««نـــوحـــه زبـــان حـــــال در ســوگ پـــــــــدر»»
دنیا ز چه رو بردی از تن تو قرارم را در دست خزان دادی یکسر تو بهارم را
تو یار منی بابا = دلدار منی بابا تو یار منی بابا = دلدار منی بابا
***********
در راه تو بنشینم شاید که تو برگردی در آینه می بینم شاید که تو برگردی
تو یار منی بابا = دلدار منی بابا تو یار منی بابا = دلدار منی بابا
************
بابا ز فراق تو محزون و گرفتارم چون ابر بهاری بین از دیده گهر بارم
تو یار منی بابا = دلدار منی بابا تو یار منی بابا = دلدار منی بابا
**************
بابا بنگر امشب جای تو بود خالی ای بلبل خوش الحان بگشای پرو بالی
تو یار منی بابا = دلدار منی بابا تو یار منی بابا = دلدار منی بابا
******************************
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
(( نــــــوحــــــــه پــــــــــــدر ))
بیا بیا ای پدرم مرو مرو از نظرم
زدی شرر بر جگرم بیا بیا ای پدرم
****************
بار سفر به بسته یی دل از جهان گسسته یی
قلب مرا شکسته یی تویی ضیاء بصرم = بیا بیا ای پدرم
*******************
هستم بیاد روی تو سر مستم از سبوی تو
دل پر گرفته سوی تو بر خیز و بنشین به برم = بیا بیا ای پدرم
*******************
طی شد بیاد تو شبم آمد ز غم جان بر لبم
از غصه در تاب و تبم کی می روی از نظرم = بیا بیا ای پدر
****************
بابای من از این سرا با یک جهان عشق و صفا
رفتی به نزد مرتضی گریان دو چشم مادرم = بیا بیا ای پدرم
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
مطالب جدید فاطمیه رسید
پیشنهادمیکنم بیای تواین کانال👇
#استوری
#پروفایل
#نوحه
#روضه
اینجا خانه سوخته حضرت زهراست 🖤
دلت روآروم میکنه😭
بزن روی لینک تا ببینی
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#کانال_روضه_مجمع_الذاکرین 👇
https://eitaa.com/joinchat/4240572439C6b1bcf7d93
*خواب بودم نیمه شب در بسترم*
سایه ای افتاد ناگه بر سرم
*خواب بر چشمم هنوز تحمیل بود*
سر بلند کردم که عزرائیل بود
*رنگ از رخسار گلگونم پرید*
آب پیشانی به دامانم چکید
*دست و پایم سست، تن خیس از عرق*
خِس خسی در سینه، جانم بی رمق
*التماسش کردم و گفتم : امان*
گفت : امر است از خدای آسمان
*زندگانی بر سرت پایان گرفت*
از تو باید این دقیقه جان گرفت
*گفتمش : مال و منالم مال تو*
تا رها یابم من از چنگال تو
*گفت : نه هنگامه ی هجران توست*
آنچه داری سهم فرزندان توست
*سالها از عمر خود دادی هدر*
از گناهان کاش میکردی حذر
*آن همه فرصت چه کردی تا کنون*
حال فرصت از کفَت آمد برون
*کن وداع با خانمان و زندگی*
رو به عُقبی با چنین شرمندگی
*گفتم اشهد ، جان من تسلیم شد.*
روح من دست ملَک تقدیم شد
*سخت جانم را برون آورد مَلَک*
نالهام افتاد در گوش فلک
*لاشه ای دیدم زمن در بستر است*
چشمهایش بسته و گوشش کر است
*صبح شد دیدم عیال و خانمان*
آمدند بر بسترم گریه کنان
*دخترم می زد به صورت : کای پدر*
زود بستی از میان بار سفر
*آن طرف تر خواهرم خون میگریست*
داد می زد این مصیبت چیست؟ چیست؟
*یک نفر آمد لباسم را درید.*
آن دگر گفتا که تابوت آورید
*غسل میّت دادنم خویشان من*
در کفن پیچیده کردند جان من
*سوی قبرستان روان کردند مرا*
اهل منزل صد فغان کردند مرا
*زین پس از آنان سرایم دور بود.*
بعد از اینها منزل من گور بود
*بردَنم در قبر نهادند در لحد*
قبر شد منزلگه من تا ابد
*خاک را بسیار بر من ریختند.*
خود دعایی کرده و بگریختند
*آن زمان من بودم و تنگی گور*
ظلمتی گسترده بی یک ذره نور
*ناگهان آمد صدای گفتگو*
دو مَلَک ، با گرز دیدم روبرو
*گفت برخیز ای فلان ابن فلان*
لحظهی پرسش رسیده ست این زمان
*اولین پرسش : بگو ربّ تو کیست؟*
دومین پرسش : بگو دین تو چیست؟
*سومین پرسش : که بود پیغمبرت؟*
کو نماز و روزه ، حجّ اکبرت؟
*مانده بودم در جواب آن دو من*
مهر خاموشی مرا بُد بر دهن
*رَبّ؟ نمیشناسم نکردم طاعتش*
دین؟ نکردم پیروی یک ساعتش
*بی جوابم چون بدیدند آن زمان*
برسرم کوبید با گرزی گران
*آنچنان گرزی که آتش در گرفت*
شعله هایش گور من را بر گرفت
*وامصیبت این چه حال است ای خدا*
ناگهان آمد به گوشم این ندا
*بنده ی من : حُبّ دنیا داشتی*
عمر جاویدان به خود پنداشتی
*حُبّ عیش و نوش و ثروت بود تورا*
پیروی از نفس و شهوت بود تورا
*بر نماز خویش کاهل میشدی*
روزه میآمد تو غافل میشدی
*دست یاری با شیاطین داشتی*
بی خیالی از برِ دین داشتی
*غافل از یاد خدا بودی کنون*
از عذاب سخت کی آیی برون
*در غل و زنجیر کردند پای من*
پس نشان دادند به من مأوای من
*یک در از دوزخ برایم باز شد.*
ناله و درد و فغان آغاز شد.
*ضجّهها کردم خدایا الأمان*
شعله ای برخاست بند آمد زبان
*آه ، دیدم ناله ام بی حاصل است*
دیدم آنجا منزل این جاهل است
*آرزو کردم که : ای کاش این زمان*
بر بگردم ساعتی را در جهان
*تا تن از دوزخ دمی راحت کنم*
بی نهایت سجده و طاعت کنم
*آرزویم بود این ، اما چه سود*
راه برگشتی برای من نبود.
*☆☆☆☆☆☆☆☆☆*
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#پندیات
#زبان_محاوره
پند زیبا/سبک غضب تو رفته از یادم خدا
➖♣️♣️♣️♣️❤️❤️✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️♣️♣️♣️
چی میشد دل از ریا جدا میشد
کارامون فقط برا خدا میشد
این همه کینه نبود میون ما
دور هم بودیم به مثل قدیما
حرمت بزرگتر از یاد نمی رفت
ارزش ودین دیگه بر باد نمی رفت
ما مسلمونیم و اما به زبان
شیعه ایم فقط در اون حد بیان
ننگ و از تهمت بی جا نداریم
از دروغ دوری وحاشا نداریم
میبینیم گرسنه را بی اعتنا
ماه رمضان دم زنیم ز رَبّنا
آبروی مؤمن و به زیر پا
می نهیم اونم به اسماء خدا
چشم وهم چشمی برامون افتخار
دست خود در میاریم زخود دمار
شهرمون مثل لنینگراد شده
شهداهم مردم واز یاد شده
ما مسلمونی رو داریم زپدر
کافریم زگفتنش داریم حذر
بیا برگردیم و طغیان نکنیم
بیش از اینها دیگر عصیان نکنیم
بیا تا گرگ اجل نزد به ما
سر برآریم از گناه نزد خدا
چون که مرگ در پیش و مائیم رهگذر
عاقبت باید رویم اندر سفر
این همه دنبال پست و مال وجاه
کی کنی یادی زمرگ وازگناه
آنچه گفتم یک دمی اندیشه کن
ای(صفا) راه ولایت پیشه کن
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
#ختم_مادر
#ختم_خواهر
#روضه حضرت زینب(س)
❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️❇️
🥀🥀اشعار امام زمان.عج
گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش
دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش
در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم
اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش
اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم
بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش
نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم
نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش ۲
سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته
در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش
از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم
خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش
گریه کن های حسینیم ولی آقا جان
اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
السلام علیک یا ابا عبدالله
بذار اول دلتانو آماده کنم....
چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبدالله برات بگم ...
خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه
بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی.
گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر.
فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه.
میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین).
زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین)
قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم)
اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین)
اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) .
یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه.
اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2)
حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی
معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین)
چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده ....
یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کند که نباشد سر برادر زینب
〰〰〰〰〰〰
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
توجه📣
فعال ترین وپربارترین کانال مولودی درایتا😍
#شور
#سرود
#مدح
اشعاروسرودهای جدیدبرای ، مجالس مولودی و عروسی مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف در
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
شادوسر افراز باشید🌺
بزن روگل ها واردکانال مولودی شو😍
💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃💐🍃
💐🍃💐🍃💐
💐🍃💐🍃
💐🍃
@ewwmajmamolodi
#کانال_مولودی_مجمع_الذاکرین
هشتک نام کانال حذف نشود
#پندیات
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
یه روز میادهمه می میریم
میون قبـری جـا می گیریم
تا می بینیم که تنها موندیم
حِس می کنیم خیلی فقیریم
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
تموم میشه هرچی که بُردیم
از ما می پـرسن چـی آوردیم
الهـی کــه از مــا نپـرسن
تـو دنیـا مــردمـو آزردیـم
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
ما می مونیم وکرده هامون
بــا تــمومِ آورده هــامون
دست ما رومی گیره اونجا
پیـش خدا سـپرده هامون
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
تو اون فضای تنگ وتاریک
به یاد مـیاد کـار بـد ونیک
تـو اوج نــا امــیدی از دور
نوری می بینیم میشه نزدیک
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
تـا می بیـنه اشـک دوعینم
تـرسـیدم وبـه شـوروشینم
بِــهم مـیگه بـــا مـهربـونی
نترس که من امام حسینم
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
خوش بحال اونی که اونجا
گـر چه دلـش لبـریـز درده
بهش بگـن نتـرس عـزیـزم
حسین سفارشت رو کـرده
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
خوش به حال اونیکه مولاش
بـراش بیـاد کــنه تــلافـی
بگه حسین کـرده سفارش
تو از حساب کتاب مُعافی
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
#امام_رضا_قول_داده_میاد
چه خوب میشه بگه آقامون
بـاهـام بـودی منم بـاهـاتم
حــالا شــده وقـت تــلافـی
غصـه نخـور امــام رضـاتـم
🥀 🕊 🥀 🕊 🥀 🕊
#شعر_علی_اکبر_اسفندیار_مداح
4_5884403068681854731.ogg
629.2K
#پند
یه روز میادهمه می میریم
#سبک_شبانگاهان
#در_فراق_مادر
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
سه پنج روزه داغ مادرمن
زدبه سینه شرر
وای ازاین ماتم
سه پنج روزه نالهٔ ماشده
مادر ای مادر
وای ازاین ماتم
خدامادر تا سفرکرده
مراخاک غم بسرکرده
مادرای مادر2
سه پنج روزه که دل ماشد
از فراق مادر عزا خانه
چه سخته مادر ببندد بارِ
سفر گردد خانه ویرانه
صفای خانه ی ما رفته
به زیر سنگ لحد خفته
مادر خوبم 2
فراقت رامن چگونه توانم بجان بخرم
وای از این ماتم
شده بعداز تو عزیز دلم
خاک غم به سرم
وای از این ماتم
کجایی ای مادر خوبم
کجایی ای یار محبوبم
مادر خوبم 2
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
#علی_اکبراسفندیارمداح
4_5886654868495537299.ogg
341.7K
#در_فراق_مادر_به_سبک_شبانگاهان
سه_پنج_روزه_داغ_مادرمن_زدبه_سینه_شرر
#الهی_هیچکه_رنگ_غم_نوینه
#در_فراق_جوان_دلگویه_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
الهی هیچکه رنگ غم نَوینه
داغ جوون در این عالم نَوینه
الهی هیچ جوون نَوّه کفن پوش
وِنه چراغ عمر نَهووه خاموش
الهی هیچ پِروماری در عالم
نوینه شه نازنین جوونِ غم
خبر بِمو که مه پسر بَمرده
اَمه مَحْله شه تن سیو دَکرده
تا بَدیمه پسره کار تمومه
وِنه تابوت دنبال سینه زومه
جوون شه پِروماره چِشِ سوعه
جـوون وِشـون دلِ آرزوعـه
جوون پِر وماره چشم و چراغه
بَمیرم جـوون داغ گَـتی داغه
تابوت سوار بَدیمه شه جوونّه
کفن دَپـوشینه مـه پهلوونّه
غم پسر چه بَد سوزنّه دِلّه
ونـه داغ تـا اَبـد سـوزنّه دِلّه
چتی تاب بیارم مرگِ پسر ره
زیر خاک بوردنه پاره جگر ره
پسر تا بَدیمه تابوت سواری
دیگه مه کار بَهییه برمه زاری
ته که بوردی پسر مره بکوشتی
مه چراغِ آرزو ره دَکوشتی
کجه بُوردی ته مه بهار بِلبِل
چنه زود ته خِنه بَیّه زیـر گِل
از غم ته مه دل در شوروشینه
جان پسر مـه نـاله یاحسینه
اگه من داغ شه پسر بَدیمه
هیچکس ره خَنده خشحالی نَدیمه
مرد و زن تسلیت بَوتنه مره
بـا بِـرمه تعزیت بَـوتِنـه مـره
مه جا همدردی هاکردنه همه
اَمـان از دلِ حسیـنِ فـاطمه
حسین تا بِرمه کرده خَنده زونه
تاکه شه سر ره روشته طعنه زونه
هر که داغ بَدیّه در شوروشینه
دوای درد وشـون یـاحسینـه
بنال«مداح»بنال که سخته این داغ
الهی نشوعه هیچ کسِ سراغ
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
4_5886654868495537323.ogg
1.03M
#در_فراق_جوان_دلگویه_مازنی
الهی هیچکه رنگ غم نوینه
#جان_مار_خله_دل_توسه_تنگه
#در_فراق_مادر_دلگویه_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
جان مار خَله دل تِـوِسّـه تنـگه
اِمـه تـه قبـر سر مه وَنگِ ونگه
چند روزه تِه قبر سر بِـرمه کِمّه
شه اَسریِ جا چِشّه سِرمه کِمّه
تره وَنـگ وا کِـمّه نَـونی ویشـار
تِـه که بَمردی من بَیمه گرفتـار
خِنـه که مار دَره مَشت چراغه
مـار داغ به خدا بدترین داغـه
جان مار ته خَله زحمت بَکشی
اَتـا روز نفــسِ راحــت نَکِـشی
جان مار من تِه دَسّ پینهٔ دور
تـه مهربون دلـه بـی کینهٔ دور
تِـره از روزی کـه اَجـل بَــورده
دیگه مه خِنـه ی چراغ دَمِرده
بَخون«مداح»خِنه که مار ندارنه
از وِنه در و دیوار غصـه وارنـه
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
4_5886654868495537306.ogg
343.5K
#در_فراق_مادر_دلگویه_مازنی
جان مارخله دل توسه تنگه
#بنال_ای_نی_دل_از_غصه_کبابه
#در_فراق_جوان
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
بنال ای نی دل ازغصه کبابه
برای من خوشی دیگر سَرابه
بنال ای نی که بانگت دلنشین است
تَسّلای دلِ هردل غمین است
چه غم می بارد ای نی ازصدایت
بنال تا که شوم من همنوایت
هرآنکس کز ازل درتو دمیده
گمانم داغ جانسوزانه دیده
بنال ای نی زسوزت دل بنالد
دل ازدنیای بی حاصل بنالد
توکه داری شکایت از جدایی
بنال ای نی زدنیا، بی وفایی
بنال ای نی که تیره گشته روزم
بنال تامن هم ازسوزت بسوزم
بنال ای نی که سنگین است حالم
دریغا که دگر بشکسته بالم
چرا ای نی تورا سوز گران است؟
مگردر سینه ات داغ جوان است؟
اگر من ناله دارم داغ دیدم
گلی پرپر میان باغ دیدم
گل من روح من بود جان من بود
خودم دیدم گل من در کفن بود
اگر بینی که زار و نا توانم
گـرفتار غـم و داغ جـوانم
اگر پیرم اگر افسرده هستم
جوانی داشتم رفته ز دستم
اگرمن سینه ای صدچاک دارم
جوانِ نازنین در خاک دارم
نه شب دارم نه روز ازاین مصیبت
مسلمانان بُـوَد سنگین مصیبت
چه دردی بدتر ازاین که ببینی
لَحَد بر نعش فرزندت بچینی؟
تمـام آرزویـم بـود ای داد
جوانم را کنم یک روز داماد
تورفتی مادرت حسرت بدل ماند
پدر در ماتمت پسر پسر خواند
برادر خاک قبرت رابه سر ریخت
زداغت خواهر ازدیده شرر ریخت
اگرچه هر غمی«مداح»گران است
ولـی جانسوزتر داغ جـوان است
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
4_5886654868495537315.ogg
799K
#در_فراق_جوان
بنال ای نی دل ازغصه کبابه
#بی_تو_نظر_بر_هر_گل_و_آلاله...
#در_فراق_جوان_سبک_گل_پونه_ها
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
بی تونظربرهر گل وآلاله کردم،ای عزیزم
توآمدی درخاطرمن ناله کردم،ای عزیزم
دیدار رویت بوده اوج لذت من،وای ازاین غم
رفتی ورفته دیگر ازتن قوت من،وای ازاین غم
این درد و داغ ناگهانی آتشم زد
پرپر شدنت در جوانی آتشم زد
ای نازنین گل بودی وعمرت چوگل کم،ای دریغا
دست خزان چیده تورادیگر زباغم،ای دریغا
مادربقربانت که دیگر زیرخاکی، وای برمن
رفتی ندیدی که قدم ازغصه شدخم،ای دریغا
درد فراقت نازنینم آتشم زد(٢)
غم گشته دیگر همنشینم (٢)
#روضه_علی_اکبر_ع
مولاچه آمدبرسرت ازداغ اکبر,ای حسین جان
آندم که میزدپیش چشمان توپرپر, ای حسین جان
آندم که دیدی روی خاک جان کندنش را, من بمیرم
مرگ خودت کردی طلب ازحی داور, ای حسین جان
با ناله نالیدی که اکبر آتشم زد
پیش نگاهم گشته پرپرآتشم زد
#یادآوری: میتونیدبجای«ای پسرجان» اسم جوان متوفی روببرید.
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭🏴
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح
4_5884403068681854692.ogg
743.5K
#در_فراق_جوان
بی تو نظربرهرگل وآلاله کردم