ختم نهج البلاغه
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و چهارم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻3.
🌳شجره آشوب« قسمت سی و پنجم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻واکنش امام به فتنه ها و نفاق داخلی
پیش از این در بحث جمل گفتیم، رویکرد امام در برابر فتنه های داخلی، کاهش هزینه ها و سامان دادن سریع به اوضاع است. مسئله منافقان و نفوذیان داخلی حکومت حضرت نیز از این قاعده مستثنا نیست.
🔻 فتنه های داخلی حکومت گاهی سبب تفرقه در امر حکومتداری امام می شد؛ یعنی دقیقا همان چیزی که مطلوب جبهه بنی امیه بود.(همانطور که ابوالاعور به معاویه گفت که باید در حکومت حضرت، اختلاف بیندازد.) علت اینکه امام، منافقانی مانند اشعث، مغیره و ... را تحمل می کند نیز همین است.
🔻 اگر امام مشغول سرکوب اشعث و مغیره می شد، این بهترین فرصت برای معاویه بود که بتواند ضمن تجدید قوا، زمان جنگ با امام را عقب بیندازد و به حکومت خود ادامه دهد. حضرت در بیانی مهم فرمود: «بهترين مردم نسبت به من گروه ميانه رو هستند.
🔻از آنها جدا نشويد، همواره با بزرگترين جمعيّتها باشيد كه دست خدا با جماعت است. از پراكندگى بپرهيزيد، كه انسان تنها بهره شيطان است آنگونه كه گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود، آگاه باشيد هر كس كه مردم را به اين شعار («تفرقه و جدايى») دعوت كند او را بكشيد هر چند كه زير عمامه من باشد. » همین مسئله، یکی از علل، مدارای اسلامی امام با منافقان بود.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و سی و هفتم
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
7⃣1⃣ سوابق درخشان شجاعت و فضائل امام (عليه السّلام)
🔻من در خردسالی بزرگان عرب را به خاك افكندم و شجاعان دو قبيله معروف «ربيعه» و «مضر» را در هم شكستم. شما موقعيّت مرا نسبت به رسول خدا(صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) در خويشاوندی نزديك، در مقام و منزلت ويژه می دانيد. پيامبر مرا در اتاق خويش می نشاند، در حالی كه كودك بودم، مرا در آغوش خود می گرفت و در بستر مخصوص خود می خوابانيد، بدنش را به بدن من می چسباند و بوی پاكيزه خود را به من می بوياند و گاهی غذایی را لقمه لقمه در دهانم می گذارد، هرگز دروغی در گفتار من و اشتباهی در كردارم نيافت. از همان لحظهای كه پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) را از شير گرفتند، خداوند بزرگترين فرشته خود (جبرئيل) را مأمور تربيت پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كرد تا شب و روز او را به راههای بزرگواری و راستی و اخلاق نيكو راهنمایی كند و من همواره با پيامبر بودم چونان فرزند كه همواره با مادر است. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) هر روز نشانه تازه ای از اخلاق نيكو را برايم آشكار می فرمود و به من فرمان می داد كه به او اقتدا نمايم. پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) چند ماه از سال را در غار حراء می گذراند، تنها من او را مشاهده می كردم و كسی جز من او را نميديد. در آن روزها در هيچ خانه ای اسلام راه نيافت جز خانه رسول خدا (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) كه خديجه هم در آن بود و من سوّمين آنان بودم. من نور وحی و رسالت را می ديدم و بوی نبوّت را می بوييدم، من هنگامی كه وحی بر پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرود می آمد، ناله شيطان را شنيدم، گفتم: ای رسول خدا! اين ناله كيست؟ گفت: شيطان است كه از پرستش خويش مأيوس گرديد و فرمود: «علی تو آنچه را من می شنوم، می شنوی و آنچه را كه من می بينم، می بينی، جز اينكه تو پيامبر نيستی، بلكه وزير من بوده و به راه خير می روی»
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
📜 #خطبه192 ، خطبه قاصعه
8⃣1⃣ خيره سری و دشمنی سران قريش
🔻من با پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) بودم آنگاه كه سران قريش نزد او آمدند و گفتند: «ای محمد! تو ادّعای بزرگی كردی كه هيچ يك از پدران و خاندانت نكردند، ما از تو معجزه ای می خواهيم، اگر پاسخ مثبت داده انجام دهی، می دانيم كه تو پيامبر و فرستاده خدایی و اگر از انجام آن سرباز زنی، خواهيم دانست كه ساحر و دروغگویی». پس پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود «شما چه می خواهيد؟» گفتند: «اين درخت را بخوان تا از ريشه كنده شود و در پيش تو بايستد». پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: خداوند بر همه چيز تواناست. حال اگر خداوند اين كار را بكند آيا ايمان می آوريد و به حق شهادت می دهيد؟ گفتند: آری ، پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمود: من بزودی نشانتان می دهم آنچه را كه درخواست كرديد و همانا بهتر از هر كس می دانم كه شما به خير و نيكی باز نخواهيد گشت، زيرا در ميان شما كسی است كه كشته شده و در چاه «بدر» دفن خواهد شد و كسی است كه جنگ احزاب را تدارك خواهد كرد. سپس به درخت اشاره كرد و فرمود: «ای درخت اگر به خدا و روز قيامت ايمان داری و ميدانی من پيامبر خدايم، از زمين با ريشه هايت در آی و به فرمان خدا در پيش روی من قرار گير». سوگند به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث كرد، درخت با ريشه هايش از زمين كنده شده و پيش آمد كه با صدای شديد چونان به هم خوردن بال پرندگان، يا به هم خوردن شاخه های درختان، جلو آمد و در پيش روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاد كه برخی از شاخه های بلند خود را بر روی پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) و بعضی ديگر را روی من انداخت و من در طرف راست پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) ايستاده بودم، وقتی سران قريش اين منظره را مشاهده كردند، با كبر و غرور گفتند: «به درخت فرمان ده نصفش جلوتر آيد و نصف ديگر در جای خود بماند» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) فرمان داد. نيمی از درخت با وضعی شگفت آور و صدایی سخت به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) نزديك شد گويا می خواست دور آن حضرت بپيچد، امّا سران قريش از روی كفر و سركشی گفتند: «فرمان ده اين نصف باز گردد و به نيم ديگر ملحق شود و به صورت اول در آيد» پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) دستور داد و چنان شد. من گفتم: لا اله الّا اللّه، ای رسول خدا من نخستين كسی هستم كه به تو ايمان آوردم و نخستين فردی هستم اقرار می كنم كه درخت با فرمان خدا برای تصديق نبوّت و بزرگداشت دعوت رسالت، آنچه را خواستی انجام داد. امّا سران قريش همگی گفتند: «او ساحری است دروغگو كه سحری شگفت آور دارد و سخت با مهارت است». و خطاب به پيامبر (صلّی اللّه عليه و آله و سلّم) گفتند: «آيا نبوّت تو را كسی جز امثال علی (عليه السّلام) باور می كند؟»
9⃣1⃣ الگوهای كامل ايمان
🔻و همانا من از كسانی هستم كه در راه خدا از هيچ سرزنشی نمی ترسند، كسانی كه سيمای آنها سيمای صدّيقان و سخنانشان سخنان نيكان است، شب زنده داران و روشنی بخشان روزند، به دامن قرآن پناه برده سنّتهای خدا و رسولش را زنده می كنند، نه تكبّر و خود پسندی دارند و نه بر كسی برتری می جويند. نه خيانتكارند و نه در زمين فساد می كنند، قلبهايشان در بهشت و پيكرهايشان سرگرم اعمال پسنديده است.
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 137.mp3
10.06M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و سی و هفتم خطبه ۱۹۲ بند ۱۷ تا ۱۹
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
شرح حکمت ۴۴ قسمت ۱ (معاد).mp3
1.9M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت44 1⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت44 ( 1 )
🔹 ویژگی های بهترین بندگان
💠 درود خدا بر امیرالمؤمنین فرمود: خوشا به حال كسی كه به ياد معاد باشد، برای حسابرسی قيامت كار كند، با قناعت زندگی كند و از خدا راضی باشد.
🔰 در حکمت ۴۴ نهج البلاغه مولی علی (علیه السلام) چهار صفت را موجب خوشبختی در دنیا و آخرت معرفی میکند که به ترتیب عبارتند از:
۱.ذکر المعاد
۲.عمل برای روز حساب
۳.قناعت از دنیا به مقدار کفاف
۴.رضایت از تقدیرات الهی
ما درباره قناعت و رضایت از تقدیرات الهی به اندازه کافی در حکمت ۴۳ مطلب را بیان کردیم؛ لذا در حکمت ۴۴ فقط به بحث ذکر المعاد و عمل برای روز حساب اکتفا میکنیم.
🔸 ۱. ذکر المعاد :
🔻در بحث ذکر المعاد نکته اول توصیه های کلی حضرت به یاد معاد و لوازم و لواحق آن مثل قبر و مرگ و غیره هست.
🔵 مطلب اولی که در این باره برای شما عرض میکنم حکمت ۳۹۸ است؛ مولی در این حکمت می فرماید:
«ضَعْ فَخْرَكَ وَ احْطُطْ كِبْرَكَ وَ اذْكُرْ قَبْرَكَ» ؛ " فخر فروشی خود را ترک کن، تکبر و خود بزرگ بینی را زمین بنداز و به یاد قبرت باش. "
🔻در خطبه ۹۹ می فرمایند: «أَلَا فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِيَاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ» ؛ " هنگامی که تصمیم و عزم و اراده نفس برای کار های زشت در شما شکل گرفت، یاد مرگ بکنید، که لذّت ها را منهدم می کند، شهوات را از بین می برد و آرزو ها را قطع می کند."
🔻در نامه ۳۱ هم خطاب به فرزند عزیزشان می نویسند: «أَكْثِرْ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ وَ ذِكْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَيْهِ وَ تُفْضِي بَعْدَ الْمَوْتِ» ؛ " فراوان به ياد مرگ باش و به ياد آنچه که به سوی آن می روی و پس از مرگ در آن قرار می گيری."
🔻 و در خطبه ۱۸۸ هم می فرمایند: "شما را توصیه میکنم به یاد مرگ و کم کردن غفلت از یاد مرگ. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
ختم نهج البلاغه
🌳شجره آشوب« قسمت سی و پنجم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻واکنش ام
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سی و ششم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻سوالی که ممکن است در اینجا مطرح شود اینکه چرا امام با چهره هایی نظیر طلحه و زبیر جنگید با اینکه جنگ با آن ها نیز به نفع معاویه بود و سبب می شد امام درگیر جبهه داخلی شود و از نبرد با بنی امیه باز بماند، اما حضرت با اشعث و مغیره و ... نجنگید؟
🔻پاسخ اینکه، طلحه، زبیر و عایشه و اصحاب جمل، به علت قیام مسلحانه (کودتای نظامی ) و بر هم زدن امنیت عمومی جامعه، سبب شدند تا امام برای دفع این فتنه، گزینه نظامی را انتخاب کند. اما حضرت با کسانی هم چون اشعث و مغیره، هرچند از عناصر نفوذی بنی امیه بودند و در مقاطعی از تاریخ، شخصی مانند مغیره رسما به معاویه می پیوندد، به علت عدم قیام مسلحانه و جنگ نظامی، متفاوت برخورد می کرد.
🔻 رویکرد امام در برابر این افراد، تا حد امکان، کاهش هزینه های آن ها برای جامعه اسلامی، مدارا، آگاهی بخشی و بصیرت آفرینی نسبت به مواضع منافقین و نهایتا برخوردهای قهری (مانند آنچه نسبت به اشعث گفتیم)- ولی نه در حد جنگ نظامی- بود. این موضوع تا زمانی بود که آن ها علنا دست به قیام مسلحانه و برهم زدن امنیت جامعه نکنند.
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و سی و هشتم
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
📜 #خطبه191 : در حمد خدا و لزوم تقوا
1⃣ شناخت پروردگار
♦️سپاس خداوندی را سزاست كه سپاس او در خلق آشكار و سپاهش پيروز و بزرگی او والا و بيكرانه است. خدا را برای نعمتهای پی در پی و بخشش های بزرگش ستايش می كنم خدایی كه حلمش بزرگ و عفوكننده است، در فرمانش عادل و از گذشته و آينده باخبر است، با علم خود جهان هستی را پديد آورده و با فرمان خود موجودات را آفريده است، بی آنكه از كسی پيروی كند و يا بياموزد و يا از طرح حكيم ديگری استفاده نمايد در آفرينش پديده ها، دچار اشتباهی نشده و نه با حضور و مشورت گروهی آفريده است. گواهی می دهم كه محمد (صلی الله علیه و آله وسلّم) بنده و فرستاده اوست، به هنگامی او را مبعوث فرمود كه مردم در گرداب جهالت فرو رفته و در حيرت و سرگردانی به سر می بردند هلاكت آنان را مهار كرده به سوی خود می كشيد و گمراهی بر جان و دلشان قفل زده بود.
2⃣ ره آورد پرهيزكاری
♦️ای بندگان خدا! شما را به پرهيزكاری سفارش می كنم كه حق خداوند بر شماست و نيز موجب حق شما بر پروردگار است، از خدا برای پرهيزكاری ياری بطلبيد و برای انجام دستورات خدا از تقوا ياری جوييد، زيرا تقوا امروز سپر بلا و فردا راه رسيدن به بهشت است. راه تقوا روشن و رونده آن بهره مند و امانتدارش خدا كه حافظ آن خواهد بود. تقوا همواره خود را بر امّت های گذشته و آينده عرضه می كند، زيرا فردای قيامت همه به آن نيازمندند. آنگاه كه در قيامت آفريده ها را گرد می آورد و درباره همه نعمت ها می پرسد، پس چه اندكند آنان كه تقوا را برگزيدند و بار آن را بدرستی بر دوش كشيدند، آری پرهيزكاران تعدادشان اندك است و شايسته ستايش خداوند سبحان كه فرمود: « بندگان سپاسگزار من اندكند.» پس گوش جان را به ندای تقوا بسپاريد و برای به دست آوردن آن تلاش كنيد، تقوا را به جای آن چه از دست رفته به دست آورديد و عوض هر كار مخالفی كه مرتكب شده ايد انتخاب كنيد، با تقوا خواب خود را به بيداری و روزتان را با آن سپری كنيد، دلهای خود را با تقوا زنده كنيد و گناهان خود را با آن شستشو دهيد، بيماريهای روان و جان خود را با تقوا درمان و خود را آماده سفر آخرت گردانيد، از تباه كنندگان تقوا عبرت گيريد و خود عبرت پرهيزكاران نشويد. آگاه باشيد، تقوا را حفظ كنيد و خويشتن را با تقوا حفظ نماييد.
3⃣ پرهيز از دنيای حرام
♦️ برابر دنيا خويشتن دار و برابر آخرت دلباخته باشيد. آن كس را كه تقوا بلندمرتبت نمود، خوار نشماريد و آن را كه دنيا عزيزش كرد گرامی نداريد. برق درخشنده دنيا شما را خيره نكند و سخن ستاينده دنيا را نشنويد، به دعوت كننده دنيا پاسخ ندهيد و از تابش دنيا روشنایی نخواهيد و فريفته كالاهای گرانقدر دنيا نگرديد. همانا برق دنيای حرام بی فروغ است و سخنش دروغ و اموالش به غارت رفته و كالاهای آن در شرف تاراج است.
آگاه باشيد، دنيای حرام چونان عشوه گر هرزه ای است كه تسليم نشود و مركب سركشی است كه فرمان نبرد، دروغگویی خيانتكار، ناسپاس حق نشناس، دشمنی حيله گر، پشت كننده ای سرگردان، حالاتش متزلزل، عزتش خواری، جدش بازی و شوخی و بلندی آن سقوط است. خانه جنگ و غارتگری ، تبهكاری و هلاكت و سرمنزل ناآرامی است. جايگاه ديدار كردنها و جدایی هاست. راه های آن حيرت زا، گريزگاه هايش ناپيدا و خواسته هايش نوميدكننده و زيانبار است. پناهگاههای دنيا انسان را تسليم مرگ می كند و از خانه های خود بيرون می راند و چاره انديشی ها ناتوان كننده است.
4⃣ اقسام دنياپرستان
نجات يافته ای مجروح يا مجروحی پاره پاره تن، دسته ای سر از تن جدا و دسته ای ديگر در خون خود تپيده، گروهی انگشت به دندان و جمعی از حسرت و اندوه دست بر دست می مالند، برخی سر بر روی دستها نهاده به فكر فرو رفته اند، عدّه ای بر اشتباهات گذشته افسوس می خورند و خويشتن را محكوم می كنند و عدّه ای ديگر از عزم و تصميم ها دست برداشته كه راه فرار و هر نوع حيله گری بسته شده و دنيا آنها را غافلگير كرده است، زيرا كار از كار گذشته و عمر گرانبها هدر رفته است. هيهات! هيهات! آنچه از دست رفت گذشت و آنچه سپری شد رفت و جهان چنانكه می خواست به پايان رسيد. (نه آسمان بر آنها گريست و نه زمين و هرگز ديگر به آنها مهلتی داده نشد.)
•┈┈••••✾🌿🌹🌿✾••••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee