#سلام_مولا_جانم. صبحتبخیر اقای من
✨باغ ما پر گل و زیباست ولی غم دارد
✨همه گویند که این باغ گلی کم دارد
✨بوستانی که در آن نرگس زهرایی نیست
✨چو خزانی است که گویی غم عالم دارد
✨آفتابی، نفس صبح دل آرایی تو
✨مَه من ، شاخ گل نرگس رعنایی تو
✨چشمهای من اگر رخصت دیدار نیافت
✨رو به هر سوی نماید دلم ، آنجایی تو
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
4_5936258867431211474.mp3
1.43M
سوره #نوح (71) _ مکی
💠قاری صدیق #منشاوی
وچون بر کشتی نجات سوار شدید روزه بگیرید... ا(اشاره ے ماه رجب)
🔰هدیه بر اموات مٶمنین و مٶمنات.. .🌹🌿
آیه ۲۸ - سوره نوح
#رَبِّ اغْفِرْ لي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمينَ إِلاَّ تَباراً [28]
«پروردگارا! مرا، و پدر و مادرم و همهی كساني را كه با ايمان وارد خانهی من شدند، و جميع مردان و زنان با ايمان را بيامرز؛ و ستمكاران را جز هلاكت ميفزا»!
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥راغب مصطفی غلوش؛ افلاطون الحان قرآنی و اسطوره تلاوت
🔹استاد راغب مصطفی غلوش، قاری برجسته و سرشناس مصری را به عنوان «افلاطون الحان قرآنی» و «جوانترین قاری عصر طلایی تلاوت» در مصر توصیف میکنند که تلاوتهایش هنوز هم از رادیوهای عربی و اسلامی جهان پخش میشود.
🔸غلوش صبح روز پنجشنبه ۴ فوریه ۲۰۱۶ در سن ۷۷ سالگی در مصر درگذشت.
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
CQACAgQAAx0CRuVpqwACOGZh7scVSDbv9iBwHPtekRjaizSZlAACWRIAAilHYQfmYgS2WGaq-CME.mp3
4.38M
•°﷽°•
#آموزش #تجوید
#آموزش_تجوید
✅آموزش تجوید عمومی و مبتدی
🔰کارشناس: استاد محسن موسوی بلده
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
CQACAgQAAx0CRuVpqwACOHRh76eV9iMwvyubHdSutxEPhD07AwACcAADqrBgUaELGZwrnODSIwQ.MP3
1.11M
#الحان_قرآنی
👌#ابتهال
🎤با صدای استاد #شاهمیوه
در مقام #رست
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ| صحیح خوانی نماز آموزش سوره حمد (قسمت پنجم)
✅ #عموم_مخاطبان
💠 ذکر: اِهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ
#آموزش_صحیح_خوانی_نماز
#آموزش_تجوید
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم (۶)
استاد پناهیان:
من نمیدونم چرا بعضیا زود با خدا پسر خاله میشن‼️
وقت نماز که میشه میگن: خدایا فعلا حالشو ندارم‼️
ببینم مگه فوتباله که هر وقت حال داشتی بری سراغش‼️
✅ به نظرتون چرا خدا خواب نازنین و دلنشین تو رو صبحها بهم زده⁉️
الله اکبر الله اکبر...
📢⏰
بلند شو نماز بخون❗️
✅خب معلومه! چون خدا می خواد حالتو بگیره‼️
اما طرف میگه هر موقع حال پیدا کردم نماز میخونم‼️ 😳
حواست هست⁉️
نماز که برای حال کردن هوای نفس نیست❗️
اتفاقا باید هوای نفستو با نماز بزنی داغون کنی...
✅✅✅
آخ فدای این خدا بشم با دینش ...
خدا پیشنهاد نمیکنه مثل مرتاض های هندی بری روی میخ ها بخوابی یه هفته یه ماه تا رشد پیدا کنی...
میفرماید نمیخواد روی میخ بخوابی که میخا توبدنت فرو بره و آخ نگی تا همه ی قدرتها رو بهش برسی❗️
💥💥💥💥
اگه میخوای با نفست مبارزه کنی "سر نماز مبارزه کن..."
👆❗️👆💥💥خیلی مهم❗️
جوونه میاد میگه من هر چی سعی میکنم نمیتونم چشمم رو کنترل کنم‼️
اون یکی میگه من نمیتونم زبونم رو کنترل کنم❗️
خوب توجه کنید: هرکی هرچی رو میگه نمیتونم ،
بخاطر این هست که :
"یه کاری رو می تونسته انجام بده و نداده"
💥و اون کار، این بوده که به وقتش بلند شه بگه الله اکبر......💥
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فراز سيزدهم
و الحمدلله الذي ركب فينا آلات البسط و جعل لنا ادوات القبض و متعنا بارواح الحيوه و ائبت فينا جوارح الاعمال و غذانا بطيبات الرزق و اغنانا بفضله و اقنانا بمنه. و حمد خدايي راست كه عضلاتي را در بدن ما قرار داده كه توان باز شدن و بسته شدن دارند و ما را به آسايش هاي زندگي متنعم فرموده و به ما جوارحي اعطا كرده كه امور خويش را بدان وسيله انجام دهيم. و به بهترين انواع غذاها بي نياز ساخت و به منت او سرمايه زندگي پيدا كرديم!
شرح:
طبيعت انساني ما چنان است كه آن زمان كه توانگر و ثروتمند هستيم، از فقر و ناداري بي خبريم و در حال سلامت، از بيماري و ناتواني و از نبود هر يك از اعضا و رنج نداشتن عضو بي خبر و ناآگاهيم، ولي يك نابينا مي داند كه چشم را چه قيمتي است و آن كه از نعمت پا يا دست بي نصيب است مي داند كه خداي متعال چه عطاي فوق العاده اي به خلق خود كرامت فرموده است. چه بسا انساني حاضر باشد تمامي ثروت خود را خرج كند، بلكه يكي از قواي از دست رفته خود را بازيابد، بلكه گاهي به اميد بازيافتن آن، همه اموال خود را هزينه كرده و نتيجه اي هم عايد او نمي شود. نيز قابل توجه آن كه تمامي قوا و اعضايي را كه خداوند براي انجام امور واگذار فرموده آن چنان است كه جملگي سازگاري با كرامت انسان دارد، كه يكي از جمله اين كرامت ها قدرت انتخاب بهترين ها و سليقه ممتاز در فراهم آوري احتياجات زندگي است ؛ همانند انتخاب لباس مناسب، و تهيه غذاي خوب و شيوه تناول آن كه به وسيله دست و انگشتان و با تناسب كامل انجام مي گيرد. در نشست و برخاست و انجام ساير امور نيز، انسان با حركات دقيق عضلات و خم و راست شدن جوارح به وسيله مفاصل، ظريف ترين افعال را انجام مي دهد.
هم چنين كشش عصب ها و رباطها، تعداد عضلات و تكه بندي استخوان ها همراه غضروف ها در سر بند هر قطعه از استخوان ها براي آسان سازي و سرعت حركات با كمترين زحمت و فشار، از معجزات فوق العاده ي دستگاه خلقت است كه مي توان جملگي را در اين عبارت خلاصه كرد كه ساختار بدني انسان، آن چنان است كه جميع شرايط براي حفظ كرامت و شؤ ون ممتازه انساني در آن رعايت شده و از اين رو، انسان بر همه جانداران فضيلت و برتري دارد. و همين امر لزوم شكرگزاري و سپاسگزاري از منعم مهربان را ايجاب مي كند.
#نجوایمهدوی
🏝ما مشق غم عشق تورا خوش ننوشتیم
اما تو بکش خط به خطای همهی ما
ای ابر گر از خانه ی آن یار گذشتی
باگریه بزن بوسه به جای همهی ما🏝
#شببخیرمولایمن
#اللهمعجللولیکالفرج
#شبتونمهدوی
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
4_5888657525846314578.mp3
899.2K
#صوت_دعای_فرج_استادفرهمند 👆
💢 پویش استغاثه جهانی
🔴 #طلب_منجی_موعود
راس ساعت 21
🤲 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
#دقایقی_با_شهدا
بنام خدا
شهید امروز شهید شاپور برزگر که حتی در لحظه شهادت هم این شعررازمزمه میکرد:
ازآن زمان که شنیدم (فمن یمت یرنی) را
هوای موت به سردارم ولقات علی جان...
شاپور برزگر گلمغانی در 22 آبان 1336 در خانواده مذهبی نسبتا مرفه در اردبیل به دنیا آمد.
فرزند برومند سریه ملازمی و اسکندر برزگر گلمغانی در سال 1343 به دبستان شمس حکیمی(ابوذر فعلی) رفت.
در سال 1348 مقطع راهنمایی را گذراند و در سال 1352 راهی دبیرستان شریعتی اردبیل شد.
سالهای نوجوانی به کشتی علاقهمند شد واین ورزش را ادامه داد.
پس ازاخذ دیپلم در کارگاه آهنگری که پدر برایش مهیا ساخته بود، مشغول شد و در همین زمان به قید قرعه از خدمت معاف شد.
با شروع انقلاب در صف تظاهرکنندگان پیوست و پخش اعلامیه و به ساخت کوکتل مولوتف می پرداخت.
با پیروزی انقلاب در بنیاد مسکن مشغول شد و چندی پس از گذراندن دوره های آموزش نظامی به عضویت سپاه درآمد.
شاپور در جریان مقابله با منافقین فعالیت بسیارداشت. او در اثر انفجار نارنجک حین آموزش دست راستش از مچ قطع شد.
او بارها به جبهه ها رفت و در بیشتر عملیاتها از جمله آزاد سازی خرمشهر شرکت داشت. آخرین عملیات او والفجر 4 که مسئول محور لشگر 31 عاشورا در منطقه پنجوین عراق بود، که در اثر اصابت تیر مسستقیم دوشکا در تاریخ 13 / 8/ 1362 به شهادت رسید.
عسگر کریمیان یکی از همرزمان او می گوید:
« شاپور، عید سال 1362 در جبهه همه را دعوت کرد تا روز عید و سال تحویل روزه بگیریم و با امساک از غذا اراده خود را در کوران آزمایش و هواهای نفس بیازماییم.»
چهاردهم اردیبهشت سال 62، در پادگان شهید پیرزاده، در حین آموزش به نیروهای بسیجی، یک نارنجک جنگی در دست راستش منفجر می شود. علت این انفجار، نامرغوبی نارنجک بوده است که به محض کشیدن ضامن، در دستش عمل می کند.
او را ظرف مدت سه ساعت، به بیمارستان امام خمینی(ره) در تبریز می رسانند. در اتاق عمل، به خاطر قوی بودن بدنش، آمپول بیهوشی در ابتدا به او اثر نمی کند. چون وضعیت دستش رو به وخامت می رفته، پزشک جراح مجبور می شود جلوی چشمان او، کار قطع کردن اضافات گوشت و استخوان دست را، از مچ به پایین شروع کند. آنها در کمال تعجب می بینند که این جوان هیچ ناله ای نمی کند تا اینکه به تدریج بیهوش می شود.
سه، چهار روز بعد، دوستان پاسدارش با یکی از آمبولانس های سپاه، برای آوردن او به اردبیل می روند. وقتی می خواهند سوار ماشین شوند، در کمال تعجب می بینند که برزگر دارد می نشیند پشت فرمان. می گوید: از همین اولش نباید تسلیم معلولیت بدن شوم! با اینکه بین راه به مانعی در کنار راه برخورد می کند، اما با همان یک دست، خود و دوستانش را به اردبیل می رساند و آنجا با گرفتن یک وام، خسارت ماشین را نیز می پردازد.
شهید مهدی باکری می گوید: شاپور برزگر با یک دست در جبهه می جنگید. بنده به فرمانده تیپ گفتم: نگذارید این جوان با یک دست به جبهه برود، او که نمی تواند بجنگد. فرمانده تیپ گفت: بیا ببین که چگونه با یک دست جنگ می کند، او قبول نکرد که عقب برگردد. می گفت: مگر حضرت ابوالفضل(ع) با یک دست جنگ نکرد؟ چه شجاعت و شهامتی؟ با یک دست می جنگید و حمله ور می شد.
روز بیستم اردیبهشت، سخنرانی پرشوری برای پرسنل سپاه و نیروهای آموزشی پادگان شهید پیرزاده می کند و به آنها می باوراند که معلولیت، مانع از انجام کار و خدمت نمی گردد. پس از آن، باز هم در عملیات های مختلف حضور می یابد و حماسه های بسیاری می آفریند. برای اینکه بتواند به نحو احسن از سلاح های مختلف جنگی استفاده کند، چنگکی به مچ قطع شدة راستش می بندد. این چنگک را برای کشیدن گلن گدن و ضامن نارنجک و کارهای دیگر به کار می گرفته است.
این یار خستگی ناپذیر انقلاب، در عملیات والفجر چهار، در حالی که مسئولیت محور را به عهده داشته است، از سوی شهید حمید باکری مأموریت می یابد تا برای بیرون آوردن گردان ابوالفضل(ع) از حلقة محاصرة دشمن، اقدام کند. در حین انجام این مأموریت، در منطقة پنجوین، بر ارتفاعات شیخ گزنشین، شربت شیرین شهادت را می نوشد. او از مدت ها پیش بارها از شهادت خود سخن گفته بود، و چند روز قبل از آن عملیات، به وضوح در این باره می گوید و با حلالیت خواستن از دوستانش، خود را آمادة سفر می کند.
در آخرین لحظه های عمر شریفش، یکی از بسیجیان لشکر عاشورا به بالین پیکر غرقه به خونش می آید. وقتی لب های خشک و ترک برداشتة او را می بیند، قمقمه اش را درمی آورد. می خواهد در دهانش آب بریزد، برزگر نمی گذارد. می گوید: مگر امام حسین(ع) تو کربلا آب خوردن که من بخورم؟!
وقتی جان به جان آفرین تسلیم می کند، محمد بابایی از گرد راه می رسد. با شنیدن حرف های آن بسیجی، جنازة نورانی و متبسم شهید برزگر را به عقب منتقل می کند. آن روز، روز سیزدهم آبان سال 62 بوده است.
در دوران جوانی، تا هنگام شهادتش، یک بیت شعر همیشه ورد زبانش بود:
از آن زمان که شنیدم «فمن یمت یرنی» را
هوای موت بر سر دارم و لقات، علی جان
او سال 54، هنگامی که به حرم امام رضا(ع) مشرف می شود، در محضر حضرت، یادداشتی می نویسد که به عنوان یادگاری جاودانه از وی باقی می ماند. جملات این یادداشت این گونه اند:
هر حرکتی، بی امام، سکون؛
هر فریادی، بی امام، سکوت؛
هر نوری، بی امام، ظلمت؛
هر پیروزی، بی امام، شکست؛
هر خوبی، بی امام، بدی؛
و هر حقی، بی امام، باطل است
در عملیات بیت المقدس با پاتک دشمن
چند تن از بچه های رزمنده شهید شده بودند
شاپور که به اردبیل برگشت
آماج تهمت های برخی از بستگان شهدا قرار گرفت
هر روز موج این اتهام ها بالا می گرفت
و خبرهای ناگوار به گوش وی میرسید
اما صبورانه تحمل میکرد
یک روز در حیاط پادگان سپاه
پدر یکی از شهیدان که از مرگ پسرش سخت بی قرار و اندوهگین بود با شاپور برخورد کرد .
شاپور با خنده ها و لبخندهای همیشگی سعی در ارام کردن او داشت .
درد دل شاپور را در ان لحظه دردناک کمتر کسی درک میکرد.
شاید به جرات میتوان گفت غم او کمتر از غم پدر شهید نبود.
پدر که پادگان را ترک کرد. شاپور خلوتی داشت زانوان را در آغوش گرفته و با هق هق گریه میکرد.
پرسیدم چرا به او توضیح ندادی ؟
ودر مقابل تهمت هایش سکوت کردی ؟
گفت : عزیزش از دست رفته چنان که حتی ذره غباری از لباس فرزندش به دستش نرسیده
حق دارد شاید در روز قیامت همین پدر شفیع من باشد.
سخن که به اینجا رسید از من خواست که تنهاش بزارم تا خلوتی داشته باشه ..
راوی : دوست شهید
📙راهیان علقمه، اثر گروه شهید هادی
فرازی از وصیت نامه شهید:
تاریخ را که می نگریم پر از حوادثی است که در جوامع مختلف بشری رخ داده؛ در اثر حادثه ها، عده بی شماری از انسانها به خاطر تعدادی دیگر از بین رفته اند. قدرتمندها ضعیف ها را از سر راه خود برداشته اند تا بدون مانع بتوانند به نیات و آمال کثیف و ناپاک خود برسند.
در زمان پیامبر اسلام(ص) مشرکین مکه چقدر به اذیت و آزار آن فرستاده ی خداوند پرداختند! این مطالب را خداوند در قرآن کریم برای پند و عبرت نسل آینده ذکر کرده است. تنها عاملی که این عده را به کارهای ناپسند واداشته، دنیا پرستی است.
هر چه از بدیها بر سرانسان بیاید، از مادیات و خودخواهی انسان است. آنها که مخالف راه انبیاء میروند بدانند و آگاه باشند که سرنوشتشان غیر از سرنوشت دوستانشان در تاریخ نخواهد بود و مخالفت آنها نیز از مادی بودن آنهاست و نه چیز دیگر.