eitaa logo
ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
4هزار دنبال‌کننده
51 عکس
21 ویدیو
1 فایل
کانال اشعار ترحیم پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی 👈ارتباط با مدیر @moslemi_124 پذیرش تبلیغات شما👈 @moslemi_124 @khatme14
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید🌹🌹🌹🌹 شهید حاج عادل رضایی سوم ،هفتم( چهلم)( سالگرد گریز امام حسین(ع) گریز حضرت رقیه (س) بسم الله الرحمن الرحیم یارحمان یا رحیم اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللّهِ، وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللّهِ اَبَدًا ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ، وَ لا جَعَلَهُ اللّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ. اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ♦️ازخدا نام ونشان دارد شهید ♦️افتخار جاودان دارد شهید ♦️گوهری دریای عشق ومعرفت ♦️باخدا سری نهان دارد شهید ♦️پیش رگبار ستم درراه دین ♦️جان خود را ارمغان دارد شهید ♦️بهرحفظ اب و خاک میهنش ♦️برکف خود نقد جان دارد شهید ♦️است نقش سینه اش حب حسین ♦️نام اورا بر زبان دارد شهید ♦️درکنار مصطفی اندر بهشت ♦️ازمحبت آشیان دارد شهید 🔸سرم خاك كف پای حسین است 🔸دلم مجنون وشیدایی حسین است 🔸به وقت مرگ چشم رانبندید 🔸که چشم من به سیمایی حسین است ⬅️هرانسانی درلحظات آخر چشم انتظار ارباب بی کفن است که شب اول قبر بیاد بر بالینش این شهیدمان یکی از یکی ازذاکرین مخلص ابی عبدالله بوده که عمری برای اربابش روضه خونده برای علی اکبر امام حسین علی اصغر امام حسین اشك ريخته خودش عاشق امام حسین بود عمری درخونه اهل بیت بوده خودش درخواست کرد از اربابش که به مرگ عادی ازدنیا نره شهادت نصیبش بشه وارباب هم خریدش عزیزان اگر فیلم این شهید گوش کرده باشه متوجه میشی من چه میگم این عزیزمان درمراسم سالگرد حاج قاسم شرکت داشت و آسمانی شد وبه شهدا پیوست اما می بینم درگوشه ای ازاین قبر پدرومادراین شهیدمان نشسته اند ازفراق (عادل) عزیز ناله می زند اما گوشه دیگری از قبر برادران وبچه های شهید نشستند ازغم برادر ازغم بابا می نالند اما زبان حال فرزندان شهید می خوام بگم ♦️همی نالم که بابا در برم نیست ♦️صفای وسایه او بر سرم نیست باباجان زود بود مارا تنها بگذاری ♦️مرا گر دولت عالم ببخشند ♦️برابر بانگاه پدرم نیست ⬅️اما خانواده محترم شهید حاج عادل رضایی.شما مدت چهل شبانه روز جای خالی فرزندتان را احساس می کنیدشما حالا اگر دلتنگ عزیزتان شوید باید به عکس ان نگاه کنید یا باید برید سر مزار شهیدتان بنشینید عقده دل راخالی کنیداما امروز همه دوستان آشنایان فامیل واقشار مردم آمدند درکنار شما ازروز اول تا امروز که چهلم این شهید است بودند به شما تسلیت گفتند خداوند به شما داغ دیدگان صبر بده یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این شهیدمان ازاین مجلس محفل فیض ببرد عزیزان داغدیده، میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه ا ست، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره حالا ک دلتون شکست بریم در خونه آقا ابا عبدالله اشکاتو آمیخته کن با اشکای یتیمان ابا عبدالله😭😭😭 اما من بمیرم برا یتیمان امام حسین ، آخه تو کربلا کسی نبود با عزیزان حسین همدردی کنه بمیرم هر وقت ک میگفتن بابا مونو میخوایم با ضرب تازیانه و سیلی جوابشونو دادن، شما رو فامیل با ناز و نوازش از بدن بابا جدا کردن اما بمیرم برا دختر امام حسین با ضرب سیلی از بدن بابا جدا کردند اما میگن یک شب رقیه درخرابه شام بهانه بابا راگرفت خیلی بی تابی می کرد که صدای گریه اش به کاخ یزید رسید یزید ملعون گفت این صدای گریه کیه گفتند دخترامام حسین بهانه بابا گرفته گفت سر باباشه براش ببرید تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا...😭 چه بلایی سرت آوردن...بابا... 🔸سر و روی پدر را پاک می کرد 🔸برایش عقده ی دل باز می کرد صدا زد بابای خوبم..😭. 🔸به قربان سر نورانی تو 🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو 🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا 🔸لبان تو چرا نیلی است بابا بابا کی با چوب به لب و دندانت زده... اما میخام بگم... بابای خوبم...😭 🔸تو از چوب جفا داری نشانه 🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭 اگه با چوب به لب و دندان تو زدن... اما به منم تازیانه زدن... 🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭 بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم... طاقت سیلی خوردن ندارم... طاقت سنگ خوردن ندارم... 🔸ز تو دارم تمنا جان بابا 🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا التماس دعا شادی روح همه شهدا صلوات 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
حضرت زینب (س) گریز حضرت اباالفضل بسم الله الرحمن الرحیم... یا رحمن و یا رحیم... 🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید 🔸به روی دست ملائک بهار می آید 🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی 🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید هرکجا نشستی. اول مجلس. همه با هم. اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً یا صاحب الزمان السلام علیک یا بنتَ امیرالمومنین، السلام علیک یا ام المصائب، السلام علیکِ يا عقیلة بنی هاشم، یا زینب س یا زینب س ♦️همه رفتند و من جا ماندم ای دوست ♦️ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست ♦️ چرا رفتی مرا با خود نبردی؟ ♦️ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست ♦️امان ای دل،امان ای دل ⬅️*اصلاً روضه ی امشب همینه...امان از دلِ زینب...چه خون شد دلِ زینب...* 🔸ببین از داغ تو خیلی شكستم 🔸شكستم که چنین از پا نشستم     ⬅️لحظه ای که کاروان برگشت مدینه، عبدالله ابن جعفر همسر بی‌بی زینبه، دوید جلوی کاروان ، آی کاروانیا بگید ببینم همسرم زینب کجاست.. یه کَجاوِه ای رو نشونش دادن گفتن خانمت زینب تو این کجاوه نشسته.. رفت جلو پردهٔ کجاوه رو زد بالا یه خانمی رو دید.. صدا زد خانم بگو ببینم همسرم زینب کجاست.. آی جوون دارا...آی حاجت مندا...آی گرفتارا...آی مریض دارا... بگم و التماس دعا ⬅️ سوز و اوج⬅️ یه وقت عبدالله نگاه کرد دید صدای ناله ای بلند شد.. عبدالله.. عبدالله.. من زینبم عبدالله، چرا نمیشناسی؟؟ صدا زد: (دشتی) 🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت ( مگه نمیگفتی بی حسین نمیتونم باشم ) 🌾آخ اگر تو زینبی کو پس حسینت 🌾اگر تو زینبی کو نور عینت 🌾اگر تو زینبی چرا رنگت پریده 🌾اگه تو زینبی چرا موهات سپیده           ✨ حسینت کو✨ الهی خواهری که داغ برادر دیده بینمون نباشه.. خواهر برادر و خیلی دوست داره.. الهی نبینی اونچه که زینب دید.. صدا زد عبدالله داغ برادر دیدم عبدالله.. تن بی سر حسینم رو دیدم عبدالله... رأس حسین به نیزها دیدم عبدالله... 🍂آخ میون همه دلها امون از دل زینب🍂 یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر فیض ببرند اما گرفتار حاجت مندان مریض دارها کجا نشستی امشب هرگرفتاری دارید ازقمر بنی هاشم درخواست کنید حاجت روا میشیددرسته کربلا دستهاش قطع کردند اما دست عالمی را گرفته آقا ابوالفضل درروز عاشورا صدا زد حسین جان برادر برادر درخون تپیده ات را دریاب صدای ابوالفضل به گوش امام حسین رسید آمد کنار بدن پاره پاره برادر دید برادر دست دربدن ندارد تیر به چشم برادر اصابت کرده فرق ابوالفضل تا به ابرو شکسته امام حسین صدا زد عباسم برادر آیا وصیتی دارید صدا زد چرا برادر سه وصیت دارم 🌾وصیت اول برادرجان خون ازچشمم پاک کن تا یک بار دیگرتو برادرم راببینم حسین جان یک بار دیگر عزیز زهرا راببینم😭 🌾وصیت دوم تا زنده هستم مرا به خیمه مبر برادرجان چون به سکینه ات وعده آب دادم 🔸مرا به خیمه مبر تا که حالتی دارم 🔸چراکه ز روی سکینه خجالتی دارم 🔸سکینه اب طلب کرد وپاره شد جگرم 🔸نشد که قطره ابی برای او ببرم 🌾اما وصیت سوم برادر حسین جان ⬅️سلام من را به خواهرم زینب برسان بگو زینب جان وقتی رفتی مدینه سلام من را به مادر چشم انتظارم ام البنین برسان انشالا هیچ مادری را چشم انتظار فرزند نکنه😭 بگومادرجان اجل مهلت نداد بیام یک باردیگر ببینمت مادر😭 🔸صبابیا مددی کن که سخت دلگیرم 🔸سلام من را برسان نزد مادر پیرم 🔸بگو گذشت آمدن من دگر به وطن مادر 🔸غرض که جان تو و طفلهای بی کس من مادر😭 🔸چرا که دل کسی به یتیم کسی نمی سوزد 🔸کسی دریدگی جامه اش نمی دوزد 🔸علی الخصوص یتیمی که باب او مرده 🔸بهارخرمی او همیشه پژمرده وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات التماس دعا 🥀🥀🥀🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤بانوی دلیر و با شهامت زینب 🕯شایستهٔ منصبِ امامت زینب 🖤برسَر،دَرِخانه اش نوشته اَیّوب 🕯پیغمبرِ صبر و استقامت زینب 🖤 وفات جانسوز 🕯صدف دریای ایثار و عصمت، 🖤پرورش یافته دامان ولایت 🕯محبوب مصطفی(ص) 🖤و نور دیده مرتضی(ع) 🕯سکاندار کربلا 🖤و عطر خوش زهرا(س) 🕯و الگوی عفاف و پاکی 🖤حضرت زینب سلام لله علیها تسلیت باد 🏴 🏴 وفات شهادت گونه بانوی مقاومت و اسوه صبرو شکیبایی عمه سادات دختر عقیله بنی هاشم ..شیرزن کرب و بلا حضرت زینب کبری سلام الله را محضر اقا امام زمانمانمان عجل الله التعالی فرجه الشریف و به همه محبین و دوستدارانش و اعضای محترم... گروه مجمع الذاکرین اهلبیت ع تسلیت و تعزیت عرض مینماییم اجرک الله فی مصبت عمه جانت اقا جان😭🖤💔 الهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله التماس دعا🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ گروه مجمع الذاکرین اهلبیت(علیهم السلام) اولین وفعال ترین گروه درایتا👌 باحضور اساتید وشاعران گرامی 🔹 درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه داری روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️ https://eitaa.com/joinchat/77201857C160ebf881a 📣📣📣📣📣
الهي هيـــچ بابايي نبيـــند كه در سوگ جوان خود نشيند منم آن باغـــبان زار و خسته كه در سوگ جوان خود نشسته يه دعا ميكنم، هر كسي كه دل شكسته است زير لب آمين بگه... درسته مرگ پير و جوان نميشناسه... درسته وقتي اجل برسه ، بايد بريم... اما دعاي من اينه ، الهي جگر هيچ پدر مادري به داغ جوان نسوزه... به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد الهي هيچ مادري چشم انتظار بچه اش نمونه... از امام صادق(ع)پرسيدند ، آقا جان!!!در اين دنيا بهترين لحظه براي پدر چه لحظه اي است؟؟؟ بگـــفتا زاده ي خـــتم النّبيين نــبـاشـد لـذتي بـالا تر از اين جـوانـي در بــهار زنــدگــاني بـه هـنـگــام شباب و كامراني خــرامــان گـام بر دارد هَماره كــنـد بـابـا بـه اندامش نظاره بـگـويـد گرچه زحمتها كشيدم ولـي زيـبـا جـوانـي پـروريدم آقا فرمود: لحظه اي كه يك پسر جوان بشه ، جلوي چشم بابا راه بره... همه ي آرزوي پدر و مادر اينه ، ميگن الهي به ما فرصت بده ، زنده بمونيم عروسيه پسرمونو ببينيم... امـيــدش زيــر چـرخ آبنوسي كـنـد از بـهـر فرزندش عروسي دوباره از امام صادق(ع) پرسيد، آقا جان ، سخت ترين لحظه ي عمر پدر چه لحظه اي است؟؟؟ حضرت فرمود: لحظه اي كه يك پدر جان سپردن فرزندشو ببينه... هــمـان زيـبـا جوان سَـرو بالا دهــد جـان در بـرِ چشمان بابا يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده ي ........... بگم. پسرم باور نميكردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشي... باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم... آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم، اما افسوس كه نشد... خدا نكنه هيچ پدري جان دادن بچه اش رو ببينه... داغ جوان خيلي جانسوزه... پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه... وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد... برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه... امابميرم براي دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه... از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟ آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه... اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند... تسليت دادند، ابراز همدردي كردند... اما بميرم براي دل داغديده ي حسين... فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید... پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم. اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاينكه شب جمعه باشد. آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد. لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود. لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم. هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد... گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد. اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ... پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد كيست اين كشته كه دريا شده خونين جگرش سيـنه اي نيـسـت كـه سوزي نبرد از شررش با هـمه زخـم بـدن ، قـاتـل او گشت دو زخم كـه يـكي بـر جـگـرش بود و يكي بر كمرش 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤 @khatme14
*نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *کِل زنید بهرش* *چون گشته است ناکام* *نوجوان خواب است* *کِل بزنید آرام* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2)* *حجله گاهش را* *مادر کند خوشبو* *(هستی)بهرش گو* *(پرویزی)خواند از او* *نوجوانِ من خدا نگهدارت* *رفتی و دستِ علی به همراهت(2) 🌴🖤🍃🌴🖤🍃 (روضه ،ختم جوان سبک دشتی ) الهی ای فلک دیگر نگردی۲ عزیزم روبه زیر خاک وکردی جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲ نه وقت زیر خاک و خفتنت بود چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲ کجا رفتی و دختر خاله ی من بسوز ای دل از این جور زمونه۲ الهی مادری تنها نمونه زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲ ببین اشکهای حسرت که می‌ریزم خدا صبری بده طاقت بیارم۲ به یاد مهربونیش بی قرارم گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲ که او اززندگی خیری نديده لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲ می‌ریزم خاک عالم بر روی سر لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲ چه زود دامن کشیدی از برمن خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲ سرخاکت دلم میگیره بونه بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲ تو رفتی ازغمت دنیای دردم @khatme14
ختم و ترحیم خوانی مجمع الذاکرین اهلبیت ع
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 18) 🔵قطعه آتش ☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی
?سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت 19) 🔵قطعه آتش ☑️چند قدمی که از ماموران دور شدیم،به پشت سرم نگاهی کردم و در کمال حیرت ماموران را دیدم که چهار دست و پای شخصی را گرفته بودند و به زور قطعه ای از آتش🔥 به او میخوراندند. ⚡️ با دیدن این صحنه از ناراحتی بر جای ایستادم،صحنه بسیار زجر دهنده و ناله های او جانسوز بود...سپس رهایش کردن و او در حالیکه از درون میسوخت مسیر جاده را افتان و خیزان ادامه داد. 🌹در یک لحظه دست نیک را روی شانه ام احساس کردم،نگاهی به او انداختم و گفتم :چه شده بود؟ نیک جواب داد: افرادی که مال مردم را به ناحق تصاحب میکنند گرفتار این ماموران میشوند و اینها موظفند قطعه ی گداخته شده آهن را به آنها بخورانند. 🍃نیک سپس ادامه داد: البته اینها در گذرگاه حق الناس متوقف خواهند شد.... ❄️پس از شنیدن حرفهای نیک مقداری دلم آرام گرفت و سپس با نیک از آنجا دور شدیم. رفتیم تا به شخصی رسیدیم که دستانش را جلو گرفته و با احتیاط قدمهای کوتاه برمیداشت.. 🌼نیک به او اشاره کرد و گفت : این شخص از وقتی از غار بیرون آمده کور شده. آنگاه به یک جاده انحرافی اشاره کرد و گفت:این جاده دنیا پرستان است که او به زودی وارد آن میشود. ⁉️پرسیدم چرا؟ گفت چون دنیا را به آخرت و دنیا پرستان را به مومنین ترجیح میداده است.. این افراد بزرگترین ضرر و زیان را برای خود خریده اند ... ✅دوباره به راه افتادیم. راه مستقیم را به خوبی طی کردیم. گاهی از کسی جلو میزدیم و گاهی دیگران از ما سبقت میگرفتند.. در مسیر خود آدمهای گوناگونی میدیدیم. 🔥آدمهایی که دو زبان داشتند که از دهانشان بیرون زده بود و اتش از آنها زبانه میکشید و میسوزاندشان که به گفته ی نیک اینها دورو و منافق صفت بودند. 🔥همچنین افرادی که اعمال منافی عفت و لذتهای نامشروع را مرتکب شده بودند را در حالی مشاهده کردیم که لگامی از آتش بر دهان آنها زده شده بود و میسوختند. ☄اما از همه زجرآورتر جاده انحرافی زنان بود. این مسیر به بیابانی ختم میشد که زنان بسیاری در آن عذاب میشدند. 🍂عده ای به موهایشان آویزان شده بودند که نتیجه نشان دادن موها به نامحرم بود. 🍂گروهی دیگر از زنان زیر فشار ماموران مشغول خوردن گوشت بدن خود بودند چون اینها در دنیا خود را برای نامحرمان زینت کرده بودند و باعث از هم پاشیدن زندگی های بسیاری شده بودند. 🍂برخی نیز سرشان به شکل خوک و بدنشان به شکل الاغ بود چرا که در دنیا به سخن چینی عادت داشتند. 💥آنچه شگفتی مرا در تمام این صحنه ها بر انگیخته بود این بود که نیک های آنان همگی صدها متر دورتر بودند و از هدایت و کمک به صاحب خود عاجز بودند... 🔵گذرگاه مرصاد ♦️براحتی مسافت زیادی را پیمودیم تا به یک گردنه رسیدیم. در پشت تپه سرو صداهای زیادی می آمد . وقتی به بالای تپه رسیدیم از آنچه دیدم بسیار متعجب شدم و ترس و اضطراب وجودم را فرا گرفت. ✅جاده و بیابانهای اطراف آن پر بود از ماموران الهی و اشخاصی که گیر افتاده بودند. هرکس قصد عبور از جاده را داشت شدیدا کنترل میشد. ♻️آهسته به نیک گفتم : اینجا چه خبر است؟ نیک گفت: اینجا گذرگاه مرصاد است. گفتم: گذرگاه مرصاد چیست؟ گفت: محل رسیدگی به حق الناس...اینجا اگر کوچکترین حقی از مردم بر گردنت باشد ازکشتن انسان گرفته تا سیلی و بدهکاری،همه ی اینها باعث گرفتاری تو می شود... ❎بار دیگر بیابان را زیر نظر گرفتم.گروهی در حالیکه زانوی غم بغل گرفته بودند روی زمین نشسته بودند و به واسطه ی سنگینی زنجیری که بر گردن آنها بود قدرت حرکت نداشتند. عده ای هم پایشان زنجیر شده بود و قدرت حرکت نداشتند. 🌀عده ای نیز بلاتکلیف در بیابان میچرخیدند و حق عبور از جاده را نداشتند. 🔆هراز گاهی صدای ماموران بلند میشد: فلان کس آزاد شد، میتواند برود. آن شخص از شنیدن نامش بسیار خوشحال میشد و بعد از مدتها گرفتاری عبور میکرد. 🌷نیک صورتش را سمت من چرخاند و گفت برویم. با ترس و دلهره گفتم نمیشود از راه دیگری برویم؟ نیک گفت : هیچ راه فراری نیست همه جا توسط ماموران به دقت کنترل میشود زیرا حق مردم قابل بخشش نیست و خداوند از حق مردم نمیگذرد... @khatme14 ✍ادامه دارد.. قسمتهای باقیمانده:
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 کاش کـه رسم فـراق و غم نبود رسم گل چیدن دراین عالم نبود کاش می شد تا نبیند در جهان باغبانی باغ خود را در خزان کاش گل را رسم پژمردن نبود اتفاقی تلخ چون مُردن نبود باز هم پیک اجل داده خبر خبـر داغ جگـر سـوز پـدر غم جانسوز پدر را چه کنم؟ زده آتش به جگر را چه کنم؟ پدرم بوده مـرا نـور دو عین ذاکـر مخلص درگـاه حسین پـدر آن ذاکـر دلسوخته رفت بدل از غم شرر افروخته رفت پیر غلام اهل بیت آن پاکدل ای دریغـا رفته دیگر زیـر گِـل آن که تنها بود غمهایش حسین روضه ها و ذکر لبهایش حسین آن که عمری سوخته با روضه ها آتشی افروخته بـا روضه ها آن که عمری گفته قربان حسین در جنان گردیده مهمان حسین بچه های داغدیده و یتیم گشته اند در خانه ی ماتم مقیم ناله ی جانسوزشان شد سر بسر ای پدرجان ای پدرجان ای پدر ای پدرجان ازغمت دلخون شدیم از غم تو بی سر وسامون شدیم هیچ دانی بی تو برماچون گذشت روز وشب از دیدهٔ ماخون گذشت بی تو بابا خانه شد ماتمسرا شد بلند از هر طرف بانگ عزا سخت دلتنگت شدم بابای من آرزوی خوب فردا های من از غم تو شد نفس در سینه آه بر تن یاران همه رخت سیاه دسته دسته از برای تسلیت مرد و زن گفتند ما را تعزیت جملگی با اشک مان گریان شدند با غم و با دردمان حیران شدند کاش بودند این جماعت کربلا تا نمی شد زینب از غم مبتلا کاش در آن لحظهٔ پُر شوروشین می شـدند یـار یتیمان حسین کاش که در وقت پُر تاب وتبش می شدند از مهـر یـار زینبـش دختر زهرا سوی گودال رفت در بَرِ نعش حسین ازحال رفت کرده پنهان بغض واشک و آه را سوخته زین غم دل «مداح» را 🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴 @khatme14