♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)♦
📌ناب ترین کانال نوحه ومولودی #ترکی
#کانال_گلچین_مولودی_و_نوحه_ترکی
#ارائه_متن_و_صوت_گلچین_مولودی_ونوحه_ترکی
https://eitaa.com/joinchat/496763156C729fae43fa
روضه ختم جوان ناکام🥀🌹
روضه علی اکبر (ع)🥀
گریزفاطمه زهرا (س)
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
این جوان دراثر باد خزان پرپر شد
🔸غم ناکامی اوداغ دل مادر شد
🔸اوجوان بودکه ناکام برفت ازدنیا
🔸باعث آه دل غم زده مادرشد
🔸خداوندا به حق اشک مادر
🔸به حق ناله جان سوزخواهر
🔸به حق ناله آرام بابا
🔸نبیند هیچ کسی داغ برادر
🔸نوجوان مرده خبراز دل لیلا دارد
🔸به خدا مادر اکبر چه سحرها دارد
🔸هجده ساله جوان هرکه از کشته شود
🔸خبرازداغ دل حضرت لیلا دارد
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾
⬅️اما خانواده محترم ...پدروبردارن که درگوشه ای از قبر نشسته ازسوز دل برای عزیزتان ناله می زنید..شما بدن نازنین جوانتان را غسل دادید کفن کردید به خاک سپردید
همه آشنایان همسایگان فامیل .دوستان واقشارمردم ازشهرهای دور و نزدیک آمدند درکنا شماربودند به شما تسلیت گفتند
اما عزیزان اگر شما ببینید پدری درکنارجسم بی جان جوانش ناله می زند چکار می کنید حتما اشک😭 چشمانش را پاک می کنید آرامش می کنید ولی بمیرم برای آن پدری که آمد کنار بدن پاره پاره علی اکبرش😭
🔸لاله اش را دید پرپر روی خاک
🔸قطعه قطعه ریز ریز روی خاک
🔸داد از کف طاقت و ازپا فتاد
🔸صورتش رابرصورت اکبر نهاد
یاد شهدا امام شهدا روح این جوان فیض ببرد
اما کوفیان چه کردند آیا به امام حسین تسلیت گفتند اشک چشم حسین پاک کردند نه چکار کردند
تا صورت به صورت علی اکبر گذاشت
صدای هلهله کوفیان بلند شد اقا هرکاری کرد نتوانست بدن جوانش رابه خیمه ها ببرد چه کردصدا زد
جوانان بنی هاشم بیاید😭
علی را بر در خیمه رسانید😭
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
اما عزیزان ایام فاطمیه وعزداری بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س)است روح همه مادرهای آسمانی الخصوص روح این جوان عزیزمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد گریزی داشته باشیم به روزه فاطمه زهرا (س)
⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسما روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسما متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه 😭
اما برادران مرحوم این جا شما کنار بدن برادربودی اما کربلا برعکس شد😭😭
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید زینب حلقوم بریده برادر اما زبان حالی داره بی بی زینب 😭😭
گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم اورا
گل من یک نشانی دربدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
تایپ مداح اهل بیت(ع) احمد بهزادی✍
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پنجشنبه و ياد درگذشتگان😔
🌹 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌹
🙏التماس دعا 🙏
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
امروز پنج شنبه ای دیگر است
ودلخوشند به این پنج شنبه ها
عزیزان سفر کرده
آنان که روزی عزیزدل بودند💔
و امروز تنها خاطره اند در ذهن
حسرتی بزرگ بر دل ما💔
و تصویری بر قاب
شادی روح درگذشتگان فاتحه و صلوات
🥀🖤یاد عزیزان رفته بخیر🖤🥀
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادی روح تمام رفتگان فاتحه وصلوات 🌸
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
Alimi - Ey Pedar Ke.mp3
8.72M
سینه زنی ختم پدر
ای پدر که میری سفر
لااقل منو هم ببر
خیره نگات به آسموناستو
چشمای خیست مثل دریاستو
اینهمه دلتنگی که تو داری
مطمئنم برای زهراستو
خون جگری، دلمخونه دلمخونه دلمخونه
خستهتری، دلمخونه دلمخونه دلمخونه
(داری مادرم رو صدا میزنی
بگو حرف رفتن چرا میزنی)۲
یا علی...
(در همی، یه دنیا غمی
آب بخور، فقط یه کمی)۲
خیره نگات به کاسهی آبه
کیو داری میگی نمیخوابه
تو رو خدا بگو چیه بابا
منظورت از طفلی که بیتابه
طفل رباب نمیخوابه نمیخوابه نمیخوابه
منتظره یه کمآبه یه کمآبه یه کمآبه
(چه غوغایی میشه دم علقمه
داره قد خمیده میاد فاطمه)۲
یا علی...
دلخوری، که از غم پری
چیزی بخور، که میبری
(خیره نگات به کاسهی شیره، همش میگی رباب میمیره
وقتی میبینه که علی اصغر، بهونه واسه شیر میگیره)۲
به سینهام نکشناخن نکشناخن نکشناخن
عمو میاد تحملکن تحملکن تحملکن
(خدا اشک شرمندگیمو ببین
نزن روی هیچ مادریو زمین)۲
یا علی.
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی
مداح اهلبیت
اقای علیمی
Taheri - Pedar Jan.mp3
11.36M
سینه زنی مناسب
مراسم سوم هفته چهلم وسالگرد پدر
پدر جان پدر جان
بیا که بی تو دلگیرم
پدر جان پدر جان
اگر نیایی میمیرم
دانه دانه
چکد اشک من در این غربت خانه
بنگر که صبح و شب بی صبرانه
منتظر نشسته ام در ویرانه
ای ذکر احیای من
برگرد ای رویای من
بابای من بابای من
پدر جان پدر جان
بیا که بی تو دلگیرم
مصیبت به یاست رسید و اورا پر پر کرد
نبودی،کبودی گل تو را نیلوفر کرد
نی سواری،خبری ز دخترت آیا داری
منم و یتیمی و آه و زاری
همه ی تنم شده لاله کاری
تاول زده پای من
برگرد ای رویای من
بابای من بابای من
پدر جان پدر جان
بیا که بی تو دلگیرم
مداح اهلبیت اقای طاهریان
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی
نوحه ی خدا مادرم را کجا میبرن 🔷🔷🔷🔷
🔷🔷🔷🔷🔷
خدا مادرم را کجا می برن
گمانم برا ی شفا میبرن
کجا میبرن میبرن
یه تابوت رو دوشه یه مرده غریب
یه مردی که بی فاطمه ست بی حبیب
یه دختر که باور نداره هنوز.هنوزداره می خونه ام یجیب
واویلا از غم کبابه علی
واویلا بی صبر تاب علی
واویلا شد خونه بی فاطمه
واویلا خونه خرابه علی
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
خدا مادرم را کجا میبرن
گمانم برای شفا میبرن
کجا میبرن کجا می برن
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷
قرار ی نبود زود بری از خونه
شبونه غریبونه مخفیونه
من از حالا باید یه مادر بشم
تو چهار سالگی کی میگه آسونه
واویلا بی مادرم بی کسم
واویلا تا اوج غم می رسم
واویلا بی جونم و بی رمق
واویلا به اشک بابا قسم
🔷🔷🔷🔷🔷
خدا مادرم را کجا میبرن
گمانم برای شفا میبرن
کجا می برن کجا می برن
🔷🔷🔷🔷
شب آخری گفتی تو گوش من
بشم مادر هم حسین هم حسن
یکیشون مدینه میشه بی حرم
یکی کربلا یی و بی کفن
واویلا عصر عطش کربلا
واویلا غوغا میشه قتلگاه
واویلا زینب داره می بینه
واویلا سر میره رو نیزها
🔷🔷🔷🔷🔷🔷تایپ سجادیان مهر
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
AUD-20220809-WA0033(1).mp3
7.9M
نوحه مادر😭😭 حضرت زهرا س برا مراسم مادر
🎙با صدای سید مهدی میرداماد
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
ختم🥀🥀🥀🥀🥀⬛️
#روضه پدر(امام حسین(ع)
سوم هفتم چهلم وسالگرد
(گریز حضرت رقیه
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم...
یا رحمن و یا رحیم...
🔸بخوان دعای فرج را که یار می آید
🔸به روی دست ملائک بهار می آید
🔸بخوان دعای فرج را که یادگار علی
🔸دوباره با علم و ذوالفقار می آید
هرکجا نشستی...
اول مجلس...
همه با هم...
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً
یاصاحب الزمان
پدردرسوگ تو دلهای ما پیوسته می گرید
سراپاهم چو شمی بی نفس آهسته می گرید
تویی درخاطر ناشاد ما تا آخرین لحظه
بیادت چشم ماچون ساغر بشکسته می گرید
مجلس امشب(امروز) ما به مناسبت سومین روز(هفتم) پدرمهربان و دلسوز بنام.......... بر پا شده است،سه روزه(هفت) که برادران داغ دیده ، پسران ودختران داغ دیده روی ماه بابا رو ندیدن( زبانحال بچه هاش)
سه(هفت )چراغ خونمون خاموشه بابا، دلمون خیلی برات تنگ شده ،بابا وقتی دلمون میگرفت ، میگفتیم بریم خونه پدر عرض ادب کنیم اما الان باید بیایم کنار قبرت بشینیم واشک بریزیم، بابا جون چطور جای خالیتو ببینم، بابا خونه بی تو عزا خونه شده😭😭😭
عزیزان داغدیده، میدونم دلی غمدیده دارید نمیخوام نمک رو زخمتون بپاشم ولی باید بگم پدر ستون خونه و روشنایی خونه ست، پدر پشت و پناه دختره ، پدر تکیه گاه دختره حالا ک دلتون شکست بریم در خونه آقا ابا عبدالله اشکاتو آمیخته کن با اشکای یتیمان ابا عبدالله😭😭😭
اما من بمیرم برا یتیمان امام حسین ، آخه تو کربلا کسی نبود با عزیزان حسین همدردی کنه بمیرم هر وقت ک میگفتن بابا مونو میخوایم با ضرب تازیانه و سیلی جوابشونو دادن، شما رو فامیل با ناز و نوازش از بدن بابا جدا کردن اما بمیرم برا دختر امام حسین با ضرب سیلی از بدن بابا جدا کردن بخدا داغ بابا آتیش میزنه قلب آدمو اما برا دختر داغ بابا سخت تره ، همۂ وجود یه دختر باباشه، الهی بمیرم برا غربت حسین، بخدا خیلی سخته یه دختر بدن پاره پاره ی بابا شو ببینه، بخدا خیلی سخته یه دختر بدن بی سر باباشو ببینه ، یه جایی هم تو خرابۂ شام سه سالۂ امام حسین هی بهونه ی بابا رو میکرد، هر کاری کردن این دختر آروم نشد اینقدر گریه کرد تا سر بریده ی باباشو براش اُوردن با دستهای کوچیکش این سر و به سینه چسباند و شروع کرد به درد و دل کردن با سرِ بابا.😭😭....
چه بلایی سرت آوردن...بابا...
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا😭
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده...
اما میخام بگم..😭.
بابای خوبم😭...
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن...
اما به منم تازیانه زدن..😭.
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم...
طاقت سیلی خوردن ندارم...😭
طاقت سنگ خوردن ندارم...
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ مداح اهل بیت (ع)احمد بهزادی✍
التماس دعا
صلوات شادی روح پدرو مادرم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
4_5976414518136288077.mp3
7.95M
پندیات💚🕊💚🕊💚
ای عاشقان دنیا دنیا وفا ندارد
مرگ است آخر كار چون و چرا ندارد
هر درد را دوائیست جز مرگ خانمان سوز
این درد ِ ناگهانی هرگز دوا ندارد
داری هزار خانه بنگر به خانۀ قبر
این خانۀ من و توست ما و شما ندارد
تیر اجل به هر شكل روزی سراغت آید
این تیر سر نوشت است دید خطا ندارد
یك روز امیر بودن یك روز اسیر بودن
پیك اجل چو آید شاه و گدا ندارد
شادی مجو ز دنیا دار غم است اینجا
جز قصۀ غم انگیز این غم سرا ندارد
هر جا گل است و گلزار غرق صفاست آنجا
باغی كه گل ندارد هرگز صفا ندارد
بر شادی دو روز دنیا مَبند دل را
دنیا به جز بلا و جور و جفا ندارد
هر كس ستم نماید بیند سزای كارش
چوب خدا به هر شكل هرگز صدا ندارد
استاد سید قاسم موسوی قهار
نیم از عالم خاک
اجرا:بانوای مداح اهلبیت ع🎧
#جناب_حاج_
#شیخ_مهدی_اسدی🎤👌
💔🥀💔🥀💔🥀
👆
#روضه ختم دختر جوان▪️🌾🥀
زبان حال پدرومادربرادان وخواهران
سوم هفتم چهلم وسالگرد
اجرا استاد احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
اشکی بود مرا که به دنیا نمی دهم
اینک گوهری است که به دریا نمی دهم
درلحظه وصال حبیم شود نصیب
آن لحظه را به عمر گورا نمی دهم
عمری بودکه گوشه نشین محبتم
این گوشه رابه وسعت دنیا نمی دهم
درسینه ام جمال علی نقش بسته است
این سینه را به سینه سینا نمی دهم
سرمایه محبتم زهرا دین من
من دین خویش رابه دنیا نمی دهم
▪️▪️▪️▪️
🔸صدایت می کنم با قلب خسته
🔸غم تو دخترم پشتم شکسته
🔸نیاید باورم مرگ تو ای گل
🔸خدایا می کنم داغش تحمل
عزیز دلم دختر خوبم بابا مگر یاد تو فراموش شدنی است نه ولا هر وقت دلتنگت می شویم منو مادرت به عکس زیبایت نگاه می کنیم
🔸باباجان دخترم ..داغ تو پیرم نموده
🔸باباجان دخترم ...غم مرگت زمین گیرم نموده
🔸 تو مارا بی خبر کردی و رفتی
🔸چرا بی ما سفر کردی و رفتی
🔸عزیزجان مرا کردی سیه پوش
🔸کجا یاد تو می گردد فراموش
🔸باباجان دخترم ...درودیوار خانه غم گرفته
🔸دلم بایاد تو ماتم گرفته
🔸دل بی تاب بابا سو گواره
🔸ببوسم با فغان سنگ مزارت
پدرومادری که درگوشه (قبر)یا مجلس نشسته ا ی ازداغ دوری دختر می نالید
برادران وخواهران این عزیز که گوشه ای از قبر نشستی به یاد خواهر گریه می کنید اما یک جمله ازبان شما بگم
🔸ای سفرکرده به معراج خواهر به یادت هستیم
🔸ای خواهر ...همگی چشم به راهت هستیم
🔸خواهرم...توسفر کردی و آسوده شدی از دوران
🔸خواهرم ...همه ماتم زده هر لحظه به یادت هستیم
⬅️مراسم امروز به بمناسبت ( سوم )سالگرد....... درگذشت دختری مهربان خواهری دلسوز که درسن جوان از دنیا رفته برگذار شده است خانواده محترم...... خدا صبرتون بده داغ دخترجوانی را دیدید همه آشنایان همسایگان فامیل واقشارمردم آمدنددر کنارتان بودند درسالگرد دختراتان شرکت کردند به شما دلداری وتسلیت گفتنداما به واللهِ خیلی سَخته پدرومادر زمانی که خدا بهشان فرزند میدهد به قد وبالای فرزندش نگاه می کنه تا بزرگ بشه حاضرنیست کوچکترین صدمه ای ببینه خدا صبرتان بده بزار حرف دل پدرومادرو بگم یکسال دخترم صدای نازنینت به گوش ما نمی رسه ،یکساله خنده های زیباتو ندیدیم ، اما دخترم الان یکساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین تو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه خونه مون صفای ندارد امازبان حال شمارا بگم😭
🔸عزیزم خفته درخاکم دخترم ..گل باغ دلم بودی
🔸درخشان گوهرپاکم چراغ محفلم بودی
🔸کجا یابم دگرچون تو دختر خوبم ..اگر دور جهان گردم
🔸تورا ای نازنین دختر که یاروهمدم بودی بابا جان😭
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع
حاضر الخصوص روی این دخترعزیزمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببردایام فاطمیه عزداری بی بی دوعالم فاطمه زهرا(س) اما دلها امده شد بریم مدینه دلها بسوزه برای
ان مادری که فرمود علی جان شب غسلم بده شب کفنم کن شب دفنم کن
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا😭😭😭
میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه 😭
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید حلقوم بریده اما زبان حالب داره بی بی زینب 😭😭
گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم اورا
گل من یک نشانی دربدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
تایپ مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی✍
التماس دعا
صلوات شادی روح پدرومادرم
حذف اسم مداح بارز حق الناس است
🌾🌾🌾🌾🌾
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
روضه ختم مادر روز سوم🥀
مداح احمد بهزادی🥀
بسم الله الرحمن الرحیم🥀
یا رحمان یا رحیم🥀
یا فاطِمَةَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهتاً عِنْدَاللّهِ اِشْفَعْی لَنا عِنْدَاللّه
*سه روزه خاک غم شد برسرما
*فلک گرید زِ مادر مادر ما
*سه روزه سفره ی ماسفره ی غم
*خدا خونِ دل واشکِ دمادم
*به هرجا یادگاری ببینم از او
*رسد عطر غم افزایش زِهر سو
*در و دیوار میگرید با من
*به حال زار میگویند با من
*مجلس امشب (امروز)ما به یاد مادر عزیزمون....برپا شده به والله داغ مادر خیلی سخته من به شما خانواده محترم....تسلیت میگم،خدا صبرتون بده، سه روز جای خالی مادر احساس می کنید .سه روزه این خونه داغه مادردیده.سه روزچراغه خونه😭 خاموشه.سه روزه بچه هاروی زیبای مادروندیدن.سه روزه جای مادرتوخونه خالیه. سه روزه دیگه مادرسرسفره نیست اما دخترهای مرحومه نمی دانم کجا مجلس نشستی به یاد کدام خاطره مادر اشک می ریزید اما من بگم عزیزان تنها خاطره مادر که یاد دخترها نمی ره چادر نماز مادره اما یک مادری راهم مدینه گفتند یادگاری اگر تو خانه دارد جمع کنند تانکنه بچه ها ببیند اما امام علی گفتند خونهای ریخته روی در راچکار کنم چه کارکردند بامادرمان فاطمه یا صاحب زمان 😭
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این مادرمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
*آی مادرهرجانگاه میکنم جای خالی تورا حس می کنیم 😭 *میکنم.مادرچرازودتنهامون گذاشتی مادر مادر زود بود یتیم شویم..مادردلمان برای نوازشهات تنگ شده.مادرهروقت دردی😭 داشتم.مشکلی داشتم.نگاه به چهره ت میکردم دردهام میرفتن.ولی بعدرفتنت درد دلمان رابه کی بگم..آی مهمونای این مادربه مجلس سوم این مادرخوش اومدین.خوشبحاله این مادرکه انقدمجلسش گریه کن داره.اومدن به فرزندان این مادرتسلیت بگن.ولی دلابسوزه یه مادری رومدینه سراغ دارم.شبونه تشییع جنازه ش کردن.بدون هیچ مجلسی.شمامیتونیداینجا با صدای بلند برای مادر ناله بزنید آی بگیدمادر ولی بچه های فاطمه الزهرا نمی
تونستن بگن.وای مادر😭
*شما موقع تشیع وخاکسپاری مادر همه اومدن به شما تسلیت و سرسلامتی دادن اما در مدینه کسی نبود به بچه های یتیم فاطمه تسلیت بگن، بلکه از ترس که صداشونو کسی نشنوه آستین در دهان گرفته بودن*
*هرجانشستی شادی روح مادرسادات وتمامی مادران آسمانی سه مرتبه بگو یا زهرا*
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
تایپ مداح اهل بیت ع احمد بهزادی✍
التماس دعا
#روضه ختم مادر جوان▪️
گریز کربلا امام سجاد🥀
سوم هفتم چهلم وسالگرد🥀
اجرا استاد احمد بهزادی🥀🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸اشکی بود مرا که به دنیا نمی دهم
🔸اینک گوهری است که به دریا نمی دهم
🔸درلحظه وصال حبیم شود نصیب
🔸آن لحظه را به عمر گورا نمی دهم
🔸عمری بودکه گوشه نشین محبتم
🔸این گوشه رابه وسعت دنیا نمی دهم
🔸درسینه ام جمال علی نقش بسته است
🔸این سینه را به سینه سینا نمی دهم
🔸سرمایه محبتم زهرا دین من
🔸من دین خویش رابه دنیا نمی دهم
🔸آبروی اهل دل ازخاک پای مادر است
🔸این جماهت هرچه دارنداز دعای مادر است
🔸آن بهشتی را که قران می کند توصیف ان
صاحب قران بگفتا زیر پای مادراست
⬅️مراسم امروز به یاد و بمناسبت سالگرد درگذشت مادر عزیزمون ........ برپا شده که در سن جوانی اجل بهش مهلت نداد تا بچه هاشو سر و سامون بده، خانواده محترم...... خدا صبرتون بده داغ مادر جوان دیدن داغ خواهر جوان دیدین داغ همسر جوان دیدین به واللهِ خیلی سَخته بزار حرف دل بچه هاشو بگم یکسال مادرجان صدای نازنینت به گوش ما نمی رسه ،یکساله خنده های زیباتو ندیدیم آی مردم بخدا چه روزهای خوشی کنار مامان وپدرمان داشتیم، اما الان یکساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین مادر رو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه خونه مون بدون مادر صفایی ندارد اما زبان حال بچه های کوچک این مادر این است😭
🔸همی نالم که مادر در برم نیست
🔸صفای وسایه او برسرم نیست
🔸مرا گر دولت عالم ببخشند
🔸برابر با نگاه مادرم نیست
مادرجان چقدر زود سفر کردی مادرخوبم هنوز زود بود که مایتیم شدیم خداکنه هیچ کسی را گرفتار نکنه هیچ کسی را داغ مادر نشان ندهد چون امید دختر مادره
واقعا لحظات سختی است انشالا خداوند به شما صبر بده
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع
حاضر الخصوص روی این مادر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد ایام فاطمیه عزداری فاطمه زهرا (س) اما دلها امده شد بریم مدینه دلها بسوزه برای
ان مادری که نیمه شب غسل دادند
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا😭😭😭
میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسما روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسما متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت ورم کرده طاقت نیاوردی اما علی جان
اگه شبانه هم بود فاطمه رو دفن کردی ، ... دو تا دستِ پیغمبر(ص) به کمک شما آمد ، ... کربلا هم وقتی زین العابدین خواست بدنِ حسین رو دفن کنه ، بنی اسد آمدند ، گفتند آقا کمک کنیم ؟ حضرت فرمود : به کمک شما نیازی نیست ، کسانی هستند با من کمک کنند ، بدن رو دفن کنند ، میگن پیغمبرخدا(ص) آمد ، امیرالمومنین آمد ، امام حسن آمد ، بدنِ بی سرِ ابی عبدالله رو توو قبر گذاشتند ، ... اما دیدند زین العابدین از قبر بیرون نمیاد ، ... آمدند جلو ، دیدند خم شده ، صورتش رو به حلقوم بریده ی بابا ، ... هر کجا نشستی به قصد فرج ، فریاد بزن یا حسین
تایپ وارسال مداح اهل بیت (ع) احمد بهزادی
التماس دعا
🥀🥀
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
فاطمیه🏴🏴
#روضه دختر کوچک روز اول
#روضه حضرت رقیه 🥀
گریز فاطمه زهرا(س)🥀
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان یا رحیم
اسلام علیکم یا اهل بیت النبوة وموضع الرساته
🔸بعد پرپر شدنت ای گل زیبا چه کنم
🔸من به داغ تودراین عالم دنیا چه کنم
🔸بهر هر دردی دواست مگر درد فراق
🔸من به دردی که براونیست مداوا چه کنم
⬅️خانواده ........شما دختر از دست دادیدبدن نازنین دختر راغسل دادید کفن نمودید دفن نمودید دوستان آشنایان فامیل همسایگان امدند درتشیع دخترتان شرکت نمودند به شما تسلیت گفتند اما عزیزان داغ فرزند خیلی سخت بر پدرومادرچون انسان زمانی خدا بهش فرزند میده به قدوبالای فرزندش نگاه می کنه تابزرگ شود وحاضر نیست کوچکترین صدمه ای بر فرزندش وارد بشه اما زمانی فرزندش ازدست می دهد واقعا لحظات غم انگیزی است انشالا خداوند به شما صبر بده😭😭
حالا دلها اماده شد برای رقیه سه ساله
امام حسین ناله بزن😭
عجب یتیم نوازی کردن هرجا بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنش خیلی روضه خوندنش طول نکشید،یه وقت عمه سادات دید دیگه صداش نمیاد،خرابه تاریک بود،چشم چشم رو نمیدید،عمه جانش گفت:ساکت باشید خسته بود دوباره خوابش برد...آی خدا نیاره دختر امانت رو دستت جون بده...خانوم زینب آروم آروم آمد جلو، آروم تکونش داد رقیه جان...دید دیگه جواب نمیده...حسین....* ، اون زن غساله نازنین بدن دردانه ی ابی عبداله رو غسل میداد یه وقت سوال کرد😭 سرپرست این بچه کیه همه خانم زینبو نشان دادن گفت این بچه به چه بیماری مبتلا شده که بدنش سیاه و کبود شده و از دنیا رفته ، یه وقت دید عمه سادات داره بلند بلند گریه😭 میکنه ، گفت خانم منو ببخش اگه ناراحتت کردم خانم زینب فرمود این دختر امام حسینه ، هروقت بهانه باباشو میگرفت با سیلی میزدنش نمیدانم اماایام فاطمیه و عزاداری بی بی دوعالم فاطمه زهرا (س) اما
. یه مادری رومدینه سراغ دارم.شبونه تشییع جنازه ش کردن.بدون هیچ مجلسی.شمامیتونیداینجا با صدای بلند برای دخترتان ناله بزنید آی بگیددخترم ولی بچه های فاطمه الزهرا نمی😭
تونستن بگن.وای مادر😭
*شما موقع تشیع وخاکسپاری دخترتان همه اومدن به شما تسلیت و دلداری دادن اما در مدینه کسی نبود به بچه های یتیم فاطمه تسلیت بگن، بلکه از ترس که صداشونو کسی نشنوه آستین در دهان گرفته بودن*
*هرجانشستی شادی روح مادرسادات وتمامی مادران آسمانی واین دختر عزیز سه مرتبه بگو یا زهرا*
لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم
وَ سَیَعلمُ الذین ظَلمو ای مُنقَلبٍ یَنقلبون بلند صلوات
صلوات شادی روح پدرومادرم
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
فاطمیه🏴🏴🏴
روضه ختم پدر جوان🥀
گریزحضرت فاطمه(س)🏴
#سوم (چهلم)(سالگرد)۴🥀
زبان حال پدرومادر برداران وهمسر )
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمان یا رحیم
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
*- اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
عزیزان این حرف دل همه ما درلحظه اخرو زبان حال این مرحوم است
🔸سرم خاک کف پای حسین است
🔸دلم مجنون و شیدای حسین است
🔸بُوَد پروندهام چون برگ گل، پاک
🔸در این پرونده امضای حسین است
😭😭😭
🔸بهشت ارزانی خوبانِ عالم
🔸بهشت من تماشای حسین است
🔸به وقت مرگ چشمم را نبندید
🔸که چشم من به سیمای حسین است
🔸دراین عالم تمنایی ندارم
🔸تمنایم تمنای حسین است
😭😭
🔸چراغ از بهر قبر من نیارید
🔸چراغم روی زیبای حسین است
😭😭
🔸خوش آن صورت که در فردای محشر
🔸بر آن نقش کف پای حسین است
😭😭😭
🔸از آن با گریه دائم خو گرفتم
🔸که اشکم دُرِّ دریای حسین است
😭😭😭
🔸نترسانیدم از روز قیامت
🔸قیامت، قد و بالای حسین است
🔸دلی جای خدا باشد که آن دل
🔸پر از نور تجلای حسین است
🔸به بازار عمل، فردای محشر😭
🔸همه هستم تولای حسین است
⬅️ خانواده مصیبت دیده پدرومادر ، ای برادروخواهرو همسر غم کشیده ،که داغ فرزند دیدی برداری از دست دادی
همسر دلسوز مهربانی را ازدست دادید امروزمی بیینم درگوشه ای ازقبر پدرومادرمرحوم نشسته اند ازفراق فرزندشان می نالند درگوشه ای دیگری نیز همسر مرحوم برادران وخواهران مرحوم ازغم عزیزشان گریه می کند انشالا خدا به همه شما صبر بده واقعا
لحظات سختی است اما همه اقشار مردم آمدند آشنایان ،دوستان،فامیل ازروزاول درکنارتان شما بودند نگذاشتند تنها باشی شما را دلداری وبه شما تسلیت گفتند
یاد شهدا امام شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روی این عزیز ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد
حالا دلها اماده شد بریم کربلا به یا د ان لحظه ای که اقا ابا عبدالله می فرمودند لا حول ولاقوه الا بلا العلیم العظیم یعنی بدانید که هنوز من زنده ام اما یک وقت دیدند صدای اقا به گوش نمی رسد😭
همه از خیمه ها بیرون دویدند
ولی سالار زینب را ندیدند 😭
امدند جلوی زلجناح حلقه زدندهر کدام سوالی میکنه یکی سوال میکنه بگو ذوالجناح بابایمان چه شدیکی سوال میکنه بگو ذوالجناح عمویمان عبا س چه شد یکی سوال میکنه ببینم ذوالجناح برادرمان علی اکبر چه شد یک وقت دیدند سکینه امد عناب ذوالجناح به دست گرفت بگو ببینم ذوالجناح تو که بی وفا نبودی آیا آن لحظه ای که بابایم را شهید کردند آیا بهش آب دادند یا نه دیدند😭 ذوالجناح سر به زمین می کوبه یعنی بابایتان را با لب تشنه شهیدش کردند یک وقت ذوالجناح به سمت گودال قتلگاه حرکت کرد زینب وکودکان پشت سر ذوالجناح ای می دویدند ای به زمین می خوردند بلند می شدند تا رسیدند به تل زینبیه عزیزانی که کربلا رفتند میدوند تل زینبیه نزدیک قتلگاه است 😭😭
اما زبان حالی دارد بی بی زینب
🔸گلی گم کردم می جویم او را
🔸به هر گل می ریم می بویم او را
🔸گل من یک نشانی در بدن داشت
🔸یکی پیراهن کهنه به تن داشت
🔸اگر بینم گلم در خواب بوده
🔸به آب دیدگان می شویم او را
یک وقت زینب دید یک صدای ضعیفی میشنوه زینبم نیزه شکسته ها را خنجر شکسته ها را کنار بزن زینبم چه می بیند حلقوم بریده برادرش حسین ، اماایام😭
فاطمیه وعزا داری بی بی دوعالم فاطمه زهرا قرار داریم گریز داشته بشیم به روضه حضرت زهرا (ص)😭😭😭
حالادلها آماده شد بریم مدینه اما دلها بسوزه بر فاطمه الزهرا
)ص) که فرمود علی جان شبانه غسلم بده کفنم کن شبانه بدنم را به خاک بسپار چه کرد امام علی به وصیت زهرا😭😭
امام علی بدن زهرا راشبانه غسل داد کفن نمود شبانه تشیع کرد😭
اما در دل شب دید صدای ناله ای به گوش می رسه به امام حسن میگه حسنم بابانگاه کن صدای گریه کیه بابا گفت صدای خواهرم زینبه که پشت سر مادرناله می زنه😭😭چه می گفت زینب
ای میگه خدا مادرم را کجا می برند
گمانم برای شفا می برند😭
منو خونه داری منو سوگواری
کجا می برند مرو مادرم
امام علی کنار قبر رسید😭
بدن بی بی را کنار قبر گذاشت
عزیزان فاطمه که محرمی جز علی نداشت حسن وحسین هم کوچک بودندچگونه تنهایی این بدن به خاک بسپارد😭😭
ناگهان دید دستی از قبر نمایان شد
شبیه دست پیامبر علی جان امانتم پس بده😭
ای بیابان گل زاشکت جاری است
افرین براین امانت داریت 😭
یا رسول الله از رخت شرمنده ام
فاطمه جا ن داده ومن زنده ام
تایپ وارسال مداح اهل بیت احمد بهزادی ✍
التماس دعا
🥀🥀🥀🥀
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
پندیات
بیا در وادی غربت غریبان راتماشاکن
محبان وعزیزان ورفیقان راتماشاکن
نگربرشهرخاموشان خموش افتاده اند یاران
غریب وبی کس و تنها غریبان راتماشاکن
ببین شاه وگدایکسان کنارهم همه بی جان
شهان ازتخت افتاده فقیران را تماشاکن
وزیران راببین یکسونشانی از وزارت نیست
به یکتاپیرهن دلخوش وزیران راتماشاکن
به زندان لحدمحبوس شده اسکندر وکاووس
زدارایی خودمأیوس هزاران را تماشاکن
نگربرعالم وعابدکناریکدگرخفته
میان خانهٔ کوچک بزرگان را تماشاکن
گلستانهاخزان گشته جگرخون باغبان گشته
شده گلهاهمه پرپرگلستان را تماشاکن
به امرخالق قهاربه حکم حضرت دادار
خزانی گل وگلزاربهاران را تماشاکن
……………………………………
پندیات
مبادا پول شود ،دینت برادر
مبادا پول شود ،دینت برادر
شود اموال ، آئینت برادر
درون خود کنی از معصیت تار
تمام جلوه ماشینت برادر
تو در افکار دنیایی ندانی
اجل باشد کمینت ای برادر
بسازی کاخ و گر افلاک کشد سر
شود بستر زمینت ای برادر
خیالت هست که پنهان در گناهی
نباشند درکمینت ای برادر
ملک دائم بود اندر نظاره
یسار و از یمینت ای برادر
چه خواهی کرد و فردا در دل گور
کسی نیست هم نشینت ای برادر
نه کاخ و نه زاموال و نه قدرت
نگردد هم قرینت ای برادر
چه داری تو زاعمال چونکه باشد
رفیق بهترینت ای برادر
بیا تا وقت باقیست گیر توشه
زعمرِ واپسینت ای برادر
بود حب علی وآل احمد
امید آخرینت ای برادر
بکن کاری( صفا )خود بهر فردا
نگردد کس غمینت ای برادر
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
فاطمیه▪️🥀🥀🥀
روضه ختم جوان ناکام روزاول
روضه علی اکبر (ع)🥀
گریزفاطمه زهرا (س)
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
این جوان دراثر باد خزان پرپر شد
🔸غم ناکامی اوداغ دل مادر شد
🔸اوجوان بودکه ناکام برفت ازدنیا
🔸باعث آه دل غم زده مادرشد
🔸خداوندا به حق اشک مادر
🔸به حق ناله جان سوزخواهر
🔸به حق ناله آرام بابا
🔸نبیند هیچ کسی داغ برادر
پسرم برات پدرومادر بمیره آروز داشتیم (مثلا حسین جان) که بزرگ شوی بابا جان دامادت کنم چه قدرپدرومادر تنها گذاشتی و رفتی برادرن خواهران راتنها گذاشتی رفتی انشالا هیچ خانواده ای را داغ جوان نشان ندهد اما ای داغ دیدگان جوان😭
🔸هر آن مادر که اندردل غم مرگ پسر دارد
🔸ز حال ام لیلای جوان مرده خبر دارد
🔸نشاید داغ مرگ نوجوان را بردن از خاطر
🔸خصوص آن مادری کاندر زمانه یک پسر دارد
🔸اگر نالد زنی از داغ مرگ نوجوان خود
🔸یقین آه جگر سوزش به هر قلبی اثر دارد
🔸میان خاک و خون افتاده جسم اکبر رعنا
🔸نمیدانم چرا لیلا بسر قصد سفر دارد
🔸به دشواری جدا شد از سر نعش علی اکبر
🔸ز درد و داغ اکبر تا قیامت چشم تر دارد🌾🌾🌾🌾🌾🌾
⬅️اما خانواده محترم ...پدروبردارن که درگوشه ای از قبر نشسته ازسوز دل برای عزیزتان ناله می زنید..شما بدن نازنین جوانتان را غسل دادید کفن کردید به خاک سپردید😭
همه آشنایان همسایگان فامیل .دوستان واقشارمردم ازشهرهای دور و نزدیک آمدند درکنا شماربودند به شما تسلیت گفتند
اما عزیزان اگر شما ببینید پدری درکنارجسم بی جان جوانش ناله می زند چکار می کنید حتما اشک😭 چشمانش را پاک می کنید آرامش می کنید ولی بمیرم برای آن پدری که آمد کنار بدن پاره پاره علی اکبرش😭
🔸لاله اش را دید پرپر روی خاک
🔸قطعه قطعه ریز ریز روی خاک
🔸داد از کف طاقت و ازپا فتاد
🔸صورتش رابرصورت اکبر نهاد
یاد شهدا امام شهدا روح این جوان فیض ببرد
اما کوفیان چه کردند آیا به امام حسین تسلیت گفتند اشک چشم حسین پاک کردند نه چکار کردند
تا صورت به صورت علی اکبر گذاشت
صدای هلهله کوفیان بلند شد اقا هرکاری کرد نتوانست بدن جوانش رابه خیمه ها ببرد چه کردصدا زد
جوانان بنی هاشم بیاید😭
علی را بر در خیمه رسانید😭
خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم
اما عزیزان ایام فاطمیه وعزداری بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س)است روح همه مادرهای آسمانی الخصوص روح این جوان عزیزمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد گریزی داشته باشیم به روزه فاطمه زهرا (س)
⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدامام علی (ع)
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه 😭
اما برادران مرحوم این جا شما کنار بدن برادربودی اما کربلا برعکس شد😭😭
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید زینب حلقوم بریده برادر اما زبان حالی داره بی بی زینب 😭😭
گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم اورا
گل من یک نشانی دربدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
تایپ مداح اهل بیت(ع) احمد بهزادی✍
التماس دعا
صلوات شادی روح پدرو مادرم
🥀🥀🥀🥀
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
فاطمیه ▪️🥀
ختم جوان پسر🥀
سوم هفتم چهلم سالگرد🥀🌹
روضه علی اکبر (ع)🥀
گریزفاطمه زهرا (س)
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
🔸ازغم مرگ توای سروخرامان چکنم
🔸بهرپژمردنت ای نوگل خندان چکنم
🔸داغ جانسوزتوافکنده شرربرجگرم
🔸بادل سوخته وآتش هجران چه کنم
🔸شدبهارتوخزان وگل رویت پرپر
🔸من دراین داغ خزان دیده پژمان چه کنم
🔸پدرت ناله کندازغمت ای تازه جوان
🔸گویدازماتمت ای نوردوچشمان چه کنم
🔸مادرت جامه ی ماتم ببرونوحه گراست
🔸گویداوگرنکنم چاک گریبان چه کنم
🔸دوستان بهرتو آورده گل ای نوردوعین
🔸گرمزارت نکنم همچوگلستان چه کنم
🔸شمع سان سوخته ازداغ تووآب شدم
🔸ای امیددل غمدیده ی نالان چه کنم
🔸خیزازجای ببین حال جگرسوختگان
🔸باچنین ناله ی جانسوز عزیزان چه کنم
⬅️پسرم برات پدرومادر بمیره آروز داشتیم (مثلا حسین جان) که بزرگ شوی بابا جان دامادت کنم چه قدرزودپدرومادر تنها گذاشتی و رفتی برادرن خواهران راتنها گذاشتی رفتی انشالا هیچ خانواده ای را داغ جوان نشان ندهد اما ای داغ دیدگان جوان😭
🔸هر آن مادر که اندردل غم مرگ پسر دارد
🔸ز حال ام لیلای جوان مرده خبر دارد
🔸نشاید داغ مرگ نوجوان را بردن از خاطر
🔸خصوص آن مادری کاندر زمانه یک پسر دارد
🔸اگر نالد زنی از داغ مرگ نوجوان خود
🔸یقین آه جگر سوزش به هر قلبی اثر دارد
🔸میان خاک و خون افتاده جسم اکبر رعنا
🔸نمیدانم چرا لیلا بسر قصد سفر دارد
🔸به دشواری جدا شد از سر نعش علی اکبر
🔸ز درد و داغ اکبر تا قیامت چشم تر دارد🌾🌾🌾🌾🌾🌾
⬅️اما خانواده محترم ...پدرو مادر برادارن که درگوشه ای از قبر نشسته ازسوز دل برای عزیزتان ناله می زنید..شما (سه شبانه روز )(چهل روز است جوانی را از دست دادید 😭
همه آشنایان همسایگان فامیل .دوستان واقشارمردم ازشهرهای دور و نزدیک آمدند درکنا شماربودند به شما تسلیت گفتند شما را دلداری دادند
اما عزیزان اگر شما ببینید پدری درکنارجسم بی جان جوانش ناله می زند چکار می کنید حتما اشک😭 چشمانش را پاک می کنید آرامش می کنید ولی بمیرم برای آن پدری که آمد کنار بدن پاره پاره علی اکبرش😭
🔸لاله اش را دید پرپر روی خاک
🔸قطعه قطعه ریز ریز روی خاک
🔸داد از کف طاقت و ازپا فتاد
🔸صورتش رابرصورت اکبر نهاد
یاد شهدا امام شهدا روح این جوان فیض ببرد
اما کوفیان چه کردند آیا به امام حسین تسلیت گفتند اشک چشم حسین پاک کردند نه چکار کردند
تا صورت به صورت علی اکبر گذاشت
صدای هلهله کوفیان بلند شد اقا هرکاری کرد نتوانست بدن جوانش رابه خیمه ها ببرد چه کردصدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید😭
🔸علی را بر در خیمه رسانید😭
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
اما عزیزان ایام فاطمیه وعزداری بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س)است روح همه مادرهای آسمانی الخصوص روح این جوان عزیزمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد گریزی داشته باشیم به روزه فاطمه زهرا (س)
⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدامام علی (ع)
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه 😭
اما برادران مرحوم این جا شما کنار بدن برادربودی اما کربلا برعکس شد😭😭
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید زینب حلقوم بریده برادر اما زبان حالی داره بی بی زینب 😭😭
🔸گلی گم کرده ام می جویم اورا
🔸به هر گل می رسم می بویم اورا
🔸گل من یک نشانی دربدن داشت
🔸یکی پیراهن کهنه به تن داشت
تایپ مداح اهل بیت(ع) احمد بهزادی✍
التماس دعا
صلوات شادی روح پدرو مادرم
🥀🥀🥀🥀
نام مداح حذف نشود❌❌
راضی نیستن
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
فاطمیه▪️🥀
روضه پسر جوان روز اول🌹
روضه علی اکبر (ع)🥀
گریزفاطمه زهرا (س)
مداح احمد بهزادی
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
🔸من جوان بودم عزیزان اینچنین پرپر شدم
🔸غنچه بودم لاله بودم اینچنین پرپر شدم
🔸من جوان بودم قد وبالای رعنا داشتم
🔸صورتی چون ماه تابان روی زیبا داشتم
🔸من جوان بودم دلم خوش بود بابا داشتم
🔸مادر دلسوز خوبی سایه سر داشتم
🔸من جوان بودم ولیکن رفتم از بین شما
🔸رفتم اما روح من در آسمان پیش خدا
🔸من جوان بودم مکن گریه برایم مادرم
🔸تو مکن گریه برایم ای عزیزم خواهرم
🔸من جوان بودم پدر جان اشک از بهرم مریز
🔸ای برادر جان تو پر کن جای من را ای عزیز
🔸من جوان بودم رفیقان رفتم از بین شما
🔸رفتم و گویم رفیقان حق نگهدار شما
🔸من جوان بودم خداوند اینچنین تقدیر کرد
🔸«حکمت» این بودو اجل را اینچنین تدبیر کرد
⬅️پسرم برات پدرومادر بمیره آروز داشتیم (مثلا حسین جان) که بزرگ شوی بابا جان دامادت کنم چه قدرپدرومادر تنها گذاشتی و رفتی برادرن خواهران راتنها گذاشتی رفتی انشالا هیچ خانواده ای را داغ جوان نشان ندهد اما ای داغ دیدگان جوان😭
🔸هر آن مادر که اندردل غم مرگ پسر دارد
🔸ز حال ام لیلای جوان مرده خبر دارد
🔸نشاید داغ مرگ نوجوان را بردن از خاطر
🔸خصوص آن مادری کاندر زمانه یک پسر دارد
🔸اگر نالد زنی از داغ مرگ نوجوان خود
🔸یقین آه جگر سوزش به هر قلبی اثر دارد
🔸میان خاک و خون افتاده جسم اکبر رعنا
🔸نمیدانم چرا لیلا بسر قصد سفر دارد
🔸به دشواری جدا شد از سر نعش علی اکبر
🔸ز درد و داغ اکبر تا قیامت چشم تر دارد🌾🌾🌾🌾🌾🌾
⬅️اما خانواده محترم ...پدروبردارن که درگوشه ای از قبر نشسته ازسوز دل برای عزیزتان ناله می زنید..شما بدن نازنین جوانتان را غسل دادید کفن کردید به خاک سپردید😭
همه آشنایان همسایگان فامیل .دوستان واقشارمردم ازشهرهای دور و نزدیک آمدند درکنا شماربودند به شما تسلیت گفتند
اما عزیزان اگر شما ببینید پدری درکنارجسم بی جان جوانش ناله می زند چکار می کنید حتما اشک😭 چشمانش را پاک می کنید آرامش می کنید ولی بمیرم برای آن پدری که آمد کنار بدن پاره پاره علی اکبرش😭
🔸لاله اش را دید پرپر روی خاک
🔸قطعه قطعه ریز ریز روی خاک
🔸داد از کف طاقت و ازپا فتاد
🔸صورتش رابرصورت اکبر نهاد
یاد شهدا امام شهدا روح این جوان فیض ببرد
اما کوفیان چه کردند آیا به امام حسین تسلیت گفتند اشک چشم حسین پاک کردند نه چکار کردند
تا صورت به صورت علی اکبر گذاشت
صدای هلهله کوفیان بلند شد اقا هرکاری کرد نتوانست بدن جوانش رابه خیمه ها ببرد چه کردصدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید😭
🔸علی را بر در خیمه رسانید😭
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بر در خیمه رسانم
اما عزیزان ایام فاطمیه وعزداری بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س)است روح همه مادرهای آسمانی الخصوص روح این جوان عزیزمان ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد گریزی داشته باشیم به روزه فاطمه زهرا (س)
⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدامام علی (ع)
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه 😭
اما برادران مرحوم این جا شما کنار بدن برادربودی اما کربلا برعکس شد😭😭
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید زینب حلقوم بریده برادر اما زبان حالی داره بی بی زینب 😭😭
🔸گلی گم کرده ام می جویم اورا
🔸به هر گل می رسم می بویم اورا
🔸گل من یک نشانی دربدن داشت
🔸یکی پیراهن کهنه به تن داشت
تایپ مداح اهل بیت(ع) احمد بهزادی✍
التماس دعا
صلوات شادی روح پدرو مادرم
🥀🥀🥀🥀
نام مداح حذف نشود❌❌
راضی نیستن
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
🕊﷽🕊
فاطمیه🥀🥀🥀
▪️روضه_علی_اصغر ع🥀
گریز فاطمه زهرا(ع)🥀
مداح احمد بهزادی
❤️بر عترت مصطفی مکرر صلوات
❤️بر فاطمه و ساقی کوثر صلوات
❤️خواهی گه شود مشکلت آسان بفرست
❤️بر چهره دلربای اصغر صلوات
✨هر شب تو را بزم عزاست مهدی جان
✨داغ دلت از کربلاست مهدی جان
✨مولا نبودی کربلا چه کردند 2
✨با اصغر شیرین زبان چه کردند
((یا صاحب الزمان
الغوث و الامان))
السلام علیک یا رضیع العطشان یا علی اصغر علیه السلام یا باب الحوائج
⭐️دنیا همه دیوانه و شیدای حسین است
⭐️مُهر همگان خاکِ کفِ پای حسین است
⭐️رمزی که شود ضامن ما در صفِ محشر
⭐️لبخند علی اصغر زیبای حسین است
⬅️دلتو ببرم یه لحظه کربلا آی کربلائیا، آی اونایی که حسرت کربلا به سینه دارین ، شش ماهه ابی عبدالله باب الحوائجه....
اگه گرفتاری مشکل داری ناله بزن
((یا باب الحوائج... یا علی اصغر))
بخدا با دستای کوچولوش گره های بزرگی رو باز میکنه...
امروز بند قنداقه علی اصغرو بگیر...
آقا زاده ای که باب الحوائجه...
حالا هر حاجتی داری بسم الله...
((یا باب الحوائج یا علی اصغر))
(همه ناله بزنند)
⬅️میگفت مسافر بودم از شهری به شهر دیگه میرفتم، وسط جاده، وسط راه ، ماشینم خراب شد، با زن و بچه کوچیکم موندم گوشه خیابون...
از ماشین پیاده شدم هر چی دستمو بلند میکردم، بهم اعتنا نمیکردند ماشینا رد میشدند، خدا چه کنم گرماست سوز عطشه،، خدا چه کنم نگام کنند...
میگه یه وقت خانمم صدا زد آی مرد، بیا قنداقه بچمو رو دست بگیر....
(آ گرفتی میخوام چی بگم)....
گفت قنداقه بچمو رو دست گرفتم اومدم وسط خیابون،،،،
میگه یه مرتبه دیدم یکی یکی ماشینها نگه داشتند....ایستادند
آقا چیه..
آقا مشکلت چیه...
آقا چیزی شده...
.....میگه همونجا قنداقه رو بغل گرفتم...
شروع کردم گریه کردن...
هی گقتم حسین حسین حسین....
مگه حسین قنداقه رو دستش نبود کربلا.....
چه کردند با دل ابی عبدالله...
چه کردند با جگر گوشه ابی عبدالله....
امان از دل حسین...3
یا حسین3...
یه لحظه دلتو ببرم کربلا و التماس دعا...آی حاجت دارا، آی گرفتارا، آی جوون دارا،،
⬅️خدا لعنت کنه حرمله رو ..
وقتی مختار قاتلان شهدای کربلا رو گرفت، حرمله رو هم گرفت...
صدا زد حرمله تو که اینقدر سنگدل هستی، اینقدر بیرحم هستی، شد تو کربلا دلت بسوزه...
◀️گفت بله امیر یه جا تو کربلا خیلی دلم سوخت....
(کدوم لحظه بود ای نانجیب)...
گفت اون لحظه ای دیدم حسین قنداقه علی اصغر رو زیر عبا گرفت داره از میدان بر میگرده...
(اوج)
یه قدم سمت خیمه بر میداره ....
دو قدم برمیگرده...
خدا چه کنه حسین..
مادرش رباب چشم انتظاره...
جواب مادر چشم انتظارو چی بده..
یه وقت دیدن ابی عبدالله رفت پشت خیام حرم ..
با غلاف شمشیر داره قبری محیا میکنه...
خدا این طفلُ مادر نبینه...
یه وقت شنید صدای نالهٔ مادری بلنده.....
حسین......
حسین.....
حسین..
حسین تو رو بجان مادرت زهرا س صبر کن حسین....
حسین اگه تو باباشی من مادرش ربابم
بزار یه بار دیگه علیمو ببینم...
(دشتی)
🔸مچین خِشت لحد تا من بیایم
🔸تماشای رُخ اصغر نمایم
🔸دوید او را گرفت با آهُ زاری
🔸که ای اصغر مگر مادر نداری
آخ
▪️تو رفتی و شدم آواره اصغر
▪️وای لباسات پیش مادر مونده اصغر
▪️یقین دانم پدر در وقت دفنِت
▪️برا تو لالایی خونده اصغر
(گریز)🏴🏴🏴
اما عزیزان ایام فاطمیه وعزداری بی بی دو عالم فاطمه زهرا (س)است روح همه مادرهای آسمانی الخصوص اموات جمع حاضرازاین مجلس ومحفل فیض ببرندگریزی داشته باشیم به روزه فاطمه زهرا (س)
⬅️میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدامام علی (ع)
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسما دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه 😭
اما برادران مرحوم این جا شما کنار بدن برادربودی اما کربلا برعکس شد😭😭
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید زینب حلقوم بریده برادر اما زبان حالی داره بی بی زینب 😭😭
🔸گلی گم کرده ام می جویم اورا
🔸به هر گل می رسم می بویم اورا
🔸گل من یک نشانی دربدن داشت
🔸یکی پیراهن کهنه به تن داشت
تایپ مداح اهل بیت(ع) احمد بهزادی✍
التماس دعا
صلوات شادی روح پدرو مادرم
🥀🥀🥀🥀
نام مداح حذف نشود❌❌
راضی نیستن
@khatmkhanimajma
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
جَهًاًِّنُِِّ پََُِسَُِِّ اَََِزُِِّ مًَِّࢪُِِّگًِِّ:
#داستان
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
✍قسمت اول
💠مقدمه:
نوشتار حاضر نوعی برداشت از تجسم و بازتاب اعمال آدمی در جهان آخرت است که با استفاده از آیات و روایات به تصویر ذهنی درآمدهاند و ان شاالله که منشأ تذکر و بیداری قرار گیرد. لازم به ذکر هست که ما از کتابی استفاده میکنیم که در آن از احادیث و روایات معتبر استفاده شده و مورد تایید عالم گرانقدر «آیت الله جعفر سبحانی است» و مورد استقبال قرار گرفته است...
👈 #قسمت_اول:
🔴 حالت احتضار
💠 چند روز بود که درد سراسر وجودم را فرا گرفته و به شدت آزارم میداد. سرانجام مقدمات مرگ من با فرا رسیدن حالت احتضار فراهم شد. کم کم پاهایم را به سمت قبله چرخاندند. همسر، فرزندان، خویشان و برخی دوستان اطرافم را گرفته بعضی از آنها اشک در چشمهایشان حلقه بسته بود. چشمانم را به آرامی فرو بستم و در دریایی از افکار فرو رفتم. با خود اندیشیدم که عمرم را چگونه و در چه راهی صرف نموده و اموال هرچند اندک خود را از کدام راه به دست آورده و در کدامین مسیر خرج کردهام. فکرش به شدت آزارم میداد، از شدت اضطراب چشمانم را گشودم. در این هنگام ناگاه متوجه سفید پوش بلند قامتی شدم که دستانش را بر نوک انگشتان پاهایم نهاده بود و آرام و آهسته به سمت بالا میکشاند، در قسمت پاها هیچگونه دردی احساس نمیکردم اما هرچه دستش به طرف بالا میآمد درد بیشتری در ناحیه فوقانی بدنم احساس میکردم گویا همه دردهای وجودم به سمت بالا در حرکت بود. تا اینکه دستش به گلویم رسید. تمامی بدنم بی حس شده بود اما سرم چنان سنگینی میکرد که احساس میکردم هر آن ممکن است از شدت فشار بترکد و یا چشمانم از حدقه درآید. عمویم که پیرمردی ریش سفید بود جلو آمد و با چشمان اشک آلود گفت: عمو جان شهادت را بگو... من میگویم و تو تکرار کن:
✨اشهد ان لااله الاالله و اشهد انّ محمداً رسول الله و انّ علیاً ولی الله و ...
او را میدیدم و صدایش را میشنیدم. لبهایم به آرامی تکانی خورد و چون خواستم شهادتین را بر زبان جاری کنم یکباره هیکلهای سیاه و زشتی مرا احاطه کردند و به اصرار از من خواستند شهادتین را نگویم
شنیده بودم شیاطین هنگام مرگ برای گرفتن ایمان تلاش میکنند اما هرگز گمان نمیکردم آنها در اغفال من توفیقی داشته باشند....
#نشر_بدهید
(ادامه دارد...🔥
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
✍قسمت دوم
💠 عمویم دوباره صورتش را به من نزدیک کرد و شهادتین را به من تلقین نمود.
همین که خواستم زبانم را تکان دهم دوباره شیاطین به تلاش افتادند اما این بار از راه تهدید وارد شدند...
لحظه عجیبی بود، از یک طرف آن شخص سفید پوش با کارهای عجیبش و از طرف دیگر اصرار عمویم بر گفتن شهادتین و از سوی دیگر ارواح خبیثه که سعی در ربودن ایمان، در آخرین لحظات زندگیم داشتند. زبانم سنگین و گویا لبهایم بهم دوخته شده بود. واقعاً درمانده شده بودم. دلم میخواست از این وضع رنج آور نجات مییافتم اما چگونه؟ از کدام راه؟ به وسیله چه کسی؟ در این کشاکش ناگهان از دور چند نور درخشان ظاهر شدند، با آمدن آنها مرد سفیدپوش به تعظیم ایستاد و آن چهرههای ناپاک فرار کردند، هرچند در آن لحظه آن نورهای پاک و بی نظیر را نشناختم اما بعدها فهمیدم که آنها ائمه اطهار (علیم السلام) بودند که در آن لحظه حساس به فریاد من رسیدند و از برکت وجود آنها چهرهام باز و سبک شده، لبهایم را تکان دادم و شهادتین را زمزمه کردم. در این لحظه دستهای آن سفیدپوش از روی صورتم گذشت و من که در اوج درد و رنج بودم ناگهان تکانی خورده و آرام شدم. انگار تمام دردها و رنجها برای اهالی آن دنیا جا نهاده بودم، زیرا چنان آسایش یافتم که هیچگاه مثل آن روز آزادی و آرامش نداشتم .. حال زبان و عقلم به کار افتاده بود، همه را میدیدم و گفتارشان را میشنیدم. در این لحظه نگاهم به آن مرد سفیدپوش افتاد. پرسیدم: تو کیستی؟ از من چه میخواهی؟ همه اطرافیانم را میشناسم جز تو. گفت: تا حال باید مرا شناخته باشی من ملک الموت هستم. از شنیدن نامش ترس و اضطراب وجودم را لرزاند. خاضعانه در مقابلش ایستادم و گفتم: درود خدا بر تو فرشته الهی باد، نام تو را بارها شنیدهام با این حال در آستانه مرگ هم نتوانستم تو را بشناسم، آیا برای تمام کردن کار از من اجازه میخواهی؟ فرشته مرگ در حالی که لبخند میزد گفت: من برای جدا کردن روح از بدن، محتاج به اجازه هیچ بندهای نیستم و تو هم اگر خوب دقت کنی دار فانی را وداع گفتهای، خوب نگاه کن آن جسد توست که در میان جمع بر زمین مانده است.
به پایین نگاه کردم. وحشت و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفته بود.
جسدم در میان اقوام و آشنایان بدون هیچگونه حرکتی بر زمین افتاده بود و همسر و فرزندان و بسیاری نزدیکانم، در حالیکه در اطراف جنازهام خیمه زده بودند، ناله و فریادشان به آسمان بلند بود،با خود اندیشیدم: اینان برای چه و برای که اینگونه شیون میکنند؟!
ادامه دارد...
╚════♡"🌹🌻" ♡
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
✍ #قسمتسوم
💠 صدای ملک الموت را شنیدم که میگفت: این جماعت را چه شده؟ به خدا قسم من به او ظلم نکردم؛ روزی او از این دنیا تمام شده است. اگر شما هم جای من بودید به دستور خدا، جان مرا میگرفتید. اطاعت و عبادت من بر درگاه الهی این است که هر روز و شب دست گروه زیادی را از دنیا قطع کنم. نوبت به شما هم می رسد... جمعیت به کار خود مشغول و گوش شنیدن این هشدارها را نداشتند. آرزو میکردم ای کاش در دنیا یکبار برای همیشه این هشدارها را شنیده بودم تا درسی برای امروزم بود.
اما ...افسوس و صد افسوس!
پارچهای بر بدنم کشیدند و پس از ساعتی بدنم را به غسالخانه بردند، مکان آشنایی بود، بارها برای شستن مرده هامان به اینجا آمده بودم. در این حال، متوجه غسال شدم که بدون ملاحظه، بدنم را به این سو و آن سو میچرخاند.
به خاطر علاقهای که به بدنم داشتم، بر سر غسال فریاد میزدم: آهستهتر! مدارا کن!
اما او بدون کوچکترین توجهی به درخواستهای مکرر من، به کار خویش مشغول بود. آن روزها فکر میکردم خرید کفن، یک عمل تشریفاتی است، اما .. چه زود بدنم را سفیدپوش کرد. واقعاً دنیا محل عبور است.
با شنیدن صدای دلنشین الصلوة... الصلوة...الصلوة...نوعی آرامش به من دست داد.. چون نماز تمام شد، جنازهام را روی دستهایشان بلند کردند و ترنم روح نواز شهادتین، بار دیگر دلم را آرام کرد. من نیز بالای جنازهام قرار گرفتم و به واسطه علاقهام به جسد، همراه او حرکت کردم. تشییع کنندگان را میشناختم. باطن بسیاری از آنها برایم آشکار شده بود .
چند تن از آنها را به صورت میمون میدیدم در حالیکه قبلاً فکر میکردم آدمهای خوبی هستند. از سوی دیگر، یکی از آشنایان را دیدم که عطر دل انگیز و روح نوازش، شامهام را نوازش میداد. این در حالی بود که من او را به واسطه ظاهر سادهاش محترم نمیشمردم، شاید هم غیبت دیگران، او را از چشمم انداخته بود و یا .... تابوت بر روی شانه دوستان و آشنایان در حرکت بود و من همچنان، با نگرانی از آینده، آنهارا همراهی میکردم.
در حالیکه بسیاری از تشییع کنندگان، زبانشان به ترنم عاشقانه لااله الاالله و ... مشغول بود. دو نفر از دوستانم آهسته به گفتگو مشغول بودند. به کنارشان آمدم و به حرفهایشان گوش سپردم. عجبا! سخن از معامله و چک و سود کلان و..میکنید؟ چقدر خوب بود در این لحظات اندکی به فکر آخرت خویش میبودید، به آن روزی که دستتان از زمین و آسمان کوتاه خواهد شد و پرونده اعمالتان بسته و هرچقدر مانند من مهلت بطلبید، اجازه برگشت نخواهید داشت
ادامه دارد...
╚════♡"🌹🌻" ♡
به پایین نگاه کردم. وحشت و اضطراب سراسر وجودم را فراگرفته بود.
جسدم در میان اقوام و آشنایان بدون هیچگونه حرکتی بر زمین افتاده بود و همسر و فرزندان و بسیاری نزدیکانم، در حالیکه در اطراف جنازهام خیمه زده بودند، ناله و فریادشان به آسمان بلند بود،با خود اندیشیدم: اینان برای چه و برای که اینگونه شیون میکنند؟!
ادامه دارد...
╚════♡"🌹🌻" ♡
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
✍ #قسمتسوم
💠 صدای ملک الموت را شنیدم که میگفت: این جماعت را چه شده؟ به خدا قسم من به او ظلم نکردم؛ روزی او از این دنیا تمام شده است. اگر شما هم جای من بودید به دستور خدا، جان مرا میگرفتید. اطاعت و عبادت من بر درگاه الهی این است که هر روز و شب دست گروه زیادی را از دنیا قطع کنم. نوبت به شما هم می رسد... جمعیت به کار خود مشغول و گوش شنیدن این هشدارها را نداشتند. آرزو میکردم ای کاش در دنیا یکبار برای همیشه این هشدارها را شنیده بودم تا درسی برای امروزم بود.
اما ...افسوس و صد افسوس!
پارچهای بر بدنم کشیدند و پس از ساعتی بدنم را به غسالخانه بردند، مکان آشنایی بود، بارها برای شستن مرده هامان به اینجا آمده بودم. در این حال، متوجه غسال شدم که بدون ملاحظه، بدنم را به این سو و آن سو میچرخاند.
به خاطر علاقهای که به بدنم داشتم، بر سر غسال فریاد میزدم: آهستهتر! مدارا کن!
اما او بدون کوچکترین توجهی به درخواستهای مکرر من، به کار خویش مشغول بود. آن روزها فکر میکردم خرید کفن، یک عمل تشریفاتی است، اما .. چه زود بدنم را سفیدپوش کرد. واقعاً دنیا محل عبور است.
با شنیدن صدای دلنشین الصلوة... الصلوة...الصلوة...نوعی آرامش به من دست داد.. چون نماز تمام شد، جنازهام را روی دستهایشان بلند کردند و ترنم روح نواز شهادتین، بار دیگر دلم را آرام کرد. من نیز بالای جنازهام قرار گرفتم و به واسطه علاقهام به جسد، همراه او حرکت کردم. تشییع کنندگان را میشناختم. باطن بسیاری از آنها برایم آشکار شده بود .
چند تن از آنها را به صورت میمون میدیدم در حالیکه قبلاً فکر میکردم آدمهای خوبی هستند. از سوی دیگر، یکی از آشنایان را دیدم که عطر دل انگیز و روح نوازش، شامهام را نوازش میداد. این در حالی بود که من او را به واسطه ظاهر سادهاش محترم نمیشمردم، شاید هم غیبت دیگران، او را از چشمم انداخته بود و یا .... تابوت بر روی شانه دوستان و آشنایان در حرکت بود و من همچنان، با نگرانی از آینده، آنهارا همراهی میکردم.
در حالیکه بسیاری از تشییع کنندگان، زبانشان به ترنم عاشقانه لااله الاالله و ... مشغول بود. دو نفر از دوستانم آهسته به گفتگو مشغول بودند. به کنارشان آمدم و به حرفهایشان گوش سپردم. عجبا! سخن از معامله و چک و سود کلان و..میکنید؟ چقدر خوب بود در این لحظات اندکی به فکر آخرت خویش میبودید، به آن روزی که دستتان از زمین و آسمان کوتاه خواهد شد و پرونده اعمالتان بسته و هرچقدر مانند من مهلت بطلبید، اجازه برگشت نخواهید داشت
ادامه دارد...
╚════♡"🌹🌻" ♡
🌸 #سرگذشت_ارواح در عالم برزخ
✍ #قسمت_پنجم
عجب پروندهای! کوچکترین #عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود.
در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر میدیدم...
در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه #احساس کردم تمام کوههای عالم بر گردنم آویختهاند.
چون خواستم #سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش.
گفتم تا چه زمان باید #سنگینی این طوق را تحمل کنم؟
گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من #نکیر و منکر برای سؤال کردن میآیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود.
رومان این را گفت و رفت..
هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای #عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر میشد و ترس و وحشت من بیشتر...
تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آنها آهنی بزرگ در #دست دارند که هیچکس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند.
در همین حال یکی از آن دو #جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا میشنیدند، میمردند.
لحظهای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟
از شدت ترس و #وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمیآمدند. سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم.
درست در همین #لحظه که همه چیز را تمام شده میدانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای #شایستهترین انسانها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید. و این بار آنها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند، دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت #محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبلهام کعبه میباشد...
نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر میرسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمیدادی جایگاهت اینجا بود، سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از #بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند.
با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.
از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار #مسرور و خوشحال بودم.
سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته #نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد.
با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آنها #رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است.
سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر میشد.
در حالیکه پرونده #اعمال بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و ...
✍ادامه دارد..
╚════♡"🌹🌻" ♡