🏴#در_فراق_مادر_شهید
✍شاعر:علی اکبر اسفندیار
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
بنال ای دل بنالم با ته زار زار
از داغ جـان مـار بَیمه عـزادار
جان مار چشمه ی زلال اُوعه
جـان مـار خنه ی چراغ سوعه
از روزی که مـه جان مار بَمرده
اَمـه خنـه چـراغ سـو دَمِــرده
اون خنه دیگه بِک و بـو ندارنه
مار که دَنیّه سِک و سو ندارنه
مه جان مارِ مهربون بَمرده
شه دل داشته داغ جوون بَمرده
مه جان مار بَدیّه داغ جوون
بَدیّه شِه پسر ره غرق درخون
مِـه مارِ دسّه گل بَهییه پرپر
با افتخار شیّه همه دوش سر
تابوت پشت سر کرده ونگ وا
گته اَمان از دل اُم لیـلا
اُم لیلا شه جوون ره نَدیّه
علی اکبر ره غرق خون نَدیّه
مه جان مار بَدیّه شه جوونه
شه جوون رشید و غرق خونّه
ناله زوعه شه نورعینِ قروون
من شه جان امام حسین قروون
من ونه دل پر دردِ بلاره
شه جوونّه بَدیّه پاره پاره
بشنوسّمه حسین چِش پَلی
پسرجان داعه بال بال زوعه علی
بشنوسّمه وِنـه قد نَهییه راس
حسین ره بَورده تا خیمه عباس
بشنوسّمه شه سرره روشته زینب
اون لحظه شه خده بکوشته زینب
اگه داغ جوون اینجوره «مداح»
چـی بَکشـیّه پـس ابـا عبـدالله
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
اللهم کن لویک الحجه ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه وفی کل ساعه ولی و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمطعه فیها طویلا
یا صاحب الزمان
دیدن روی شما کاش میسّر می شد
شام هجران شما کاش که آخر می شد
بین ما فاصله ها فاصله انداخته اند
کاش این فاصله با آمدنت سر می شد
یا صاحب الزمان
🍁رسم دنیا درهمین است آنکه آمدرفتنی ست
🍁بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
🍁تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
🍁آنکه بالاتر نشیند،آخرش افتادنی ست
مجلس مجلس پدری فداکارو دلسوزه،،،
🔹دلم ز غصه سیره
🔹به دست غم اسیره.
🔹دیگه بدون بابا
🔹دختر دلش میگیره
🔹آی رُفقا بیایید
🔹یه شاخه گل بیارید
(چرا..)
🔹گُلم به زیر خاکه
🔹دلم زغم کبابه
دلا رو ببریم کربلا،،،
اموات فیض ببرن،،،
◼️آی دلای آماده،،
روز عاشورا،،، حسین زهرا،،،
اومد با اهل خیام خدا حافظی کنه،،،
خودشم بره،،،
وداع سختی داشت،،،،
آی عزیزان داغ دیده،،،
آی پدر از دست داده ها،،،
نمیدونم اون لحظه آخر،،،
چجوری با پدر وداع کردی،،،
نمیدونم اون لحظه آخر،،،
سر بابا رو به دامن گرفتی یانه،،،
نمیدونم چه حالی داشتی،،،
داغ پدر سنگینه،،،
خدا صبرتون بده،،،
آقا امام حسین هرجوری بود،،،
با اهل خیمه وداع کرد،،،
سوار بر ذوالجناحش شد،،،
روانه میدان شد،،،
اما هر کاری میکنه،،،
ذوالجناح قدم از قدم برنمیداره،،،
آی ذوالجناح،،،
تو دیگه چرا بامن لج میکنی امروز...؟
یه وقت دید حیوون،،،،
سرش و پایین انداخته،،،
یعنی تو میگی برو،،،
اما دخترت نمیزاره برم ،،،
آقا متوجه شد دید دخترش سکینه پاهای ذوالجناح و گرفته،،،
🍁اگر نازی کند دختر خریدارش پدر باشد
🍁بزرگی کن ببوس این دخترکوچکتر خود را
سکینه صدا زد بابا،،،
باید از اسب پیاده بشی،،،
حضرت پیاده شد فرمودبگو دخترم،،،
بگو عزیز دل بابا،،،
گفت بابا... باید رو زمین بشینی..
یتیم نوازا کجا نشستن،،،؟
داغ دیده ها کجا نشستن،،،؟
سکینه گفت بابا یادت میاد وقتی،،،
مسلم به شهادت رسید،،،
اومدی دخترش و رو زانوت نشوندی،،،،
نوازشش کردی،،،
دست یتیمی به سرو روش کشیدی،،،
بابا،،،میدونم دیگه از میدان برنمی گردی،،،
میدونم یتیم میشم ،،،
اما خواستم این لحظه آخر رودامنت بشینم،،،
دست یتیمی به سرم بکشی،،،
صدا زد بابا ( رُدَّنٰا اِليٰ حَرَمِ جَدَّنٰا )
بابا مارو به مدینه پیغمبر برگردون،،،
ابی عبدالله صدا زد دخترم برگرد بابا،،،
با این اشکات قلب منو آتیش نزن بابا،،،
سکینه برگشت خیمه،،،
منتظر بابا بود،،،
⬅️یه وقت صدای ذوالجناح اومد،،،
بی بی سکینه دوید از خیمه بیرون،،،
دید ذوالجناح تنها برگشته،،،
زین اسب واژگونه،،،
یال غرقه خونه،،،
صدای گریش بلند شد،،،
وا محمّداه،،،واغریباه،،،واحسیناه،،،
آی ذوالجناح،،،
بگو ببینم بابام چی شد؟
صدا زد
«یَا جَوادَ أبِی، هَلْ سُقِیَ ابی أوْ قَتَلُوهُ عَطْشَاناً»
آی ذوالجناح،،،
وقتی بابام رفت میدون،،،
بگو ببینم آیا به بابام آب دادن،،،
یا با لب تشنه شهیدش کردن،،،؟
◾️امان... امان …امان از یتیمی،،،
امان از اون لحظه ای که،،،
مظلومانه اومد گودال قتلگاه،،،
ديد عمه جانش زینب،،،
داره با بدن،،،
بي سر و قطعه قطعه ای صحبت میکنه،،،
صدا زدعمه جان،،، این بدن کیه؟
نشناخت بدن باباش و،،،
عزیز دلم سکینه جان،،،
حق داری نشناسی…
«هذا نعش أبيک الحسين»
اين بدن بابای مظلومت حسينه،،،
⏹تا اینو شنید،،،
خودشو انداخت رو بدن بابا…
بابا تو که یتیم نواز بودی ،،،
منم دخترت سکینه،،،
به قدری ناله زد بیهوش شد،،،
وقتی به هوش اومد صدا زد:
یا ابتا،،، أنظر الی عمتی المضروبه،،،
بابا،،،ببین دارن عمه ام زینب و میزنن،،،
صدا زد بابا،،،
ما رو بزنن تازیانه بزنن،،،
اما مارو میان نامحرما نبرن،،،
یه جمله دیگه بگم و التماس دعا،،،
اینجا سکینه پیکر بابارو دید،،،
بی هوش شد،،،
بریم گوشه خرابه شام،،،
همنوا بشیم با بی بی رقیه،،،
دلا بسوزه برا رقیه سه ساله،،،
اونقده بهونه بابارو گرفت،،،
نانجیب دستور داد،،،
سر بریده حسین و براش ببرید،،،
سر بریده باباش و براش بردن،،،
رقیه با همون دستای کوچیکش،،،
سر بابا رو به دامن گرفت،،،
صدا زد،،،
🔻با اشک چشمام میشورم خاکسترای روتو
🔻عمه یادم داد ببوسم زخم رگ گلوتو
بابا،،،،کی سرو صورتت و خونی و خاکستری کرده،،،؟
کی رگای گردنت و بریده بابا،،،؟
بابا،،،،چرا پیشونیت جای سنگه ،،،؟
عمه ام زینب،،،
خیلی منو میبوسید و گریه میکرد،،،
به گمانم به مادرت زهرا هم،،،
مثل من تازیانه زده اند،،،
بابا،،،
ببین حالا به مادرت شبیه تر شده ام،،،
چرا؟
آخه صورت منم،،،
مثل صورت مادرت کبود شده،،،
بابا ،،،،شنیدم مادرت وقتی راه میرفت،،،
دست به دیوار میگرفت،،،
منم سه سالمه،،،
اما وقتی راه میرم،،،
دست به دیوار میگیرم،،،
اونقدر رقیه با سر بابا درد دل کرد،،،
یه وقت دیدن رقیه از دنیا رفت
یتیمی درد بی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی طفل بی بابا نباشد
اگر باشد کتک خورده نباشد
هرکجا نشسته ای سه مرتبه از سویدای دلت،،،
بلند بگو یا حسین،،،
3.76M
ختم پدر،روضه حضرت سکینه و گریز به روضه حضرت رقیه س
🎤کربلایی پرندوش
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#بنال_ای_دل_بنالم_با_ته_زار_زار
#در_فراق_مادر_شهید
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
بنال ای دل بنالم با ته زار زار
از داغ جـان مـار بَیمه عـزادار
جان مار چشمه ی زلال اُوعه
جـان مـار خنه ی چراغ سوعه
از روزی که مـه جان مار بَمرده
اَمـه خنـه چـراغ سـو دَمِــرده
اون خنه دیگه بِک و بـو ندارنه
مار که دَنیّه سِک و سو ندارنه
مه جان مارِ مهربون بَمرده
شه دل داشته داغ جوون بَمرده
مه جان مار بَدیّه داغ جوون
بَدیّه شِه پسر ره غرق درخون
مِـه مارِ دسّه گل بَهییه پرپر
با افتخار شیّه همه دوش سر
تابوت پشت سر کرده ونگ وا
گته اَمان از دل اُم لیـلا
اُم لیلا شه جوون ره نَدیّه
علی اکبر ره غرق خون نَدیّه
مه جان مار بَدیّه شه جوونه
شه جوون رشید و غرق خونّه
ناله زوعه شه نورعینِ قروون
من شه جان امام حسین قروون
من ونه دل پر دردِ بلاره
شه جوونّه بَدیّه پاره پاره
بشنوسّمه حسین چِش پَلی
پسرجان داعه بال بال زوعه علی
بشنوسّمه وِنـه قد نَهییه راس
حسین ره بَورده تا خیمه عباس
بشنوسّمه شه سرره روشته زینب
اون لحظه شه خده بکوشته زینب
اگه داغ جوون اینجوره «مداح»
چـی بَکشـیّه پـس ابـا عبـدالله
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤پنجشنبه است
♥️برای شادی روح
🖤درگذشتگان هدیه با ارزش
♥️دعای خیر
🖤بدرقه راهشان کنیم
♥️خدایا درگذشتگان ما را
🖤مورد رحمتت قرار ده
🥀روحشان شاد یادشان گرامی
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#ختم_دختر
🖌#شاعر_علی_عبدی
#ترکی
هر نَدن چوخ سویر عالمده آنا قیز بالاسین
خوشلویار هم بالانین گولمسین هم آغلاماسین
ایتمزهئچ لذتیلن بیر یول عوض اویناماسین
گونده قنداقه سین عشقیله آچار هم بَلییَر
آلار آغوشینه مِهریله اونی سیلکه لییَر
🏴🏴🏴🏴🏴
صرف اولادی اولار عمر مفیدی آنانین
گونده یوز دفعه چَکر نازینی نازلی بالانین
اونا خاطر خطره گاهی سالار جسم و جانین
هر بلا دهریده گر اولسا آلار ئوز جانینا
بیرتیکان قویمازاوباتسین اوشاقین بارماقینا
🏴🏴🏴🏴🏴
مین اُمیدیله قیزین بخت ائوونه یوللار آنا
بی قراری اِیلییَر تا گئجه صبحه دولانا
گویلی ایستر قیزینون باشینه بیرده دولانا
چوخ چتیندی آنا چون آیریلا اولادیندن
تا ئولنجک بالا چیخماز آنانین یادیندن
🏴🏴🏴🏴🏴
بلی عالمده چکر چوخ آنا قیز دردسرین
وای اوگونکی اِشیده دهریده ئولموش خبرین
اوجادان ناله چَکر قان اِئلییَر ئوز جگرین
سسلنر سس سسیمه وئر بالا یاندیرما منی
قوجالان وقتیده قبر اوسته دولاندیرما منی
🏴🏴🏴🏴🏴
ننن ئولسون نَه تز ئولدون بالا قربان جانیوا
ئولوم الله منه وئرسیدی گلردیم یانیوا
طاقتیم یوخ قوجالیق وقته دوزَم هجرانیوا
سالارام یادیمه هر لحضه سنی آغلیّارام
وای بالام وای دییرم سینمی من داغلیّارام
🏴🏴🏴🏴🏴
من دیوردیم قوجالیقدا بو اَلیمدن دوتاران
سر و سامان وئررن گاه ئووه جارو ویراران
احتیاجیم یوماقا اولسا بالا سن یوواران
نه بیلیدیم بالا ئولمکلیگه قلبین تلسور
گیتمگه قبر ائوونه سن اورگین چوخدان اَسور
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#روضه ختم پیر غلامان امام حسین
#روضه چهلم(کاربرد هفتم..سالگرد
بسم الله الرحمن الرحيم
یا رحمن یا رحیم
♦️سرم خاك كف پای حسین است
♦️دلم مجنون وشیدایی حسین است
♦️به وقت مرگ چشم رانبندید
♦️که چشم من به سیمایی حسین است
⬅️خانواده محترم بابا شما پیر غلام امام حسین بوده عمری درخونه اهل بیت بوده عمری برای اهل بیت روضه خونده برای اهل بیت اشک ریخته انشاالله روحش برسر سفره آقا ابا عبدالله مهمان بشه چهل روز گذشت که جای خالی بابا را رو احساس می کنید به خدا قسم هیچکس جای بابا رو برای شما نمی گیرد خدا به شما صبر بده
امامی بینم درگوشه ای ازاین قبر(یا مجلس) برداران مرحوم نشسته اند ازفراق برادر ناله می زند اما گوشه دیگری از قبر(از مجلس) بچه های مرحوم نشستند ازغم بابا می نالند اما زبان حال فرزندان مرحوم می خوام بگم
♦️باورم نیست پدر رفتی وخاموش شدی
♦️ترک ما کردی وباخاک هم آغوش شدی
♦️خانه را نوری اگربود ز رخسار تو بود
♦️ای چراغ دل ما ازچه تو خاموش شدی
اما باباجان
♦️جای خالی تورا باچه نگاهی بنگریم
♦️ای همای دل وجان از چه تو خاموش شد
⏪ اما عزیزان داغ دیده امروز همه آشنایان .. همسایگان.. فامیل و اقشار مردم آمدند درکنارتان بودند به شما تسلیت گفتند حالا روضه برایتان بخونم روح این پدر پیر غلام اهل بیت فیض ببرد
حالا دلها اماده شد بریم کربلا به یاد ان
لحظه ای که اقا ابا عبدالله
فرمودند خواهرم زینب تازمانی که صدای تکبیر من می یاد بدان من هنوز زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
⏪امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد کجا نشسته ای خواهران که برادر از دست دادید به خدا قسم خواهر یک لحظه تحمل جدای برادر رو ندارد خانم زینب یک لحظه از امام حسین جدا نشد اما یک وقت دیدند سکینه امد عنان ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه دیدند ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب وکودکان پشت سر ذوالجناح ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است
اما زبان حالی دارد بی بی زینب
🔶گلی گم کردم می جویم او را
🔶به هر گل می ریم می بویم او را
🔶گل من یک نشانی در بدن داشت
🔶یکی پیراهن کهنه به تن داشت
حسین آرام جانم..حسین روح روانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
#مداح احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
1403/5/8
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
# مجلس ختم پدر
#روضه هفتم(کاربرد..چهلم. سالگرد
#روضه امام حسین (ع)
#گریز حضرت رقیه(س)
#گریز امام سجاد(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یارحمن ویا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنآئِکَ، عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ، وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ، وَعَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ، وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🔸زندگی طعم خوشی داشت اگر بابا بود)
🔸دلم زارم چه غمی داشت اگربابابود
🔸باغبان فلک از داغ به خاک دل من
🔸بذراندوه نمیکاشت اگر بابا بود
🔸هیچ غمهای جهان دردل حسرت زده ام
🔸تا ابد پای نمیزاشت اگر بابا بود
🔸خانه تاریک شده بی گل رویش حالا
🔸خانه ام برگ وبری داشت اگر بابابود
🔸بال میزد دل من تا بخدا بانگهش
🔸دل من بال وپری داشت اگر بابابود
چه پدری که طاقت اشکهای من غمدیده را نداشت
🔸طاقت دیدن اشک منه غمدیده نداشت
🔸گریه هایم ثمری داشت اگر بابا بود
مجلس امشب(امروز) ما به مناسبت هفتمین روز درگذشت پدرمهربان برادری دلسوز یکی از محبان اهل بیت برگذار شده است، خانواده محترم فرزندان مرحوم شماهفت است که جای خالی بابا رااحساس می کنید به خدا قسم هیچ کس جای بابا رو برای شما عزیزان نمی گیره اما امروز همه آشنایان..همسایگان آمدند درمراسم هفتم بابایتان شرکت کردند و به شما تسلیت گفتند اما
عزیزان داغدیده، میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه ست، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره حالا ک دلتون شکست بریم در خونه آقا ابا عبدالله اشکاتو آمیخته کن با اشکای یتیمان ابا عبدالله
اما من بمیرم برا یتیمان امام حسین ، آخه تو کربلا کسی نبود با عزیزان حسین همدردی کنه بمیرم هر وقت ک میگفتن بابا مونو میخوایم با ضرب تازیانه و سیلی جوابشونو دادن، شما رو فامیل با ناز و نوازش از بدن بابا جدا کردن اما بمیرم برا دختر امام حسین با ضرب سیلی از بدن بابا جدا کردن بخدا داغ بابا آتیش میزنه قلب آدمو اما برا دختر داغ بابا سخت تره ، همۂ وجود یه دختر باباشه، الهی بمیرم برا غربت حسین، بخدا خیلی سخته یه دختر بدن پاره پاره ی بابا شو ببینه، بخدا خیلی سخته یه دختر بدن بی سر باباشو ببینه ، یه جایی هم تو خرابۂ شام سه سالۂ امام حسین هی بهونه ی بابا رو میکرد، هر کاری کردن این دختر آروم نشد اینقدر گریه کرد تا سر بریده ی باباشو براش اُوردن با دستهای کوچیکش این سر و به سینه چسباند و شروع کرد به درد و دل کردن با سرِ بابا.
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم...
بابای خوبم..
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...
طاقت سنگ خوردن ندارم...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
اماجمله آخروگریز به روضه امام سجادو التماس دعا
وقتی اومدن کنار امام سجاد عرضه داشتند...
آقاجان... کجا براتون سخت گذشت حضرت فرموند الشام..
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
ای وای... ای وای.
من نمیدونم چی به آقا گذشته
🔸شامیان خنده به زخم جگر ما نزنید
🔸ساز با ناله ی ذریه زهرا نزنید
یا صاحب الزمان
🔸سر مردان خدا را به سر نیزه زدید
🔸مرد باشید، دگر سنگ به زن ها نزنید
امان از اون شبی که..
ما رو دم دروازه شام نگه داشتند.
شهر رو آذین بندی کردن.
گفتن خارجی ها میخواهند وارد بشن
تا وارد شهر شام شدیم
هرکس هر چی بدست داشت.
به ما میزد...
یکی با سنگ میزد.
یکی خاکستر میریخت.
یکی خارجی میگفت.
ای وای ای وای
🔸به زنان سنگ اگر بر سر بازار زدید
🔸دختران را به کنار سر بابا نزنید
یا صاحب الزمان منو ببخشید...
🔸علی و فاطمه در بین شما ایستادند
خدا لعنتشون کنه.
🔸پیش چشم علی و فاطمه ما را نزنید
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
احمد بهزادی
التماس دعا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴