eitaa logo
خزینة الجواهر
1.2هزار دنبال‌کننده
33.4هزار عکس
32.3هزار ویدیو
38.4هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از آنتی‌تز انقلاب! این کانال #تعطیل شده است
📌مدیر اگر انقلابی باشد، از تهدید کرونا هم برای انقلاب اسلامی فرصت می‌سازد! 🧮 250 کلمه 📆 6فروردین 1399 ✅هفتهٔ گذشته گفت اگر مردم ایران بخواهند، دولت آمریکا حاضر است درزمینهٔ به ایران کمک کند. این در حالی است که در روزهای اخیر، اوضاع مبتلایان به کرونا در این کشور در حال بحرانی شدن است؛ به ویژه دربارهٔ مستمندان و سالمندان. ✅پاسخ رهبر عزیز و غیور انقلاب به این پیشنهاد مزورانه این بود که شما اگر می‌توانید به کسی کمک کنید، به مردم خودتان کمک کنید. ✅همچنین در شرایطی که بسیاری از دولت‌های اروپایی درنتیجهٔ بحران کرونا خوی نهفتهٔ خود را رو کرده‌اند و آشکارا به غارت محموله‌های بهداشتی یکدیگر روی آورده‌اند، مُشتی پزشک و جاسوس از فرانسه و با عنوان «پزشکان بدون مرز» وارد ایران شدند. ✅رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در سوم فروردین 1399، یکی از ابزارهای قوی‌تر شدن جمهوری اسلامی را معرفی کرد. ✅اکنون که جمعی از قمی پس از تجربهٔ موفق خود در خدمت‌رسانی به بیماران کرونا در نامه‌ای خطاب به آقای پیشنهاد چنین هجومی را مطرح کرده‌اند، وظیفهٔ ماست که تا می‌توانیم در تبلیغ این پیشنهاد هوشمندانه بکوشیم. ✅این یک هجوم مقتدرانه به هیمنهٔ پوشالی تمدن رو به افول غرب در است. امیدواران به و تمدن آمریکایی در سراسر دنیا باید بدانند کار قبلهٔ آمالشان به جایی رسیده است که گروهی از مستضعفان و پابرهنگان عالَم که در مکتب خمینی کبیر تربیت شده‌اند، آماده کمک جهادی به مردم آمریکا و اروپا هستند. eitaa.com/jalvat
🔻«خوارج نو» در ایران امروز ▫️اصل «گسست میانِ من و دیگری» به مثابه نخستین اصل در اندیشه خوارج می باشد، اینکه هرکسی از من نیست در دارالکفر هست. این اصل، پایه‌ای موثر در اخلاق دینداری خوارج و خودشیفتگی و خودارضاییِ دینی و سیاسی آنها در برخوردهای اجتماعی¬ با دیگران بوده و همین نیز موجب انسداد گفتگوی خوارج با اغیار بوده است. آنگاه که این مقاله را می‌نوشتم فکر می‌کردم مصادیق مهم از این جریان را می‌توان در برخی از خطبا و گاه در ایران مشاهده کرد، لیکن تجربه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی در ایران نشان داد که روحیۀ خوارجی صرفا یک روحیۀ دینی و مذهبی نبوده، بلکه قالب‌های و گاه ریشه‌های عمیقی دارد، قالب‌هایی که دارالکفرش را از خودی‌ها شروع می‌کند، «دیگری»هایش را از خودی‌ها و «خودی»هایش را از بیگانگان برمی‌گزیند، و به رغم ادعای گفتگوی تمدن‌ها، نمی‌تواند همین گفتگو را در وطن بوجود آورد و بلکه در دام تئوری های جدید خشونت می‌افتد. 🔹اصل دیگر در عقاید اجتماعی خوارج، اصل «عدم تبعیض ایمان» است، اینکه ایمان یک امر به هم پیوسته است و قابل تجزیه (بعض بعض کردن) نیست. از این رو کسی یا ایمان دارد و یا ندارد و کافر است. کسانی که گناهکاراند، نمی¬توانند ایمان داشته باشند و کسی هم که ایمان ندارد کافر و مهدور الدم است. دوباره زمانی که این مقاله را می‌نوشتم تصورم این بود که مصادیق این اصل را باید در میان برخی از جستجو کرد، لیکن بعدها دیدم این سخت‌گیری و گاه ساده‌لوحی را می‌توان در میان برخی جریان‌های روشنفکری در ایران نیز پی گرفت. بر اساس چنین اصلی همه باید نابِ ناب باشند و جامعه نیز باید مبرای از خطا باشد (برای همین، این طیف یا سفید سفید می بینند و یا سیاه سیاه). دشوارتر اینکه، نه تنها افراد جامعه باید مصون از خطا باشند، بلکه دولت اسلامی نیز باید خالی از ضعف و اشتباه باشد. از این نظر، اگر دولت جایی مرتکب خطا شود گناه کبیره کرده و «کافر» و «مرتد» می¬شود و در این صورت نه تنها باید از آن سرپیچی کرد بلکه باید با ایشان «جهاد» نمود. (اصل «استعراض» یا «اعدام مرتدان»). 🔸قاعدۀ دیگر در رفتار اجتماعی خوارج تقدم «شور» بر «عقلانیت» است. شور و هیجانات نفسانی (passion) همواره یکی از محوری¬ترین پرسش¬ها در اندیشه سیاسی بوده و هست. اندیشمندان بسیاری مانند اسمیت و پاسکال و دیگران در مورد امکان مهار (harnessing) و یا سرکوب (repressing) هیجانات نفسانی و غریزی سخن گفته¬اند و کسانی نیز با عنوان کردن "کنترل آتش با آتش"، شورهای نفسانیِ خطرناک را قابل کنترل با شورهای و هیجانات دیگر تلقی کرده اند. در این باره برخی نیز تأکید کرده‌اند که تا زمانی که شورهای نفسانی از رهگذر عقل و اندیشه تعدیل نشود (تبدیل به interest نشود) نظم اجتماعی بوجود نمی‌آید. آنگاه که این مقاله را می‌نوشتم دوباره مصادیق آن را در میان برخی از جریانات مذهبی و گروه‌های به اصطلاح انقلابی می‌دیدم، لیکن الان که تحولات پیرامونی‌ام را می‌بینم تقدم هیجانات و شورهای کور نفسانی بر عقل و اندیشه، و تقدمِ تعصب‌های کور بر قانون و اخلاق را در جریان‌های مدعی درایران بوضوح می‌بینم. ➖به نظرم آنچه در دو سویۀ به اصطلاح نخبگانی ایران می‌توان مشاهده کرد، دو گونه از خوارج‌بودگی است که مسیرهای گفتگو را از هر دو سویۀ عرفی و مذهبی در ایران به انسداد می‌برد و تراکمی از نفرت و خشونت را در جامعه بوجود می‌آورد. جنس این خوارج‌بودگی در ایران، جنس اخلاقی است و نه اندیشه‌ای، و باید آن را در نظام پر از عیب آموزش و پرورش‌مان چاره کنیم. لیکن عجالتا امروزه لازم است دلسوزان نظام از هر دو طرف برای شنیدن از یکدیگر (حسن الاستماع به مثابه اساس در صورتبندی گفتگوهای سازنده) اندیشه کنند و زمینه‌های لازم را برای ایجاد ارتباطی موثر با یکدیگر و گفتگو با نسل منتقد و گاه معترض (که بسیاری از آنها در خانه هستند و نه در خیابان) فراهم آورند. یکی از نقطه‌های مهم که باید در مورد آن فکر کرد و به توافقی در سطح ملی رسید، «فرایند مسالمت‌آمیز نقد و مکانیسم‌های قانونی آن» است تا بتوان انتقادات دلسوزان انقلاب و نخبگان جامعه برای اصلاح رویه‌ها و اقدامات به موقع را شنید. ✍️ حجت الاسلام دکتر حبیب اله بابایی ✔️ پایگاه خبری، تحلیلی ؛ رسانه آزاد و مستقل طلاب و فضلای حوزه های علمیه 🌐 eitaa.com/joinchat/1467023382C72b81b3b57
غرب چیست؟! شرق کجاست؟! 📝 پیشنهاد مطالعه👇 ۱. از منظر طلوع و غروب حقیقت؛ [می‌توان] شرق را مشرق انوار و مطلع نور حقیقت دانست و «غرب» را معادل غروب حقیقت فرض کرد. این تعبیری عرفانی از شرق و غرب است و اساس تمثیل آن همانا طلوع و غروب خورشید در مشرق و مغرب است. ۲. شرق و غرب به تعبیر سهروردی در رساله «قصه غربت الغربیه» در مفهومی نزدیک به تعبیر عرفانی ای که در پیش آمد؛ شرق همان عالم معنا یا عالم ملکوت و حقایق ازلی است و غرب معادل ظلمتکده ماده و غربت سرایی است که روح ملکوتی در آن «غریب» و «زندانی» است. این تعبیر به معنای عرفانی تأویل شرق و غرب نزدیک و یادآور حکایت نیِ نیستان مولوی است و به یک اعتبار، روایتی دیگر از همان تعبیر اوّلی است و یا حداقل اینکه به آن بسیار نزدیک است. ۳. شرق و غرب وجودی انسان که تا حدود زیادی مایه های تعبیر عرفانی را با خود دارد و بر آن اساس، «شرق وجودی انسان» همان قرار گرفتن در ساحت فطرت متعالی و قُرب به حق و همزبانی و همخانگی آدمی در مکان راستین زندگی خود یعنی ساحت قُدس و جدایی انسان از حقیقت روحانی و معنوی خویش و گرفتاری در ساحت ازخودبیگانگی و غریبگی با خودِ متعالی خویش و حق حقیقت است. ۴. شرق و غرب جغرافیایی که معنایی مشخص دارد. ۵. شرق و غرب سیاسی که تعبیر رایج سال های جنگ سرد بوده است و در چارچوب آن «غرب» عبارت بود از اردوگاه کشورهای اروپای غربی و ژاپن و آمریکای شمالی که دارای رژیم های اقتصادی سیاسی سرمایه داری نیمه خصوصی لیبرال و سوسیال دموکراتیک بودند و در مقابل آن ها «شرق» عبارت بود از رژیم های سوسیالیستی اقماری موسوم به «بلوک شرق» و در رأس آن ها «رژیم سوسیالیستی شوروی» که پیروان ایدئولوژی سوسیالیسم مارکسیستی بودند. ۶. شرق و غرب تاریخی فرهنگی؛ در این معنا که با پیوند دارد و مراحلی در آن طی شده است (تفکر مبتنی بر عقل جزوی منقطع از وحی در یونان قدیم؛ عهد قرون وسطی که حاصل پیوند مابین میراث متافیزیک یونانی با مسیحیت مسخ شده شبه دینی بوده است؛ رنسانس و آغاز مدرنیته بر پایه عقل خودبنیاد نفسانیّت مدار استیلاجو)، بارزترین صفت غرب مدرن [مدرنیته]، بشرانگاری «خودبنیادی نفسانی» یا اومانیسم است. به معنای این است که تفکر وحیانی و قُدسی نادیده گرفته شود و ساحت نفسانی [ناسوتی] وجود آدمی مستقل از ساحت روحانی او اصالت یابد. منبع: مبانی نظری غرب مدرن، استاد دکتر شهریار زرشناس دکتر محسن عزیزی ابرقوئی، روانشناس https://eitaa.com/joinchat/4203216913C592b78c231