هدایت شده از خط ۵۷
2.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢چرا نماینده امام را تنها گذاشتید؟ اگر در یک لحظۀ حساس از خدا می ترسیدند به جای غیرخدا تاریخ عوض می شد.
#بصیرت
#قسمت_هفتم
عضویت دررسانه مردم👇
🔹 eitaa.com/Khat57
🔸 sapp.ir/khat57
▪️ Gap.im/khat57
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
20.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند #دوم_شخص (با عنوان "در حصار)
#قسمت_هفتم
بپیوندید #پدرفتنه👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3253993472C49609b6f21
31.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[• #قطب_نما •]
مستند #در_برابر_طوفان🌪
مجموعه مستند "در برابر طوفان"
روایتگر تاریخ سیاسی و اجتماعی پهلوی دوم
از زمان پادشاهی محمدرضا پهلوی تا انقلاب اسلامی است.
در این مجموعه صداها و تصاویر منتشر نشده از تاریخ معاصر کشور نمایش داده می شود.
#قسمت_هفتم🙃
🔻این قسمت :
1⃣وقایع اجتماعی و سیاسی ایران و شروع حزب رستاخیز و خیزش های مردمی در سراسر ایران
2⃣پایان دوره نخست وزیری هویدا و ...
3⃣واقعه ۱۹ دی قم و چهلم هایی که ...
@khatevelayat
5.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #موشن_گرافیک | آیا می دانید شروع مجدد فعالیت هسته ای در کدام دوره از مجلس بود؟
✅ بررسی 10 دوره مجلس شورای اسلامی
#قسمت_هفتم
#مجلس_قوی
#ایران_قوی
#انتخابات_مجلس
@khatevelayat
خاک های نرم کوشک
زندگینامه شهیدعبدالحسین برونسی
#قسمت_هفتم
🌕🌑🌕🌑🌕🌑🌕⚫️
من می رفتم و زن بیچاره هم دنبالم تقریباً
داشت می دوید.
دم دریادم آمدآدرس پادگان رابلد نیستم یکدفعه ایستادم زن هم ایستاد.ازش پرسیدم پادگان صفر چهار کدوم
طرفه؟»
حیران و بهت زده گفت برای چی می خواهی؟»
گفتم:«می خوام از این جهنم - دره فرار کنم.»
«به جوانی ات رحم کن پسر جان این کارها چیه؟ اینجا بهت بهترین پول، بهترین ،غذا و بهترین همه چیز، رو به تو می دن کیف می کنی.»
«نه ننه می خوام هفتاد سال سیاه همچین کیفی نکنم.»
وقتی دیدم زن می خواهد مرا منصرف کند که دوباره برگردم بی خیال آدرس گرفتن شدم و از خانه زدم توی خیابان خیابانی که خلوت بود و پرنده پرنمی زد فقط گاه گاهی ماشینی می آمد و با سرعت رد می شد. آن روز هر طور بود پادگان را پیدا کردم و رفتم تو.
از چیزهایی که تو پادگاه دستگیرم شد، خونم بیشتر به جوش آمد آن خانه، خانه یک سرهنگ بود که من آنجا حکم گماشته را پیدا می کردم می شدم خدمتکار مخصوص آن زن که همسریک جناب سرهنگ طاغوتی و بی
غیرت بود!
به هر حال، دو سه روزی دنبالم بودند که دوباره ببرنم همان جا ،ولی اصلاً وابدأ حريف من نشدند. دست آخر آن
سرهنگ با عصبانیت گفت:« این پدرسوخته روتنبیه ش کنید تا بفهمه ارتش خونه ننه بابا نیست که هر غلطی دلش خواست بکنه »
هجده تا توالت آن جا داشتیم که همیشه چهار نفر مأمور نظافتشان بودند، تازه آن هم چهار نفر برای یک نوبت، نوبت بعدی باز چهار نفر دیگر را می بردند قرار شد به عنوان تنبیه خودم تنهایی همه توالت ها را تمیز کنم یک هفته تمام این کار را کردم تک و تنها پشت سر هم. صبح روز ،هشتم گرماگرم کار بودم که سرگرد آمد سروقتم خنده غرض داری کرد و به تمسخر گفت:«ها بچه دهاتی! سر عقل اومده یا نه؟»
@khatevelayat