یه سکانسی تو سریالِ در انتهای شب بود که ماهرخ به پدرش اعتراض کرد که چرا اجازه ندادی بازیگر بشم؟! و پدرش جواب داد:
«تو اگر واقعا میخواستی بازیگر بشی، به حرف من گوش نمیدادی و میشدی»
میدونی میخوام چی بگم؟!
راهِ خودتو برو چون بعداً کسی حسرتای تورو گردن نمیگیره، حتی همون آدمی که محدودیت کرده..
#توییت
_Monib
4_5782999801356355765.mp3
6.02M
دوسش داشته باشید، چون خیلی دوسش دارم:>
#پیشنهادی
_TaTa