eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
سوره مبارکه ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر قرآنی ┏━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━┛
4_6046161269445099587.mp3
1.76M
🌴پیامبر اسلام(صلواة الله علیه و اله و سلم) فرمودند سوره حشر را بسیار بخوانید روز صبح تلاوت سوره مبارک تقدیم می گردد شروع👈99/12/3 ✳️ چهل روز شروع با تلاوت. (59) 💠 صفحه 454 قرآن / 🔊 قاری :اُستادصدیق منشاوی 💠نوع قرائت: تدویر( ترتیل) {۳۳ } 🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹 @KhatmeNoor
📜چله قرائت زیارت 🗓 روز هفدهم از همه بزرگواران التماس دعا
📌 14 🔸السَّلامُ عَلَیْكَ فِی اللَّیْلِ إِذَا یَغْشَی وَ النَّهَارِ إِذَا تَجَلَّی... سلام بر تو آن هنگام كه شب در اوج تاریكی قرار می‌گیرد و هنگامی كه روز در اوج روشنایی، خود را می‌نمایاند. ✍ كسی كه می‌خواهد از جهنّم اَنانیّت خارج شود، می‌داند كه باید در سراسر روزگارش چشم بر آن حضرت بیندازد، 🍃 و در این توجّه، روز و شب نشناسد و بداند با گوشه چشم اوست كه این انانیت به بی‌نام و نشانی تبدیل می‌شود 🔴 حجاب اَنانیّت و توجه به خود، غلیظ‌ترین حجاب‌هاست و برای رهایی از آن یك راه بیشتر نیست و آن مددِ خم ابروی آن كسی است كه سراسر وجودش بندگی است و اصلاً انانیتی ندارد. 🌺 با این سلام‌ها سر رشته ارتباط با آن حضرت محکمتر می شود تا او نیز از عنایات خودش ما را محروم نگرداند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از m.Faraji
‏─┅•═༅❁🌺﷽🌺❁༅═•┅─ سهم مطالعه ( ) 🗓 دوشنبه 11 اسفند 1399 📜 خطبه ۱۸۹ تا خطبه ۱۸۷🔻 💠اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ💠 🌷ثواب نهج البلاغه خوانی تقدیم به «شهید سید حمید میر افضلی» و «شهید رسول زرّین »؛ ۱۱ اسفند سالروز شهادت این دو شهید بزرگوار ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─┅•═༅𖣔✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺✾‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌𖣔༅═•┅─
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣این سخنرانی که در مسجد کوفه در سال ٣٨ هجری ایراد شد. 1⃣ اقسام ایمان ♦️ ايمان بر دو قسم است: يکی ايمانی که در دل ها ثابت و برقرار، و ديگری در ميان دل ها و سينه ها ناپايدار است، «تا سرآمدی که تعيين شده است». پس اگر از کسی بيزاريد، او را به حال خود گذاريد تا مرگ او فرا رسد، پس در آن هنگام وقت بيزاری جستن است. 2⃣ شناخت هجرت و مهاجر واقعی ♦️ و هجرت، بر جايگاه ارزشی نخستين خود قرار دارد. خدا را به ايمان اهل زمين نيازی نيست، چه ايمان خود را پنهان دارند يا آشکار کنند. و نام مهاجر را بر کسی نمی توان گذاشت، جز آن کس که حجّت خدا بر روی زمين را بشناسد. هرکس حجّت خدا را شناخت، و به امامت او اقرار کرد، مهاجر است و نام مستضعف در دين، بر کسی که حجّت بر او تمام شد، و گوشش آن را شنيد، و قلبش آن را دريافت، صدق نمی کند (و معذور نيست). 3⃣ مشکل فهم برخی از احادیث ♦️همانا کارِ ما «ولايتِ ما» اهل بيت پيامبر سخت و تحمّل آن دشوار است، که جز مؤمن دين دار که خدا او را آزموده، و ايمانش در دل استوار بوده، قدرت پذيرش و تحمّل آن را ندارد، و حديث ما را جز سينه های امانت پذير و عقل های بردبار، فرا نگيرد. 4⃣ آگاهی ژرف امام علیه السلام ♦️ ای مردم! پيش از آن که مرا نيابيد، آنچه می خواهيد از من بپرسيد، که من راه های آسمان را بهتر از راه های زمين می شناسم. بپرسيد قبل از آن که فتنه ها چونان شتری بی صاحب حرکت کند، و مهارِ خود را پايمال نمايد، و مردم را بکوبد و بيازارد، و عقل ها را سرگردان کند. 📜 ، 📣📣📣🌿🌹📜🌹🌿📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣در سفارش به تقوا 1⃣سفارش به پرهیز کاری ♦️ ای مردم! شما را به پرهيزکاری، و شکر فراوان در برابر نعمت ها، و عطاهای الهی، و احسانی که به شما رسيده سفارش می کنم، چه نعمت هايی که به شما اختصاص داده، و رحمت هايی که برای شما فراهم فرمود. شما عيب های خود را آشکار کرديد و او پوشاند، خود را در معرض کيفر او قرار داديد و او به شما مهلت داد. 2⃣ ارزش یاد مرگ ♦️ مردم! شما را به يادآوری مرگ، سفارش می کنم، از مرگ کمتر غفلت کنيد، چگونه مرگ را فراموش می کنيد در حالی که او شما را فراموش نمی کند؟ و چگونه طمع می ورزيد در حالی که به شما مهلت نمی دهد؟ مرگ گذشتگان برای عبرت شما کافی است. آنها را به گورشان حمل کردند، بی آن که بر مرکبی سوار باشند، آنان را در قبر فرود آوردند بی آن که خود فرود آيند. چنان از ياد رفتند گويا از آبادکنندگان دنيا نبودند و آخرت همواره خانه شان بود! آنچه را وطن خود می دانستند از آن رميدند، و در آنجا که از آن می رميدند، آرام گرفتند، و از چيزهايی که با آنها مشغول بودند جدا شدند، و آنجا را که سرانجامشان بود ضايع کردند. اکنون نه قدرت دارند از اعمال زشت خود دوری کنند، و نه می توانند عمل نيکی بر نيکی های خود بيفزايند. به دنيايی اُنس گرفتند که مغرورشان کرد، چون به آن اطمينان داشتند، سرانجام مغلوبشان کرد. 3⃣ ضرورت شتاب در نیکی ها ♦️ خدا شما را رحمت کند! پس بشتابيد به سوی آباد کردن خانه هايی که شما را به آبادانی آن فرمان دادند، و تشويقتان کرده، به سوی آن دعوت کرده اند، و با صبر و استقامت بر عبادت، نعمت های خدا را بر خود تمام گردانيد، و از عصيان و نافرمانی کناره گيريد، که فردا به امروز نزديک است. وه! چگونه ساعت ها در روز، و روزها در ماه، و ماه ها در سال، و سال ها در عمر آدمی شتابان می گذرد؟! 📜 ، 📣📣📣🌿🌹📜🌹🌿📣📣📣
📣📣📣🌿🌹﷽🌹🌿📣📣📣 📣در بيان پيشامدها 1⃣ خبر از حوادث آینده ♦️ آگاه باشيد! آنان که پدر و مادرم فدايشان باد، از کسانی هستند که در آسمان ها معروف، و در زمين گمنامند. آگاه باشيد! در آينده پشت کردن روزگارِ خوش و قطع شدن پيوندها و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشيد، و اين روزگاری است که ضربات شمشير بر مؤمن، آسان تر از يافتن مال حلال است. روزگاری که پاداش گيرنده از دهنده بيشتر است، و آن روزگاری که بی نوشيدن شراب مست می شويد، با فراوانی نعمت ها، بدون اجبار سوگند می خوريد، و نه از روی ناچاری دروغ می گوييد. و آن روزگاری است که بلاها شما را می گزد، چونان گزيدن و زخم کردن دوش شتران از پالان! آه! آن رنج و اندوه چقدر طولانی، و اميد گشايش چقدر دور است! 2⃣ ضرورت اطاعت از رهبری ♦️ای مردم! مهار بار سنگين گناهان را رها کنيد، و امام خود را تنها مگذاريد، که در آينده، خود را سرزنش می کنيد. خود را در آتش فتنه ای که پيشاپيش افروخته ايد نيفکنيد، راه خود گيريد، و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنيد. به جانم سوگند که مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود شود، امّا مدّعيان دروغين اسلام در امان خواهند بود. همانا من در ميان شما چونان چراغ درخشنده در تاريکی هستم، که هرکس به آن روی می آورد، از نورش بهره مند می گردد. ای مردم! سخنان مرا بشنويد، و به خوبی حفظ کنيد، گوش دل خود را باز کنيد تا گفته های مرا بفهميد. 📜 ، 📣📣📣🌿🌹📜🌹🌿📣📣📣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدذبیح الله عالی کردکلائی ، شهیدی که آخرین کلامش پشت بیسیم این بود : حسین حسین شعار ماست شهادت ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهیدذبیح الله عالی کردکلائی ، شهیدی که آخرین کلامش پشت بیسیم این بود : حسین حسین شعار ماست شهادت ...
در سال 1332 متولد شد.قبل از انقلاب كشاورزي مي كرد. از همان دوران جواني، فردي پر شور و طرفدار محرومان بود و با همه با تواضع و احترام رفتار مي کرد. از آزار مردم پرهيز داشت و از افراد بي قيد و بند و لاابالي متنفر بود. سعي مي کرد سختيها و مشکلات را متحمل شود و مشکلات ديگران را حل کند. به خاطر همين روحيه بود که با آغاز مبارزات مردم ايرن عليه رژيم طاغوت فعالانه در مبارزات، راهپيماييها و پخش اعلاميه هاي حضرت امام (ره) شرکت کرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در کنار شرکت در مجالس مذهبي در انجمن اسلامي محل فعاليت داشت و با هزينة خود براي محل مسجدي بنا نهاد. بعد از انقلاب مدت 2 سال دريکي از هنرستانهاي « بابل» ومدت كمي هم در كميته ي انقلاب اسلامي(سابق)در« قائم شهر» مشغول خدمت بود. در تاريخ 26/7/1360 به عضویت رسمی سپاه در آمد .به خاطر بضاعت خوب مالي كه داشت در يك درخواست كتبي از سپاه محل كارش خواست تا حقوق او را به اندازه ي 2000 تومان (درسال 61 )از اصل حقوقش کسر وصرف کمک به جبهه نمايند.اين درحالي بود که در آن دوران حقوق پاسداران از ماهي 3000تومان تجاوز نمي کرد. از آغاز تجاوز عراق به ايران در آخرين روز شهريور 1359 هنوز يک ماه نگذشته بود که عالي با عضويت در بسيج نيروهاي مردمي براي آموزش نظامي به پادگان امام حسين (ع) تهران رفت و پس از پانزده روز آموزش به جبهه هاي سرپل ذهاب و غرب کشور اعزام شد. او براي دومين بار در 5 فروردين 1360 از طرف بسيج قائمشهر به جبهه اعزام و در پاوه مشغول فعاليت شد. در تاريخ ششم مرداد ماه بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحيه شکم به شدت مجروح شد و روده هاي وي بر اثر عمل جراحي کوتاه گرديد. پس از بهبود نسبي از اين جراحت در تاريخ 26 مهر 1360 به عضويت رسمي سپاه پاسداران ساري با تشکيل يک گروه ضربت در عملياتهاي مختلف درون شهري عليه منافقين فعاليت داشت. براي بار سوم در 10 اسفند 1360 به جبهه جنگ تحميلي عازم شد و به عنوان جانشين گردان در منطقه عملياتي مريوان تا 15 ارديبهشت 1361 انجام وظيفه کرد. در جبهه به انجام مراسم مذهبي بيشترين توجه را داشت و به همين خاطر اولين اقدامش در منطقه در بنا کردن مکاني براي نماز خانه بود. همواره در بر پا کردن نماز جماعت، دعاي توسل و کميل پيشقدم مي شد. در جبهه هيچ ترسي به خود راه نمي داد و شجاعانه در خطوط مقدم جبهه فعاليت مي کرد. ديگران را به صبر و استقامت و رعايت اصول نظامي در ميدان نبرد سفارش مي کرد و رعايت نکردن اصول نظامي را به هيچ وجه برنمي تافت. سعي وافر داشت که رفتار حضرت علي (ع) را بر خورد با زيردستان و رزمندگان الگو خود قرار دهد. به همين علت زماني که سر يک بسيجي به خاطر عدم رعايت اصول نظامي داد کشيد بعد از چند لحظه به شدت گريه کرد و هنگامي که علت گريه سوال شد، گفت: «من با اين عمل دستور حضرت علي (ع) را اجرا نکردم.» پس از اتمام دوره آموزش به ساري بازگشت و در 15 آبان 1361 به عنوان مسئول دسته گروهان جنگلي سپاه پاسداران منطقه 3 ساري منصوب و شروع به کار کرد. اما اشتياق حضور در جبهه هاي جنگ سبب شد که کار در پشت جبهه را رها کند و براي چهارمين بار در تاريخ 16 آبان 1361 عازم جبهه شود. اين بار به عنوان فرمانده گردان مسلم بن عقيل (ع) لشکر 25 کربلا منصوب شد. او نسبت به جا ماندن پيکرهاي شهدا در منطقه عملياتي حساسيت زيادي داشت و چنانچه جنازه اي در خط مقدم مي ماند از هيچ تلاشي براي باز گرداندن آن دريغ نمي کرد. در عمليات محرم پيکر مطهر چند تن از شهدا در خطوط عملياتي باقي ماند. او هر شب براي تخليه آن ها به خط مقدم مي رفت تا اينکه عراقي ها با کم شدن تعداد پيکرهاي شهدا به موضوع پي بردند و آن ناحيه را تحت مراقبت بيشتري قرار دادند. در يکي از شبها که عالي به خطوط تماس با دشمن رفته بود با شليک گلوله فراوان سربازان دشمن مواجه شد و از ناحيه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. در اواخر سال 1362 در عمليات والفجر 6 در منطقه عملياتي دهلران گردان مسلم بن عقيل (ع) تحت فرماندهي عالي پيشقراول عمليات بود. آن ها از خطوط مقدم عبور کردند تا اينکه در پاسگاه چيلات مستقر شدند . همرزم شهید تعریف می کند : در بحبوحه عملیات دیدم شهید با چه شور و حالی نیروها را از میدان مین عبور می دهد و می گوید شما پیروزید شما بچه های مازندران باید این قله را از دشمن بگیرید. بالاخره یك ساعت درگیری طول كشید تا توانستم سنگرهای اول دشمن را فتح كنیم و خودمان را به بالای قله برسانیم و پیروزی خودمان را تثبیت كنیم. صبح فردا شهید عالی آنقدر خوشحال بود كه در پوست خود نمی گنجید. رفته رفته به ظهر و اذان نزدیك می شدیم ، من باتفاق سید محمد مشكاتی نزد شهید رسیدیم وبا او سلام و علیكی كردیم و در كنار ایشان به فاصله 2 متری داخل كانال نشستیم . این سفارش ایشان هم بود كه فاصله را رعایت كنید تا خدای ناخواسته برای همه حادثه ای رخ ندهد. انگار خداوند هم می خواست
كه ما یك لحظه چشم از ایشان برنگردانیم و سیمای نورانی ایشان را تماشا كنیم . در این آخرین لحظات عمر، ‌شهید آنقدر صدای دلنشین و گوش نوازی داشت كه هر انسان را مجذوب خود می كرد. شهید توسط بی سیم در حال صحبت كردن با فرماندهی قرارگاه عقبه بود و انگار به او سفارش می كردند كه مواظب خودت باش و ایشان می گفت من و شهادت ! جالب اینجاست كه به زبان مادری خود صحبت می كرد و جالبتر اینكه آخرین كلمه شهید كه پشت بی سیم می گفت این بود: حسین حسین شعار ماست... هیچگاه یادم نمی رود همین كه گفت: حسین حسین شعار ماست، شهادت افتخار و ناگهان تركش خمپاره حنجره مباركش را پاره كرد و سرشان را از بدن جدا نمود . چیزی از شهادت حاجی نگذشت که نیروهایمان در محاصره قرار گرفتند ، به علت شرايط سخت عمليات و عقب نشيني سريع نيروهاي خودي جنازه حاجی در داخل خاک عراق باقي ماند. سرانجام در سال 1372 پيکر شهيد ذبيح اللّه عالي توسط گروه هاي تفحص در منطقه عملياتي چيلات کشف و پس از تشييع در گلزار شهداي کردکلا به خاک سپرده شد. از شهيد ذبيح اللّه عالي به هنگام شهادت پنج فرزند به نامهاي زينب ، صفيه ، عليرضا، روح اللّه و محمد باقر به يادگار ماند. روحش شاد .
در سال 1332 متولد شد.قبل از انقلاب كشاورزي مي كرد. از همان دوران جواني، فردي پر شور و طرفدار محرومان بود و با همه با تواضع و احترام رفتار مي کرد. از آزار مردم پرهيز داشت و از افراد بي قيد و بند و لاابالي متنفر بود. سعي مي کرد سختيها و مشکلات را متحمل شود و مشکلات ديگران را حل کند. به خاطر همين روحيه بود که با آغاز مبارزات مردم ايرن عليه رژيم طاغوت فعالانه در مبارزات، راهپيماييها و پخش اعلاميه هاي حضرت امام (ره) شرکت کرد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي در کنار شرکت در مجالس مذهبي در انجمن اسلامي محل فعاليت داشت و با هزينة خود براي محل مسجدي بنا نهاد. بعد از انقلاب مدت 2 سال دريکي از هنرستانهاي « بابل» ومدت كمي هم در كميته ي انقلاب اسلامي(سابق)در« قائم شهر» مشغول خدمت بود. در تاريخ 26/7/1360 به عضویت رسمی سپاه در آمد .به خاطر بضاعت خوب مالي كه داشت در يك درخواست كتبي از سپاه محل كارش خواست تا حقوق او را به اندازه ي 2000 تومان (درسال 61 )از اصل حقوقش کسر وصرف کمک به جبهه نمايند.اين درحالي بود که در آن دوران حقوق پاسداران از ماهي 3000تومان تجاوز نمي کرد. از آغاز تجاوز عراق به ايران در آخرين روز شهريور 1359 هنوز يک ماه نگذشته بود که عالي با عضويت در بسيج نيروهاي مردمي براي آموزش نظامي به پادگان امام حسين (ع) تهران رفت و پس از پانزده روز آموزش به جبهه هاي سرپل ذهاب و غرب کشور اعزام شد. او براي دومين بار در 5 فروردين 1360 از طرف بسيج قائمشهر به جبهه اعزام و در پاوه مشغول فعاليت شد. در تاريخ ششم مرداد ماه بر اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحيه شکم به شدت مجروح شد و روده هاي وي بر اثر عمل جراحي کوتاه گرديد. پس از بهبود نسبي از اين جراحت در تاريخ 26 مهر 1360 به عضويت رسمي سپاه پاسداران ساري با تشکيل يک گروه ضربت در عملياتهاي مختلف درون شهري عليه منافقين فعاليت داشت. براي بار سوم در 10 اسفند 1360 به جبهه جنگ تحميلي عازم شد و به عنوان جانشين گردان در منطقه عملياتي مريوان تا 15 ارديبهشت 1361 انجام وظيفه کرد. در جبهه به انجام مراسم مذهبي بيشترين توجه را داشت و به همين خاطر اولين اقدامش در منطقه در بنا کردن مکاني براي نماز خانه بود. همواره در بر پا کردن نماز جماعت، دعاي توسل و کميل پيشقدم مي شد. در جبهه هيچ ترسي به خود راه نمي داد و شجاعانه در خطوط مقدم جبهه فعاليت مي کرد. ديگران را به صبر و استقامت و رعايت اصول نظامي در ميدان نبرد سفارش مي کرد و رعايت نکردن اصول نظامي را به هيچ وجه برنمي تافت. سعي وافر داشت که رفتار حضرت علي (ع) را بر خورد با زيردستان و رزمندگان الگو خود قرار دهد. به همين علت زماني که سر يک بسيجي به خاطر عدم رعايت اصول نظامي داد کشيد بعد از چند لحظه به شدت گريه کرد و هنگامي که علت گريه سوال شد، گفت: «من با اين عمل دستور حضرت علي (ع) را اجرا نکردم.» پس از اتمام دوره آموزش به ساري بازگشت و در 15 آبان 1361 به عنوان مسئول دسته گروهان جنگلي سپاه پاسداران منطقه 3 ساري منصوب و شروع به کار کرد. اما اشتياق حضور در جبهه هاي جنگ سبب شد که کار در پشت جبهه را رها کند و براي چهارمين بار در تاريخ 16 آبان 1361 عازم جبهه شود. اين بار به عنوان فرمانده گردان مسلم بن عقيل (ع) لشکر 25 کربلا منصوب شد. او نسبت به جا ماندن پيکرهاي شهدا در منطقه عملياتي حساسيت زيادي داشت و چنانچه جنازه اي در خط مقدم مي ماند از هيچ تلاشي براي باز گرداندن آن دريغ نمي کرد. در عمليات محرم پيکر مطهر چند تن از شهدا در خطوط عملياتي باقي ماند. او هر شب براي تخليه آن ها به خط مقدم مي رفت تا اينکه عراقي ها با کم شدن تعداد پيکرهاي شهدا به موضوع پي بردند و آن ناحيه را تحت مراقبت بيشتري قرار دادند. در يکي از شبها که عالي به خطوط تماس با دشمن رفته بود با شليک گلوله فراوان سربازان دشمن مواجه شد و از ناحيه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. در اواخر سال 1362 در عمليات والفجر 6 در منطقه عملياتي دهلران گردان مسلم بن عقيل (ع) تحت فرماندهي عالي پيشقراول عمليات بود. آن ها از خطوط مقدم عبور کردند تا اينکه در پاسگاه چيلات مستقر شدند . همرزم شهید تعریف می کند : در بحبوحه عملیات دیدم شهید با چه شور و حالی نیروها را از میدان مین عبور می دهد و می گوید شما پیروزید شما بچه های مازندران باید این قله را از دشمن بگیرید. بالاخره یك ساعت درگیری طول كشید تا توانستم سنگرهای اول دشمن را فتح كنیم و خودمان را به بالای قله برسانیم و پیروزی خودمان را تثبیت كنیم. صبح فردا شهید عالی آنقدر خوشحال بود كه در پوست خود نمی گنجید. رفته رفته به ظهر و اذان نزدیك می شدیم ، من باتفاق سید محمد مشكاتی نزد شهید رسیدیم وبا او سلام و علیكی كردیم و در كنار ایشان به فاصله 2 متری داخل كانال نشستیم . این سفارش ایشان هم بود كه فاصله را رعایت كنید تا خدای ناخواسته برای همه حادثه ای رخ ندهد. انگار خداوند هم می خواست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
سوره مبارکه ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛