امام رئوف
چه موسیقی سادهی مهربونی
عجب اتفاقی تو متن حروفه
همه حرف من تو دو واژه خلاصهس
امامم رئوفه امامم رئوفه
امام رئوفم چقد مهربونی
چقد درد پای ضریحت آوردن
چقد مادرایی که سربازشونو
با یه نذر، دستت امانت سپردن
واسه حاجتش جای دیگه نمیره
سلامی برای تو از قم میاره
یه جو معرفت زائرت داشته باشه
واسه کفترای تو گندم میاره
خودت یادمون دادی که وقت حاجت
چجوری بخوایم، نوع خواستن مهمه
چه خوبه بلد باشه کارش رو زائر
تو صحنت بگه: یا جواد الائمه
نذار سنگ رو یخ بشم آه دریا
نزار آب شم از خجالت ببارم
آخه قول دادم به مادربزرگم
یه بارم شده اونو مشهد بیارم
میلاد حسنی
#ایام_زیارت_مخصوصه #شعر_مدح_امام_رضا #شعر_مناجات_امام_رئوف #شعر_مناجات_امام_رضا #شعر_مناجات_اهل_بیت
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شب جمعه است , بیا حال مرا بهتر کن
فکر دلواپسیِ قلب منه مضطر کن
این شب جمعه اگر مقصد تو کرببلاست
نزد ارباب دعایی به منه نوکر کن
#مجتبی_دسترنج
نوحه فراق مادر ، مجالس ختم و ترحیم ، شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
مرثیه فراق مادر
شاعر و مداح اهل بیت رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک:یارا یارا
......................................
مادر،مادر،مرو مرو مادر(2)
........................................
ای دل ای دل به غم نوایی کن
به سوگ مادر دلم هوایی کن
مرو عزیز دلم
زخمی شد پیکرم
مرو ز سوگ تو شد
خاک مصیبت به سرم
تمام هستم مرو
دل به تو بستم مرو
محبت خالق من
تو مادر من مرو
.............................
اشگ من شد روانه در غم تو
می سرایم نوایی از غم تو
تاج سر من مرو
صفای قلبم مرو
مرو ز خانه تو دگر
چراغ شب ها مرو
گل خزانم مرو
باغ و بهارم مرو
خالق مهر و وفا
صفای خانه ام مرو
............................................
تابوت تو به شانه می بردم
همراه خانواده می بردم
داغستانی که رنگ ماتم داشت
یک گل ز آشیانه می بردم
به ماتمت مادر
سرشگ و از دیده
طپش طپش قلبم
برای تو تپیده
به سوگ ماتم تو
ببین سیه روزم
در آرزوی مهر تو
روم تا گورم
....................................
جایت خالیست میان خانۂ ما
یادت در دل شده انیس ما
در هر جا بنگرم رخت بینم
هر گوشه یادگاریت بینم
مهر و صفای تو
عشق خدای تو
حلقه زده قلبم
به یادگار ی تو
مهر نماز تو
سجدۂ راز تو
دو چشم من بر در
مانده به راه تو
...................................
ای دل ای دل به داغ غم سر کن
اشگ ما را به غم تو پرور کن
در تو گم کرده ام گلم را من
ای عشق بهرش دلم رو پرپر کن
بهانه کن اشگی
که بی صدا داری
نشان غم داری
به سوگ دلداری
به ماتم مادر
خدا خدایا کن
به سینه و بر سر
بزن عزا پا کن
.................................
مادر،مادر،مرو مرو مادر(2)
4_6048733035732404416.mp3
3.12M
🏴#مناجات
🏴#مناجات_با_امام_زمان
🏴#مناجات
🏴#مناجات_با_امام_زمان
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
غم عشقت بیابون پرورم کرد
هوای وصل بی بال وپرم کرد
به ما گفتی صبوری کن صبوری
صبوری طرفه خاکی بر سرم کرد
*
سه غم آمد سراغم هر سه یک بار
غریبی و اسیری و غم یار
غریبی و اسیری چاره داره
ولی آخر کشد ما را غم یار
*
عزیز فاطمه تا کی به گوش منتظرانت
صدای ناله زهرا زآستان در آید
*مرحوم علامه ي اميني مي فرمايند: اولين ناله اي كه بي بي پشت در زد،نه باباشو صدا زد،نه شوهر غريبش،تا پشت در افتاد رو زمين،صدا زد:مهدي جان،پسرم*
مه جمال تو را کرده ام هماره مجسم
مگر به چشم خیالم رخ تو جلوه گر آید
همه گدا و تمنای وصل او هيآت
مگر به خواب ببینم خیال منظر دوست
*
اگه تو بخواي ميشه اين بد و هم خوبش كني
من گدای یک نگاتم آقا جون دوست دارم
به خوبا سر می زنی مگه بدا دل ندارن
یه سرم به ما بزن ای خوب خوبا آقا جون
*
تو که دل می بری با یک نگاهی
نگاهی هم به ما کن گاه گاهی
تو که بیگانه را هم می پذیری
بده یک گوشه ما را هم پناهی
1402122608.mp3
18.69M
#زمینه | دل و روح ما
#امام_زمان
جمعه۲۵اسفند۱۴۰۲
مداح : کربلایی #حسین_طاهری
دل و روح ما، سر و جان ما، لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا
عَظُمَ الْبَلاءُبَرِحَ الْخَفَا،"فرج" است راه نجات ما
همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راه و چاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، وَانْکشَفَ الْغِطَا
نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر
نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که وَانْقَطَعَ الرَّجا
گله و شکایت خویش را، دل تنگ من ببرد کجا؟
که تو مُسْتَعَانی ومُشتَکىٰ، وَ أَناالْمُعَوَّلُ فِيِ الرَّخا
نه کسی هوایی فیض رب، نه به فکر واجب و مستحب
ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب، توبیا که تازه شود هوا
تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار
به جهان ما، برکت بیار، که بِیُمْنِکَ رُزِقَ الْوَرىٰ
تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلح و صفا شود، بِجَمالکَ انکَشَفَ الدُّجىٰ
تو بیا و چاره ی نو بساز، که شود به ما در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز، وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ
#مجتبی_خرسندی
..............__________________
.
#امام_خمینی_ره_ارتحال
تقدیم غمت خونِ جگر لالۀ ما بود
بی مهر رخت سایۀ غم، هالۀ ما بود
هجران تو در دل شرر نالۀ ما بود
هر لحظه فراغت غم صد سالۀ ما بود
ای ماه که دادی همه را مهر خدائی
چون شد که دمیدی به شبستان جدائی
ای یاد جمال تو چراغ سحر ما
ای داغ تو تا شام ابد بر جگر ما
ای روی نهان از نظرت در نظر ما
حیف است که باشیم و نباشی به بر ما
هر صبح فراق تو به ما شام بلا بود
ایام غمت بر همه ایامِ بلا بود
ای ماه جماران که زهجرت چو هلالیم
یکبار برافروز و ببین ما به چه حالیم
سر تا به قدم محنت و اندوه و ملالیم
باید که بسوزیم و بگرییم و بنالیم
عمر است پس از مرگ تو شرمندگی ما
بی تو شده جان کندن ما زندگی ما
ای همدم یاران خدا جوی جماران
ای کعبۀ دل بیت تو در کوی جماران
ای گرد عزایت به سر و روی جماران
با یاد تو چشم همگان سوی جماران
بازآ که خزان بی تو بهاران دل ماست
بیت الحزن از غصه جماران دل ماست
ای رفته به دیدار خدا با دل آرام
آرامِ دلْآرام که گیتیست تو را، رام
از نهضت تو مانده به جا نهضت اسلام
با صبح قیامت، شب کفر است به اتمام
دیگر به وطن دیو ستم باز نیاید
از طبل ابر قدرتی آواز نیاید
آرام کز اعدای تو آرام ربودند
یاران همه از دور پیام تو شنودند
از مرکز الحاد بدین راه گشودند
در دامن کفر، آیت توحید سرودند
خورشیدِ قیامِ تو گرفته همه جا را
بخشنده پیامت به جهان نور خدا را
آرام که پیمان تو هرگز نشکستیم
آرام که پیوند وفا را نگسستیم
با غیر تو ما عهد نبستیم، نبستیم
آنیم که بودیم و همینیم که هستیم
کوبیم بت اهرمن اهرمنی را
داریم زتو چون تبر بت شکنی را
آرام که همواره پیامت سخن ماست
آرام که این جامه به پیکر کفن ماست
آرام که در خط تو هر مرد و زن ماست
آرام که بر بال ملائک وطن ماست
آرام که ایمن زبلا کشور ما شد
همسنگر تو خامنهای رهبر ما شد
در جنگ شرر بر سر ما ریخت چو باران
گردید وطن آتش و خون هشت بهاران
غلطید بخون از همه سو پیکر یاران
سوگند به سوز دلت ای پیر جماران
داغ تو که چون شعلهی آتش به درون بود
بر ما شررش از شرر جنگ فزون بود
✍ #غلامرضا_سازگار
#امام_خمینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 دریغا.....
دلى داشتم شانه بر شانه رفت
دريغا كه خورشيد اين خانه رفت
ازاينجا كه قامت دوتا كرده ام
خبر را لباس عزا كرده ام
خبر فرصت تيغ باسينه بود
خبر پتك سنگين در آيينه بود
خبر آمد و هر چه بر پاشكست
خبر آمد و پشت دريا شكست
خبر تيشه بر ريشه ى جان گرفت
خبر از دلم بود و باران گرفت
خبر آمدو چشم اين خانه رفت
دلى داشتم شانه بر شانه رفت
دريغا ستونهاى اين سينه سوخت
ويك شهر در سوگ آيينه سوخت
محمدرضا عبدالملکیان
🔸 سالگشت، رحلت فرزانه انقلاب
حضرت امام خمینی (ره) به پیشگاه امام زمان (عج) و همه عاشقان حضرتش تسلیت باد.
سبک شد خزان گلشن آشنایی
#ترحیم_خوانی
از غم تو دل خسته دارم
از فراق تو من بی قرارم
درد داغت نازنینم،می شود با من هم آغوش
مهر تو در سینه ی من ،کی شود آخر فراموش
نازنینم
می کنم در غمت آه و زاری
خاطراتت مانده یادگاری
خیزد از قلبم شراره، سوز این دل بی شماره
در شب تار فرافت، ریزد از چشمم ستاره
نازنینم
ماه زیبای من در کجایی
خفته در زیر خاک جدایی
رفتی و دارم بهانه، بوی تو دربین خانه
کی رود از پیش چشمم رفتنت بروی شانه
نازنینم
نیم از عالم خاک
Gomnam-Haftegi930703[01].mp3
15.1M
السلام علیک یابن رئوف (روضه حضرت جوادالائمه (ع)
السلام علیک یابن رئوف
دل من را اسير تو کرده
جلوه هايي که دم به دم داري
حضرت عشق! حضرت باران!
در دل خسته ام حرم داري
در هواي زيارت حرمت
در به در مي شويم مثل نسيم
السلام عليک يابن رئوف
السلام عليک يابن کريم
دل به آفاق جود مي بندد
هر کسي آمد و اسيرت شد
در جواني دل شکستة ما
سرو قامت خميده پيرت شد
از نگاهت مراد مي گيرم
شده قلبم مريد چشمانت
شاهد لحظه هاي دلتنگي!
دل تنگم شهيد چشمانت
جان من! بين خانة خود هم
به خدا آنقدر غريبي که
غربتت را کسي نمي فهمد
تويي و قلب بي شکيبي که ...
قفس غربت و دلي مجروح
پر و بال پرنده مي ريزد
گريه مي باري و کنارت باز
ام فضل است خنده مي ريزد
سر به ديوار بي کسي داري
در غروب غريب فاصله ها
گم شده ناله هاي بي رمقت
در هياهوي شوم هلهله ها
دگر آقا تو خوب مي داني
نالة بي جواب يعني چه
التماس نگاه لب تشنه
ندبة آب آب يعني چه
به فداي کبوتراني که
دست در دست آسمان دادند
بال در بال ، گريه در گريه
به تني خسته سايه بان دادند
حجره ات کربلا شده آقا
گريه هاي من اختياري نيست
جاي شکرش هنوز هم باقيست
در کنار تو نيزه داري نيست
غرق در خاک و خون رها مانده
بين گودال پيکر خورشيد
خواهري خسته بوسه مي گيرد
از گلوي مطهر خورشيد
سر قرآن که رفت بر نيزه
آسمان غرق در تلاطم شد
در هجوم سپاه سر نيزه
آيه هاي مقطعه گم شد
شاعر: یوسف رحیمی
ShahadatImamJavad1400[01].mp3
9.03M
میان امامان جواد یک نفر است
نرفته است به باب الجواد و بی خبر است
کلید مهر پدر در عنایت پسر است
پسر خود پدر است، او که چشم و ابرویش
فقط جوان شده ی چشم و ابروی پدر است
زمانه در خم یک روز عمر او مانده
همان که زندگی اش گفته اند مختصر است
چقدر دل که اسیر کلام او شده است
چقدر دل که نمکگیر سفره ی شکر است
چقدر چشم که روشن به روی ماهش شد
چقدر دیده که مشتاق رؤیت قمر است
نهاد بر سر بالین همین که سر، فهمید
چقدر نقشه در این خانه است و زیر سر است!
مصیبتی ست که پیوند همسرش با او
شبیه رابطه ی بین زهر با جگر است
اگر چه هر چه امام است مظهر جود است
ولی میان امامان جواد یک نفر است
شاعر: علی فردوسی