هدایت شده از آموزش مداحی کربلایی سعید صادقی
@saeedsadeghi_maddah ایتا
کانال آموزش مداحی
استاد سعید صادقی
⬆️⬆️⬆️
336.3K
#تصنیف در فراق #مادر😭
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@khatmkhanimajma
کانال ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
#مادر
تصنیف جدید سوگ مادر
سبک:خدایا عاشقان را با....
خدایا مادرم رفته ز دستم دلغمینم
چگونه من دگرآن روی زیبایش نبینم
خدایا من دگر دلداروغمخواری ندارم
مرا بنگر مرا بنگر که سالاری ندارم
هزاران ناله دارم غم صد ساله دارم
به یاد مادرم من ز دیده ژاله بارم
همه حاصلم عزیز دلم کجارفتی تو مادر
غم دوریت بود مشکلم کجا رفتی تو مادر
تو بودی مادرم تاج سرم داروی دردم
توبودی روشنایی برشب تاریک و سردم
تو بودی محرم و هم مرحم غمهای قلبم
عجب رفتی و تا بودی تو را درکت نکردم
کجایی مادر من گل غم پرور من
چرا از خانه رفتی عزیز و دلبرمن
شفای منی دوای منی چرا دیگر نیایی
صفای منی وفای منی امان از این جدایی
چرا قدرت ندانستم گلم تا زنده بودی
چرا پایت نبوسیدم چرا تا زنده بودی
چرا پندت نکردم مادرم آویزه گوش
تو رفتی یاد تو هرگز نمیگردد فراموش
خدایا دلغمینم دگر رویش نبینم
به جای روی مادرمن عکسش راببینم
ز رحمت خدا ز حکمت خدا ببخشا مادرم را
به روز جزا زجام ولا تو نوشان مادرم را
#تصنیف در فراق #مادر😭
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@khatmkhanimajma
کانال ترحیم خوانی مجمع الذاکرین
سر خاکت
شعر مجلس ختم و ترحیم
،سر خاک و تشییع جنازه
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
سبک :دشتی
--------------------------------
سر خاکت منم با اشک و زاری
امان از درد دوری داغ داری
سر خاکت سرشک از دیده جاری
تو رفتی و منم در سوگواری
سر خاکت عزیزان غرق آ ه اند
همه در انتظار یک نگاه اند
سر خاکت دلم را خاک کردم
دلم را از غمت صد چاک کردم
سر خاکت شکست بال و پر من
بیا بنگر تو چشمان تر من
سر خاکت دلم آتشفشان است
ببین که مادر تو روضه خوان است
دلم با غربت و غم آشنا شد
زمانی که دلم از تو جدا شد
نوایی جان فزا آ ید ز خاکت
فرستم فاتحه بر روح پاکت
عزیزان قدر یکدیگر بدانیم
بیا یک لحظه دور از هم نمانیم
سر خاک تو من منزل گرفتم
در این طوفان غم ساحل گرفتم
خموش ساقی ز داغ و درد و ماتم
دلم را ماتمش بنموده در غم
------------------------------------
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
#زمزمه #ختم #فراق
اجرای سبک:
#کربلایی_سعید_صادقی
@khatmkhanimajma
✅ عزرائیل چگونه_جان میگیرد؟
#فرار_از_مرگ
مردی وحشت زده سمت حضرت سلیمان(ع) رفت
🌹🍃حضرت سليمان ديد از شدّت ترس رويش زرد و لبانش كبود گشته، سؤال كرد: ای مرد مؤمن! چرا چنين شدی؟ سبب ترس تو چيست؟ مرد گفت: عزرائيل بر من از روی كينه و غضب نظری كرده و مرا چنانكه می بينی دچار دهشت ساخته است.
🍃🌷حضرت سليمان فرمود: حالا بگو حاجتت چيست؟ عرض كرد: يا نبیّ الله! باد در فرمان شماست؛ به او امر فرمائيد مرا از اينجا به هندوستان ببرد، شايد در آنجا از چنگ عزرائيل رهائی يابم!
حضرت سليمان به باد امر فرمود تا او را شتابان بسمت كشور هندوستان ببرد.
🍃🌷روز ديگر كه حضرت سليمان در مجلس ملاقات نشست و عزرائيل برای ديدار آمده بود گفت: ای عزرائيل برای چه سببی در بندۀ مؤمن از روی كينه و غضب نظر كردی تا آن مرد مسكين، وحشت زده دست از خانه و لانۀ خود كشيده و به ديار غربت فراری شد؟
🌹🍃عزرائيل عرض كرد: من از روی غضب به او نگاه نكردم؛ او چنين گمان بدی دربارۀ من برد. داستان از اين قرار است كه حضرت ربّ ذوالجلال به من امر فرمود تا در فلان ساعت جان او را در هندوستان قبض كنم. قريب به آن ساعت او را اينجا يافتم، و در يك دنيا از تعجّب و شگفت فرو رفتم و حيران و سرگردان شدم؛ او از اين حالت حيرت من ترسيد و چنين فهميد كه من بر او نظر سوئی دارم در حاليكه چنين نبود، اضطراب از ناحيۀ خود من بود. باری با خود می گفتم اگر او صدپر داشته باشد در اين زمان كوتاه نمی تواند به هندوستان برود، من چگونه اين مأموريّت خدا را انجام دهم؟
🍃🌷ليكن با خود گفتم من بسراغ مأموريّت خود می روم، بر عهدۀ من چيز دگری نيست. به امر حقّ به هندوستان رفتم ناگهان آن مرد را در آنجا يافتم و جانش را قبض كردم.
📚معاد شناسی، جلد اول، علامه طهرانی. .دفتر اوّل «مثنوي» طبع ميرخاني، ص
@khatmkhanimajma
اشعار نی نوازی
بزن نی زن که غم داره دل من
فلک اتش زده بر حاصل من
بزن نی زن که هجر یار سخته
غم دوریش گشته قاتل من
بزن نی بر دل بی تابم امشب
که رفته از دوچشمان خوابم امشب
بزن نی با نوای غربت و غم
که غرق گریه با مهتابم امشب
بزن نی زن دلم در سوز وسازه
بزن نی زن که یارم خواب نازه
مدد کن ای خدا سامون بگیرم
همه میگن که الله چاره ساز ه
بزن نی آتش افتاده بجونم
سر قبر عزیزم می نشینم
به دریایی پر از غم خونه دارم
از این غم تا قیامت خوشه چینم
بزن نی با صدای ابر و بارون
بزن با سوز دل با چشم گریون
بزن نی تو شب سخت جدایی
که خون می بارم این شام غریبون
.@khatmkhanimajma
الهی نو جوان مردن چه سخت است
پدر داغ جوان دیدن چه سخت است
نوجوان مرده خبر از دل لیلا دارد
بخدا مادر اکبر چه سحر ها دارد
هجده ساله جوان هر که از او کشته شده
خبر از درد دل حضرت لیلا دارد
به گمانت نرسد مرگ جوان آسان است
هرکه خون گریه کند بهر جوان جادارد
چون شب جمعه شود مادر هرمرده جوان
برسر قبر جوان ناله و غوغا دارد
.@khatmkhanimajma
داغ جوان شب سال
آمدم اندر مزارت ناله ها برپا کنم
آمدم تا عقده های این دلم را وا کنم
آمدن گردم بلاگردان تو ای نوجوان
آمدم تا این دلم را پیش تو رسوا کنم
نوجوان مادرم رفتی آخر از برم
تو درون خاک من در منزلم
داغ تو گردیده آخر قاتلم
در جوانی ترک منزل کرده ای
رفتی و آتش زدی بر پیکرم
در جوانی کرده ای میل سفر
تا شوم مادر زر داغت خونجگر
از چه رفتی بی خبر ای نو گلم
بر مزارت می شدم من نوحه گر
گل به شاخه جلوه ای چندان کند
دوریت این دیده را گریان کند
ای گل پژمرده ام حرفی بزن
این سکوت تو پریشانم کند
ای پسر شد چندمین سال عزا
رفته ای ناکام از دار و فنا
مادرت نوحه گر شد زین بلا
رفته ای راهت شدی از ما جدا🥀
.@khatmkhanimajma
#دشتی
زکف دادم میوه و ثمرم نازنین پسرم سینه پردردم
زکف دادم میوه و ثمرم نازنین پسرم سینه پردردم
الهی ای سرو بستانم با توای جانم خونه برگردم
چرارفتی در بهارخوشی ناخوشم کردی ای جگر گوشه
دیگه بعدت مادرتو زغم مشکی میپوشه
زدستم رفت سرو بستانم
مو داد خود از که بستانم وای لالالا رودح وریحانم گل مادر ای حسین جانم
برایت من کنج خانه ی خود حجله ای زده ام از گل لاله
بریزم اشک روان زدودیده ببارم خون میزنم ناله
چرارفتی نوجوان عزیزم مراهمراهت نبردی من ای گل زردم
نمیخواهم بی تو من توی این زندگی غم انگیزوبرگردم
زدس دادم غنچه سرخم
شده پژمرده گل سرخم
بیا مادرازوفا بسر قبر من بنشین ناله کمتر کن
بگو بی من تو چگونه بدی مهربان مادر
بکن مادر از وفای خودت و حلالم کن
بیا وفکری عزیزمن تو بحالم کن
بیامادرطاقتم سر شد
دوچشمون ازدوریت تر شد
شدی دور از منزل وبکجا اشیون کردی ای پرستوی من
نکردی یادم چهل روزه ازوفا توبیا آه بسوی من
دراغوشم اشیانه نما مهربان زوفا ای پرستوی من
صفا رفته با وفا رفته
زخاک غم تا سما رفته
حسین من رود محبوبم پسر خوبم یاد مادر کن
بیا ویکبار دیگر ای نوگل خوبم یاد مادر کن
شبی در خوابم بیا که گل روی تو بینم قامتت بینم
نشینم تا صب کنارتو من از گلستانت من گلی چینم
بیا لاله هم صحبت مادر
نکش از سر سایت ای مادر
رون ازدیده ام ژاله کنم من
برایت نوحه وناله کنم من
چهل روزه میگن بس کن میسوزی
چیطو ترک گل لاله کنم من
خرابه شد زمرگت منزل من
شده خاموش چراغ محفل من
نکردی تو چهل روز یاد مادر
بیا وحل کن ای جان مشکل من
برایت هدیه اه دل اوردم
کنارقبر تو من جان سپردم
تو رفتی ومراتنها نهادی
چهل روزه خنک ابی نخوردم
امون از زخم کاری که اجل زد
میون گلرخان برتو رقم زد
از این دنیاتو با حسرت برفتی
اجل اسم تواز دفتر قلم زد
اجل عمرم گرفت واتشم زد
پریشونم نمود ب تب تشم زد
نکردرحمی بحالم روزگارم
چیش شوری زدر اومد چیشم زد
اجل جونم گرفت اندرجونی
ندیدم خیر از این زندگونی
گل ریحون بقبرمن نیارید
که گل بودم شدم همروی خزونی
بیا مادر که من طاقت ندارم
که ازتو دورباشم شوره زار م
بکن شیرت حلالم مهربونم
که من مثله تو هیچ جایی ندارم
اجل ناکوم بردم از گلستون
بهارم راگرفت کردم زمستون
به صحرای عطشناکم رها کرد
مرا پژمرد تو گرمی تابستون
ببندین حجله ای از گل برایم
نشین صب وشوم اندر عزایم
بخونین روضه ی اصغر دوباره
که من دیگر محرم ها نیایم
لالالادلم تنگ لالایی
زمونه با مودر جنگه لالایی
لالالابخواب لاله
بریزم اشک بپات لاله
لالاشبم روشن... دوتا چشمام زتو روشن لالا بخواب اروم گل زردم گل بادو م
لالالا چیشم کورشه نیادروزی ازم دور شه
لالالا لبت واشه... که عطر گل بهمراشه
لالا چیشم گریون... زچشم ما شدی پنهون لالا... گلم واشه... نصیبت کربلا باشه
لالا دلم خونه... جگرسوزد خداونه
بیا مرهم به قلبم باش..... کجا رفته خدا همراش
لالالالا دلم بشکست... کنار قبر تو بنشست
پرم بشکست سرم بشکست... بلورم در برم بشکست
لالالالا خوت سنگین... شده حجلت زگل رنگین
لالالالا مه تابون.... زکف رفتی چقد اسون
لالاللا دلم پرشد.... جواهربود چون در شد
لالاالاا نکن ترکم....... بیا یکبار بکن درکم
لالالا طلاوی مادر... بلا گردون بلوی مادر
لالا چیشم سرخه.... زاشک وخون چبشم سرخه
لالااا نبات من... گل قندم نشاط من
مرو از کف حیات من لالالا....
لالاااتو تاج سر.... تویی نور دوچشموی تر
لالالا نزن پر پر... بیا یکبار بر مادر
نخواهم تا که بیتابت ببینم
بشوم تار مهتابت ببینم
بیایم روز برسیل مزارت وشو
بخوابم بلکه درخوابت ببینم
موکه طاقت نداشتم اشک بریزی
چیطو گرد مزارت گل بچینم
بهرخاری بپایت رفت تو چشمم بود
چیطو روی تو خرمن خاک بینم
الهی مادرت دورت بگرده
بیادم بود جونت غرق درده
الهی درد توبیاد بجونم
مصیبت بره دیگه برنگرده
چراترک من بیچاره کردی
چهل روزه منه بیچاره کردی
نشوندی مادرت رادر غریبی
خودت پروازی از دوباره کردی
شدی کفتر زبوم ماپریدی
برای جون ما غصه خریدی
بیا محض خدا حالم تو بنگر
پرستووار از پیشم رمیدی
امید داشتم برات شادی بگیرم
برایت رخت دامادی بگیرم
یه منزل با گل سرخ قشنگی
عزیزم بین ابادی بگیرم
امیدم بود تا دستم بگیری
نه که مادر باین زودی بمیری
امیدم بود نشینم در سرایت
هنوزم بردل از یادت امیری
سحر یا بنگ شوم خواب تودیدم
میون بیکسون یاد توهسم
غروب اسمون یاد توهسم
به لحظه لحظه ی این زندگونی
بهارون وخزون یادتوهسم
بهر گل میرسم یادت میفتم
به سنبل میرسم یادت میفتم
به گلزارت میام اروم بگیرم
به سلسل میرسم یادت میفتم
چهل روزه بخاکت سر گذارم
بشم ابر بهارون وببارم
بشم ابروی غم انگیزی که گاهی
سر گل لاله زارون زاربارم
چهل روزه بعکست خوگرفتم
ترااغوش وازتوبو گرفتم
چهل روزه عزادراتوهستم
ولی از قاب عکست رو گرفتم
...
چهل روزه مرا کردی عذابم
@khatmkhanimajma
#مجلس_ترحیم_پدر
گلم مزارون اوسته ئوزوم هرجمعه آخشامی
گوز یولدا قویمارام سنی آی مهربان آتا
آی زحمتیمی چکن آتا
کیپریکلریملن سیلسم اگر قبریوین توزون
اولماز بوگردنیمده کی حقین ادا آتا
وفالی آتا ،زحمتکش آتا
آی یاسا گلنلر،نه گوزل اولار دده جان ورنده جوان بالا باشین آلا دیزی اوسته، الله هیچ کیمی غریب ئاولدورمه، امام موسی بن جعفر آقا زندان گوشه سینده یوزون دوندردی بالالارینا اوغول رضا ئولورم، گوردی هراینه گلن اولمادی،
دیدی افسوس بوغربتده غریبم وطنیم یوخ
صد حیف عیادت گدقندی گلنیم یوخ
چاره ام ندی الله اگر ئولسم کفنیم یوخ
بئله غریب ئولورم آیییییی
آتاجان ،آی ایویمین یاراشیقی دده،
کوینگون آغ ساخلارام
یوارام آغ ساخلارام
بیرده قوناخ گله سن
گوزوم اوسته ساخلارام آی دده
آتانین تکجه آدی کل بودنیایه دییر
آتانین بیر باخشی ملک سلیمانه دییر
عزیزان من
آتا بیر گلدی گلستاندا اونا تای اولماز
آتانین عطری بوتون باغ وگلستانه دییر
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، روح پر فتوح مرحوم.......شاد
الفاتحه مع الصلوات
.@khatmkhanimajma
#مادر
#سبک_دشتی_ختم_مادر
غمت مادر نشسته بر دل من داد بیداد
به یادت چلچراغ محفل من داد بیداد
دوا بودی به دردم بیادورت بگردم
همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲)
گل بی خار من مادر کجایی داد بیداد
نصیب ما شده داغ جدایی داد بیداد
تریی ماه منیرم برات مادربمبرم
همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲)
شده خاموش و مادر خانه من داد بیداد
تو رفتی مادر از کاشانه من داد بیداد
همه حاصلم، شکسته دلم کجایی مادرمن (۲)
@khatmkhanimajma
معنا ندارد
جهت مراسم ختم و ترحیم پدر
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی)
-------------------------------------------
عدالت بی علی معنا ندارد
شهادت بی علی معنا ندارد
ستون عرش بر روی زمین است
ولایت بی علی معنا ندارد
شفیع روز محشر بوده و هست
شفاعت بی علی معنا ندارد
چو فردا نامه ی ما را بخوانند
قیامت بی علی معنا ندارد
امام اولین او بوده و هست
امامت بی علی معنا ندارد
وصی خاتم مرسل علی بود
رسالت بی علی معنا ندارد
ببارد دیدگان در صحن پاکش
زیارت بی علی معنا ندارد
علی معنی حق است و حقیقت
حقیقت بی علی معنا ندارد
به بارور و به نیرو مرد خیبر
رشادت بی علی معنا ندارد
ز نسل پاک او معصوم تر نیست
طهارت بی علی معنا ندارد
به وقت مرگ دستم را بگیرد
ضمانت بی علی معنا ندارد
اگر ساقی تو مجذوب خدایی
هدایت بی علی معنا ندارد
-------------------------،
شاعر و مداح اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
@khatmkhanimajma
دوبیتی مجلس ختم
پدر خوب است و مادر نازنین است
برادر میوه روی زمین است
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که اخر جای ما زیر زمین است
بی خبر از حال هم ماندن چه سود
بر مزار مردگان خود نالیدن چه سود
زنده را تا زنده هست باید به فریادش رسید
ور نه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
@khatmkhanimajma
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم ( شعر )
بیا تا قدر یکدیگر بدانیم
که تا ناگه زیکدیگر نمانیم
چه آمد برسراقوام و خویشان
که گردید جمعشان اینطور پریشان
چرا فامیلها ازهم جدایند
چرا دوستان رفیقان بی وفایند
چرا خواهر زخواهر میگریزند
برادر بابرادر درستیزند
چرا دختر زمادر ننگ دارد
پدر با بچه هایش جنگ دارد
چرا مهرو محبت کیمیا شد
همه دوستی رفاقت ها ریاشد
نبینیم خنده ای برروی لبها
نه روز آرامشی داریم نه شبها
نه پولدار را زپولش لذتی هست
نه نادار را بجایی عزتی هست
نه آسایش نه آرامش نه راحت
همه مشتاق یک آن استراحت
نبینی یک نفر را که کسل نیست
پراست دلها و جای درد و دل نیست
همه درگیر نوعی اضطرابند
چو نفرین گشته دائم در عذابند
بخود آیید عزیزان راه کج شد
ازاین رو زندگانی ها فلج شد
چومردم را عوض شد زندگانی
شده این زندگانی زنده مانی
همه چیز هست و روز خوش نبینیم
مدام سر در گریبان می نشینیـم
به ظاهر خانه ها ما کاخ شاه است
درونش یک جهان اندوه و آه اســت
در و دیوارها کاشی و سنگ است
ولی هر خانه یک میدان جنگ است
تمام خیر و برکت ها برافتاد
طبیعت با شما مردم درافتاد
چرااینگونه شدازمن کنید گوش
شده مهر و محبت ها فراموش
دگر از بذل بخشش ها خبر نیست
زانصاف و مروت ها خبر نیست
شده نایاب صفا و مهربانی
تعارف ها شده سرد و زبانی
عموجان خاله جان دیگر نگوییم
برای مرگ هم در آرزوئیم
یکی حج میرود سالی دوسه بار
کنارش خواهرش نادار و ناچار
یکی با سود و پول های نزولی
رود مکه به امید قبولی
یکی از کربلا و شام گوید
برای فخر براقوام گوید
یکی نازد به ماشین و به باغش
یک باد تکبر بردماغش
یکی انگاراز بینی فیل است
زبس خود خودخواه و مغرور و بخیل است
یکی وقتی به ماشینش سوار است
فقط مثل بتی اززهر ماراسـت
چنان در غبغبش باد غروراست
که گوئی از نژادسلم و تور است
تمام کارها گشته ریایی
نجابت شد عوض با بی حیایی
بزرگترها ندارند احترامی
به محتاجان ندارند اعتنائی
همه چسبیده جیب و کار خودرا
به فکرند تا ببندند بار خودرا
کسی را با کسی کاری نباشد
اگر باری بود یاری نباشد
فقط دنبال نفع و کار خویشند
به فکر گرمی بازار خویشند
نه درفکرحلال ونه حرامند
همه دارند نعمت زوالند
برای پول درآرند چشم هــم را
به هر گندی نمایند پرشکم را
زبس حرص و طمع درسینه دارند
مدام با هم چو دشمن کینه دارند
شرف را مثل کالا میفروشند
برادرها برادر را بدوشند
هنوزبابانمرده سردماغ است
سرمیراث دعوا داغ داغ است
چنین مردم هرگزخیری نبیننـد
اگرقارون شوندبازهم همینند
خلاصه دوستان دانید چه کاریم؟
همگی برخرشیطان سواریم
بیا تا تا راه دیگر پیش گیریم
سراغ از اصل و ذات خویش گیریم
بیاتاقدرهمدیگربدانیم
غرور وکینه را را ازخودرانیم
بیاتا دست یکدیگربگیریم
ضمانت نیست تا فردا نمیریم
فردا یک رازاست نگرانش نباش
دیروز یک خاطره بود حسرتش را نخور
اماامروز یک هدیه است قدرش را بدان
@khatmkhanimajma
روضه پدر
زمزمه وشور شهادت حضرت رقیه
بیا بابا دلم غم دارد امشب
تورا بابا فقط کم دارد امشب
بیا بابا ببین دخت سه ساله
دل خون اشک نم نم دارد امشب
بیا بابا بیابابای خوبم۲
________________
بیا بابا ببین رنگم پریده
یتیمی همچو من دنیا ندیده
بیا بابا ببین قد کمانم
بببن دختت به ویران آرمیده
بیا بابا بیابابای خوبم ۲
___________________
بیا تا سر بزانویت گذارم
برای بوسه هایت بیقرارم
بیا تا درد دلها با تو گویم
خزانم را بده پایان بهارم
بیا بابا بیا بابای خوبم۲
____________
سربابا به دیدارش بیامد
رقیه بر پدر گفتا خوشامد
زبعد دیدنش جانش فدا شد
زپیکر روح آن دختر برآمد
ببا بابا بیا بابای خوبم ۲
شاعر:اسماعیل تقوایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#روضه_فاطمه_صغری_س
#روضه_دفتری
الهی کام ناکامان بر آید
شب هجران بیماران سر آید
غم تنهایی و درد جدایی
ز هر درد و غمی غصه سر آید
◀️امروز دل بده با هم بریم مدینه ـ در خونهٔ دختر غریب ابی عبدالله ـ آی دختر دارا ـ یتیم دارا ـ خدا نکنه دختر چشم انتظار بابا باشه ـ لحظه به لحظه چشمش به دَره
گفت
خدایا رحم کن بر حال زارم
که عمر رفته بار دیگر آید
ز دشت کربلا سوی مدینه
دوباره ناله پیغمبر آید
آخ منو وصل پدر هیهات هیهات
مرا کی اینجا دست یاور آید
که عباس آن عموی تاجُ دارم
چو اکبر نوجوان از در درآید
قربون اون دختری که تو مدینه چشم انتظار بابا حسینش بود ـ کی میشه بابام بر گرده ـ دلم تنگه بابا ـ
خدا نکنه بابایی سفر بره دیر کنه ـ خدا نکنه اتفاق برا عزیز کرده ات بیفته (ای بابا)
◀️(اینو بگم برا اون کسایی که داغ بابا دیدن)
آخ دخترا قدر بابا رو بدونید
درد بی پدریُ نمیدونید
هر کسی بابا داره غم نداره
چیزی توی این جهان کم نداره
الهی هر کی سفر کرده داره
کسی براش خبر بد نیاره
⬅️بیاد اون دختری که وقتی کاروان میخواست بره مدینه ـ میخواستن از مدینه بیرون بیان همه دور بسترشو گرفتن ـ بابا حسینش اومد ـ عمو عباسش اومد ـ عمه جانش زیصلمد ـ همه دور لستر جمع شدن ـ همه دارن خداحافظی میکنن ـ دیدن فاطمه صغری داره غریبانه گریه میکنه ....
شاید درد دلش این بوده باشه
بابا جون منو همراه کاروان ببرید(عزیز دلم راه دوره تو مریضه ای) ـ عمه زینب دلم میخواد همراه کاروان بیام عمه ـ منو اینجا نزارید ـ ...
امان امان
صدا زد میخواید برید برید اما منو از حالُ روزتون با خبر کنید
⬅️دختری را که پدر در سفر است
روز و شب چشم امیدش به در است
هر صدایی که ز در می آید
به گمانش که پدر می آید
همه کوشند ز بیگانه و خویش
پی دلجویی آن طفل پریش
⏪امان از اون لحظه ای که خبر دار شد دیگه بابا نداره خبر شهادت بابا براش آوردن
امان از اون لحظه ای که صدا زدن فاطمه جان بی برادر شدی
نبودی تو کربلا هر طرف بدن علی اکبر و بابات گرفت یه طرف دیگه رو زمین می اومد.......
آخ پدرت بی کسُ بی یاور بود
تک و تنها به سر نعش علی اکبر بود
همه سهل است ز یک واقعه خون است دل من
خاک غم بر سر من باد ز گفتن خجلم
(چی شده مگه چه خبر برام آوردی الهی خبر بد برات نیارن)
فاش گویم پدرت از ستم شمر سنان
کشته شد با لب عطشان به لب آب روان
#زمزمه
زداغ دوری تو ،دلی غمین دارم من
نظرنما چشمانی،زارو حزین دارم من
فراق تو آ تش زد،جان من ای جانا
بیا ببین احوالم،نظر به من کن حالا
از داغت ای یار
من گشته غم بار
بیمارم و زار
با داغی سرشار(2)
---------------------------------
تو رفتی و ما غرق ،عزای دلداریم
برسرخاکت محزون،به توگرفتاریم
طبیب دردم برگو،کجایی ای مهتاب
بیا بیا پیش من،بیا مرا دریاب
کرده مرا کباب
با یک دل بی تاب
عکست درون قاب
جانا مرا دریاب(2)
--------------------------------
گلی گم کرده ام ،که رفته زیر خاک
ز داغ تو چشمانم،بارانی و نمناک
غم ومصیبت حالا،نشسته روی سینه
تمام اهل بیتت،ببین غمینه
او پر کشیده
شب شد سپیده
ای نور دیده
اشکم چکیده(2)
امان امان ای دل(2)
🔸️شاعر:
# رسول_چهارمحالی(ساقی عطشان