eitaa logo
خانواده برتر
956 دنبال‌کننده
228 عکس
424 ویدیو
0 فایل
کانال وبلاگ خانواده برتر https://khbartar.blog.ir معرفی مطالب پر بازدید و پر بحث خانواده برتر وبلاگ #خانواده_برتر به لطف خدا بیش از ۱۰ سال است که فعالیت دارد. #خواستگاری #ازدواج #انتخاب_همسر #همسرداری #حجاب #روابط_قبل_از_ازدواج
مشاهده در ایتا
دانلود
آیا سابقش رو فراموش کرده؟ سلام به کاربران عزیز شوهرم در نوجوونیش وقتی تابستون ها می‌رفتن روستا، همون جا عاشق یه دختر دو سال از خودش کوچیکتر میشه و بیشتر به این خاطر که نسبت به بقیه دخترها زیباتر بود و بقیه پسرها هم ازش خوش شون می اومد. میگه با هم رابطه اصلاً نداشتیم حتی کلامی ... فقط در حد نگاه بود و دختره و اهالی روستا می دونستند که شوهرم ازش خوشش میاد چون شوهرم به خواهراش گفته بود و تو روستا پخش شد. خلاصه شوهرم گفت بعد از مدتی به این نتیجه رسیدم اون خانم به دردم نمی خوره و خانمه ۱۵ سالش بود، براش میاد و جواب رد میده و پیغام می فرسته که منتظر شوهر منه. خانواده شوهرمم گفتن هنوز بچه ست. اگه می خوای کنی به همون آقا جواب مثبت بده، خلاصه بعد از دو سال خانمه با همون خواستگارش ازدواج می کنه. خانم به دوستاش گفت بین همه کسانی که ازم کررن فقط شوهر منو دوست داشت و این به گوش شوهرم رسید... شوهرم بعدش مادرشون فوت شدن و رفتن سربازی و تو سن ۲۳ سالگی اومدن دانشگاه و با هم همکلاسی شدیم و به قول خودش در نگاه اول عاشقم شد. از ترم اول ازم خواستگاری کرد و من هیچ علاقه‌ای بهش نداشتم تا بعد از دانشگاه بالاخره با یکی دو ماه ارتباط تلفنی بهشون اجازه خواستگاری دادم و اومدن خواستگاری و بعد از شش ماه ازدواج کردیم. مشکل من اینه که خانواده ش خیلی از اون خانم تعریف می کنن جوری که انگار من در مقابل گزینه‌های دیگر ازدواج شوهرم خیلی پایینم. در صورتی که وضع مالی ایشون خیلی بد بود و من به خاطر اخلاق و ادبش باهاشون ازدواج کردم... وگرنه از لحاظ مالی و تحصیلات و ظاهر چیزی کم ندارم. بعد از شنیدن جریان عشق سابق شون خیلی نسبت بهشون سرد شدم ولی شوهرم قسم خورد که اصلاً اون خانم رو دوست نداره و خانواده ش جور دیگه ای میگن... به نظرتون شوهرم اون خانم رو فراموش کرده یا نه؟ عشق من محکم‌تر بود یا اون خانم؟ چون اون موقع که شوهرم عاشق اون خانم بود شرایط ازدواج نداشت که بخواد بهش برسه ولی خودش میگه خودم دختره رو نخواستم... مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19292 https://eitaa.com/khbartar
به خاطر ناکامی و شکست در احساس سرخوردگی و بی انگیزگی دارم با سلام به دوستان من یکی از اعضای تقریباً قدیمی سایت هستم و سال‌ها با این سایت سرو کار دارم. الآن تقریباً در آستانه 29 هستم. چیزی که می خوام بگم بیش‌تر ابراز ناراحتی منه. من فردی بودم که تا به این سن جلوی خودم رو گرفتم و اهل چیزی نبودم. همیشه به خودم سختی دادم امّا وقتی الآن می بینم که در زمینه به هیچی نرسیدم امّا اون دسته از آدم‌هایی که همه کار کردن و هر رابطه‌ای داشتن الآن ازدواج کردن و زندگی‌های خوبی هم دارن. امّا من خودم رو می بینم واقعاً سرخورده و نارحت میشم. وقتی می بینم افراد همه یه عشقی تو زندگی شون دارن امّا من هیچ واقعاً ناراحتم می کنه. برای ازدواج خیلی اقدام کردم امّا به خاطر شرایط خانوادگیم و خودم موفق نبوده. علی رغم اینکه روزی ساعت دارم کار می‌کنم امّا نیاز جنسی و عاطفی درون من احساس میشه و راه فراری نیست. یک مدتی بود فکر این بودم که منم به این روابط روی بیارم و از زندگی لذّت ببرم امّا این قدر تو گوش مون خوندن که بده و ایراد داره که آدم یه حس ترس و گناه درونش وجود داره لطفاً شما دوستان راهنمایی کنید مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19243 https://eitaa.com/khbartar
سلام آقایی هستم ۲۷ ساله، همسرم ۲۲ ساله و در قرار داریم، مساله‌ای که باهاش مواجهم اینه که خیلی روی همسرم حساسیت دارم، مثلاً گاهی به این فکر می‌کنم که همسرم توی کلاس، همکلاسی آقا دارن و حس بدی سراغم میاد، هر چند من اعتماد کامل دارم به همسرم ولی خب اون حس بد، ولم نمی کنه، یا مثلاً اگه آقایی توی خیابون به همسرم نگاه طولانی کنه، حس بدی می گیرم. کلا هر گونه ارتباطی که همسرم با نامحرم داشته باشه، من رو حساس میکنه و گاهی تا مدت ها فکرم درگیر میشه. لطفاً کتاب یا سخنرانی یا منبعی معرفی کنید که بتونم فکرم رو آروم تر کنم، و لطفاً نگین بی خیال باش و بهش فکر نکن و ... چون سعی می‌کنم ولی نمی شه. اگر تجربه‌ای، پیشنهادی هم داشتین، استفاده می‌کنم. سپاس مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19241 https://eitaa.com/khbartar
چرا باید بین سن تا این همه سال فاصله بیفته؟ سلام به نظر من فاصله زیاد بین تا ازدواج باعث خیلی از مشکلات جوان ها شده تو این زمان جوان ها دو دسته اند: ۱-جوانانی که سعی می کنن از راه‌های غیر شرعی و غیر انسانی نیازشون رو بر طرف کنن و اول جوانی درگیر هزار مشکل میشن مثل و خارج از شرع، شکست های عشقی، توهمات ذهنی، عشق های یک طرفه، و هزار و آسیب دیگه ... ۲-جوانانی که پشتوانه معنوی و اعتقادی قوی دارن و خودشون رو حفظ می کنن تا زمان ازدواج، ولی خب این دسته هم همیشه ته قلب شون احساس تنهایی و خلاء عاطفی می کنن و خب فشار جنسی هم که جای خود داره و روح این عزیزان هم یه موقع هایی خسته میشه (شوخی نیست، جنگ با نفس و از جهاد با کفار سخت تره) بعید می دونم کسی از این دو دسته خارج باشه اگه کسی حالت سومه بگه! پس دیدیم که این آتش خشک‌ و تر و و رو با هم می سوزونه... واقعاً ۱۰ سال فاصله زمان زیادیه... به نظرتون مقصر این فاصله زیاد بین سن بلوغ تا ازدواج کیه؟ خود جوون خانواده‌ها اقتصاد دولت البته من منکر بعضی از مزایای این فاصله نیستم مثل فرصت خودسازی، رعایت و و اجر بردن، تمرین تعهد به همسر آینده ولی خداییش ۱۰ سال فاصله جوان رو داغون می کنه (حداقل ۱۰ سال!) تحلیل و راهکارهای شما عزیزان رو نیاز دارم پس نظر بدید، فقط تحلیل و راهکار ها درسطح فردی و خانوادگی باشه نه ملی و سیاسی ممنون مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19289 https://eitaa.com/khbartar
تا آخر عمرم نمی تونم دائم کنم مهم‌تر از هر چیز و قبل از توضیح، این رو بگم که اصلاً و ابداً حوصله نصیحت و ... که ازدواج موقت فلانه و بهمانه و این‌جوری میشی اون جوری میشی رو ندارم. پس لطفاً کامنت های این شکلی ننویسید که وقت همدیگه رو تلف نکنیم. تاپیکم کامنت نداشته باشه بهتر از این قبیل کامنت هاست. این از این بریم سر اصل مطلب؛ پسری هستم 24 ساله و دانشجوی فوق لیسانس. به دلایل بسیار زیادی تا آخر عمرم نمی تونم کنم. یکیش هم اقتصادیه. من در کنار درس کار می‌کنم و هم درسم رو دوست دارم و هم کارم رو. امّا درآمدش فقط کفاف خودم رو میده. با این اوضاع هم که روز به روز همه چی گرون تر میشه بتونم سطح زندگیم رو به همین شکلی که هست نگه دارم و پسرفت نکنم، خودش یک پیشرفت محسوب میشه!! مدتی درگیر خ ا بودم، الان دارم ترکش می‌کنم. سخت بودن شرایط ازدواج و این بحث مهریه هم که هم در اطرافیان دیدم و هم یکی از دوستان اینجا پست زده بودن هم بی تاثیر در تصمیمم برای انتخاب ازدواج موقت بی تاثیر نیست. دلایل دیگه ای هم هست که مربوط به زندگی شخصیمه و ترجیح میدم اینجا عنوان شون نکنم. با همه این تفاسیر تصمیم به ازدواج موقت گرفتم امّا نه این مدل که ساعتی و روزانه ازدواج کنی بعدش بری سراغ نفر بعدی و ... این سبک رو قبول ندارم و آدم رو سمت بی بند و باری می بره و ممکنه باعث بیماری‌های مقاربتی بشه و هزار تا مشکل دیگه. مستحضر هم هستید که برای ازدواج، اجازه دختر با پدر هستش ضمن اینکه من هم به دلیل انجام خ ا نمی خوام سراغ یک دختر برم (البته خیلی‌ها گفتن این دلیل خوبی نیست امّا حتی اگه این دلیل رو هم در نظر نگیریم، مورد اول رو که نمی شه کاری کرد) بنابراین تصمیم دارم ازدواج موقتی با یک خانم مطلقه انجام بدم تا هم اجازش دست خودش باشه و هم اینکه سختی‌ها و برخی رسم و رسوم‌های عجیب و مضحک ازدواج دائم رو نداره هم اینکه بی بند و باری هم نیست و بالاخره یک جا ثبت میشه و یک تعهدی وجود داره. باز هم میگم هدفم اصلاً این ازدواج‌های ساعتی و روزانه نیست. من می خوام سال‌ها در کنار این شخص زندگی کنم و علاوه بر رفع نیاز جنسی، که برخلاف باور خیلی از افراد، واقعاً نیاز مهمیه، دنبال آرامش هم هستم. یعنی آرامش هم برای خودم هم اون شخص. اگر هم بعداً دیدیم تفاهم نداریم، از هم جدا میشیم و دیگه مسائل سختی‌های دادگاه و طلاق و مهریه و از دست رفتن عمر و زندگی و سرمایه رو نداریم و راحت تر و بدون درگیری و بی حرمتی از هم جدا میشیم. اگر هم دیدیم تفاهم داریم و هم رو دوست داریم خب ادامه می دیم و یا شاید بعد از سال‌ها با هم تصمیم گرفتیم اصلاً به ازدواج دائم تبدیل کنیم. (اگر دیدیم خیلی تفاهم داریم خب چه اشکالی داره؟). علاقه‌ای هم به بچه دار شدن ندارم چون مسئولیتش واقعاً زیاده و در این دنیا تربیت بچه و پاسخ به تمام نیازهاش واقعاً سخته. آدم بی مسئولیتی نیستم امّا ترجیح میدم مسئولیتم کم باشه و کارها رو به بهترین شکل انجام بدم تا مسئولیت زیاد داشته باشم و کارها نصفه باشه. قبول کردن مسئولیت زیاد در حالی که وقت و آمادگی و تعهد و توان انجام کار رو نداری چه فایده‌ای داره واقعاً؟! امّا قضیه اینه که به نظر می رسه پیدا کردن چنین موردی که مد نظرم هستش اگه غیر ممکن نباشه بسیار سخت هستش و اینکه اصلاً نمی دونم از کجا و چه جوری باید شروع کنم. مطالب اینجا هم تا جایی که دیدم بیشتر مربوط به سال‌های 93 و 94 هستند. خب الآن هفت هشت سال گذشته و افراد جدیدی اومدند اینجا و شرایط هم عوض شده. سوالاتم علاوه بر راهنمایی خواستن، تجربه هم هست: 1. آیا مراکز معتبری وجود داره که کیس های ازدواج موقت رو به هم معرفی کنند؟ اگر نیست چه جوری باید پیدا کرد؟ چون هر چی من دیدم سایت و کانال تلگرام بود و جنبه کلاه برداری داشت انگار 2. آیا از دوستان اینجا کسی تجربه ازدواج موقت رو داشته؟ اگر داشته به همین شکل بوده؟ کلاً چه جوری بوده و راضی بودین؟ در آخر باز هم تاکید می‌کنم اگه با ازدواج موقت مشکل دارید و به هر دلیلی از پست خوش تون نیومد مجبور نیستید کامنت بذارید. اگر واقعاً پاسخی برای دو سوال من داشتید کامنت بذارید. ممنونم از اینکه وقت گذاشتید خوندید. زیاد شد توضیحاتم امّا واقعاً لازم بود. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19286 https://eitaa.com/khbartar
صحبتی با خانم‌هایی که با موافق هستن من همیشه می گم خانم‌هایی که با سنگین موافق هستن هیچ وقت خودشون رو جای مرد نمی گذارن! بیاید یک بار خودتون رو به جای مرد بگذارید. اگر بدونید که مهریه گردنتونه و حتماً باید پرداخت شه (حتی دور از جون بعد از مرگ) حاضرید زیر بار مهریه سنگین برید؟ قطعاً نه! یادمه یه بار تو تلگرام در یک گروه که در خصوص بود بحث مهریه بود و من به یک خانم که تازه مذهبی هم بود گفتم من اگر بخوام ازدواج کنم، در خصوص مهریه به وضع فعلی جیبم نگاه می‌کنم نه وضع آینده جیبم که مشخص نیست چی می شه. بنابراین در حال حاضر واقعاً بیشتر از 2 سکه در توانم نیست که اون هم در لحظه عقد می تونم بپردازم. مثل خیلی مردها ادعا هم ندارم. بعد اون خانم جواب دادن هم پر رویی هم خسیس! یا مثلاً یه خانم نسبتاً مذهبی هم بودن تو همون گروه که می‌گفتن من با 1000 سکه موافقم. چون باعث می شه مرده بترسه و نره دنبال هرزگی. خب این خانم هم متأسفانه جزء همون افرادی هستن که فکر می کنن مهریه فقط زمان طلاق پرداخت می شه. نمی گه اگه چنین مهریه‌ای تعیین بشه، بعد از فوت شوهر هم خانواده اون مرد باید بیان مهریه رو بدن! حالا بگذریم از اینکه زندگی‌ای که بخواد با تعداد زیاد سکه پا بر جا بمونه همون بهتر که نمونه. خلاصه اینکه اگه کمی خودمون رو جای طرف مقابل بذاریم (مرد و زن هم نداره) خیلی خوب می شه! به قول امام علی (ع): "هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. و هر آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران هم نپسند." این واقعاً بزرگترین درس زندگی بشره. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19278 https://eitaa.com/khbartar
هر جا از خودم رو می بینم غبطه می خورم سلام من 22 ساله هستم دانشجوی ارشد مهندسی در یکی از دانشگاه های تهران نا امیدم شاید بگین چرا برای اینکه یه قیافه متوسط دارم و از این بابت خیلی دلم می گیره، تازه یه طرف صورتم کلی جوش زده یه جای سالم نمونده، دکترم رفتم قرص‌ها رو می خورم خوبه قطع شون که می‌کنی باز هم همینه و دوباره جوش می زنم. همیشه دخترهای خوشگل‌تر از خودم رو می بینم دلم می گیره و تو دلم حسرت و غبطه اون ها رو می خورم و میگم خوش به حال شون و میگم کاش منم مثل اون ها خوشگل بودم. هیچ کسی منو دوست نداره، برای اینکه قیافه جذاب و خوشگلی ندارم و حتی هم ندارم. ناامیدم همیشه، همه ش مثل افسرده ها رو تختم، قبلاً یکی از دوستانم یه سری کتاب برام معرفی کرد برای اینکه خودم رو بیشتر دوست داشته باشم ولی بی فایده ست. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19273 https://eitaa.com/khbartar
آیا صحبت غیر ضروری با گناهه؟ سلام پسری هستم دانشجو بین ۲۰-۲۵ با گرایش های شدید دینی و اسلامی، در کلاس ما چند پسر مومن هستند که خیلی پسرهای خوب و نماز خون و پایبندی هستن، خیلی بهتر از من هستند توی مسائل دینی، و خلاصه هر چی از خوبی هاشون بگم کم گفتم... ولی من با اون ها یک فرقی دارم و اینکه اون ها با دخترهای کلاس خیلی راحت صحبت می کنن، و چه توی گروه‌های مجازی کلاسی و حضوری با همه ی دخترها تبادل نظرهای غیر درسی می کنن و بعضی موقع‌ها هم شوخی و ایموجی خنده و این حرف‌ها، ولی من تا حالا هیچ صحبت غیر ضروری با نامحرم نکردم. سوال اصلیم اینه: آیا صحبت غیر ضروری با نامحرم گناهه؟ آیا من که یک نفرم کار درستی می‌کنم و همه کلاس کار اشتباهی می‌کنند؟، یا اینکه من آدم افراطی هستم و دارم تند روی می‌کنم؟ به نظر خودم که کار درستی می‌کنم ولی شما عزیزان که از بیرون به قضیه نگاه می کنید چه قضاوتی دارید؟ ممنون از راهنمایی های برادران و خواهران بزرگوار مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19272 https://eitaa.com/khbartar
در چطوری حرف بزنم که فرار نکنه؟! سلام دوستان خواهش می‌کنم راهنماییم بفرمائید (خصوصاً آقایون و کاربران قدیم که فقط تجربه دارن)! اصلاً برادران بزرگوار شما وقتی میرید خواستگاری دختری، دوست دارید اون خانم به شما چی بگه و چی بشنوید؟ دختری هستم حدوداً 30 ساله، تحصیل کرده ام و ، اصلاً در بحث خواستگاری نمی‌دونم چه جوری باید صحبت کنم. خواستگار زیاد دارم، امّا پای صحبت که می رسه یا خودم بیشتر صحبت می‌کنم یا یه حرفی می زنم پسره فرار می‌کنه، مثلاً من دوست دارم همسرم تو کارهای منزل همیشه کمک حالم باشه، یا مشکلی که دارم جارو برقی نمی تونم بزنم چون کمرم خسته میشه. این رو چطوری و جلسه چندم بهش بگم که طرف نره؟! از نکات منفی اخلاقی خودم فقط زود رنج و زود جوشم، بعد اینها رو بگم طرف می‌ترسه، خواهش می‌کنم از ب بسم الله تا آخر یک جلسه مفید خواستگاری برام توضیح بدید در راه رضای خدا. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19265 https://eitaa.com/khbartar
انواع بلوغ های لازم برای برای این که بدانید آیا برای ازدواج آمادگی دارید یا خیر، از پست های زیر بازدید بفرمائید: انواع بلوغ در ازدواج ← https://khbartar.blog.ir/post/108 انواع بلوغ در ازدواج ← https://khbartar.blog.ir/post/102 انواع بلوغ در ازدواج ← https://khbartar.blog.ir/post/107 انواع بلوغ در ازدواج ← https://khbartar.blog.ir/post/106 انواع بلوغ در ازدواج ← یا فکری یا عقلی https://khbartar.blog.ir/post/105 انواع بلوغ در ازدواج ← https://khbartar.blog.ir/post/102 انواع بلوغ در ازدواج ← https://khbartar.blog.ir/post/103 انواع بلوغ در ازدواج ← https://khbartar.blog.ir/post/104 تایپ شده ی سخنرانی های https://eitaa.com/khbartar
هدایت شده از 
🚨 میگفتن ببینید جمهوری اسلامی با نوجوونا و جوونا چیکار کرده که میان ماشین آتیش میزنن، شیشه میشکنن!!! ⭕️ جمع اونا چند تا بود؟ مقایسه کنید... 🌏 👇 🆔 @takhribchi110