eitaa logo
خزینة الجواهر
1.1هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
30هزار ویدیو
36هزار فایل
منبعی از محتوای ناب تبلیغی مناسبتی ارتباط باخادم كانال @a1nemati پستهای مفیدتان را به ما ارسال کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
19 مرداد 1401حجت الاسلام و المسلمین سعیدی آریا.mp3
5.33M
🎵 🔸حجت الاسلام و المسلمین سعیدی آریا ▫️موضوع: نتیجه تقلید از فرهنگ غرب گرفتار شدن در دام شیطان است ⏱19 مرداد 1401 ▪️◾️🔳◾️▪️ کانال معارفی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها @astanfatemi
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «عزاداری حسینی، مایه آرامش یا افسردگی؟» روز جمعه، ١۴٠١/٠۵/٢١ مناسبت روز: در ایام اسارت اهل‌بیت امام حسین (ع) در زندان کوفه قرار داریم و با گذشت ١۴ روز از ماه محرم‌، محبین اهل‌بیت‌، هنوز در بسیاری از مساجد، حسینیه‌ها، تکایا و منازل شخصی، مراسم عزاداری برپا کرده و با شرکت در این مراسم برای غم و اندوه اهل‌بیت (ع)، محزون و گریبانند؛ ❓یکی از مسائلی که هرساله در این ایام توسط برخی از غافلين و یا مغرضین و مخالفین مکتب اهل‌بیت (ع) در فضای مجازی و حقیقی مطرح می‌گردد، این است که برگزاری و شرکت و گریه کردن در جلسات عزاداری حسینی باعث اضطراب و افسردگی انسان می‌شود! لذا با توجه به این‌که افسردگی به‌عنوان یکی از بیماری روانی در علم روانشناسی مطرح است، در سخن امروز بر آن شدیم تا فارغ از فضای هیجانی و احساسی، و با ادله کاملاً عقلی و علمی به بررسی این ادعا بپردازیم؛ ✅ «روانشناسی» سال‌هاست که به‌عنوان یک علم مستقل فعالیت می‌کند و از علومی مانند فلسفه و منطق، راه خود را جدا ساخته است؛ حال اگر قرار باشد در حوزه مسائل مربوط به این علم، صحبت و ادعایی داشته باشیم، سخنان ما حتماً باید سیر علمی‌ داشته و مستند به تحقیقات معتبر در علم روانشناسی باشد؛ در این علم تنها زمانی می‌توان گفت یک عمل، علت به‌وجود آمدن یک حالت روانی است که از طریق تحقیقات علمی این موضوع به اثبات رسیده باشد؛ که با توجه به دسترسی آسان به فضای مجازی و جستجو در آن، به راحتی می‌توان دریافت که تاکنون در یک از مجامع علمی داخل و خارج از کشور، هیچ‌گونه تحقیق میدانی که ثابت کرده باشد، عزاداری و ‌گریه بر مصائب اهل‌بیت (ع) موجب افسردگی انسان می‌شود، انجام نشده است! ازنظر علت و معلولی هم اگر به این قضیه نگاه کنیم، باید بگوییم بین «عزاداری» و «افسردگی» هیچ رابطه علت و معلولی وجود ندارد و اگر هم این دو متغیر در جایی در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، صرفاً به‌صورت تصادفی بوده است؛ نکته مهم دیگر این‌که روانشناسان، افسردگی را به‌عنوان یک واکنش نسبت به از دست دادن یک‌چیز باارزش مطرح‌ کرده‌اند؛ یعنی زمانی افسردگی به وجود می‌آید که فرد چیز باارزشی را از دست بدهد؛ حال سؤال اینجاست که ما با حضور در جلسات عزاداری اهل‌بیت (ع) آیا چیزی را از دست می‌دهیم؟ یا برعکس، الگوهای ارزشمندی را پیدا می‌کنیم که به وجود آن‌ها افتخار و مباهات می‌نمائیم؛ همچنین روانشناسان یکی از عوامل اضطراب و استرس و افسردگی را کاهش «اعتماد به نفس» و کاهش «عزت نفس» می‌دانند که ما در ایام مذهبی، به ویژه در ایامی که به شهادت ائمه اطهار (ع) مرتبط است، شاهد افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس افراد مذهبی هستیم؛ چراکه آنها خودشان را به منبعی متصل می‌کنند که این منبع سرشار از انرژی معنوی است، لذا در واقع، حضور در عزای اهل‌بیت (ع) و اشک ریختن در این مراسم، نه تنها باعث افسردگی نمی‌شود بلکه عامل امید و حرکت‌آفرینی برای نزدیکتر شدن به کانون محبت و معرفت الهی می‌گردد؛ ✍️ البته آنچه در این مجال کوتاه تقدیم شما گردید، تنها بخشی از استدلال‌های علمی در این زمینه بود تا بدانیم که ادعای افسردگی به واسطه عزاداری و گریه در مراسم حسینی، ادعایی کاملا‌ً کذب است که هرگز علم روانشناسی آن را تائید نکرده است؛ بلکه در مقابل، روانشناسان همواره در مواقع ایجاد مصیبت‌های سنگین، تأکید دارند که انجام عزاداری و گریه کردن، باعث تخلیه، و آرامش روحی و روانی فرد می‌گردد؛ چنانچه دکتر محمد حاتمی، رئیس سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور براساس تحقیقات انجام شده در دانشگاه خوارزمی با تأیید این موضوع می‌گوید: حضور در مراسم عزاداری ائمه (ع) در عین این‌که برای فرد، آرامش روحی و روانی ایجاد می‌کند، جرم و جنایت و بسیاری از آسیب‌های اجتماعی را نیز کاهش می‌دهد، چنانچه آمارها هر ساله در دهه عاشورا، این موضوع را کاملاً تأیید می‌نماید؛ رئیس انجمن مطالعات روان درمانی‌ ایران، در ادامه با تبیین این موضوع که اشک ریختن یکی از راه‌های تخلیه هیجان‌های منفی مثل غم و خشم است، گفت: باید توجه داشت که حضور در مراسم عزای اهل‌بیت (ع) و اشک ریختن و گریه کردن برای آن‌ها، بسیار بیشتر از یک تخلیه هیجانی ساده است؛ چراکه غمی که در مراسم عزاداری برای بزرگان دین و اهل‌بیت پیامبر خدا بر انسان وارد می‌شود، غمی معنوی است که می‌تواند منشأ یک حرکت مثبت در نوع بینش و زندگی انسان باشد، ازاین‌رو این غم و اندوه نه‌ تنها روان فرد را رنجیده و آزرده نمی‌کند، بلکه تحقیقات، شواهد و گزارش‌های بسیاری نشان داده است که نقش درمانی مثبت هم دارد و بعد از عزاداری آرامش ویژه‌ای را برای فرد به همراه می‌آورد... 📚 برگرفته از پايگاه خبری روانشناسی و بهداشت روان. @astanfatemi
#‍مرثیه_زبانحال_زینب_کبری_س_از برادر قتلگه شده رو به رویم یکی تو بگو تا، یکی من بگویم من از غربتِ تو، تو از غربتِ من هر آنچه ستم که به ما کرده دشمن تو از نیزه ها گو که بر دل نشسته من از ناقه گویم که بر گِل نشسته تو از شمرِ ملعون و خنجر کشیدن چگونه سرت را ز پیکر بریدن تنت را به سمّ ستوران کشیدن من از روی تل تا به مقتل دویدن تو از آه کشیدن، من از خون چشیدن تو از قد کشیدن، من از قد خمیدن بگو شمر بریده چگونه گلویم بگو آب نداده شکسته سبویم تو را در کفِ مقتلِ خون بجویم که بر روی سینه ت نشسته عدویم برادر قتلگه شده رو به برویم یکی تو بگو تا یکی من بگویم تو از شرحِ کشتن من از دل شکستن تو از سر بریدن، من از دل بریدن تو از شرحِ میدان، من از شرحِ جولان تو از تیغِ برّان، من از جسمِ عریان تو از نای سوزان، من از آهِ هجران تو از سوزِ عطشان، من از قلبِ بریان تو از نیزه باران، من از داغِ یاران تو از دردِ مقتل، من از قصه ی تل عطش در لب تو، طپش در گلویم جواب زنانِ حرم را چه گویم تو را جانِ مادر نظر کن به رویم به یک بار دیگر گلم را ببویم برادر قتلگه شده رو به رویم یکی تو بگو تا یکی من بگویم یه چشمم به سویت، یه چشمم به خیمه مبادا سرت را ببینه رقیه که لب تشنه رفته به بالای نیزه بگو چی بگویم جوابِ سکینه تو از قتلگه گو ز نای دریده که دشمن سرت را چگونه بریده اگر در گمانی که زینب ندیده بدان که صدایت به گوشم رسیده ز تل تا قتلگه به سویت دویده چطور قد خمیده به مقتل رسیده ز داغِ تو خواهر گریبان دریده فراقِ تو موی سرش را کشیده مرا تا به کوفه کشانده عدویم که در کوفه برده همه آبرویم برادر قتلگه شده روبرویم یکی تو بگو تا یکی من بگویم تو از ذلتِ من، من از مِحنتِ تو تو از حسرتِ من، من از غربتِ تو چرا سر بریدن شده قسمتِ تو چرا دشمنِ دون کند دعوتِ تو چرا که شکستن همه بیعتِ تو چه آورده او بر سرِ عترتِ تو چرا کشته گشتی تو در رو به برویم من از این جنایت چه دارم بگویم چنان بغض گرفته برادر گلویم کمی آهسته تر نظر کن به سویم برادر قتلگه شده روبرویم یکی تو بگو تا، یکی من بگویم نبودی ببینی که من چی کشیدم ز دردِ فراقت گریبان دریدم به تا کوفه وُ شام به پایت دویدم سرت را به نوک و سرِ نیزه دیدم چه طعنه که از دشمنِ تو شنیدم تمامِ بلا را من از جان خریدم بلای دگر را نذار تا بگویم که در رو به رویم نشسته عدویم برادر قتلگه شده رو به رویم یکی تو بگو تا یکی من بگویم!
ای دل همیشه قلب دشمن سنگ بوده بیداد بیدادم میخوام زینب بخونم گودال ببینم چقد سنگ روضه خوردیا امیدوارم حقشو اداء کنیا همیشه $.... داداش سر پیراهنت هم جنگ بوده بیداد بیدادم آخ داداش ولی شرمنده زینب دیر فهمید بیداد بیدادم وای که انگشتر به دستت تنگ بوده بیداد بیدادم گفت حسین من بخوان قرآن که صوت دلربایت بیداد بیدادم زقرآن علی دارد حکایت امان آخی.... امانم آخ بیا داداش ببین حال خرابم2 زهجرونت ببین در پیچ وتابم داداش سلام من ،به غیرت الله ،آقام علی بن الحسین رسیدند صدا زدآقا جان تو این چهل منزل کدوم منزل به شما سخت گذشت آی بچه غیرتیا فرمودند :سه مرتبه الشام الشام الشام بمیرم الهی به سهل ساعدی فرمودند: (اومد محضر زین العابدین گفت آقا من از محبین شمام ) فرمودند:سهل پول همرات داری یانه؟عرض کرد دارم آقا فرمود: برو پول بده به اینایی که سرها رو نیزه زدن بهشون بگو یا جلو برند یا عقب بیان چرا؟ فرمود انقدر این مردم به بهونه سرا ناموس ما را نگاه نکنن ای وای هان ناله داری یانه؟ ای حسین ... میگه انجام دادم، آمدم محضر زین العابدین آقا تمامه ! فرمود پارچه داری یانه؟عرض کردم عبام را برات پاره میکنم فرمود پارچه زیر این زنجیر بنداز این گرما زنجیر رو داغ کرده میگه قسمتی از عبام رو پاره کردم تا این زنجیر رو از گردن مبارک بلند کردم دیدم خون تازه از گردن مبارک جاریه! همه باهم به غربت زین العابدین به اشک چشم بچه ها و عمه اش زینب حوائج امام زمان شفای مرضا یاد همه گذشتگان و حسینیا و شهدا و اموات این دسته جمع سه یاد مرتبه بلند بگو یا حسین
شده عنان گیر دلم قصه ویرانه شام زآنچه با آل علی گشت به کاشانه شام از ازل کاش نمی گشت بنا خانه شام که بلا موج زنان گشت ز پیمانه شام هر زمان یاد ز دروازه ساعات کنم به خرابی سخن ازپیر خرابات کنم بهردیدار اسیران حبش خیل تتار آمد از شام تماشایی ، هشتاد هزار همه آکنده دل از کین رسول مختار همه را بغض نبی کین علی آمده کار همه مزمار ونی وچنگ ودف و تار زدند کوس شادی سر هر کوچه و بازار شدند سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی ز جلو آن سر و هجده سر ببریده ز پی ⬅️ (( سوال کردن از امام زین العابدین تو این سفر با این همه مصیبت کجا به شما خیلی سخت گذشت سه بار فرمود الشام از الشام ، کربلا تیرها به بدن ها اصابت می‌کرد اما شام به جگرها می خورد - سر بریده حجت خدا را به هم نشان می دادن می‌گفتن هذا راس خارجی )) ◀️(( آنقدر پشت دروازه ساعات نگهشون داشتند تا شهر و آذین بستند)) سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی ز جلو آن سر و هیجده سر ببریده ز پی محمل پرده گیان آمده اندر پی وی چه بنات النعش افتاده به دنبال جدی بسته سر سلسله قوم چه در سلسله بود از بلا سلسله بر گردن آن سلسله بود گاهی از خیل یهود آتش کین بر سرشان گاهی از سنگ ستم خسته شده پیکرشان بسته اندر غل و زنجیر تن سرورشان در برابر بسر نیزه سر اکبرشان پیر زالی بسر غرقه از سنگ جفا وامصیبت که شکست آینه عرش خدا () 💠(( اول سنگشان زدن ، خاک و خاکستر به سرشان ریختند مقابلشان زدن و رقصیدن امان از دل زینب خیلی که تو شهر گرداندن خسته شدند یه جایی رو زمین نشاندن سراها را به شاخه آویزان کردند روضه من همین جمله است نگهبان سر ها میگه از خستگی سرم را به قبضه شمشیر گذاشتم از گوشه چشم نگاه می کردم دیدم یه دختر بچه ای آرام بلند شد اومد مقابل سر بریده بابا دستهای کوچکش دراز کرد سر رو بغل بگیره قدش نمیرسه میگه دیدم شاخه خم شد سر بابا رو بغل گرفت صورت بابا رو می بوسه سرهم دختر رو داره میبوسه حسین جان)) با زبانی پر گلایه مقتل تحریر شد آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد تو غریب کربلا و من غریب شهر شام ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ یا مزن چوب جفا را بر لب و دندان من یا بگو بیرون روند از مجلست طفلان من یا نزن شرمی نما از روی زهرا مادرم یا بزن مخفی ز چشم خواهر گریان من من پی ترویج قرآن آمدم این جا که گشت چوب خزران تو مزد خواندن قرآن من ای ستمگر هر چه می خواهی بزن اما بدان بوسه گاه مصطفی باشد لب عطشان من در احد جد تو دندان پیمبر را شکست باید از چوب تو اکنون بشکند دندان من بارها و بارها پیوسته دید آزارها هم سر خونین من، هم پیکر عریان من سخت تر از چوب تو بر من نگاه زینب است چوب تو نه، اشک او آتش زند بر جان من خواندن آیات قرآن زیر چوب خیزران با خدا این بوده از روز ازل پیمان من من شدم در زیر چوب خیزران مهمان تو مادرم در پای طشت زر بود مهمان من دست"میثم"را از آن گیرم که پیش از بودنش همچنان دست توسل داشت بر دامان من
🔰خطبه حضرت زینب (س) در دروازه کوفه ✔️حذْيَم بن شريك اسدى مى گويد: 💠در روزی که اسرای کربلا وارد کوفه شدند به زينب، دختر على(ع) نگريستم كه خطبه مى خواند و هرگز زنى را سخن ورتر از او نديدم. گويا زبان على(ع) در كام اوست و با زبان اميرمؤمنان(ع) سخن مى گويد. به سوى مردم اشاره كرد كه «ساكت شويد!» 💠 ناگاه نفسها در سينه ها حبس شد و زنگ كاروانها از حركت ايستاد، سپس آن حضرت چنين فرمود: 🌹ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش. 🕯اما بعد؛ ای مردم کوفه،‌ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه می‌کنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. 🕯همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشته خود را پس از محکم تابیدن، یکی یکی از هم می‌گسست(پنبه میکرد)، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و فساد ساخته اید. 🕯آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینه‌های آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می‌شود؟ 🕯یا همچون سبزه‌ ای که بر فراز فضولات روییده یا همچون نقره ای که بر سر قبر مرده است، میباشید(اگر ظاهرتان هم زیبا باشد لکن باطنتان فاسد و کریه است) 🕯چه بد توشه‌ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه‌ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود. 🕯 بر برادرم گریه می‌کنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست. 🕯و چگونه می‌توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند خاتم پیامبران و معدن رسالت را پاک کنید!؟ همان کسی كه سرور جوانان اهل بهشت و ملجا حريم شما و پناهگاه جمعتان و قرارگاه صلح‌ شما و بهبودى بخش زخم هايتان و جان پناهتان در گرفتاريها و رهبر شما به هنگام نبرد و حجت بزرگتان و چراغ روشن راههايتان بود! پس رحمت خدا از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده و معامله تان قرین زیان گردد. خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است. 🕯واى بر شما! آيا مى دانيد چه جگرى را از محمد(ص) شكافتيد؟ و چه پيمانى را گسستيد؟ و چه حرمسراى ارزشمندى از رسول الله(ص) را آشكار كرديد [پرده نشينان حريم محمّدى را بر كوچه و بازار نشان داديد؟] و چه حرمتى را از او هتك كرديد؟ و چه خونى را از او بر زمين ريختيد؟ به راستى كار زشت و وحشتناكى انجام داده ايد، كه نزديك است بخاطر اين كار، آسمانها از هم متلاشى گردد و زمين شكافته شود و كوهها به شدت فرو ريزد! 🕯 آيا اگر از آسمان خون ببارد تعجب مى كنيد؟ [بدانيد كه] عذاب آخرت خواركننده تر است و آنان [جنايتكاران] هرگز يارى نمى شوند. 🕯پس مهلت‌هایی که خدای متعال به شما می‌دهد موجب سبکسری شما نگردد، چرا که خدای عزّوجلّ در عذاب کردن ظالمان، از موعد مقرر شتاب نمی‌کند، و بیم از دست رفتن انتقام بر خدا نرود و همانا که خداوند برای ما و شما در کمین است(روزی انتقام خونمان را از شما بگیرد) 💠آنگاه حضرت زينب(س) اشعاری را خواند که ترجمه آن در ذیل می آید: 💔اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امت‌ها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟ 💔شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد. 💔اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اين‌گونه به من جفا كنيد. 💔من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد. 💠آنگاه امام زین العابدین(ع) رو به عمه اش کرد و فرمود: 🕯عمه جان آرام بگیر، که آنچه گذشته براى آنان که مانده‌اند مایه عبرت است. که تو بحمدالله، عالمى هستى كه نزد كسى تعليم نديده اى و دانايى هستى كه نزد كسى نياموخته ای... با این سخنِ امام سجاد(ع)، زینب کبری(س) آرام گرفت و دیگر سخنی نگفت. 📖بحار، ج 45 ص 162_ 164 👌تدبر در این خطبه میفهماند که صرف گریه بر امام حسین، در حالی که از دایره ی ولایت پذیری اهل البیت دور باشیم هیچ نفعی ایمانی و اخروی ندارد. گریه های کوفیان بسیار با ضجه و ناله همراه بود لکن این اشک ها آنها را برای آزاد کردن اسرای کربلا برانگیخته نکرد و لذا زینب کبری برای کوفیان اینطور نفرین میکند که گریه تان مستدام باد. پس آن گریه ای یک قطره اش، یگانه کیمیای سعادت است که انسان را برای تبعیت از اولیای دین برانگیخته کند و او را از ولایت اغیار منزه نماید. بنابراین محافل اشک و عزای حسینی، بشرطها و شروطها، حصن امن الهی است که ولایت پذیری و تبعیت از آل پیامبر، این شرط رکنی است.
السلام علیک یااباعبدالله هشتاد و چهار زن و بچه رو ب طناب بسته بودن،اگه شب جمعه نبود نمیگفتم زیارت ناحیه رو ببین خود امام داره روضه میخونه" عرضه داشت : و سُـبـِیَ اهلک کـَالعبید"حسین جان زن و بچه تو مثل برده ها به اسارت بردن وَ صُفصِدوا بالحدید" دونه دونه شونو بازنجیر بسته بودن نه با طناب،با زنجیر(این نص زیارت ناحیه هستا) "ایدیهم مغلولت الی الأعناق" دستاشونو به گردن بسته بودن یا صاحب الزمان آجرک الله"یـُساقون فی البراری و الفـَلـَوات"مثل برده ها ازین شهر به اون شهر میبردن ...... حسین ..... برشتران بی جهاز زن و بچه تو سوار کردن،اونقده آفتاب پوست صورتاشونو سوزونده بود،اینجوری وارد کوفه شدن .... هرمنزل و روستا که بردند پای سر تو شراب خوردند حسین ..... حالا ک حال خوبی داری بزرگان ب ما اینجوری یاد دادن،اگه دلها تو جلسه منقلب بشه علامت اینه که حضرت بهتون نظر کرده اونشبم بهت گفتم ابی عبدالله داره به گریه کنش نظر میکنه در محضر آقا دارم این روضه رو میخونم اما اگه۸۴ نفر هم قد و قامتو به طناب ببندن،مشکلی پیش نمیاد-مگه اسرای مارو نبستن؟! اما اگه توی این ۸۴تا بعضیاشون بچه ی سه ساله باشن بود، بعضیاشون زینب قد و قامت کشیده باشه،اگه به یه طناب ببندن ، اگه بزرگا توی طناب بخان ایستاده راه برن،طناب گردن بچه هارو خفه میکنه،لذا عمه جان خم میشد که این طناب گردن بچه هارو اذیت نکنه" اینقده خمیده خمیده زینب راه رفت ....... رسید تو مجلس ابن زیاد،الله اکبر،خدا رحمت کنه،بخدا روی قلب همه مون پرده کشیدن و إلا اگه حقیقت این مجلس"همه مون میمیریم" محضر حضرت شیخ عبدالکریم حایری مؤسس حوزه،روضه خوان،روضه خواند، اینو از زبان مراجع فعلی شنیدم، اینا تو اون جلسه بودن،مرحوم آیت الله مروارید مشهد میفرمود این روضه خوان یه جمله گفت مرحوم شیخ عمامه شو برداشت گذاشت زمین و به روضه خوان گفت بسه دیگه روضه نخوان! چی گفت مگه؟! گفت: "و دخلت زینب علی ابن زیاد" همین! آشیخ اجازه نداد دیگه روضه خوان روضه بخواند،ایشون میفرمود تا غروب همه داشتیم گریه میکردیم،ما ک نمیفهمیم!یه جلوه شو بگم،امشب شب علی اصغر ربابه ، بلکه شب خود ربابه، باب الحوایجه این بانو،تا زینب ناشناس وارد شد بدون سلام خیلی ب ابن زیاد گرون تموم شد،گفت این زن ناشناس کیه اینجوری با تکبر وارد شد،یه کنیزی گفت اگه معرفیش کنم شاید حیا کنه"ای کاش این کنیز هیچوقت زینبو معرفی نمیکرد" تا گفت "هذه زینب بنت علی ابن ابیطالب" ابن زیاد شروع کرد توهین کردن،اونقده نیش و کنایه زد یه وقت دیدن "فرقت زینب و بکت" زینب گریه کرد، تا رباب دید اشک زینب جاری شد بلند شد همه ی توجه مجلسو از زینب ب خودش منعطف کرد، اومد کنار تشت طلا ، خم شد سر بریده رو بغل گرفت،آخ ب سینه چسباند،هی صدا میزد، فوالله ما نسیتُ حسینا ... حسین .....
📼 صوت سخنرانی‌های حضرت آیت‌الله‌العظمی استاد با موضوع 👇👇👇
__انتظار(2).mp3
1.24M
🔹انتظار یک عمل است، یک آماده‌سازی است، یک تقویت انگیزه در دل و درون است، یک نشاط و تحرک و پویایی است در همه‌ی زمینه‌ها... آن روزی که ملت ایران قیام کرد، امید پیدا کرد که قیام کرد...انتظار واقعی باشد، عمل باشد، تلاش باشد، انگیزه باشد، حرکت باشد. ▪️‌‌بیانات‌ در دیدار اقشار مختلف مردم به ‌مناسبت نیمه‌‌ی شعبان ۱۳۸۴/۰۶/۲۹ ‌••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※•• @khamenei_voice @t_manzome_f_r
__انتظار.mp3
3.44M
🔹انتظار فرج داشته باشید، از رَوح و رحمت و گشایش الهی مأیوس نشوید. پس در انتظار فرج امید هست، تحرّک هست، اقدام وجود دارد که البتّه حالا در مورد انتظار فرج گفته شده است و مسلّم است که انتظار فرج، یعنی انتظار فرج حضرت ولیّ‌عصر؛ این یک مصداق از  انتظار فرج است.  ▪️سخنرانی تلویزیونی به مناسبت ولادت حضرت امام‌زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) ۱۳۹۹/۰۱/۲۱ ‌••※[🔹∷∷※∷∷🔹]※•• @khamenei_voice @t_manzome_f_r
✳️بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✳️ ♦️قالَ مولانا الباقر علیه‌السلام: ◾️لَو یَعلَمُ النّاسُ ما فی زِیارَهِ قَبرِ الحُسَینِ مِنَ الفَضلِ لَماتُوا شَوقا… ♦️امام باقر علیه السلام: ◾️اگر مردم مى دانستند در زیارت مزار امام حسین علیه السلام، چه فضیلتى است از شوق آن می‌مردند. 📚المحاسن ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌐 (مرکز مشاوره اسلامی حوزه علمیه) سایت | ایتا | کارگاه‌ها | آپارات