📜📜📜🌿🌹﷽🌹🌿📜📜📜
📜نامه به طلحه و زبير
🔹پاسخ به ادعاهای سران جمل
♦️پس از ياد خدا و درود! شما می دانيد -گرچه پنهان می داريد-كه من برای حكومت در پی مردم نرفته، آنان به سوی من آمدند، و من قول بيعت نداده تا آنكه آنان با من بيعت كردند، و شما دو نفر از كسانی بوديد كه مرا خواستيد و بيعت كرديد.همانا بيعت عموم مردم با من نه از ترس قدرتی مسلط بود، و نه برای به دست آوردن متاع دنيا. اگر شما دو نفر از روي ميل و انتخاب بيعت كرديد تا ديرنشده (از راهی که پیش گرفته اید )باز گرديد، و در پيشگاه خدا توبه كنيد، و اگر در دل با اكراه بيعت كرديد خود دانيد؛ زيرا اين شما بوديد كه مرا در حكومت بر خويش راه داديد، اطاعت از من را ظاهر، و نافرمانی را پنهان داشتيد. به جانم سوگند! شما از ساير مهاجران سزاوارتر به پنهان داشتن عقيده و پنهان كاری نيستيد، اگر در آغاز بيعت كنار می رفتيد(و بیعت نمی کردید ) آسان تر بود كه بيعت كنيد و سپس به بهانه سر باز زنيد. شما پنداشته ايد كه من كشنده عثمان می باشم؛ بياييد تا مردم مدينه بين من و شما داوری كنند، آنان كه نه از من طرفداری کرده نه به یاری شما برخاسته اند، سپس هر كدام به اندازه جرمی كه در آن حادثه داشته است مسئووليت آن را پذيرا باشد. ای دو پيرمرد، از آن چه در انديشه داريد باز گرديد، هم اكنون بزرگترين مسئله شما عار است، پيش از آنكه عار و آتش خشم پروردگار دامنگيرتان گردد. با درود.
📜 #نهج_البلاغه، #نامه54
📜🌹🕊
📜🌿🌹
📜📜📜📜