🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز.
🔹متن سهم روز بیست وششم را از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید🔻
https://eitaa.com/mahdavi_arfae/13623
🔹 فایل صوتی سهم روز بیست و ششم
https://eitaa.com/mahdavi_arfae/13624
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
حکمت-5-بخش-1.oga
1.09M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت5 1⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت5
🔴 قسمت اول
🔻امیرالمومنین علیه السلام در حکمت ۵ نهج البلاغه سه اصل و قاعده و ضابطه برای حیات حرفه ای و مؤثر بیان فرموده اند که عبارتند از : علم، آداب و تفکر.
می فرمایند : «دانش میراثی گرانبهاست و آداب زینتهای همیشه نو و تفکر آیینه ای صاف و شفاف است».
بنابراین در سه مقوله دانش، آداب و تفکر باید از نهج البلاغه با هم گفتوگو کنیم.
🔷1. دانش:
در نهجالبلاغه شریف مطالب بسیار جالب و بدیع پیرامون علم و دانش آمده است که در چند سطح عرضه می گردد:
🔹1.1 ارزش و جایگاه علم:
حضرت در حکمت ۱۵۴ معتقدند کسی که با علم عمل میکند، مثل رونده ای است که در جاده ای واضح حرکت میکند و میفرمایند: « آنکه از روی آگاهی و علم عمل می کند مانند رهرویی است که در جاده روشن قدم برمیدارد پس باید بنگرد که به پیش میرود یا به عقب بر می گردد».
🔻 همچنین در حکمت ۱۴۷ در مقایسه ای جالب بین دانش و مال برای جناب کمیل میفرمایند: « ای کمیل دانش بهتر از مال است، زیرا دانش تو را حفظ میکند در حالی که مال را تو باید حفظ کنی. مال با خرج کردن کاهش می یابد ولی دانش با استفاده کردن افزایش مییابد. آنکه ساخته و پرداخته مال و ثروت است با زوال و نابودی مال او هم نابود میشود و از بین می رود در حالی که دانشمندان حقیقی تا دنیا دنیا هست هستند و باقی هستند.»
🔻 لذا حضرت در حکمت ۱۱۳ معتقدند شرافتی بالاتر از علم نیست « شرافتی چون دانش نباشد». خود همین عبارت حکمت ۵ هم یکی از بهترین بیانات برای اثبات ارزش و برتری علم است که فرمود: « الْعِلْمُ وِرَاثَةٌ كَرِيمَةٌ ». همانطور که می دانید ارث و میراث عبارت است از آن اندوخته ارزشمندی که زحمت و تلاش آن را پیشینیان کشیدهاند و رایگان به دست ما رسیده است لذا حضرت می فرمایند که: «علم آن ارث و میراث ارزشمند است» قطعاً ارث و میراثی بالاتر از علم هم نیست.
🔻در حکمت ۴۵۷ در یک استعاره بسیار جالب ارزش علم را بیان می کنند و نسبت آن را با کسی که دنبال دنیا است به زیبایی بیان میکنند و فرمودند:« دوگرسنه هستند که هرگز سیر نمی شوند، یکی طالب علم و دیگری طالب دنیا». در حکمت ۲۰۵ هم می خوانیم: « هر ظرفی با آنچه در او ریخته میشود تنگ می شود غیر از ظرف علم که هرچه در آن بریزید وسیعتر و پهناور تر میشود». با این نگاه حضرت معتقد هستند که اگر خیر حقیقی بخواهد به کسی روی بیاورد عبارت است از توفیق علم. در حکمت ۹۴ می فرمایند: «خیر آن نیست که دارایی و فرزندت زیاد شود بلکه خیر آن است که علمت افزون و حلم و بردباری ات بیشتر شود». با این نگاه و به خاطر ارزش و اهمیت استثنایی و منحصر به فردی که دانش در نزد امیرالمؤمنین دارد حضرت توصیه می کنند به مؤمنین که حکمت را که اصیل ترین نوع دانش است هر جا که هست بروید و فرا بگیرید. در حکمت ۸۰ میفرمایند: «حکمت گمشده مؤمن است پس آن را به دست آورید هرچند از اهل نفاق باشد». و در حکمت ۷۹ می فرمایند: « حكمت را هر كجا كه باشد فراگير، گاهی حكمت در سينه منافق است و بی تابی كند تا بيرون آمده و با همدمانش در سينه مومن آرام گيرد. »
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
ختم نهج البلاغه
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و پنجم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻 این م
🌳شجره آشوب« قسمت بیست و ششم »
📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام
🔻علاوه بر اینها، طلحه اولین صحابی پیامبر بود که با یک زن یهودی ازدواج کرد. جالب اینکه آن زن یهودی امتناع کرد مگر اینکه طلحه هم یهودی شود و اتفاقا طلحه نیز این کار را کرد. منبع این کتاب، مربوط به قرن 5 و از کتب معتبر کلامی است.
🔻 از جمله اقدامات زشت طلحه، این بود که گفت بعد از شهادت پیامبر، ما با زنان او ازدواج می کنیم. با اینکه این کار بر مومنین حرام بود. بعد از این، خداوند آیه ای فرستاد و این کار را سبب آزار پیامبر دانست.
🔻از اقدامات دیگر طلحه، فرار در جنگ احد است. او می خواست از غیر مسلمانان برای خود پناهندگی بگیرد.
🔻 سدی می گوید: «طلحه و عثمان ترسیدند که یهود و نصارا برای غارت مسلمانان دلالت شوند. از این رو از
رسول خدا اجازه خواستند که به شام روند و یکی از یهود برای خود پیمان بگیرد و دیگری از نصارا، اما پیامبر درخواست آن دو را رد کرد.»
🔻 به راستی علت این درخواست از سوی این دو چیست؟ آیا غیر از این است که احتمالا آن دو دارای روابط دوستانه ای با یهود و نصارا بودند؟...
📚 کتاب شجره آشوب
💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
🌹 ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز.
🔹متن سهم روز بیست وهفتم را از طریق لینک زیر مطالعه بفرمایید🔻
https://eitaa.com/mahdavi_arfae/13631
🔹 فایل صوتی سهم روز بیست و هفتم
https://eitaa.com/mahdavi_arfae/13632
┄┅═══✼🍃🌸🍃✼═══┅┄
حکمت-5-بخش-2.mp3
1.37M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت5 2⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
🌹 شرح #حکمت5
🔴 قسمت دوم
🔹1.2 تقسیم بندی علم:
🔻حضرت گاهی علم را به علم فطری و علم اکتسابی تقسیم میکنند و گاهی به علم نافع و غیر نافع.
ببینیم این ها نسبت و رابطه شان به همدیگر چیست؟
🔸1.2.1 نافع بودن یا نبودن علم:
در حکمت ۳۳۸ میخوانیم: «دانش بر دو قسم است، دانش فطری ((که در نهاد انسان قرار داده شده است)) و دانش شنیدنی ((که از استاد و کتاب و چیزهای دیگر ما یاد می گیریم)) دانش شنیدنی هر گاه با دانش و فطری هماهنگ نباشد سودی نمی دهد ». بنابراین مسئله مهم این است که آیا علمی که ما می آموزیم نافع هست یا نافع نیست؟ در مورد علم نافع و علم غیر نافع حضرت دو ملاک و معیار معرفی فرمودند; یک اینکه آیا به آن علم عمل میشود یا نه؟ دوم اینکه آیا آن علم تبدیل میشود به ایمان قلبی یا نه ؟ درباره عمل به علم مطالب بسیار جالبی در نهج البلاغه است در حکمت ۹۲ میخوانیم: « پست ترین دانش آن است که تنها بر سر زبانها باشد و بالاترین دانش آن است که در اعضای بدن انسان آشکار می گردد». یا در حکمت ۳۶۶ می فرمایند: «دانش در کنار عمل است پس هر کس که بداند عمل میکند و علم ، عمل را فرا می خواند اگر عمل اجابت کرد علم میماند و گرنه کوچ میکند و میرود».
🔻 در حکمت ۱۰۷ نهج البلاغه کار به جایی میرسد که حضرت می فرمایند: «چه بسا انسان عالمی که جهلش او را کشته است». چرا در حالی که عالم است جاهل است؟! می فرمایند:« علمی که داشته همراهش بوده اما سودی نبرده». یعنی به آن علم عمل نکرده است. با این نگاه حضرت در حکمت ۲۷۴ به ما توصیه می فرمایند: «دانش خود را نادانی و یقین خود را شک قرار ندهید». یعنی با وجود اینکه علم دارید مثل نادانها عمل نکنید و به علم خود عمل کنید. و در حالی که یقین دارید اینقدر وسواس نداشته باشید و مثل انسان هایی که شک دارند متوقف و متحیر نشوید. در ادامه می فرمایند: «هر گاه دانستید به دنبال عمل باشید و چون یقین پیدا کردید اقدام کنید». در نظر حضرت علی علیه السلام عالم بی عمل پست ترین موجود است. مثلا در خطبه ۱۱۰ میخوانیم : «عالمی که به دانش خود عمل نکند مانند جاهل سرگردانی است که از نادانیش بیدار نمی شود بلکه حجت و برهان علیه عالم بی عمل نسبت به جاهل بزرگتر و حسرت و اندوه او پیوسته تر است و او است که نزد خدا از همه بیشتر سرزنش میشود». یا درباره کسانی که ادعای علم می کنند درحالی که واقعا عالم نیستند در خطبه ۸۷ آنها را حیوان های عالم نما معرفی می فرماید و میفرمایند: « بنده ی دیگری است که عالم نامیده میشود، اما عالم نیست، پس چهره چنین کسی چهره انسان ولی قلب او قلب حیوان است. نه راه رسیدن به هدایت را می شناسد تا به دنبال آن برود و نه راه رسیدن به گمراهی را میداند تا از آن روی برگرداند پس انسانی با این صفات مرده ای است در میان زندگان ».
🔻با این توصیفات حضرت به جابر بن عبدالله انصاری در حکمت ۳۷۲ اینگونه بیان می کنند که : «عالمی که به علمش عمل میکند یکی از چهار ستون برقراری دین و دنیا است. می فرمایند: « ای جابر دین و دنیا به چهار کس پایدار است عالمی که به علم خویش عمل میکند، نادانی که از آموختن ننگ ندارد، بخشنده ای که از بخشش به جا دریغ نکند و فقیری که آخرت خویش را به دنیا نفروشد. پس اگر عالم به علم خویش عمل نکند نادان هم از آموختن سرباز میزند ». چرا ؟ چون جاهل میگوید اگر این علم فایدهای داشت چرا خود اهل علم به آن عمل نمیکند .
🔻نکته دیگری که درباره عمل به علم به عنوان نافع شدن علم بیان فرمودند در نامه ۳۱ خطاب به امام مجتبی سلام الله علیها فرمودند: «بدان که در دانشی که نافع نیست، خیری هم نیست و آموختن دانشی که سزاوار نیست سودی هم ندارد ». پس معیار اول در نوع بودن علم این است که به آن علم عمل شود. علمی که به آن عمل شود نافع است و علمی که به آن عمل نکنید نافع نیست.
🔸1.2.2 دانش و ایمان:
آیا این علم از ذهن به قلب هم سرایت کرده است؟ به تعبیر دینی آیا این علم از مرحله دانش به ایمان تبدیل شده است یا نه؟ اگر به ایمان تبدیل شد آن موقع حتماً نافع است. حضرت در خطبه ۱۵۶ میفرمایند: « به وسیله ایمان علم آباد می شود».
🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
https://eitaa.com/joinchat/2483486973Cfd85ad48ee