لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم.
و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم.
که هیچ دارویی بهتر از “محبت” نیست!
کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟
لقمان حکیم لبخندی زد و گفت: مقدار دارو را افزایش بده.
👉@KhatKhat
زندگی به من آموخت آنکه کام دیگری را تلخ میکند غیر ممکن است کام خودش شیرین باشد.
👉@KhatKhat
اغلبِ ما قدرتِ یک لمس،
یک لبخند، یک کلمهی محبتآمیز،
یک گوشِ شنوا، یک تعریفِ صادقانه،
یا کوچکترین توجه را دستکم میگیریم. درحالیکه همهیِ اینها قادرند یک زندگی را از این رو به آن رو کنند.
👉@KhatKhat
در شعب ابیطالب فاطمهی زهرا سلام الله علیها مثل یک فرشته نجات برای پیغمبر؛ مثل مادری برای پدر خود؛ مثل پرستار بزرگی برای آن انسان بزرگ، مشکلات را تحمّلکرد و غمگسار پیغمبر شد.
*رهبر معظم انقلاب اسلامی ، آیت الله خامنه ای (حفظه الله تعالی)*
👉@KhatKhat
آقا سلام روضه مادر شروع شد
باران اشک های مکرر شروع شد
آقا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دم یک در شروع شد
تا ریشه های چادر خاکی مادرت
آتش گرفت، روضه معجر شروع شد
فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد
این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد
وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شروع شد
دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه سر شروع شد
*وحید محمدی*
👉@KhatKhat
در کنار ساحل قدم می زدم و میخواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد، جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم. نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است.
با خودم فکر کردم در زندگی چند بار چیزهای بی ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم دیدم که چقدر بیهوده بوده است.
ولی آیا اگر به سمت آن شی بی ارزش نمیرفتم، واقعا می فهمیدم که بی ارزش است یا سالها حسرت آن را میخوردم !!
📕 چون رود جاری باش
*پائولو کووئیلو*
👉@KhatKhat
مردی نزد پیامبر رفت و گفت:
همه کارهای بد را انجام دادم! راه توبه برایم هست؟
پیامبر فرمود: والدینت زنده هستن؟
آری پدرم
برو و به او نیکی کن
وقتی رفت حضرت فرمود:
کاش مادرش زنده بود!
👉@KhatKhat
+ میگم یادی کنیم از
اونایی که جونشون رو
کف دست گذاشتن
تا امنیت کشور
توسعه پیدا کنه
- یادی هم کنیم از
دولتمردانی که
تلاش میکنن امنیت از بین بره
👉@KhatKhat
روزی مرحوم آخوند کاشی مشغول وضو گرفتن بودند که شخصی باعجله آمد، وضو گرفت و به داخل اتاق رفت و به نماز ایستاد...
با توجه با این که مرحوم کاشی خیلی بادقت وضو میگرفت و همه آداب و ادعیهی وضو را بجا میآورد؛ قبل از اينكه وضوی آخوند تمام شود، آن شخص نماز ظهر و عصر خود را هم خوانده بود...! به هنگام خروج، با مرحوم کاشی رو به رو شد. ایشان پرسیدند: «چه کار میکردی؟!» گفت: «هیچ!» فرمود: «تو هیچ کار نمیکردی؟!» گفت: «نه!» میدانست که اگر بگوید نماز میخواندم، کار بیخ پیدا میکند!!!
آقا فرمود: «مگر تو نماز نمیخواندی؟» گفت: «نه!» آخوند فرمود: «من خودم دیدم داشتی نماز میخواندی...!». گفت: «نه آقا اشتباه دیدید!» سؤال کردند: «پس چه کار میکردی؟» گفت: «فقط آمده بودم به خدا بگویم من یاغی نیستم، همین!» این جمله در مرحوم آخوند خیلی تأثیر گذاشت. تا مدتها هر وقت از احوال آخوند میپرسیدند، ایشان با حال خاصی می فرمود: «من یاغی نیستم!»
خدایا ما خودمون هم میدونیم که عبادتی در شان خدایی تو نکردیم. نماز و روزهمان اصلاً جایی دستش بند نیست! فقط اومدیم بگیم که: «خدایا ما یاغی نیستیم. بندهایم. اگه اشتباهی کردیم مال جهلمون بوده. لطفا همین جمله را از ما قبول کن...»
👉@KhatKhat
پیرمردی هر روز تومحله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد؛
روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش.
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟ پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان. پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم...
"دوست خدا بودن سخت نيست"
👉@KhatKhat
میگویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او میگوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد میشود.
کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او میگوید: «تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب.»
👉@KhatKhat
ادب ، رمزِ کرامت است!
و کرامت، رمزِ عزّت ...
ادب در برابر ولایت، انسان را تا اوجِ قلّهی کرامت، صعود میدهد!
همانجا که آنقدر عزیز میشوی؛
که خداوند، فرزندانِ ناموسِ آسمان را به دستانِ تو میسپارد!
👉@KhatKhat
نمازهای مستحبی زیاد می خواند. ولی به خواندن دو رکعت خیلی مقید بود. همیشه بعد از نماز صبح با حال خاصی می خوندش. می دونستم پشت هر کارش حکمت و دلیلی نهفته براهمین یکبار ازش پرسیدم این نماز که می خونی چیه؟ اول از جواب دادن طفره رفت، اما اصرار که کردم، گفت: اگه قول بدی توهم همیشه بخونی میگم وقتی قول دادم، گفت: من هر روز این دو رکعت نماز رو برا سلامتی و فرج امام زمان می خونم
*شهید سید علی حسینی*
👉@KhatKhat
وقتی دائم میگوییم گرفتارم، هیچوقت آزاد نمیشویم. وقتی دائم میگوییم وقت ندارم، هیچوقت زمان پیدا نمیكنیم. وقتی دائم میگوییم فردا انجامش میدهم، آن فردا هیچوقت نمیآید...
👉@KhatKhat
پدر عادی میگفت «من از عهدهی تهیه فلان چیز برنمیآیم»، اما پدر پولدار استفاده از این جمله را ممنوع کرده بود و اصرار داشت بگویم چگونه میتوانم از پس هزینهی خرید فلان چیز بربیایم؟! او به من میگفت «با گفتن جملهی من از عهدهی خرید فلان چیز بر نمیآیم، به صورت خودکار مغزت دست از کار میکشد. اما با گفتن کلمهی چطور، ذهنت شروع به کار کردن میکند.
*رابرت کیوساکی*
👉@KhatKhat
روزی که 1440 دقیقه است
و شما نتوانی ١٠ دقیقه بخشی از قرآن را بخوانی.
این عینِ محرومیت است
👉@KhatKhat
پدر عادی میگفت «م ن از عهدهی تهیه فلان چیز برنمیآیم»، اما پدر پولدار استفاده از این جمله را ممنوع کرده بود و اصرار داشت بگویم چگونه میتوانم از پس هزینهی خرید فلان چیز بربیایم؟! او به من میگفت «با گفتن جملهی من از عهدهی خرید فلان چیز بر نمیآیم، به صورت خودکار مغزت دست از کار میکشد. اما با گفتن کلمهی چطور، ذهنت شروع به کار کردن میکند.
*نهم بهمن ، سالروز شهادت شهید حسن باقری*
👉@KhatKhat
بچهها از اين همه جابهجايي خسته بودند. من هم از دست بالاييهاخيلي عصباني بودم. به حسن گفتم «ديگر از جای مان تکان نمی خوریم، هرچه ميشود، بشود. بالاتر از سياهي كه رنگي نيست. حسن خيلي شمرده گفت «بالاتر از سياهي، سرخي خون شهيد است كه بر زمين ميريزد»
گفتم «خسته شديم، قوهي محركه ميخوايم»
دوباره گفت: «قوهي محركه خون شهيد است»
*نهم بهمن ، سالروز شهادت شهید حسن باقری*
👉@KhatKhat
زیر آتش جنگ، زندگی در جریان بود. غلامحسین قصد ازدواج داشت. استخاره کرد. استخاره اش خیلی خوب آمد. دلش قرص شد. در اولین ملاقات با خانم پروین داعی پور بدون مقدمه گفت: «اسم من حسن باقری نیست. من غلامحسین افشردی هستم. به خاطر اینکه از نیروهای اطلاعاتی جنگ هستم، مرا به نام حسن باقری می شناسند.» مهر همسرش یک دوره کتاب «وسایل الشیعه» بود که همان اول خرید و تقدیم کرد. اینچنین بود که زندگی عاشقانه شان آغاز شد. اما دریغ که بیش از یکسال ونیم دوام نیاورد و ناگهان فصل جدایی از راه رسید. نهم بهمن 61 وقتی پیکر خونین نابغه جنگ را به خاک سپردند، دخترش «نرگس» تنها چهار ماهش بود و بیقراری اش ناتمام...
*نهم بهمن ، سالروز شهادت شهید حسن باقری*
👉@KhatKhat
روزنامه جمهوری اسلامی تازه سر و شکل گرفته بود که غلامحسین پشت یکی از میزهای تحریریه خبر نشست و شد یکی از سامورایی ها. آن روزها در روزنامه جمهوری به نیروهای جوان و تازه وارد «سامورایی »می گفتند. حسین به سرعت در روزنامه محوریت پیدا کرد و سوگلی روزنامه شد. روز به روز بیشتر سوار کار می شد تا جائی که گاهی بر سر انتخاب تیتر با سردبیر روزنامه کل کل می کرد. «کتش را پشت صندلی ای که می نشست می انداخت و آستین پیراهنش را هم کمی بالا می زد گاهی وقتها هم خودش دیده نمی شد ولی صدای مردانه اش تا آن سر تحریریه می رسید»
*نهم بهمن ، سالروز شهادت شهید حسن باقری*
👉@KhatKhat
مرحوم آیت الله حائری شیرازی در تمثیلی فوقالعاده زیبا یکی از سنت های خداوندی را چنین شرح میدهند:
اگر سینی چای را جلوی شما گرفتند؛ شما یک استکان برداشتی دادی به کناریت، یکی دیگر برداشتی برای شخص دیگر، یکی دیگر برای شخص دیگر و...
تا وقتی از سینی استکان برمیداری برای دیگری، سینی را در مقابل شما نگه میدارند؛*
اما اگر سینی را آوردند و برای خودت برداشتی سینی را میبرند برای دیگری؛
عطای خدا هم چنین است!
اگر از عطای خدا به خودت، به دیگران هم دادی، سینی عطا را از مقابلت بر نمیدارند؛
هم حاجت خود را رفع میکنی، هم سبب رسیدن عطای خدا به دیگران میشوی
👉@KhatKhat
اگر برای فرج امام زمان (عج) دعا می کنید نشانه آن است که هنوز ایمانتان پابرجاست...
*آیت الله بهجت رضوان الله علیه*
👉@KhatKhat
هرچه کرده هجر کرده با منه چشم انتظار
یوسف زهرایی من فکر برگشتن بکن...
*محمد حبیب زاده*
👉@KhatKhat
اگر امام زمان(عج) غیبت کرده است، این غیبت ماست نه غیبت او...این ما هستیم که چشمان خود را بستهایم.این ما هستیم که آمادگی نداریم
*شهید مصطفی چمران*
👉@KhatKhat
هالیوود با ساخت فیلم امریکن اسنایپر، کریس کایلِ جنایتکار را با کشتن ۱۶۰ نفر (که اکثرا کودکان بودند) به عنوان قهرمان و بهترین تک تیرانداز به جهانیان معرفی کرد.
ما برای شهید زرین بهترین تک تیرانداز تاریخ با ۷۰۰ شلیک موفق که شهید خرازی به او لقب گردان تک نفره را داده بود چه کردهایم؟
*Saeid Cheraghi*
👉@KhatKhat
دشمنان سعی میکنند انقلاب را از یاد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، انقلاب را به یاد مردم میآورد. سعی میکنند امام را از یاد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، تجسّم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست.
👉@KhatKhat