📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜 نامه به يكی از فرمانداران
1⃣علل نكوهش يك كارگزار خيانتكار
♦️پس از ياد خدا و درود! همانا من تو را در امانت خود شركت دادم، و همراز خود گرفتم، و هيچ يك از افراد خاندانم برای ياری و مددكاری، و امانت داری، چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام كه ديدی روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته، و دشمن به او هجوم آورده، و امانت مسلمانان تباه گرديده. و امت اختيار از دست داده، و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختی، و همراه با ديگرانی كه از او جدا شدند فاصله گرفتی، تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدی، و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردی، نه پسر عمويت را ياری كردی، و نه امانتها را رساندی. گويا تو در راه خدا جهاد نكردی! و برهان روشنی از پروردگارت نداری، و گويا برای تجاوز به دنيای اين مردم نيرنگ می زدی، و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبی! و غنائم و ثروتهای آنان را در اختيار گيری، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتی شتابان حمله ور شدی، و با تمام توان، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه ای كه گوسفند زخمی يا استخوان شكسته ای را می ربايد، به يغما بردی، و آنها را به سوی حجاز با خاطری آسوده، روانه كردی، بی آنكه در اين كار احساس گناهی داشته باشی.
2⃣نكوهش از سوءاستفاده در بيت المال
♦️دشمنت بی پدر باد، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه می بری! سبحان الله!! آيا به معاد ايمان نداری؟ و از حسابرسی دقيق قيامت نمی ترسی؟ ای كسی كه در نزد ما از خردمندان بشمار می آمدی ، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا کردی در حالی كه می دانی حرام می خوری! و حرام می نوشی! چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مومنان و مجاهدان راه خدا، كنيزان میخری و با زنان ازدواج می كنی؟ كه خدا اين اموال را به آنان واگذاشته، و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است!
3⃣برخورد قاطع با خيانتكار
♦️پس از خدا بترس، و اموال آنان را باز گردان، و اگر چنين نكنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم نمود، كه نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشيری تو را می زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا! اگر حسن و حسين چنان می كردند كه تو انجام دادی، از من روی خوش نمی ديدند و به آرزو نمی رسيدند تا آنكه حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلی را كه به ستم پديد آمده نابود سازم، به پروردگار جهانيان سوگند، آنچه كه تو از اموال مسلمانان به ناحق بردی ، بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم؛ پس دست نگهدار و انديشه نما، فكر كن كه به پايان زندگی رسيده ای، و در زير خاكها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا كه ستمكار با حسرت فرياد می زند، و تباه كننده عمر و فرصتها، آرزوی بازگشت دارد اما راه فرار و چاره مسدود است.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه41
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜