eitaa logo
خانواده برتر
973 دنبال‌کننده
239 عکس
427 ویدیو
0 فایل
کانال وبلاگ خانواده برتر https://khbartar.blog.ir معرفی مطالب پر بازدید و پر بحث خانواده برتر وبلاگ #خانواده_برتر به لطف خدا بیش از ۱۰ سال است که فعالیت دارد. #خواستگاری #ازدواج #انتخاب_همسر #همسرداری #حجاب #روابط_قبل_از_ازدواج
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی از و هاشون هستن که آقایون رو درک می کنن سلام. وقت تون بخیر. من شخصاً با با رعایت شرایط خاصش مشکلی ندارم و کسی که واقعاً توانایی رو نداره این حق مسلم اونه چه آقا چه خانم. شما در ازدواج موقت هم باید بپردازید. احتمال اینکه نتونید یک رو و مشکلات و گذشته اش رو درک کنید بالاست. احتمال بچه دار شدن تون هست، احتمال پشیمون شدن تون از اینکه چرا نرفتم سراغ کسی که مثل خودم همه چیزش از عشق و ... تجربهٔ اولش باشه و به جاش رفتم سراغ فردی که قبل از من همه چیز یک بار براش اتفاق افتاده. و اینکه با توجه به عرف جامعهٔ ما باید این ازدواج رو دائم از اطرافیان مخفی نگه دارید. احتمال اینکه اگر به هم علاقمند شدید خانواده هاتون مخالفت کنن هست و ... شاید فکر کنید دارم زیر پوستی شما رو از ازدواج موقت میترسونم. نه ... تنفر دارم از کسی که عرفی رو که معلوم نیست ساخته و پرداختهٔ کدوم ذهن بیماره بر دستور خدا مقدم می دونه و جای حلال و حرام رو عوض می کنه. ازدواج موقت اگر به جا انجام شده باشه مستحب هم هست ... امّا به نظر من بهتره قبل از اینکه خودتون رو درگیر پیدا کردن معرف ازدواج موقت کنید، یه کم پرس و جو کنید ببینید دختری هست که با شرایط شما موافق به ازدواج دائم با شما باشه یا نه؟! فراموش نکنید که ازدواج موقت برای مواقعیه که همهٔ راه‌ها رو رفته باشید و تنها و تنها راهی که براتون مونده ازدواج موقت باشه... شاید اطلاعات تون کامل باشه ولی پیشنهاد می‌کنم دربارهٔ شرایط سایت‌های اطلاع رسانی مذهبی رو از نظر بگذرونید. با این حال خیلی از دخترها و خانواده هاشون هستن که شرایط اقتصادی آقایون رو درک می کنن و انتظارات آن‌چنانی ازشون ندارن... اطرافیان شما هم اگر قدرت پرداخت مهریهٔ بالا نداشتن خب نباید قبول می‌کردن... این جور دخترها همون اول دارن خودشون رو نشون میدن امّا پسرها .... به نظرم این جور طلاق‌ها نتیجهٔ تحقیق بسیار ناقص و شناخت بسیار محدود از طرف مقابله! مورد سراغ دارم دختر خانوم از همین الآن داره نامزدش رو تهدید می کنه که اگه وقتی ازدواج کردیم، فلان کار رو نکنی یا فلان اجازه رو بهم ندی ازت طلاق می‌گیرم! خب همین اول کاری مشخصه اون دختر تصورش از ازدواج یه زندانه! مشخصه برای چی داره می کنه! شکی درش نیست!!! امّا آقا پسر چشمش رو بسته روی حقایق و... پسری که بتونه با کمترین امکانات همسرش رو دوست داشته باشه و خوشحالش کنه و اون دختر خانوم هم درک داشته باشه و با چشم باز انتخابش رو انجام بده دیگه مجبور به طلاق دادن و طلاق گرفتن نیستن که! درک می‌کنم این افکار چرا به ذهن بعضی ها خطور کرده و تا حدودی بهشون حق میدم، امّا مطمئن باشید بخش زیادیش تحت تأثیر محیط و زیرفشارهای مختلف قرار گرفتنه... عده ای مشکلات مالی دارن و میگن ازدواج موقت می‌کنیم و اگر به هم علاقمند شدیم تبدیلش می‌کنیم به دائم... خب من درست متوجه نشدم که چطور مشکلات مالی شما ممکنه اون موقع حل بشه ولی اگر با یه دختر مجرد نامزد کنید هرگز حل نمی شه؟ از طرفی مگه حتماً باید چند سال با یه نفر زندگی کنید که بدونید به درد هم می‌خورید یا نه؟! دوران نامزدی و عقد خب برای همینه دیگه! درسته کوتاه تره ولی وقتی کارشناسی شده جلو برید و شخصیت طرف تون رو کامل بررسی کنید احتمال شکست تون خیلی پایینه. شما حتی اگر هم بخواید با همسر موقت تون مدتی در ارتباط باشید، نتیجه همین میشه، با این تفاوت که در مورد ازدواج موقت هورمون‌ها هم دخیل میشن و به مراتب انتخاب رو غیرمنطقی‌تر می کنن! چون وابستگی پیش میاد به احتمال زیاد. وابستگی حاصل از هورمون عشق! چیزی که باعث افزایش آمار طلاق در غرب شده... اول رابطه برقرار می کنن بعد ازدواج می کنن... هورمون‌ها هم در طول زمان کم کم تأثیرش از بین میره و. .. ولی وقتی دختری رو از دور دوست دارید بدون اینکه از جسمش بهره‌ای برده باشید، احتمال غیرمنطقی تصمیم گرفتن تون خیلی کمه. اتفاقاتی که اطراف تون رخ داده رو کامل تجزیه و تحلیل کنید ببینید اون ازدواج‌ها بر چه مبنا و اساسی شکل گرفتن؟! معاملهٔ بدن با پول بودن یا هوس و علاقه زودگذر یا اشتراک سختی و راحتی بین زوجین و درک متقابل؟ ببخشید که این حرف رو می زنم، شما من رو خواهر بزرگترتون بدونید. امّا با وجود اینکه بهتون احسنت میگم بابت حد و حدودی که برای ازدواج موقت قائلید، حس می‌کنم هنوز دید واقع گرایانه و پخته ای نسبت به ازدواج دائم و موقت ندارید و بیشتر ترسیدید تا اینکه منطقی باشید. ولی اوضاع انتظارات دخترها اونقدرها هم بد نیست که شما فکر می‌کنید... قبلاً هم گفتم، خانوادهٔ من خدا رو شکر از نظر مالی مشکلی نداره امّا پدرم همیشه گفتن و میگن که نهایتاً ۱۴ سکه... یعنی بالاتر امکان نداره بگن. خب!
کی به شما گفته ما کیس هستیم؟ خیلی بهم بر می خوره که عده‌ای عادت کردن تا بحث صیغه میشه اسم رو میارن وسط، کی به شما گفته ما زنان مطلقه به جرم اینکه تجربه یه شکست داریم الآن دیگه کیس صیغه هستیم؟ تصور کردید چون یه بار قبلاً کردیم الآن دیگه کسی ما رو نمی گیره و در به در دنبال این هستیم که یه مردی پیدا بشه لطف کنه باهامون کنه؟ حاضریم پنهانی و بدون اطلاع خانواده بریم صیغه مردانی بشیم که از مسئولیت فراری ان و دنبال روابط بی تعهدن؟ نخیر، آقا گذشت اون دوران، الآن زنان مطلقه اصلاً خودشون رو پایین‌تر از کسی نمی دونن و دنبال ازدواج دائم خوب و با کیفیت هستن درست مثل هر دختری. من خودم 25 ساله هستم، تجربه طلاق دارم تا چند وقت دیگه پسر مورد علاقه م میاد ، خانواده‌ها مون هم در جریان رابطه مون هستن، اتفاقاً ایشون مجردن و تجربه ازدواج ندارن. یه بار شکست در زندگی مشترک ممکنه برای هر کسی اتفاق بیفته و جزاش این نیست که در عنفوان جوانی حکم جنس ارزون و دم دستی پیدا کنیم. امروزه زنای مطلقه شانس ازدواج شون بالا رفته تو کلان شهرها، یه زن مطلقه تا چهل سالگی هم شانس ازدواج داره. یه دختر مطلقه بیست و چند ساله وقتی هنوز شانس تشکیل خانواده داره، مگه دلش درد می کنه بیاد یواشکی صیغه یه پسر 24 ساله بشه که همین اول جوونی دنبال صیغه ست و از ازدواج و تعهد و مسئولیت فراریه؟!، در این حد بی عقل فرض کردین مطلقه ها رو؟ زن مطلقه مگه دیوونه ست بیاد جوونیش رو نابود کنه زن صیغه ای شما بشه که شانس ازدواج دائمش کلاً نابود بشه، زن خانواده دار با آبرو چنین کارهایی نمی کنه، اون هایی که صیغه شدن شغل و کاسبی شونه و هر روز با یه نفرن داستان شون جداست. "زن مطلقه" مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19301 https://eitaa.com/khbartar
آیا سابقش رو فراموش کرده؟ سلام به کاربران عزیز شوهرم در نوجوونیش وقتی تابستون ها می‌رفتن روستا، همون جا عاشق یه دختر دو سال از خودش کوچیکتر میشه و بیشتر به این خاطر که نسبت به بقیه دخترها زیباتر بود و بقیه پسرها هم ازش خوش شون می اومد. میگه با هم رابطه اصلاً نداشتیم حتی کلامی ... فقط در حد نگاه بود و دختره و اهالی روستا می دونستند که شوهرم ازش خوشش میاد چون شوهرم به خواهراش گفته بود و تو روستا پخش شد. خلاصه شوهرم گفت بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم اون خانم به دردم نمی خوره و خانمه ۱۵ سالش بود، براش میاد و جواب رد میده و پیغام می فرسته که منتظر شوهر منه. خانواده شوهرمم گفتن هنوز بچه ست. اگه می خوای کنی به همون آقا جواب مثبت بده، خلاصه بعد از دو سال خانمه با همون خواستگارش ازدواج می کنه. خانم به دوستاش گفت بین همه کسانی که ازم کررن فقط شوهر منو دوست داشت و این به گوش شوهرم رسید... شوهرم بعدش مادرشون فوت شدن و رفتن سربازی و تو سن ۲۳ سالگی اومدن دانشگاه و با هم همکلاسی شدیم و به قول خودش در نگاه اول عاشقم شد. از ترم اول ازم خواستگاری کرد و من هیچ علاقه‌ای بهش نداشتم تا بعد از دانشگاه بالاخره با یکی دو ماه ارتباط تلفنی بهشون اجازه خواستگاری دادم و اومدن خواستگاری و بعد از شش ماه ازدواج کردیم. مشکل من اینه که خانواده ش خیلی از اون خانم تعریف می کنن جوری که انگار من در مقابل گزینه‌های دیگر ازدواج شوهرم خیلی پایینم. در صورتی که وضع مالی ایشون خیلی بد بود و من به خاطر اخلاق و ادبش باهاشون ازدواج کردم... وگرنه از لحاظ مالی و تحصیلات و ظاهر چیزی کم ندارم. بعد از شنیدن جریان عشق سابق شون خیلی نسبت بهشون سرد شدم ولی شوهرم قسم خورد که اصلاً اون خانم رو دوست نداره و خانواده ش جور دیگه ای میگن... به نظرتون شوهرم اون خانم رو فراموش کرده یا نه؟ عشق من محکم‌تر بود یا اون خانم؟ چون اون موقع که شوهرم عاشق اون خانم بود شرایط ازدواج نداشت که بخواد بهش برسه ولی خودش میگه خودم دختره رو نخواستم... مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19292 https://eitaa.com/khbartar
به خاطر ناکامی و شکست در احساس سرخوردگی و بی انگیزگی دارم با سلام به دوستان من یکی از اعضای تقریباً قدیمی سایت هستم و سال‌ها با این سایت سرو کار دارم. الآن تقریباً در آستانه 29 هستم. چیزی که می خوام بگم بیش‌تر ابراز ناراحتی منه. من فردی بودم که تا به این سن جلوی خودم رو گرفتم و اهل چیزی نبودم. همیشه به خودم سختی دادم امّا وقتی الآن می بینم که در زمینه به هیچی نرسیدم امّا اون دسته از آدم‌هایی که همه کار کردن و هر رابطه‌ای داشتن الآن ازدواج کردن و زندگی‌های خوبی هم دارن. امّا من خودم رو می بینم واقعاً سرخورده و نارحت میشم. وقتی می بینم افراد همه یه عشقی تو زندگی شون دارن امّا من هیچ واقعاً ناراحتم می کنه. برای ازدواج خیلی اقدام کردم امّا به خاطر شرایط خانوادگیم و خودم موفق نبوده. علی رغم اینکه روزی ساعت دارم کار می‌کنم امّا نیاز جنسی و عاطفی درون من احساس میشه و راه فراری نیست. یک مدتی بود فکر این بودم که منم به این روابط روی بیارم و از زندگی لذّت ببرم امّا این قدر تو گوش مون خوندن که بده و ایراد داره که آدم یه حس ترس و گناه درونش وجود داره لطفاً شما دوستان راهنمایی کنید مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19243 https://eitaa.com/khbartar
سلام آقایی هستم ۲۷ ساله، همسرم ۲۲ ساله و در قرار داریم، مساله‌ای که باهاش مواجهم اینه که خیلی روی همسرم حساسیت دارم، مثلاً گاهی به این فکر می‌کنم که همسرم توی کلاس، همکلاسی آقا دارن و حس بدی سراغم میاد، هر چند من اعتماد کامل دارم به همسرم ولی خب اون حس بد، ولم نمی کنه، یا مثلاً اگه آقایی توی خیابون به همسرم نگاه طولانی کنه، حس بدی می گیرم. کلا هر گونه ارتباطی که همسرم با نامحرم داشته باشه، من رو حساس میکنه و گاهی تا مدت ها فکرم درگیر میشه. لطفاً کتاب یا سخنرانی یا منبعی معرفی کنید که بتونم فکرم رو آروم تر کنم، و لطفاً نگین بی خیال باش و بهش فکر نکن و ... چون سعی می‌کنم ولی نمی شه. اگر تجربه‌ای، پیشنهادی هم داشتین، استفاده می‌کنم. سپاس مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19241 https://eitaa.com/khbartar
چرا باید بین سن تا این همه سال فاصله بیفته؟ سلام به نظر من فاصله زیاد بین تا ازدواج باعث خیلی از مشکلات جوان ها شده تو این زمان جوان ها دو دسته اند: ۱-جوانانی که سعی می کنن از راه‌های غیر شرعی و غیر انسانی نیازشون رو بر طرف کنن و اول جوانی درگیر هزار مشکل میشن مثل و خارج از شرع، شکست های عشقی، توهمات ذهنی، عشق های یک طرفه، و هزار و آسیب دیگه ... ۲-جوانانی که پشتوانه معنوی و اعتقادی قوی دارن و خودشون رو حفظ می کنن تا زمان ازدواج، ولی خب این دسته هم همیشه ته قلب شون احساس تنهایی و خلاء عاطفی می کنن و خب فشار جنسی هم که جای خود داره و روح این عزیزان هم یه موقع هایی خسته میشه (شوخی نیست، جنگ با نفس و از جهاد با کفار سخت تره) بعید می دونم کسی از این دو دسته خارج باشه اگه کسی حالت سومه بگه! پس دیدیم که این آتش خشک‌ و تر و و رو با هم می سوزونه... واقعاً ۱۰ سال فاصله زمان زیادیه... به نظرتون مقصر این فاصله زیاد بین سن بلوغ تا ازدواج کیه؟ خود جوون خانواده‌ها اقتصاد دولت البته من منکر بعضی از مزایای این فاصله نیستم مثل فرصت خودسازی، رعایت و و اجر بردن، تمرین تعهد به همسر آینده ولی خداییش ۱۰ سال فاصله جوان رو داغون می کنه (حداقل ۱۰ سال!) تحلیل و راهکارهای شما عزیزان رو نیاز دارم پس نظر بدید، فقط تحلیل و راهکار ها درسطح فردی و خانوادگی باشه نه ملی و سیاسی ممنون مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19289 https://eitaa.com/khbartar
تا آخر عمرم نمی تونم دائم کنم مهم‌تر از هر چیز و قبل از توضیح، این رو بگم که اصلاً و ابداً حوصله نصیحت و ... که ازدواج موقت فلانه و بهمانه و این‌جوری میشی اون جوری میشی رو ندارم. پس لطفاً کامنت های این شکلی ننویسید که وقت همدیگه رو تلف نکنیم. تاپیکم کامنت نداشته باشه بهتر از این قبیل کامنت هاست. این از این بریم سر اصل مطلب؛ پسری هستم 24 ساله و دانشجوی فوق لیسانس. به دلایل بسیار زیادی تا آخر عمرم نمی تونم کنم. یکیش هم اقتصادیه. من در کنار درس کار می‌کنم و هم درسم رو دوست دارم و هم کارم رو. امّا درآمدش فقط کفاف خودم رو میده. با این اوضاع هم که روز به روز همه چی گرون تر میشه بتونم سطح زندگیم رو به همین شکلی که هست نگه دارم و پسرفت نکنم، خودش یک پیشرفت محسوب میشه!! مدتی درگیر خ ا بودم، الان دارم ترکش می‌کنم. سخت بودن شرایط ازدواج و این بحث مهریه هم که هم در اطرافیان دیدم و هم یکی از دوستان اینجا پست زده بودن هم بی تاثیر در تصمیمم برای انتخاب ازدواج موقت بی تاثیر نیست. دلایل دیگه ای هم هست که مربوط به زندگی شخصیمه و ترجیح میدم اینجا عنوان شون نکنم. با همه این تفاسیر تصمیم به ازدواج موقت گرفتم امّا نه این مدل که ساعتی و روزانه ازدواج کنی بعدش بری سراغ نفر بعدی و ... این سبک رو قبول ندارم و آدم رو سمت بی بند و باری می بره و ممکنه باعث بیماری‌های مقاربتی بشه و هزار تا مشکل دیگه. مستحضر هم هستید که برای ازدواج، اجازه دختر با پدر هستش ضمن اینکه من هم به دلیل انجام خ ا نمی خوام سراغ یک دختر برم (البته خیلی‌ها گفتن این دلیل خوبی نیست امّا حتی اگه این دلیل رو هم در نظر نگیریم، مورد اول رو که نمی شه کاری کرد) بنابراین تصمیم دارم ازدواج موقتی با یک خانم مطلقه انجام بدم تا هم اجازش دست خودش باشه و هم اینکه سختی‌ها و برخی رسم و رسوم‌های عجیب و مضحک ازدواج دائم رو نداره هم اینکه بی بند و باری هم نیست و بالاخره یک جا ثبت میشه و یک تعهدی وجود داره. باز هم میگم هدفم اصلاً این ازدواج‌های ساعتی و روزانه نیست. من می خوام سال‌ها در کنار این شخص زندگی کنم و علاوه بر رفع نیاز جنسی، که برخلاف باور خیلی از افراد، واقعاً نیاز مهمیه، دنبال آرامش هم هستم. یعنی آرامش هم برای خودم هم اون شخص. اگر هم بعداً دیدیم تفاهم نداریم، از هم جدا میشیم و دیگه مسائل سختی‌های دادگاه و طلاق و مهریه و از دست رفتن عمر و زندگی و سرمایه رو نداریم و راحت تر و بدون درگیری و بی حرمتی از هم جدا میشیم. اگر هم دیدیم تفاهم داریم و هم رو دوست داریم خب ادامه می دیم و یا شاید بعد از سال‌ها با هم تصمیم گرفتیم اصلاً به ازدواج دائم تبدیل کنیم. (اگر دیدیم خیلی تفاهم داریم خب چه اشکالی داره؟). علاقه‌ای هم به بچه دار شدن ندارم چون مسئولیتش واقعاً زیاده و در این دنیا تربیت بچه و پاسخ به تمام نیازهاش واقعاً سخته. آدم بی مسئولیتی نیستم امّا ترجیح میدم مسئولیتم کم باشه و کارها رو به بهترین شکل انجام بدم تا مسئولیت زیاد داشته باشم و کارها نصفه باشه. قبول کردن مسئولیت زیاد در حالی که وقت و آمادگی و تعهد و توان انجام کار رو نداری چه فایده‌ای داره واقعاً؟! امّا قضیه اینه که به نظر می رسه پیدا کردن چنین موردی که مد نظرم هستش اگه غیر ممکن نباشه بسیار سخت هستش و اینکه اصلاً نمی دونم از کجا و چه جوری باید شروع کنم. مطالب اینجا هم تا جایی که دیدم بیشتر مربوط به سال‌های 93 و 94 هستند. خب الآن هفت هشت سال گذشته و افراد جدیدی اومدند اینجا و شرایط هم عوض شده. سوالاتم علاوه بر راهنمایی خواستن، تجربه هم هست: 1. آیا مراکز معتبری وجود داره که کیس های ازدواج موقت رو به هم معرفی کنند؟ اگر نیست چه جوری باید پیدا کرد؟ چون هر چی من دیدم سایت و کانال تلگرام بود و جنبه کلاه برداری داشت انگار 2. آیا از دوستان اینجا کسی تجربه ازدواج موقت رو داشته؟ اگر داشته به همین شکل بوده؟ کلاً چه جوری بوده و راضی بودین؟ در آخر باز هم تاکید می‌کنم اگه با ازدواج موقت مشکل دارید و به هر دلیلی از پست خوش تون نیومد مجبور نیستید کامنت بذارید. اگر واقعاً پاسخی برای دو سوال من داشتید کامنت بذارید. ممنونم از اینکه وقت گذاشتید خوندید. زیاد شد توضیحاتم امّا واقعاً لازم بود. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19286 https://eitaa.com/khbartar
صحبتی با خانم‌هایی که با موافق هستن من همیشه می گم خانم‌هایی که با سنگین موافق هستن هیچ وقت خودشون رو جای مرد نمی گذارن! بیاید یک بار خودتون رو به جای مرد بگذارید. اگر بدونید که مهریه گردنتونه و حتماً باید پرداخت شه (حتی دور از جون بعد از مرگ) حاضرید زیر بار مهریه سنگین برید؟ قطعاً نه! یادمه یه بار تو تلگرام در یک گروه که در خصوص بود بحث مهریه بود و من به یک خانم که تازه مذهبی هم بود گفتم من اگر بخوام ازدواج کنم، در خصوص مهریه به وضع فعلی جیبم نگاه می‌کنم نه وضع آینده جیبم که مشخص نیست چی می شه. بنابراین در حال حاضر واقعاً بیشتر از 2 سکه در توانم نیست که اون هم در لحظه عقد می تونم بپردازم. مثل خیلی مردها ادعا هم ندارم. بعد اون خانم جواب دادن هم پر رویی هم خسیس! یا مثلاً یه خانم نسبتاً مذهبی هم بودن تو همون گروه که می‌گفتن من با 1000 سکه موافقم. چون باعث می شه مرده بترسه و نره دنبال هرزگی. خب این خانم هم متأسفانه جزء همون افرادی هستن که فکر می کنن مهریه فقط زمان طلاق پرداخت می شه. نمی گه اگه چنین مهریه‌ای تعیین بشه، بعد از فوت شوهر هم خانواده اون مرد باید بیان مهریه رو بدن! حالا بگذریم از اینکه زندگی‌ای که بخواد با تعداد زیاد سکه پا بر جا بمونه همون بهتر که نمونه. خلاصه اینکه اگه کمی خودمون رو جای طرف مقابل بذاریم (مرد و زن هم نداره) خیلی خوب می شه! به قول امام علی (ع): "هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. و هر آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند." این واقعاً بزرگترین درس زندگی بشره. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19278 https://eitaa.com/khbartar
هر جا از خودم رو می بینم غبطه می خورم سلام من 22 ساله هستم دانشجوی ارشد مهندسی در یکی از دانشگاه های تهران نا امیدم شاید بگین چرا برای اینکه یه قیافه متوسط دارم و از این بابت خیلی دلم می گیره، تازه یه طرف صورتم کلی جوش زده یه جای سالم نمونده، دکترم رفتم قرص‌ها رو می خورم خوبه قطع شون که می‌کنی باز هم همینه و دوباره جوش می زنم. همیشه دخترهای خوشگل‌تر از خودم رو می بینم دلم می گیره و تو دلم حسرت و غبطه اون ها رو می خورم و میگم خوش به حال شون و میگم کاش منم مثل اون ها خوشگل بودم. هیچ کسی منو دوست نداره، برای اینکه قیافه جذاب و خوشگلی ندارم و حتی هم ندارم. ناامیدم همیشه، همه ش مثل افسرده ها رو تختم، قبلاً یکی از دوستانم یه سری کتاب برام معرفی کرد برای اینکه خودم رو بیشتر دوست داشته باشم ولی بی فایده ست. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19273 https://eitaa.com/khbartar
آیا صحبت غیر ضروری با گناهه؟ سلام پسری هستم دانشجو بین ۲۰-۲۵ با گرایش های شدید دینی و اسلامی، در کلاس ما چند پسر مومن هستند که خیلی پسرهای خوب و نماز خون و پایبندی هستن، خیلی بهتر از من هستند توی مسائل دینی، و خلاصه هر چی از خوبی هاشون بگم کم گفتم... ولی من با اون ها یک فرقی دارم و اینکه اون ها با دخترهای کلاس خیلی راحت صحبت می کنن، و چه توی گروه‌های مجازی کلاسی و حضوری با همه ی دخترها تبادل نظرهای غیر درسی می کنن و بعضی موقع‌ها هم شوخی و ایموجی خنده و این حرف‌ها، ولی من تا حالا هیچ صحبت غیر ضروری با نامحرم نکردم. سوال اصلیم اینه: آیا صحبت غیر ضروری با نامحرم گناهه؟ آیا من که یک نفرم کار درستی می‌کنم و همه کلاس کار اشتباهی می‌کنند؟، یا اینکه من آدم افراطی هستم و دارم تند روی می‌کنم؟ به نظر خودم که کار درستی می‌کنم ولی شما عزیزان که از بیرون به قضیه نگاه می کنید چه قضاوتی دارید؟ ممنون از راهنمایی های برادران و خواهران بزرگوار مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19272 https://eitaa.com/khbartar
در چطوری حرف بزنم که فرار نکنه؟! سلام دوستان خواهش می‌کنم راهنماییم بفرمائید (خصوصاً آقایون و کاربران قدیم که فقط تجربه دارن)! اصلاً برادران بزرگوار شما وقتی میرید خواستگاری دختری، دوست دارید اون خانم به شما چی بگه و چی بشنوید؟ دختری هستم حدوداً 30 ساله، تحصیل کرده ام و ، اصلاً در بحث خواستگاری نمی‌دونم چه جوری باید صحبت کنم. خواستگار زیاد دارم، امّا پای صحبت که می رسه یا خودم بیشتر صحبت می‌کنم یا یه حرفی می زنم پسره فرار می‌کنه، مثلاً من دوست دارم همسرم تو کارهای منزل همیشه کمک حالم باشه، یا مشکلی که دارم جارو برقی نمی تونم بزنم چون کمرم خسته میشه. این رو چطوری و جلسه چندم بهش بگم که طرف نره؟! از نکات منفی اخلاقی خودم فقط زود رنج و زود جوشم، بعد اینها رو بگم طرف می‌ترسه، خواهش می‌کنم از ب بسم الله تا آخر یک جلسه مفید خواستگاری برام توضیح بدید در راه رضای خدا. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19265 https://eitaa.com/khbartar