ختم نهج البلاغه
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و ششم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻اشع
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و هفتم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻 در اینجا چند نکته قابل توجه است؛
1.اشعث دقیقا چیزی را می خواست که معاویه آن را طلب می کرد؛ یعنی افکار عمومی را نسبت به جبهه کفر، منحرف و روحیه استکبار ستیزی و شهادت طلبی را به روحیه عافیت طلبی، تبدیل کند. رسالت اشعث، قبل و بعد از صفین، این بود.
🔻2. درستی سخن ابن ابی الحدید که گفت اصل همه فتنه ها در حکومت امام به اشعث، برمی گردد، در گزارش های فوق، به خوبی تأیید می شود. او بود که بعد از صفین نیز تلاش کرد سپاه اسلام از رویارویی با سپاه کفر، منصرف شود تا معاویه و اعوان و انصارش، به آسانی به حکومت ظالمانه خود ادامه دهند.
🔻3.او با اقدامات خود، فرصت اصلاحات اساسی و زیربنایی را به امام نداد؛ زیرا امام معتقد بود که:«جنگ با اهل شام، از هر چیزی برای ما مهم تر است.» اما اشعث، مأموریت داشت تا اجازه ندهد امام به این راهبرد خود جامه عمل بپوشاند. او پیوسته با ایجاد جنگ روانی میان سربازان سپاه اسلام، روحیه آن ها را تضعیف می کرد و تلاش داشت هرچه بیشتر، مردم سرگرم دشمن داخلی شوند تا حواس آن ها از دشمن اصلی یعنی بنی امیه یا همان جبهه استکبار و کفر، پرت شود.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم صد و بیست و نهم
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه193 ، خطبه متّقین
3⃣ روز پرهيزكاران
🔻پرهيزكاران در روز دانشمندانی بردبار و نيكوكارانی باتقوا هستند كه ترس الهی آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است. كسی كه به آنها می نگرد می پندارد كه بيمارند اما آنان را بيماری نيست و می گويد: مردم در اشتباهند، در صورتيكه آشفتگی ظاهرشان از امری بزرگ است. از اعمال اندك خود خشنود نيستند و اعمال زياد خود را بسيار نمی شمارند، نفس خود را متّهم می كنند و از كردار خود ترسناكند. هرگاه يكی از آنان را بستايند، از آنچه در تعريف او گفته شد در هراس افتاده می گويد: من خود را از ديگران بهتر می شناسم و خدای من، مرا بهتر از من می شناسد. بار خدايا! مرا بر آنچه می گويند محاكمه نفرما و بهتر از آن قرارم ده كه می گويند و گناهانی كه نمی دانند بيامرز.
4⃣ نشانه های پرهيزكاران
🔻و یکی از نشانه های پرهيزكاران اين است كه او را اينگونه می بينی:
در دينداری نيرومند، نرمخو و دورانديش، دارای ايمانی پر از يقين، حريص در كسب دانش و با داشتن علم بردبار و در توانگری ميانه رو، در عبادت فروتن و آراسته در تهيدستی، در سختی ها بردبار، در جستجوی كسب حلال، در راه هدايت شادمان، پرهيزكننده از طمع ورزی می باشد. اعمال نيكو انجام می دهد و ترسان است. روز را به شب می رساند با سپاسگزاری، و شب را به روز می آورد با ياد خدا، شب می خوابد اما ترسان و برمی خيزد شادمان، ترس برای اينكه دچار غفلت نشود و شادمانی برای فضل و رحمتی كه به او رسيده است. اگر نفس او در آنچه دشوار است فرمان نبرد، از آنچه دوست دارد محرومش می كند، روشنی چشم پرهيزكار در چيزی قرار دارد كه جاودانه است و آنچه را ترك می كند كه پايدار نيست، بردباری را با علم و سخن را با عمل، درمی آميزد.
پرهيزگار را می بيني كه آرزويش نزديك، لغزشهايش اندك، قلبش فروتن، نفسش قانع، خوراكش كم، كارش آسان، دينش حفظ شده، شهوتش در حرام مرده، خشمش فرو خورده است. مردم به خيرش اميدوار و از آزارش در امانند، اگر در جمع بيخبران باشد نامش در گروه يادآوران خدا ثبت می گردد و اگر در يادآوران باشد نامش در گروه بيخبران نوشته نمی شود، ستمكار خود را عفو می كند به آنكه محرومش ساخته می بخشد، به آن كس كه با او بريده می پيوندد، از سخن زشت دور و گفتارش نرم، بديهای او پنهان و كار نيكش آشكار است. نيكی های او به همه رسيده و آزار او به كسی نمی رسد. در سختی ها آرام و در ناگواريها بردبار و در خوشيها سپاسگزار است، به دشمن ستم نكند، و نسبت به آنكه دوست دارد به گناه آلوده نشود، پيش از آن كه بر ضد او گواهی دهند به حق اعتراف می كند، و آنچه را به او سپرده اند ضايع نمی سازد، و آنچه را به او تذكر دادند فراموش نمی كند. مردم را با لقبهای زشت نمی خواند، همسايگان را آزار نمی رساند، در مصيبتهای ديگران شاد نمی شود و در كار ناروا دخالت نمی كند و از محدوده حق خارج نمی شود. اگر خاموش است سكوت او اندوهگينش نمی كند و اگر بخندد آواز خنده او بلند نمی شود و اگر به او ستمی روا دارند صبر می كند تا خدا انتقام او را بگيرد. نفس او از دستش در زحمت، ولی مردم در آسايشند، برای قيامت خود را به زحمت می افكند، ولی مردم را به رفاه و آسايش می رساند، دوری او از برخی مردم، از روی زهد و پارسایی و نزديك شدنش با بعضی ديگر از روی مهربانی و نرمی است، دوری او از تكبر و خودپسندی و نزديكی او از روی حيله و نيرنگ نيست، سخن امام كه به اينجا رسيد، ناگهان همام ناله ای زد و جان داد. امام (علیه السلام) فرمودند: سوگند به خدا من از اين پيش آمد بر همام می ترسيدم، سپس گفت: آيا پندهای رسا با آنان كه پذيرنده آنند چنين می كند؟ شخصی رسيد و گفت: چرا با تو چنين نكرد؟ امام (علیه السلام) پاسخ داد: وای بر تو، هر اجلی وقت معينی دارد كه از آن پيش نيفتد و سبب مشخصی دارد كه از آن تجاوز نكند، آرام باش و ديگر چنين سخنانی مگو، كه شيطان آن را بر زبانت رانده است.
┄┄┅┅✿❀🍃🌼🍃❀✿┅┅┄┄
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 129.mp3
9.15M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و بیست و نهم خطبه ۱۹۳ بند ۳ و ۴
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
شرح حکمت ۴۳ قسمت ۳.m4a
3.66M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت43 3⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹شرح #حکمت43 (3)
🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران)
🔻اولین وصفی که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در تعریف و تمجید خباب بن ارت به کار بردند، این عبارت است که: «فَلَقَد اَسلَمَ راغِباً» ؛ " به تحقیق خباب بن ارت از جمله کسانی بود که با میل و رغبت درونی به اسلام گرایش پیدا کرد."
میدانیم که ما دو نوع اسلام داریم:
🔸یکی اسلام کم ارزش بلکه بی ارزش که از ترس جان و مال یا برای رسیدن به چیزی از دنیا ابراز میشود؛
امیرالمؤمنین (علیه السلام) درباره اسلام بنی امیه و معاویه، در نامه ۱۷ بند دوم میفرمایند:
«لَمَّا اَدخَلَ اللهُ العَرَبَ فِی دِینِهِ اَفواجاً و اَسلَمَت لَهُ هٰذِهِ الأُمَّهُ طَوعاً وَ کَرهاً کُنتُم مِمَّن دَخَلَ فِی الدِّینِ إمَّا رَغبَةً وَ إمَّا رَهبَةً عَلَی حِینِ فَازَ أهلُ السَّبقِ بِسَبقِهِم»
" وقتی خداوند متعال عرب را در دین خودش فوج فوج وارد کرد، این امّت یا از روی میل و رغبت درونی یا از سر بی میلی اسلام آوردند، در آن روزگار شما بنی امیه در دین اسلام داخل شدید یا از روی میل به دنیا، یا از ترس جان و مال تان. "
🔻همچنین در خطبه۱۹۲ بند ۸ می فرمایند:
«وَ لَوْ كَانَتِ الْأَنْبِيَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لَا تُرَامُ وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ وَ مُلْكٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ وَ تُشَدُّ إِلَيْهِ عُقَدُ الرِّجالِ لَكَانَ ذَلِكَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِي الِاعْتِبَارِ وَ أَبْعَدَ لَهُمْ فِي الِاسْتِكْبَارِ وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ»
اگر انبیاء اینگونه بودند که اهل چنان نیرویی بودند که کسی نمیتوانست با آنها مقابله کند و چنان عزّتی داشتند که کسی نمیتوانست در آن نفوذ کند و اگر چنان پادشاهی و ملکی داشتند که گردن ها به سمتش کشیده میشد و مردان برای رسیدن به بهشت، کمربند ها را محکم میبستند، آن موقع ایمان آوردن مردم در مقابل انبیایی که شبیه پادشاهان قدرتمند و عزتمند و شوکت و جلالی داشته باشند، خیلی آسان تر می شد؛ در آن صورت مردم، یا از روی ترسی که نیروی قاهر انبیا بر آنها تحمیل می کرد ایمان می آوردند، یا از روی میل و رغبت به دنیایی که در ملک و پادشاهی انبیاء بود؛ {غرض اینکه امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند اینکه انبیاء معمولا در فقر و در ظاهری ضعیف و ساده ظهور می کردند، به خاطر این بود که افراد با رغبت و میل عقلانیت ایمان بیاورند و الّا اگر مثل پادشاهان بودند مردم هیچ وقت به اینها ایمان نمی آوردند بلکه یا از روی ترس ایمان می آوردند یا با میل و رغبت به مال و منالی که از طریق آنها می توانستند بدست آورند.}
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
7.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 اگر مردگان اجازه سخن گفتن داشتند، چه چیزی به ما می گفتند⁉️
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
🍁 °•°🍂°•°🍁 °•°🍂°•°🍁
෴෴෴෴෴෴෴෴෴
ختم نهج البلاغه
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و هفتم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻
🌳شجره آشوب« قسمت صد و بیست و هشتم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻4. از اقدامات اثرگذار اشعث معلوم می شود وی تا چه اندازه میان مردم نفوذ داشت. همچنین نشان می دهد یاران امام تا چه اندازه سست بودند و از ضعف اراده رنج می بردند.
🔻 امام باقر علیه السلام در روایتی فرمود: «علی بن ابیطالب نزد شما مردم عراق بود که با دشمنانش می جنگید. اما در میان اصحاب او 50 نفر بیشتر نبودند که حق معرفت و امامت او را بشناسند.» این روایت دقیقا نشانگر عدم همراهی مردم با معرفت و شناخت کامل نسبت به امام بود. همچنین اثر اختلاف افکنی اشعث به حدی بود که بعد از صفین، برادر به برادر تازیانه میزد. به علاوه تاریخ می گوید بعد از حکمیت، بین افراد، بغض و دشمنی به وجود آمد و از همدیگر- حتی از پدران خود- برائت می جستند.
🔻5. امام علی علیه السلام، مجبور بود با همین یاران به نبرد با معاویه برود. ایشان غیر از همین مردم، اصحاب دیگری نداشتند که بخواهد با سپاه شام مقابله کنند. در نتیجه حضرت، هنگامی که با کمی یاران خود مواجه شد، به کوفه بازگشت. در روزهای پایانی نیز تمام تلاش خود را برای ادامه نبرد با معاویه انجام داد، اما هیچ گاه موفق به این کار نشد.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee