📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜خطبه ۲۲۶
📣نكوهش دنيا
1⃣دنياشناسی
♦️دنيا خانه ای است پوشيده از بلاها، در حيله و نيرنگ شناخته شده، نه حالات آن پايدار، و نه مردم آن از سلامت برخوردارند، دارای تحولات گوناگون، و دورانهای رنگارنگ، زندگی در آن نكوهيده و امنيت در آن نابود است، اهل دنيا همواره هدف تيرهای بلا هستند كه با تيرهايش آنها را می كوبد، و با مرگ آنها را نابود می كند.
2⃣ عبرت گرفتن از دنيا
♦️ای بندگان خدا! بدانيد، شما و آنان كه در اين دنيا زندگی می كنيد، بر همان راهی می رويد كه گذشتگان پيمودند، آنان زندگيشان از شما درازتر، خانه هايشان آبادتر، و آثارشان از شما بيشتر بود، كه ناگهان صدايشان خاموش، و وزش بادها در سرزمینشان ساكت، و اجسادشان پوسيده، و سرزمينشان خالی، و آثارشان ناپديد شد.! قصرهای بلند و محكم، و بساط عيش و بالشهای نرم را به سنگ ها و آجرها، و قبرهای به هم چسبيده تبديل كردند، گورهایی كه بنای آن بر خرابی، و با خاك ساخته شده است، گورها به هم نزديك اما ساكنان آنها از هم دور و غريبند در وادی وحشتناك به ظاهر آرام اما گرفتار قرار دارند، نه در جایی كه وطن گرفتند انس می گيرند، و نه با همسايگان ارتباطی دارند، در صورتيكه با يكديگر نزديك، و در كنار هم جای دارند. چگونه يكديگر را ديدار كنند در حالی كه فرسودگی آنها را درهم كوبيده، و سنگ و خاك آنان را در كام خود فرو برده است. شما هم راهی را خواهيد رفت كه آنان رفته اند، و در گرو خانه هایی قرار خواهيد گرفت كه آنها قرار دارند، و گورها شما را به امانت خواهند پذيرفت، پس چگونه خواهيد بود كه عمر شما به سر آيد و مردگان از قبرها برخيزند؟
(در آن هنگام كه هر كس به اعمال از پيش فرستاده آزمايش می شود، و به سوی خدا كه مولا و سرپرست آنهاست باز می گردد، و هر دروغی را كه می بافتند برای آنان سودی نخواهد داشت.)
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه226
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜خطبه ۲۲۵
🔹یاری خواستن از خدا در مشکلات اقتصادی
♦️خدايا آبرويم را با بی نيازی نگهدار، و با تنگدستي شخصيت مرا لكه دار مفرما، كه از روزی خواران تو روزی خواهم، و از بدکاران مهر و محبت طلب کنم! مرا در ستودن آن كس كه به من عطایی فرمود موفق فرما، و در نكوهش آن كس كه از من دريغ داشت آزمايش فرما ، در صورتيكه در پشت پرده، اختيار هر بخشش و دريغی در دست تو است و تو بر همه چيز توانایی.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه225
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📜خطبه ۲۲۴
📣این سخنرانی، در شهر کوفه در دوران زمامداری آن حضرت ایراد شد
1⃣پرهيز از ستمكاری
♦️سوگند به خدا! اگر تمام شب را بر روی خارهای سعدان به سر ببرم، و يا با غل و زنجير به اين سو يا آن سو كشيده شوم، خوش تر دارم تا خدا و پيامبرش را در روز قيامت، در حالی ملاقات كنم كه به بعضی از بندگان ستم، و چيزی از اموال را غصب كرده باشم، چگونه بر كسی ستم كنم برای نفس خويش، كه به سوی كهنگی و پوسيده شدن پيش می رود، و در خاك، زمان طولانی اقامت می كند؟
2⃣عدالت علوی (پرهيز از امتيازخواهی)
♦️ به خدا سوگند! برادرم عقيل را ديدم كه به شدت تهيدست شده و از من درخواست داشت تا يك من از گندمهای بيت المال را به او به ببخشم، كودكانش را ديدم كه از گرسنگی دارای موهای ژوليده، و رنگشان تيره شده بود گويا با نيل رنگ شده بودند. پی در پی مرا ديدار و درخواست خود را تكرار می كرد، چون گفته های او را گوش فرادادم پنداشت كه دين خود را به او واگذار می كنم، به دلخواه او رفتار و از راه و رسم عادلانه خود دست برمی دارم، روزی آهنی را در آتش گداخته به جسمش نزديك كردم تا او را بيازمايم، پس چونان بيمار از درد فرياد زد ونزديك بود از حرارت آن بسوزد. به او گفتم، ای عقيل: گريه كنندگان بر تو بگريند، از حرارت آهنی می نالی كه انسانی به بازيچه آن را گرم ساخته است؟ اما مرا به آتش دوزخی می خوانی كه خدای جبارش با خشم خود آن را گداخته است، تو از حرارت ناچيز می نالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟ و از اين حادثه شگفت آورتر اينكه شب هنگام كسی به ديدار ما آمد و ظرفی سرپوشيده پر از حلوا داشت، معجونی در آن ظرف بود كه از آن تنفر داشتم، گويا آن را با آب دهان مار سمی، يا قی كرده آن مخلوط کرده اند ! به او گفتم: هديه است؟ يا زكات يا صدقه؟ كه اين دو بر ما اهل بيت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) حرام است. گفت: نه، زكات است نه صدقه، بلكه هديه است. گفتم: زنان بچه مرده بر تو بگريند، آيا از راه دين وارد شدی كه مرا بفريبی؟ يا عقلت آشفته شده يا جن زده شدی؟ يا هذيان می گویی؟ به خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آنچه در زير آسمانهاست به من دهند تا خدا را نافرمانی كنم كه پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگيرم، چنين نخواهم كرد، و همانا اين دنيای آلوده شما نزد من از برگ جويده شده دهان ملخ پست تر است علی را با نعمتهای فناپذير، و لذتهای ناپايدار چه كار؟!! به خدا پناه می بريم از خفتن عقل، و زشتی لغزشها، و از او ياری می جوييم.
📜 #نهج_البلاغه #خطبه224
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣 به هنگام تلاوت آیه ٦ سوره انفطار《ای انسان، چه چیز تو را در برابر پروردگار کریمت مغرور ساخته است》.فرمود:
1⃣هشدار از غرور زدگيها
♦️برهان گناهكار، نادرست ترين برهان ها است، و عذرش از توجيه هر فريب خورده ای بی اساس تر، و خوشحالی او از عدم آگاهی است. ای انسان! چه چيز تو را بر گناه جرات داده؟ و در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و بر نابودی خود علاقمند كرده است؟ آيا بيماری تو را درمانی نيست؟ و خواب زدگی تو بيداری ندارد؟ چرا آنگونه كه به ديگران رحم می كنی، به خود رحم نمی كنی؟ چه بسا كسی را در آفتاب سوزان می بينی بر او سايه می افكنی يا بيماری را می نگری كه سخت ناتوان است، از روی دلسوزی بر او اشك می ريزی، چه چيز تو را بر بيماری خود بی تفاوت كرده؟ و بر مصيبتهای خود شكيبا و از گريه بر حال خويشتن باز داشته است؟ در حالی كه هيچ چيز برای تو عزيزتر از جانت نيست! چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بيدار نكرده است؟ كه در گناه غوطه ور، و در پنجه قهر الهی مبتلا شده ای؟
2⃣چگونه بودن
♦️ پس سستی دل را با استقامت درمان كن، و خواب زدگی چشمانت را با بيداری برطرف كن، و اطاعت خدا را بپذير، و با ياد خدا انس گير، و ياد آر كه تو از خدا روی گردانی و در همان لحظه او روی به تو دارد، و تو را به عفو خويش می خواند، و با كرم خويش می پوشاند! در حالی كه تو از خدا بريده و به غير خدا توجه داری! پس چه نيرومند و بزرگوار است خدا! و چه ناتوان و بی مقداری تو، كه بر عصيان او جرات داری، در حالی كه تو را در پرتو نعمت خود قرار داده، و در گستره رحمت او آرميده ای، نه بخشش خود را از تو گرفته، و نه پرده اسرار تو را دريده است. بلكه چشم بر هم زدنی، بی احسان خدا زنده نبودی، يا در نعمت های او غرق بودی، يا از گناهان تو پرده پوشی شد، و يا بلا و مصيبتی را از تو دور ساخته است، پس چه فكر می كنی! اگر او را اطاعت كنی؟ بخدا سوگند! اگر اين رفتار ميان دو نفر كه در توانایی و قدرت برابر بودند وجود داشت (و تو یکی از آن دو بودی )تو نخستين كسی بودی كه خود را محكوم می كردی، بر زشتی اخلاق و نادرستی كردار.
3⃣ دنياشناسی
♦️ به حق می گويم كه دنيا تو را نفريفته است، كه تو خود فريفته دنيایی، دنيا عبرت ها را برای تو آشكار كرده، و تو را به تساوی دعوت كرد، دنيا با دردهایی كه در جسم تو می گذارد، و با كاهشی كه در توانایی تو ايجاد می كند، راستگوتر از آن است كه به تو دروغ بگويد، و يا مغرورت سازد. چه بسا نصيحت كننده ای از سوی دنيا را متهم کردی، و راستگویی را دروغگو پنداشتی ! اگر دنيا را از روی شهرهای ويران شده، و خانه های درهم فرو ريخته بشناسی، آن را يادآوری دلسوز، و اندرزدهنده ای گويا می يابی كه چونان دوستی مهربان از تباهی و نابودی تو نگران است. دنيا چه خوب خانه ای است برای آن كس كه آن را جاودانه نپندارد، و خوب محلی است برای آن كس كه آن را وطن خويش انتخاب نكند، سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت كسانی هستند كه امروز از آن می گريزند.
4⃣ انسان و رستاخيز
♦️آنگاه كه زمين سخت بلرزد، و نشانه های هولناك قيامت تحقق پذيرد، و پيروان هر دينی به آن ملحق شوند، و هر پرستش كننده به معبود خود، و هر اطاعت كننده ای به فرمانده خود رسد، نه چشمی بر خلاف عدالت و برابری در هوا گشوده، و نه قدمی برخلاف حق، آهسته در زمين نهاده می شود، در آن روز چه دليل هایی كه باطل می گردد، و عذرهایی كه پذيرفته نمی شود! پس در جستجوی عذری باشيد كه پذيرفته شود، و دليلی بجوييد كه استوار باشد، و از دنيای فانی برای آخرت جاويدان توشه بردار، و برای سفر آخرت وسائل لازم را آماده كن، و چشم به برق نجات بدوز، و بار سفر بربند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه223
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣 هنگام تلاوت آیات ٣٦و ٣٧ سوره نور《و صبح و شام در آن خانه ها تسبیح می گویند، مردانی که تجارت و معامله ای آنها را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند》.فرمود:
1⃣ارزش ياد خدا
♦️همانا خدای سبحان و بزرگ، ياد خود را روشنی بخش دلها قرار داد، تا گوش پس از ناشنوایی بشنود، و چشم پس از كم نوری بنگرد، و انسان پس از دشمنی رام گردد، خداوند كه نعمتهای او گرانقدر است، در دورانهای مختلف روزگار، و در دوران جدایی از رسالت 《تا آمدن پيامبری پس از پيامبر ديگر》 بندگانی داشته كه با آنان در گوش جانشان زمزمه می كرد، و در درون عقلشان با آنان سخن می گفت. كه چراغ هدايت را با نور بيداری در گوشها و ديده ها و دلها برمی افروختند، روزهای خدایی را به ياد می آوردند و مردم را از جلال و بزرگی خدا می ترساندند، آنان نشانه های روشن خدا در بيابانهايند، آن را كه راه ميانه در پيش گرفت می ستودند، و به رستگاری بشارت می دادند، و آن را كه به جانب چپ يا راست كشانده می شد، روش او را زشت می شمردند، و از نابودی هشدار می دادند، همچنان چراغ تاريكيها، و راهنمای پرتگاهها بودند.
2⃣صفات یاد کنندگان خدا (اهل ذکر )
♦️همانا، مردمی است كه ذکر خدا را به جای دنيا برگزيدند، كه هيچ تجارتی يا خريد و فروشی، آنها را از ياد خدا باز نمی دارد، با ياد خدا روزگار می گذرانند، و غافلان را با هشدارهای خود، از كيفرهای الهی می ترسانند. به عدالت فرمان می دهند، و خود عدالت گسترند، از بديها نهی می كنند و خود از آنها پرهيز دارند. با اينكه در دنيا زندگی می كنند گويا آن را رها كرده به آخرت پيوسته اند، سرای ديگر را مشاهده كرده، گويا از مسائل پنهان برزخيان و مدت طولانی اقامتشان آگاهی دارند، و گويا قيامت وعده های خود را برای آنان تحقق بخشيده است، آنان پرده ها ( پرده های آن جهان ) را برای مردم دنيا برداشته اند، می بينند آنچه را كه مردم نمی نگرند، و می شنوند آنچه را كه مردم نمی شنوند، اگر اهل ذكر را در انديشه خود آوری ، و مقامات ستوده آنان، و مجالس آشكارشان را بنگری، می بينی كه آنان نامه های اعمال خود را گشوده، و برای حسابرسی آماده اند كه همه را جبران كردند. اعمال كوچك و بزرگي كه به آنان فرمان داده شدند و كوتاهی كردند، يا اعمالی كه از آن نهی شده و مرتكب گرديدند. بار سنگين گناهان خويش را بر دوش نهاده، و در برداشتن آن ناتوان شدند، گريه در گلويشان شكسته، و با ناله و فرياد می گريند و با يكديگر گفتگو دارند، در پيشگاه پروردگار خويش به پشيمانی اعتراف دارند. آنها نشانه های هدايت، و چراغهای روشنگر تاريكيها می باشند، فرشتگان آنان را در ميان گرفته، و آرامش بر آنها می بارند، درهای آسمان برويشان گشوده، و مقام ارزشمندی برای
آنان آماده كرده اند، مقامی كه خداوند با نظر رحمت به آن می نگرد، و از تلاش آنها راضی ، و منزلت آنهارا می ستايد، دست به دعا برمی دارند، و آمرزش الهی می طلبند، در گرو نيازمندی فضل خدا، و اسيران بزرگی اويند، غم و اندوه طولانی دلهايشان را مجروح، و گريه های پيایی چشمهايشان را آزرده است، دست آنان به طرف تمام درهای اميدواری خدا دراز است، از كسی درخواست می كنند كه بخشش او را كاستی، و درخواست كنندگان او را نوميدی نيست. پس اكنون به خاطر خودت، حساب خويش را بررسی كن زيرا ديگران حسابرسی غير از تو دارند.
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه222
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣(پس از خواندن آيه ۱ و٢ سوره تكاثر، 《 افزون طلبی شما را به خود مشغول داشته تا آنجا كه به ديدار قبرها رفتيد؟.》. فرمود)
قسمت_اول
1⃣هشدار از غفلت زدگی ها
♦️شگفتا چه مقصد بسيار دوری، و چه زيارت كنندگان بيخبری! و چه كار دشوار و مرگباری! پنداشتند كه جای مردگان خالی است، آنها كه سخت مايه عبرتند، و از دور با ياد گذشتگان، فخر می فروشند، آيا به گورهای پدران خويش می نازند؟ و يا به تعداد فراوانی كه در كام مرگ فرو رفته اند؟ آيا خواهان بازگشت اجسادی هستند كه پوسيده شد؟ و حركاتشان به سكون تبديل گشت؟ آنها مايه عبرت باشند سزاوارتر است تا تفاخر! اگر با مشاهده وضع آنان به فروتنی روی آورند عاقلانه تر است تا آنان را وسيله فخرفروشی قرار دهند. اما بدانها با ديده های كم سو نگريستند، و با كوته بينی در امواج نادانی فرو رفته اند، اگر حال آنان را از ورای خانه های ويران، و سرزمينهای خالی از زندگان می پرسيدند، هرآينه می گفتند: آنان با گمراهی در زمين فرو خفتند، و شما ناآگاهانه دنباله روی آنان شديد بر روی كاسه های سر آنها راه می رويد. و بر روی جسدهايشان زراعت می كنيد؟ و آنچه به جا گذاشته اند می خوريد، و در خانه های ويران آنها مسكن گرفتيد، و روزگاری كه ميان آنها و شماست بر شما زاری می كند، آنها پيش از شما به كام مرگ فرو رفتند، و برای رسیدن به آبشخور، از شما پیشی گرفتند.
2⃣ شرح حالات رفتگان
♦️ آنها دارای عزتی پايدار، و درجات والای افتخار بودند، پادشاهان حاكم، يا رعيت سرفراز بودند كه سرانجام راه به درون برزخ پيمودند، و زمين آنها را در خود گرفت، و از گوشت بدن های آنان خورد، و از خون آنان نوشيد. پس در شكاف گورها بی جان و بدون حرکت پنهان مانده اند. نه از دگرگونيها اندوهناك، و نه از زلزله ها ترسناك، و نه از فريادهای سخت هراسناكند، غائب شدگانی كه كسی انتظار آنان را نمی كشد، و حاضرانی كه حضور نمی يابند، اجتماعی داشتند و پراكنده شدند، با يكديگر مهربان بودند و جدا گرديدند. اگر يادشان فراموش گشت، يا ديارشان ساكت شد، برای درازی زمان و دوری مكان نيست، بلكه جام مرگ نوشيدند، گويا بودند و لال شدند، شنوا بودند و كر گشتند، و حركاتشان به سكون تبديل شد، چنان آرميدند كه گويا بيهوش بر خاك افتاده و در خواب فرو رفته اند.همسايگانی كه با يكديگر انس نمی گيرند، دوستاني كه به ديدار يكديگر نمی روند، پيوندهای شناسایی در ميانشان پوسيده، و اسباب برادري قطع گرديده است، با اينكه در يك جا گرد آمدند تنهايند، رفيقان يكديگرند و از هم دورند، نه برای شب صبحگاهی می شناسند، و نه برای روز شامگاهی، شب، يا روزی كه به سفر مرگ رفته اند برای آنها جاويدان است. خطرات آن جهان را وحشتناك تر از آنچه می ترسيدند يافتند، و نشانه های آن را بزرگ تر از آن چه می پنداشتند مشاهده كردند، و برای رسيدن به بهشت يا جهنم تا قرارگاه اصلی شان مهلت داده شدند، و جهانی از بيم و اميد برايشان فراهم آمد، اگر می خواستند آنچه را كه ديدند توصيف كنند، زبانشان عاجز می شد. حال اگر آثارشان نابود شد، و اخبارشان فراموش، اما چشمهای عبرت بين، آنها را می نگرد، و گوش جان اخبارشان را می شنود، كه با زبان ديگری با ما حرف می زنند و می گويند:...
📜 #نهج_البلاغه ، #خطبه221
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
قسمت_دوم
3⃣هشدار از پيام مردگان!
♦️چهره های زيبا پژمرده، بدنهای نازپرورده پوسيده شد، و بر اندام خود لباس كهنگی پوشانده ايم، و تنگی قبر ما را در فشار گرفته، وحشت و ترس را از يكديگر به ارث برده ايم. خانه های خاموش قبر بر ما فرو ريخته، و زيبایی های اندام ما را نابود، و نشانه های چهره های ما را دگرگون كرده است، اقامت ما در اين خانه های وحشت زا طولانی شده، نه از مشكلات رهایی يافته، و نه از تنگی قبر گشايشی فراهم شد. مردم! اگر آنها را در انديشه خود بياوريد، يا پرده ها كنار رود، مردگان را در حالتی می نگريد كه حشرات گوشهايشان را خورده، چشمهايشان به جای سرمه پر از خاك گرديده، و زبانهایی كه با سرعت و فصاحت سخن می گفتند پاره پاره شده، قلبها در سينه ها پس از بيداری به خاموشی گراييده ، و در تمام اعضای بدن پوسيدگی تازه ای آشكار شده ، و آنها را زشت گردانيد، و راه آفت زدگی بر اجسادشان گشوده شده، همه تسليم شده، نه دستی برای دفاع، و نه قلبی برای زاری دارند. و آنان را مي بيني كه دلهای خسته از اندوه، و چشمهای پرشده از خاشاك دارند، در حالات اندوهناك آنها دگرگونی ايجاد نمی شود و سختی های آنان برطرف نمی گردد.
4⃣عبرت از گذشتگان
♦️ آه! زمين چقدر اجساد عزيزان خوش سيما را كه با غذاهای لذيذ و رنگين زندگی كردند، و در آغوش نعمتها پرورانده شدند بكام خويش فرو برد، آنان كه می خواستند با شادی غمها را از دل بیرون كنند، و به هنگام مصيبت با سرگرميها، صفای عيش خود را بر هم نزنند، دنيا به آنها و آنها به دنيا می خنديدند، و در سايه خوشگذرانی غفلت زا، بی خبر بودند كه روزگار با خارهای مصيبت زا آنها را درهم كوبيد و گذشت روزگار توانایی شان را گرفت، مرگ از نزديك به آنها نظر دوخت، و غم واندوهی كه انتظارش را نداشتند آنان را فرا گرفت، و غصه های پنهانی كه خيال آن را نمی كردند در جانشان راه يافت، در حالی كه با سلامتی انس داشتند انواع بيماريها در پيكرشان، پديد آمد، و هراسناك به اطبا، كه دستور دادند گرمی را با سردی، و سردی را با گرمی درمان كنند روی آوردند كه بی نتيجه بود زيرا، داروی سردی، گرمی را علاج نكرد، و آنچه برای گرمی بكار بردند، سردی را بيشتر ساخت، و تركيبات و اخلاط مزاج را به اعتدال نياورد، جز آنكه آن بيماری را فزونی داد، تا آنجا كه درمان كننده، خسته، و پرستار سرگردان، و خانواده از ادامه بيماريها سست و ناتوان شدند، و از پاسخ پرسش كنندگان درماندند، و درباره همان خبر حزن آوری كه از او پنهان می داشتند در حضورش به گفتگو پرداختند.
5⃣سختی های لحظه مرگ
♦️ يكی می گفت تا لحظه مرگ بيمار است، ديگری در آرزوی شفا يافتن بود، و سومی خاندانش را به شكيبایی در مرگش دعوت می كرد، و گذشتگان رابه ياد می آورد، در آن حال كه در آستانه مرگ، و ترك دنيا، و جدایی با دوستان بود كه ناگهان اندوهی سخت به او روی آورد، فهم و دركش را گرفت، زبانش به خشكی گراييد، چه مطالب مهمی را می بايست بگويد كه زبانش از گفتن آنها باز ماند، و چه سخنان دردناكی را از شخص بزرگی كه احترامش را نگه ميداشت، يا فرد خردسالی كه به او ترحم می كرد، می شنید وخود را به کری می زد. همانا مرگ سختی هایی دارد كه هراس انگيز و وصف ناشدنی است، و برتر از آن است كه عقلهای اهل دنيا آن را درك كند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه221
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣در وصف سالكان
🔹پوينده راه خدا
♦️عقلش را زنده کرد، و نفس خويش را كشت ، تا آنكه جسمش لاغر، و خشونت اخلاقش به نرمی گراييد، برقی پرنور برای او درخشيد، و راه را برای او روشن كرد، و در راه راست او را كشاند، و از دری به در ديگر برد تا به در سلامت، و سرای جاودانه رساند، كه دو پای او در قرارگاه امن با آرامش تن، استوار شد، این پاداش آن بود كه دل را درست بكار گرفت، و پروردگار خويش را راضی كرد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه220
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣(در ميدان نبرد جمل در سال ۳۶ هجری وقتی به جنازه طلحه و عبد الرحمن بن عتاب رسید،فرمود:)
🔹تاسف بر كشتگان جمل
♦️ابومحمد (طلحه) در اين مكان، غريب مانده است! بخدا سوگند خوش نداشتم قريش را زير تابش ستارگان كشته و افتاده بينم! به خونخواهی، بر فرزندان 《عبدمناف》 دست يافتم، ولی سركردگان 《بنی جمح》 از دستم گريختند، آنان برای كاری كه در شان آنها نبود سر برافراشتند، و پيش از رسيدن به آن سركوب شدند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه219
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣درباره كسانی برای جنگ با حضرت به بصره رفتند
🔹افشای خيانت ناكثان
♦️بر كارگزاران و خزانه داران بيت المال مسلمانان كه در فرمان من بودند، و بر مردم شهری كه تمامی آنها بر اطاعت من، و وفاداری در بيعت با من وحدت داشتند، هجوم آوردند، آنان را از هم پراكندند، و به زبان من در ميانشان اختلاف افكندند، و بر شيعيان من تاختند، گروهی را با نيرنگ كشتند، و گروهی دست بر شمشير فشرده با دشمن جنگيدند تا صادقانه خدا را ملاقات كردند.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه218
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣گله از قریش
🔹شكوه از قريش
♦️خدايا من بر ضد قريش، و يارانشان از تو كمك می خواهم، كه پيوند خويشاوندی مرا بريدند، و كار مرا دگرگون كردند، و همگی برای مبارزه با من در حقی كه از همه آنان سزاوارترم، متحد گرديدند. و گفتند: 《حق را اگر توانی بگير، و يا تو را از حق محروم دارند، پس يا با غم و اندوه صبر كن، يا با حسرت بمير.》 به اطرافم نگريستم ديدم كه نه ياوری دارم، و نه كسی از من دفاع و حمايت می كند، جز خانواده ام كه مايل نبودم جانشان به خطر افتد، پس خار در چشم فرو رفته، ديده برهم نهادم، و با گلویی که استخوان در آن گير كرده، جام تلخ را جرعه جرعه نوشيدم، و در فرو خوردن خشم در امری كه تلخ تر از گياه حنظل، و دردناك تر از فرو رفتن تيزی شمشير در دل بود شكيبایی كردم.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه217
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣از سخنرانیهای امام علیه السلام در صحرای صفين
(قسمت_اول)
1⃣حقوق اجتماعی
♦️پس از ستايش پروردگار! خداوند سبحان، برای من، بر شما به جهت سرپرستی حكومت، حقی قرار داده، و برای شما همانند حق من، حقی تعيين فرموده است، پس حق گسترده تر از آن است كه وصفش كنند، ولی به هنگام عمل تنگنایی بی مانند دارد.! حق اگر به سود كسی اجراء شود، ناگزير به زيان او نيز روزی به كار رود، و چون به زيان كسی اجراء شود روزی به سود او جريان خواهد داشت. اگر بنا باشد حق به سود كسی اجراء شود و زيانی نداشته باشد، اين مخصوص خدای سبحان است نه ديگر آفريده ها، به خاطر قدرت الهی بر بندگان، و عدالت او بر تمام موجوداتی كه فرمانش بر آنها جاری است، لكن خداوند حق خود را بر بندگان، اطاعت خويش قرار داده، و پاداش آن را دوچندان كرده است، از روی بخشندگی، و گشايشی كه خواسته به بندگان عطا فرمايد.
2⃣حقوق متقابل رهبری و مردم
♦️پس خدای سبحان! برخی از حقوق خود را برای بعضی از مردم واجب كرد، و آن حقوق را در برابر هم گذاشت، كه برخی از حقوق برخی ديگر را واجب گرداند، و حقی بر كسی واجب نمی شود مگر همانند آن را انجام دهد. و در ميان حقوق الهی بزرگترين حق، حق رهبر بر مردم، و حق مردم بر رهبر است، حق واجبی كه خدای سبحان، بر هر دو گروه لازم شمرد، و آن را عامل پايداری پيوند ملت و رهبر، و عزت دين قرار داد. پس رعيت اصلاح نمی شود جز آنكه زمامداران اصلاح گردند، و زمامداران اصلاح نمی شوند جز با درستكاری رعيت. و آنگاه كه مردم حق رهبری را ادا كنند، و زمامدار حق مردم را بپردازد، حق در آن جامعه عزت يابد، و راههای دين پايدار، و نشانه های عدالت برقرار، و سنت پيامبر (صل الله علیه واله وسلم) پايدار گردد، پس روزگار اصلاح شود، و مردم در تداوم حكومت اميدوار، و دشمن در آرزوهايش مايوس می شود. اما اگر مردم بر حكومت چيره شوند، يا زمامدار بر رعيت ستم كند، وحدت كلمه از بين می رود، نشانه های ستم آشكار، و نيرنگبازی در دين فراوان می گردد. و راه گسترده سنت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) متروك، هواپرستی فراوان، احكام دين تعطيل، و بيماريهای دل فراوان گردد، مردم از اينكه حق بزرگی فراموش می شود، يا باطل خطرناكی در جامعه رواج می يابد، احساس نگرانی نمی كنند، پس در آن زمان نيكان خوار، و بدان قدرتمند می شوند، و كيفر الهی بر بندگان بزرگ و دردناك خواهد بود. پس بر شماست كه يكديگر را نصيحت كنيد، و نيكو همكاری نماييد. درست است كه هيچ كس نمی تواند حق اطاعت خداوندی را چنانكه بايد بگذارد،- هر چند در به دست آوردن رضای خدا حريص باشد، و در كار بندگی تلاش فراوان نمايد- لكن بايد به مقدار توان، حقوق الهی را رعايت كند كه يكی از واجبات الهی، يكديگر را به اندازه توان نصيحت كردن، و برپا داشتن حق، و ياری دادن به يكديگر است. هيچ كس هر چند قدر او در حق بزرگ، و ارزش او در دين بيشتر باشد، بی نياز نيست كه او را در انجام حق ياری رسانند، و هيچ كس گرچه مردم او را خوار شمارند، و در ديده ها بی ارزش باشد، كوچكتر از آن نيست كه كسی را در انجام حق ياری كند يا ديگری به ياری او برخيزد.
(پس يكی از ياران بپا خواست و با سخنی طولانی امام را ستود، حرف شنوایی و اطاعت از امام را اعلام داشت آنگاه امام فرمود:)
كسی كه عظمت خدا در جانش بزرگ، و منزلت او در قلبش والاست، سزاوار است كه هر چه جز خدا را كوچك شمارد، و از او سزاوارتر كسی كه نعمتهای خدا را فراوان در اختيار دارد، و بر خان احسان خدا نشسته است، زيرا نعمت خدا بر كسی بسيار نگردد جز آنكه حقوق الهی بر او فراوان باشد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه216
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣یکی از سخنرانی های امام در صفین
(قسمت_دوم)
3⃣روابط سالم و متقابل رهبر و مردم!
♦️از پست ترين حالات زمامداران در نزد صالحان اين است كه گمان برند آنها دوستدار ستايش باشند، و كشورداری آنان بر كبر و خودپسندی استوار باشد، و خوش ندارم، در خاطر شما بگذرد كه من ستايش را دوست دارم، و خواهان شنيدن آن می باشم، سپاس خدا را كه چنين نبودم، و اگر ستايش را دوست می داشتم، آن را رها می كردم به خاطر فروتنی در پيشگاه خدای سبحان، و بزرگی و بزرگواری كه تنها خدا سزاوار آن است. گاهی مردم، ستودن افرادی را برای كار و تلاش روا می دانند. اما من از شما می خواهم كه مرا با سخنان زيبای خود مستاييد، تا نفس خود را به وظایفی كه نسبت به خدا و شما دارم خارج سازم، و حقوقی كه مانده است بپردازم، و واجباتی كه بر عهده من است و بايد انجام گيرد اداء كنم، پس با من چنانكه با پادشاهان سركش سخن می گويند، حرف نزنيد، و چنانكه از آدمهای خشمگين كناره می گيرند دوری نجوييد، و با ظاهرسازی با من رفتار نكنيد، و گمان مبريد اگر حقی به من پيشنهاد دهيد بر من گران آيد، يا در پی بزرگ نشان دادن خويشم. زيرا كسی كه شنيدن حق، يا عرضه شدن عدالت بر او مشكل باشد، عمل كردن به آن دشوارتر خواهد بود. پس، از گفتن حق، يا مشورت در عدالت خودداری نكنيد، زيرا خود را برتر از آنكه اشتباه كنم و از آن ايمن باشم نمی دانم، مگر آنكه خداوند مرا حفظ فرمايد، پس همانا من و شما بندگان و مملوك پروردگاريم كه جز او پروردگاری نيست، او مالك ما، و ما را بر نفس خود اختياری نيست، ما را در آنچه بوديم خارج و بدانچه صلاح ما بود درآورد، به جای گمراهی هدايت، و بجای كوری بينایی به ما عطا فرمود.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه216
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣همواره با این کلمات خدا را می خواند
🔹ستايش و نيايش
♦️ستايش خداوندی را سزاست كه شبم را به صبح آورد بی آنكه مرده يا بيمار باشم، نه دردی بر رگهای تنم باقی، و نه به كيفر بدترين كردارم گرفتار كرد، نه بی فرزند و خاندان، و نه از دين رويگردان، و نه منكر پروردگارم، نه ايمانم دگرگون، و نه عقلم آشفته، و نه به عذاب امتهای گذشته گرفتارم. در حالی صبح كردم كه بنده ای بی اختيار و بر نفس خود ستمكارم. خدايا بر تو است كه مرا محكوم فرمايی در حالی كه عذری ندارم، و توان فراهم آوردن چيزی جز آنچه كه تو می بخشایی ندارم، و قدرت حفظ خويش ندارم جز آن كه تو مرا حفظ فرمایی. خدايا به تو پناه می برم از آنكه در سايه بی نيازی تو، تهيدست باشم، يا در پرتو روشنایی هدايت تو گمراه گردم، يا در پناه قدرت تو بر من ستم روا دارند، يا خوار و ذليل باشم در حالی كه كار در دست تو باشد. خدايا ما به تو پناه می بريم از آنكه از فرموده تو بيرون شويم، يا از دين تو خارج گرديم، يا هواهای نفسانی پياپی بر ما فرود آيد، كه از هدايت ارزانی شده از جانب تو سر باز زنيم.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه215
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣در وصف پیامبر و عالمان
1⃣شناخت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم )
♦️گواهی می دهم كه خدا عدل است و دادگر، و دادرس جداكننده حق و باطل است، و گواهی می دهم كه محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) بنده و فرستاده او، سرور مخلوقات است. هرگاه آفريدگان را به دو دسته كرد او را بهترين آنها قرار داد. در خاندان او نه زناكار است و نه مردم بدكار. آگاه باشيد! خداوند برای خوبيها گروهی، و برای حق ستونهای استواری، و برای اطاعت نگهدارنده ای قرار داد، و در هر گامی كه در اطاعت برمی داريد ياوری از طرف خدای سبحان وجود دارد كه زبانها به نيروی آنها سخن می گويند، و دلها با كمك آنها استوارند، برای ياری طلبان ياور، و برای شفاخواهان شفادهنده اند.
2⃣ارزش دانشمندان الهی
♦️ بدانيد! بندگانی كه نگاهدار علم خداوندند، و آن را حفظ می كنند، و چشمه های علم الهی را جوشان می سازند، با دوستی او با يكديگر پيوند دارند، و با دوستی يكديگر را ديدار می كنند، جام محبت او را به همديگر می نوشانند، و از آبشخور علم او سيراب می گردند، شك و ترديد در آنها راه نمی يابد، و از يكديگر بدگویی نمی كنند، سرشت و اخلاقشان با اين ويژگيها شكل گرفته است، و بر اين اساس تمام دوستيها و پيوندهايشان استوار است. آنان، چونان بذرهای پاكيزه ای هستند كه در ميان مردم گزينش شده، آنها را برای كاشتن انتخاب و ديگران را رها می كنند، با ازمايشهای مكرر امتياز يافتند، و با پاك كردنهای پی در پی وارسته شدند.
3⃣ پندهای جاودانه
♦️پس آدمی بايد اندرزها را بپذيرد، و پيش از رسيدن رستاخيز پرهيزكار باشد، و به كوتاهی روزگارش انديشه كند، و به ماندن كوتاه در دنيا نظر دوزد تا آن را به منزلگاهی بهتر مبدل سازد، پس برای جایی كه او را می برند، و برای شناسایی سرای ديگر تلاش كند، خوشا به حال كسی كه قلبی سالم دارد، خدای هدايتگر را اطاعت می كند، از شيطان گمراه كننده دوری می گزيند، با راهنمایی مردان الهی با آگاهی به راه سلامت رسيده، و به اطاعت هدايتگرش بپردازد، و به راه رستگاری پيش از آنكه درها بسته شود، و وسائلش قطع گردد بشتابد، در توبه را بگشايد، و گناهان را از بين ببرد. پس به راه راست ايستاده، و به راه حق هدايت شده است.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه214
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣آفريدگار بی همتا
1⃣خداشناسی
♦️سپاس خداوندی را سزاست كه از شباهت داشتن به پديده ها برتر است، و از تعريف وصف كنندگان والاتر، و با تدبير شگفتی آورش بر همه بينندگان آشكار، و با بزرگی عزتش بر همه فكرهای انديشمندان پنهان است. داناست نه آن كه آگاهی او از جایی گرفته شده يا در حال فزونی باشد، و يا از كسی فراگيرد، اداره كننده سراسر نظام آفرينش است بی آنكه نيازی به فكر كردن يا انديشه درونی باشد، خدایی كه تاریكی ها او را پنهان نسازد، و از نورها روشنی نگيرد، شب او را نپوشاند، و روز بر او نمی گذرد؛ نه بينایی او از راه ديدگان است، و نه علم او با اطلاعات و اخبار است.
(قسمتی از اين سخنرانی پيرامون پيامبر صل الله علیه و آله وسلم است)
2⃣ويژگيهای پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️خدا پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم ) را با روشنایی اسلام فرستاد، و در گزينش، او را بر همه مقدم داشت، با بعثت او شكافها را پر، و سلطه گران پيروز را درهم شكست، و سختی ها را آسان، و ناهمواريها را هموار تا آنكه گمراهی را از چپ و راست تار و مار كرد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه213
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣
📣در نكوهش اصحاب
🔹بسيج مردم برای جنگ با شاميان
♦️خدايا! هر كدام از بندگان تو، كه سخن عادلانه دور از ستمكاری، و اصلاح كننده دور از فسادانگيزی ما را نسبت به دين و دنيا شنيد، و پس از شنيدن سر باز زد، و از ياری كردنت باز ايستاد، و در گرامی داشتن دين تو درنگ كرد، ما تو را بر ضد او به گواهی می طلبيم، ای خدایی كه از بزرگ ترين گواهانی و تمام موجوداتی كه در آسمانها و زمين سكونت دادی! همه را بر ضد او به گواهی دعوت می كنيم با اينكه تو از ياری او بی نيازی، و او را به كيفر گناهانش گرفتار خواهی كرد.
📜 #نهج_البلاغه #خطبه212
📣🌹🕊
📣🌿🌹
📣📣📣📣