرمود:اصلا قیام ما به خاطر نماز بوده ،چنان تعریف کرده اند که یکی از رزمندگان وقتی با امام زمان (عج)ملاقات کردامام زمان به نماز اول وقت امر کرد اگر شفاعت شدم قول شفاعت شماراهم‌می دهم. ‌

فیلم لحظه ای که خبر شناسایی شهید سعید علی مددی به خانواده بزرگوارش داده شد ‌

📜#وصیت نامه 🌷شهیدحسین معزغلامی هم به خانواده ام وهم به دوستانم بگویم که دربدترین شرایط اجتماعی واقتصادی و...،پیروولی فقیه باشیدوهیچگاه این سیدمظلوم حضرت آقاسیدعلی آقاراتنها نگذارید.

مناجات پایانی شب🌙 حال و احوال گرفتار تماشا دارد گریه عبد گنهکار تماشادارد 🎤حاج مهدی رسولی

خانه ی دل تمامش مال خداست... در خانه ی خدا نقش گناه کشیدن و میخ گناه کوبیدن ممنوع است...⚠️

🏃فرار از گناه! ✌ دوراه اساسی برای رهایی وفرار از آثار گناه؛ یکی فکر است! ویکی ذکر! 📖که هردو درتلاوت قرآن، به دستت می آید؛ 🌴قرآن بخوان وفرارکن ازگناه! نماز اول وقت التماس دعا✋

😔از جماعت مردم پنهان میکنیم زشتیهایمان را، از خدا که نمیتوانیم؛👈«يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّه»📖[نساء/108] 👌خیالمان تخت! چه آشکار باشد و چه پنهان کنیم اعمالمان را، ریز و درشتِ تمام ثانیه های⏰ زندگی ما را، به محاسبه📝 می کشد خداوند، پای میزان ⚖👈«إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّه»📖[بقره/284]

🕯 #مناجات پایانی شب 🌙 😊 احساس میکنی خوشبخت ترینی، وقت هایی که درددل میکنی با مولایت!

با بهشتی که بود یک ملّت🌷ملّتی طعم داغ را حس کرد باغبان جامه عزا پوشید🌷وسعت مرگ باغ را حس کرد او که از لابه‌لای هر سخنش🌷بوی سبز بهشت می‌آید کوه بود و لطیف بود ؛ مگر🌷سختی و لطف می‌شود با هم ؟! آری آری !چه حال خوبی داشت🌷عشق راداشت سادگی را هم شمع پروانه‌های بی پروا🌷که شب از باورش هراسان بود گرچه پرپیچ و خم نشان می‌داد🌷فتح لبخند او چه آسان بود پا به پای سپیده در پاکی🌷مست « هل مِن مزید » می‌شد او حقّ او... حقّ او شهادت بود🌷آه باید شهید می‌شد او