برسر کارآمدن و مأموریتهای استعماری رضاخان به روایت #امام_خمینی
#رضاخان_و_روحانیت/۱
[ص ۲ از ۲]
🔹من یادم است، از اوّلی که رضاخان آمد به ایران یا آمد به تهران تا حالا من شاهد همۀ قضایا بوده ام. این بنا داشت به اینکه این مملکت را با هر طوری که می تواند طوری بار بیاورد و بعد هم پسر خلفش آن هم طوری بار بیاورد این مملکت را که همۀ چیزهایی که اینها از ما می برند، هرچه که از ذخایر ما آن وقت انگلستان و بعد هم امریکا ببرند، هیچ کس نباشد که کلمه ای در مقابل آنها بگوید و اگر می گفت، سرکوبی می کردند و اگر مخالفت می شد، می کوبیدند اینها را.
🔹مخالفت از طرف #روحانیون چند مرتبه شد، لکن هم با حیله و هم با قدرت آنها را کوبیدند. بعد هم که شما ملاحظه کردید که دانشگاه ما را به چه صورت درآوردند، دبیرستانهای ما را به چه صورت درآوردند.
🔹 از همان دبستان شروع کردند آدم غربی درست کردن، آدم معتقد به غرب و مخالف با اسلام درست کردن. از همان بچۀ کوچولو شروع شد و همین طور تا اینکه یک قشر زیادی مخالف با همه چیز، با همۀ مآثر اسلام، با همۀ مآثر کشور، اینها تربیت می کردند. دانشگاهی بود که از تویش مثل نصیری و شریف امامی و امثال اینها بیرون می آمد؛ اینهایی که به تمام معنا وابسته به انگلستان و اخیراً به امریکا بودند.
🔻یک همچو مملکتی را اینها درست کردند، با #امر_انگلستان در زمان #رضاخان، و با فرمان #امریکا در زمان #محمدرضا، که حالا که اینها رفتند، شما می بینید که همه چیز باید متحول بشود. البته متحول هم خیلی شد.
🔹 حالا در هر جا که شما بروید، محتاج به این است که از سر درست بشود. ادارات یک اداراتی است که به فرم همان ادارات زمان طاغوت است و باید تصفیه بشوند و متحول بشوند به یک اداره ای که به درد مردم بخورد.
(صحیفه امام، ج 13 صص 176-183)
@rozaneebefarda
برسر کارآمدن و مأموریتهای استعماری رضاخان به روایت #امام_خمینی
#رضاخان_و_روحانیت/۱
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[ص۱ از ۲]
🔹رضاخان هجوم کرد به تهران و با دستیاری انگلستان، حکومت ایران را به دست گرفت و بعد از چندی، احمد شاه را از صحنه بیرون کرد و خودش به جای احمدشاه نشست و به تدریج، مأموریت خودش را شروع کرد به انجام دادن. مأموریتهای زیادی داشت. قدرتهای بزرگ هر چه را که بر خلاف میل خودشان و برخلاف منافع خودشان می دیدند، باید به دست این آدم نابود بشود یا سرکوب. اول شروع کرد به سالوسی و ریاکاری و در همین تهران، آنطوری که آن وقت می گفتند، در همۀ تکیه هایی که در ماه محرّم برای عزا بپا بود، می گفتند: با پای برهنه، شمع هم دستش می گیرد و می رود.
▫️این یک چهره بود که از رضاخان در ایران نمایش پیدا کرد و بعد به اسم اینکه امنیت را می خواهد به ایران برگرداند، شروع کرد به مبارزه با عشایر ایران و عشایر که یکی از پایگاههای مهم ایران بودند، گرچه نواقصی داشتند، ولی خدمتهایی هم می کردند، عشایر را یکی پس از دیگری سرکوب کرد و از محالّ خودشان، بعضی از آنها را کوچ داد به جاهای دیگر و آنها را تقریباً از بین برد.
🔹 بعد مأموریتهایی ـ در خلال همۀ اینها همه گاهی با هم می شد ـ شروع کرد [به] مخالفت با روحانیون، به اسم اینکه می خواهم تصفیه بکنم. و این سنگر بزرگ اسلامی را [از بین برد] که یک خدمتگزارانی به ایران بودند و به اسلام بودند، بدون اینکه بر بودجۀ دولت یک شاهی تحمیل بشوند، لکن خدمتهاشان، یکی از بزرگترین خدمتهای آنها، این بود که تربیت می کردند مردم را. شما در پرونده هایی که در دادگستری و غیر دادگستری هست و بوده، می بینید، از آنهایی که تحت تربیت روحانیین بودند، پروندۀ جنایتی نمی بینید. برای آرامش کشور، اینها یک عامل مؤثر بودند و برای هدایت مردم به راه صحیح و اخلاق و اعمال صحیح یک راهنماهای مهمی بودند.
🔹 من آنچه که در بسیاری از صحبتهایم از روحانیون بحث می کنم نه این است که من هر که معمّم است از او پشتیبانی می کنم. «ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد.» لکن وقتی که ما در سابق دیدیم که جزء برنامۀ انگلیسها، که رضاخان را آورده بودند ـ شاید در رأس برنامه هم بود ـ این بود که باید این طایفه از بین بروند. با تمام قوا، از تبلیغات مجلات و روزنامه ها وگویندگان و اینها گرفته تا هرجا که روشنفکری و روشن فکرنمایی بودند، بر ضد روحانیت بسیج شدند. کم کم آن صورت دومش را نشان داد. آن وجهۀ دومش را کم کم نشان داد.
🔹در زمان این شخص نالایق، که مملکت ما را به تباهی کشاند، به پیغمبر اکرم در روزنامه سبّ کردند، در روزنامه به پیغمبر سبّ کردند و به مرئی و منظر این دولت بود و آن دولتمردان.
مجلس درست کردند و در آنجا از پیروزی اسلام بر کفر انتقاد کردند.این روشنفکرها دستمالها را درآوردند و گریه کردند که اسلام بر شاه ایران، شاه آن وقت ایران غلبه کرده است.شعراشان شعر گفتند، نویسندگانشان نوشتند، گویندگانشان گفتند. ما از اینکه انگلستان اینقدر اصرار داشت بر اینکه این طایفه را از بین ببرد، میفهمیم که از این طایفه اینها رنج میبرند و باید اینها سرکوب بشوند.
▫️مع الأسف، در آن وقت یک ارتشی درست کردند و یک ژاندارمری درست کردند و یک شهربانی درست کردند که تلخی اعمال آنها در ذائقۀ ملت ما بود و برای شما که الآن خدمتگزار هستید، زحمت ایجاد کرده. شما برادرهای عزیز که الآن خدمت می کنید به این کشور، مواجه هستید بایک اسمی که در زمان رضاخان و در زمان بعد از او، خصوصاً در زمان رضاخان، مردم یک ذائقۀ تلخی از همۀ این قوای مسلحه داشتند و دارند، و این اشکالی است که برای شما پیش آورده اند که تا آمدید شماها این ذائقۀ تلخ را شیرین کنید، خیلی زحمت دارد. خیلی باید جانفشانی کنید. خیلی باید با مردم رفتار خوب بکنید. پادگانهای شما باید پایگاه اسلامی باشد و مستضعفین را همراهی کند و مستکبرین را اعتنا نکند. مدتی شما زحمت بکشید تا آن ذائقۀ تلخی که در ملت از این جمعیت، [هست، از بین برود] شما که آن وقت نبودید؛ گمان ندارم یکی از شما هم آن وقت بودید، لکن این اسم به طوری شد در آن وقت که وقتی گفته می شد، تلخ بود در ذائقۀ مردم.
آن وقت خود همین مرد، خود همین رضاخان، در یک روزی که وارد شده بود در یک پادگان ژاندارمری، دستهایش را در جیبش گذاشته بود و معرفی کرده بود اینها را به اینکه اینها دزدند!
در عین حال که سرکردۀ همۀ دزدها خودش بود، منتها دزدها یواشکی یک کُتی، یک شلواری، یک کاسه مسی از مردم می بردند و این علنی مازندران را با آن طول و عرض،از همۀ اشخاصی که دارای یک ملکی بودند گرفت و به اسم خودش ثبت کرد.
@rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنایات #رضاخان به روایت #آیتالله_بهجت
#رضاخان_و_روحانیت/۲
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
#آمریکا و انگلیس از اخبث خبائث روی زمین هستند!
رضاخان وطن و مملکت شیعه را به بیگانه فروخت؛ همانطور که آتاتورک ممکلت اسلامی را فروخت!
@rozaneebefarda
ماجرای به قدرت رسیدن رضاخان به روایت مقام معظم رهبری
#رضاخان_و_روحانیت/۳
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
▫️سلاطین قاجار با علما و حوزههای علمیّه مخالف بودند و افراد حوزوی را هم لشکر علمای بزرگ قلمداد میکردند. آنها با علما مخالف بودند؛ چون علما در کارهای آنها دخالت میکردند. اگر میخواستند قرارداد رژی امضا کنند و با انگلیسیها رابطه داشته باشند و یا اگر میخواستند با دو خواهر ازدواج کنند، علما نمیگذاشتند و در مقابلشان میایستادند.
🔹بعدها در دوره پهلوی مسأله تفاوت کرد. از زمان رضاخان به این طرف، انگیزههای اساسی وارد کار شد و غرب - خصوصاً انگلیس - قصد داشت که کلّاً ایران را قبضه کند. این تصرّف یا به صورت ایجاد یک حکومت واقعاً انگلیسی بود - که البته نتوانستند این کار را بکنند - و یا این که حکومتی ایرانی تشکیل دهند ولی همهی مقدّراتش به دست آنها باشد. راه دوم انتخاب شد و حکومت پهلوی بر اساس این تصمیم شکل گرفت و رضاخان روی کار آمد.
🔹اگر میبینید #همه_آدمهای_حسابىِ_ایران با رضاخان مخالفند، به خاطر آن است که آدم لاتِ بی سر و پایی بود که اصلاً اسم دین را نشنیده و مزه آن را هم نچشیده بود. او در یک خانواده بی سوادِ لاابالی و دور از معارف دینی تربیت شده بود و وقتی هم که بزرگ شد، در میان قهوهخانهها و میخانهها و الواط پرسه میزد.
🔹اصلاً رضاخان کسی نبود که با دین سر و کاری داشته باشد. مزاجش آماده معارضه با دین - آن هم به قصد براندازی - بود. آدمهای ضعاف النفسِ بددلِ کج سلیقهای هستند که گاهی از کارهای به اصطلاح عمرانی رضاخان تعریف میکنند و مثلاً میگویند او راه آهن کشید و امنیت را برقرار کرد!
🔹باید از اینها پرسید که آیا احداث راهآهن و ایجاد امنیت برای مردم بود یا برای قدرتهای خارجی!؟ چه کسانی از این کارهای به اصطلاح عمرانی سود میبردند؟
▫️در حقیقت رضاخان عاملی بود که انگلیسیها او را وارد صحنه کردند تا نظام دینی را در ایران به هم بریزد. به همین خاطر در سال ۱۳۱۴ شمسی گذاشتن عمامه و حضور روحانیّت در جامعه را ممنوع کرد و نظام حوزه علمیّه را به هم زد و روحانیت را مجبور به خانه نشینی کرد.
🔹 زمانی که او رفت و پسرش - محمدرضا - بر سرِکار آمد و بر امور مسلّط شد، همین نیّت را داشت و همین هدف و راه را - البته به شکلهای مدرنتر و پیشرفته تر - دنبال کرد و تا روزی که انقلاب پیروز شد، در این زمینه جلو رفت.
▫️رژیم پهلوی ساقط شد؛ لیکن فتنه انگیزههای اساسی مخالفت با حوزه همچنان ادامه دارد. رژیم ایالات متّحده امریکا که از کودتای ۲۸ مرداد تا پیروزی انقلاب، پشت سر محمدرضا بود و علیه دین فعّالیت میکرد، امروز به وسیله بعضی از ایادی خود - که شاید خودشان هم ملتفت نیستند - مشغول تخفیف و توهین دین و علمای دین و حوزههای علمیّه است.
▫️در زمان #رضاخان برای این که روحانیت را از چشمها بیندازد، میگفت: روحانیت مفتخور است؛ یعنی مثلاً عملگی و یا کار اداری نمیکند، در عین حال به زندگی خود ادامه میدهد. او با آن عقل ناقص خودش خیال میکرد که اگر کسی در بازار، داد و ستد نکرد و یا مثلاً بیل نزد و به اداره نرفت و شغلی نیافت، نباید نان بخورد و اگر خورد، مفتخوری کرده است! او چون به رسالت دین معقتد نبود، این حرفها را میزد و کار عالِم دین را باور نداشت.
🔹امروز هم #بعضی کسان #همان_حرف را به #زبان_دیگری میزنند. کسانی که مردم را تعلیم میدهند و برایشان زحمت میکشند و آنها را دیندار میکنند و بر هدایتشان میافزایند و زمینه تحقق آیه شریفه «اهدناالصّراط المستقیم» را فراهم میآورند، اینها اهل دین و هدایتند و هُدات این راه محسوب میشوند. اینها کتاب مینویسند، درس میگویند، زحمت میکشند، کار میکنند و نان بخور و نمیری را هم به دست میآورند.
مگر طلّاب حوزه علمیه چقدر از دنیا برخوردارند؟ حقوق یک طلبه فاضل معیل در قم - که بالاترینِ حوزههای علمیّه است - نصف حقوق یک عمله که بیل میزند، نیست. درآمد اینها از حداقل حقوق اداری کمتر است. با این وضعیت آیا میشود گفت که روحانیت ما نان خود را از طریق دین میخورد!؟ آیا این ظلم و حق کشی و بیانصافی نیست؟ حکومت ما اسلامی است و در آن آزادی بیان وجود دارد و این سخنان که از سر بیانصافی بیان شده، با استفاده از همین فضای آزاد مطرح شده است.
🔹البته منظورم این نیست که به حرف یا دعوایی جواب دهیم؛ خیر. منظور این است که شما بدانید انگیزههای مخالفت با حوزه زیاد و گسترده است. بعضی از کسانی که چنین انگیزههایی دارند، خودشان هم نمیفهمند چه کار میکنند. نیّتهای بدی ندارند، ولی ملتفت نیستند که حرف و عملشان چه تبعاتی دارد. در خود حوزههای علمیّه نیز همیشه این طور بوده و اکنون هم برای تضعیف حوزه انگیزههای تضعیف وجود دارد.
(۷۴/۶/۷بیانات در جلسه درس خارج فقه)
@rozaneebefarda