eitaa logo
خانواده برتر
1.1هزار دنبال‌کننده
248 عکس
449 ویدیو
0 فایل
کانال وبلاگ خانواده برتر https://khbartar.blog.ir معرفی مطالب پر بازدید و پر بحث خانواده برتر وبلاگ #خانواده_برتر به لطف خدا بیش از ۱۰ سال است که فعالیت دارد. #خواستگاری #ازدواج #انتخاب_همسر #همسرداری #حجاب #روابط_قبل_از_ازدواج
مشاهده در ایتا
دانلود
توبه کردم امّا هنوز حالم خوب نیست سلام مشکلم را خیلی در لفافه می گویم چون نمی‌خواهم مشخصاتم معلوم بشود. آخر دهه سوم هستم ازذسن تکلیف نمازهام رو خوندم قرآن مقداری و کمی هم مطالعه کتاب‌های دینی. و حتی با حجاب بودم و هستم. حجاب رو هم از اول دوست داشتم و دارم. و از کودکی دوست داشتم جزء پاک‌ترین و بهترین آدم‌ها باشم. در کودکی با شنیدن داستان پیامبران و امامان دوست داشتم مثل اون ها باشم. بدون خطا! بدون هیچ گناهی! امّا این طور نشد. متأسفانه در همان کودکی یک زمان‌هایی برخوردهای بدی نسبت به پدر مادر خواهر برادر و غیره داشتم. امّا واجبات رو عمل می‌کردم تا الآن! امّا یک مسئله‌ای هست من نمی‌خواهم اعتراف به گناه کنم پیش بنده‌ها. امّا نمی تونم مشکلم رو حل کنم. خیلی دارم عذاب می کشم. نمی‌خواهم برای گناهانی که انجام دادم دلیل بیارم. من در یک برهه از زمان حدود چند سال قبل. لغزیدم... متأسفانه چت یا تلفنی صحبت کردن امّا انگار تو جهنم بودم و همون زمان هم حالم داشت از خودم بهم می‌خورد. هر وقت بهش فکر می‌کنم می‌خواهم دق کنم می‌خواهم بمیرم از شدت شرمندگی از شدت نفرت از خودم و گناهانم. از اینکه حیا و پاکی م رو آلوده کردم... همون موقع حس زباله بودن پیدا کردم و همین طور داشتم تو لجن دست و پا می‌زدم و.... به خودم می‌گفتم از چی به چی تبدیل شدی. از خدا نمی‌ترسی از خدا خجالت نمی‌کشی؟ از بنده‌های خدا خجالت نمی‌کشی؟ از اینکه خانواده ت بفهمن چه گناهانی می‌کنی و چقدر آلوده شدی خجالت نمی‌کشی؟ از اینکه آبروت بره جلو همه مردم. جلوی خانواده ت. من از اون زمان توبه کردم امّا هنوز حالم خوب نیست! انگار مهر داغ روی قلبم زده شده. انگار جای اون گناهان مثل زخم تازه ست که قرار نیست هیچ وقت خوب بهش. من اکثر اوقات همه ش به فکر این هم که بمیرم دیگه تحمل این موضوع رو ندارم تحمل این زخم گناهانی که مونده و از خودم متنفرم به خاطر گناهانم. از اینکه یک روزی اطرافیانم بفهمند من چه آدمی بودم و چه گناهانی کردم هر روز آروزی مرگ می‌کنم یا به خودکشی فکر می‌کنم. اطرافیانم و بقیه من رو دختر خوب و با حجب و حیا می بینند. وقتی کسی از من تعریف می‌کند و چه مستقیم چه غیر مستقیم دوست دارم دق کنم و برم تو زمین. جهنم من از همون زمان که خطا کردم شروع شد و حتی با توبه کردن این جهنم تمام نشد و نمی شه. من هر روز دارم مریض‌تر میشم. از بس که غصه گذشته رو می خورم انواع مرض‌ها رو گرفتم. نمی تونم خودم رو ببخشم از سوی دیگر از اینکه یک روزی آبروم جلوی خانواده م و مردم بره به مرگ فکر می‌کنم و آبروی من پیش خدا رفته. یک مسئله‌ای دیگه اینکه من تنها یک خط تلفن داشتم و دارم و من با همین خط تلفن این اشتباهات رو انجام دادم و هنوز خطم رو تغییر ندادم خود همین قضیه خیلی من رو دچار ترس و دلهره و عذاب کرده. هر لحظه به مرگ فکر می‌کنم. نمی تونم باور کنم که خدا گناهانم رو می بخشه چون حس می‌کنم من گناه کار ترین آدم روی زمینم و هیچکس به اندازه من گناه نکرده و حالم از خودم بهم میخوره. حتی دیگه نمی تونم به ازدواج و زندگی کردن فکر کنم... حس می‌کنم مرگ برای من بهتره. شاید با مرگ آرامش بگیرم و بار سنگینی گناهانم کمتر حس کنم... دوست دارم برم تو کوه و تو بیابون که کسی نباش همون جا تا آخر عمرم ضجه بزنم بگن خدایا غلط کردم جاهل بودم عقل نداشتم... خدایا حس پاکی م رو بهم برگردون. خدایا پاکم کن و بعد جونم رو بگیر. بگم خدایا خیلی شرمندهم خدایا از شدت گناهانم می‌خواهم دق کنم خدایا دیگه هیچ آبرویی پیشت ندارم... مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19188 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
هدایت شده از 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 می‌دانید چرا به امام موسی کاظم علیه السلام، باب الحوائج می‌گویند؟ ⭕️ بنا به نقل تاریخ در منزلی که حضرت در شهر مدینه زندگی می‌کردند، دو درب برای ورود و خروج داشت که درب پشتی مخصوص امور مردمی بود و در روز افراد بسیاری از آن درب رفت‌وآمد می‌کردند و حوائج خود را با حضرت موسی بن جعفر بیان می‌کردند، از این روی آن درب به باب الحوائج مشهور شد و خود امام مانند دیگر ائمه معصوم به باب‌الحوائج معروف شدند. 🌏 👇 🆔 @takhribchi110
هدایت شده از ضد شایعات 🚨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ// ایران را به چین یا روسیه فروختند؟! با سفر مقامات ایرانی به کشور چین دوباره بحث فروش ایران به چین مطرح شده؛ بعنوان یک ایرانی که دغدغه‌ای جز پیشرفت ایران و ایرانی ندارم، توصیه می‌کنم یک‌بار برای همیشه این کلیپ را ببینیم تا متوجه شویم علت این‌همه هجمه علیه همکاری ایران با قدرت‌های شرقی چیست؟! همه ما در قبال منافع ملی و آینده کشورمان مسئولیم ... 🚨 کانال ضد شایعات: https://eitaa.com/joinchat/3988652329Ce0f62c7395
مواظب احساستان باشید سلام بچه‌ها من ۲۴ سالمه یه پسر نسبتاً احساساتی و ساده امّا در عین حال به شدت عصبی و زود رنج (صادقانه باید می گفتم، طرفدار آنچنانی ام ویژگی هام ندارن)، عجیبه که این قدر بد خودم رو مطرح کردم درسته؟ درست شنیدین هم بد دهنم هم عصبی و احساسای و زود رنج، همه ی اینها از تاثیرات عاشقی بود که یک طرفه بود این قدر دیر شد که دیگه واقعاً دیر شد، نه اهل سیگارم نه دود و نه مشروب. خیلی هم گناه می‌کنم یکی از گناهام این بود که به یکی علافه داشتم ولی این قدر اوایل بی جوابم گذاشت و بعد از چهار ماه نمی دونم رفت مریخ و و اومد من شدم داداشش، بچه‌ها من روانی شدم، احساس روان و روحیه مناسب ندارم، خیلی تو درس هاش کمکش کردم. بهش گفتم نرو گفتم بذار ی گوشه‌ای دنیات باشم فقط بدونم هستی (فکر نکنید من التماس می‌کردم بمونه) امّا الآن یک ساله که بلاکم با کلی بی احترامی و زیر پا گذاشتن خوبی هام من چندین بار جر و برحث داشتم دعوا و بلاک شدنمم به خاطر همین چیزها بود تهش که این همه بلاک شدم با خط دیگه رفتم سلام کردم بهش امّا یک پیام زیاد نوشت برام که تو مثل برادرمی و حسی بهت ندارم بچه‌ها میگم چرا اولش که ابراز علاقه می‌کردم بهش گفتم اگر منو نمی خوای یا استانداردهای مد نظرت رو ندارم بگو تا گورمو گم کنم ولی چرا نگفت عجب‌ها بچه میگم چرا من هر کاری کردم براش هر لطفی کردم پرید آخه یک ساله بلاکم بچه‌ها مواظب باشید از منم بترسید چون قلب ندارم هنوز خورده هاش رو جمع نکردم این رو نگفتم اگر من مثل برادرشم چرا سر کلاس که حضوری شد کلاس ها محلم نمی داد امّا وقتی نشستم دیدم از پشت نگاهم کرد بچه‌ها من سرتون رو آوردم رد اشکال نداره به نظرم تجربه ست براتون مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19184 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
ازدواج با پسر بچه ننه سلام نیاز به کمک دارم من برای تصمیم گیر‌ی! من ۲۸ سالمه! کل زندگیم به پاکی و حجب و حیا گذشت! تا حالا خواستگاران زیادی داشتم امّا مهر هیچ کدوم به دلم نیفتاده و این برای خودم هم عجیب بود تا همین چند وقت پیش که یه آقای از من خواستگاری کردن. چیزی که منو جذب ایشون کرد اخلاق و پختگی و روابط اجتماعی بالاشون بود چیزی که اولین معیار من بوده همیشه! ولی مشکل اینه که ایشون صادقانه گفتن که روابط نامشروع زیادی داشتن که به گفته خودشون کنار گذاشتن که همین دلیل منو دو دل کرده و اگه با این مسئله کنار بیام ترس از بیماری‌های مقاربتی دارم! از اون طرف خواستگاری دیگه دارم بسیار محجوب و مومن، ایشون یه شغل معمولی با حقوق کم دارن امّا وضع مالی پدرشون خوبه و به گفته خودشون حمایت کامل میشن! ولی مشکل اینه طبق تحقیقاتی که کردیم ایشون بسیار به خانواده و مادرشون وابسته هستند و همون بچه ننه که میگن! و چون پسر آخر هستن باید تو مجتمع پدرشون هم ساکن شن بعد ازدواج و قصد جدایی ندارن! نظر شما چیه؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19183 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
برای دختری که احساس تنهایی و بی پناهی می کنه چه پیشنهادی دارید؟ سلام دوستان وقت تون بخیر من یه دختر ۲۵ ساله هستم که عمیقاً احساس تنهایی می‌کنم و اینکه فکر نکنید صرفاً یک احساسه در واقعیتم همین طوره. خانواده م به هیچ وجه کنارم نیستن و با زخم زبون زدن های وقت و بی وقت شون آسایش رو ازم گرفتن؛ مثلاً اینکه من اصلاً فعلاً شرایط ازدواج رو ندارم و از همین استفاده می کنن و مدام بهم میگن تو موندی رو دست مون، بقیه رو ببین، تو چرا این طوری شدی؟ فلانی از تو ۵ سال کوچک تره و ازدواج کرده چرا دست از سرمون بر نمی داری؟ واقعاً اینها حس خیلی بدی بهم میده. من فعلاً شرایط سر کار رفتنم ندارم در واقع کار مرتبط با رشته م یا حداقل کاری که برام مناسب باشه رو پیدا نمی‌کنم و باز هم از همین استفاده می کنن و مدام میگن تو این گرونی تو چرا کاری نداری؟ علاوه بر این همه جوره محدودم کردن و من رسماً حس می‌کنم تو زندانم. قبل از این من افسردگی وحشتناکی گرفته بودم اصلاً برای کسی مهم نبود فقط خودم می دونم چی کشیدم تو اون شرایط و متأسفانه هنوزم احساس افسردگی دارم و این باعث کسلی و بی تحرکیم شده واقعاً خیلی مودم پایینه و رو کمک کسی نه اینکه نخوام در واقع نمی تونم حساب کنم. اینکه این قدر حس بی پناهی می‌کنم خیلی اذیتم می کنه و متأسفانه دیگه ایمانم رو نسبت به خدا از دست دادم. شما چه توصیه‌ای برام دارید؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19182 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
آیا ازدواج به امید تغییر رفتار مرد درست است؟ سلام به دوستان خانواده برتر امیدوارم خسته نباشید من دوست دارم از راهنمایی و نصیحت و تجربه در این زمینه به من کمک کنید. من دخترم حدوداً ۲۲ سالمه دانشجو هستم و دختر مذهبی و مقید و خانواده مذهبی و مقید و دختر چهره زیبا دارم و سخت پسند و سخت گیر هستم در یه سری مسائل. مثل خط قرمز که یه خواستگار رعایت نکنه. همه اینها محبت خداست و اینکه هر جا رفتم هر مکان از من خواستگاری کردن من ازدواج یا قصدش نداشتم و می‌خواستم استقلال شغلی برسم. و به هیچ خواستگاری اجازه ملاقات ندادم و تجربه در زمینه صحبت با نامحرم نداشتم. امّا اصل مطلب درباره ی اینه که یکی از بستگانم که هم بازی کودکی من بود. یک آقا پسر بود. از زمان بچگی به من علاقه مند بودن دوران دبیرستانم توجه و محبت شون به خودم احساس می‌کردم رفته رفته. برای هر مناسبت فامیلی و یا به دلیل نسبت فامیلی که با من داشتن. خونه ما می اومدن و امّا من دوری می‌کردم و ایشون طوری شدن که خبرش تو فامیل و علاقه اشون به من پیچید و حدوداً دو سال پیش من رفتار فوق العاده بدی نشون دادم تا غرورشون و دست از خواسته شون بکشن چون من خوشم نمی اومد و دوست داشتم آدم بهتری ازدواج کنم و اینکه کسی حرف برای من در نیاره. خلاصه الآن دو سال گذشت ایشون بهمن امسال دوباره اومدن و خانواده ایشون هم مخالف بودن چون دختر خانمی دیگه برای ایشون مد نظر گرفتن امّا ایشون خانواده اش رو طی چند ماه راضی کرد و با خانواده من هم مخالف بودن امّا ایشون با خانوده من هم صحبت کردن من خانواده ام چون از این پسر میشناسن خیلی هم قبولش دارن و هم دوسش دارن و این آقا پسر یه جور خاص در دل همه خانواده من جا باز کرد. با ازدواج با این آقا پسر موافق هستن الآن هم خانواده ایشون هم خانواده من فوق العاده در زمینه ازدواج من و ایشون موافق هستن. و طوری که چندین بار خانواده ایشون با خانواده من صحبت کردن. ایشون بر این باورن می تونن من راضی کنن. به اصرار خود آقا پسر و خانواده خودم هر دو گفتن زمان برای آشنایی بدیم شاید نظر من تغییر کنه. من هم تصمیم گرفتم این فرصت بدم هم به خودم برای یه زندگی. با اینکه شرایط نداشتم. و هم سریع‌تر این مسئله به نتیجه برسه من طی صحبت هام متوجه شدم. این آقا پسر. تمام سعی اش می کنه که من راضی کنه. و خواسته و هر چیزی هست برای رضایت من انجام بده همین دلیل رک به ایشون گفتم اجازه بدید چهره واقعی تون بشناسم. طبق شناخت که پیدا کردم از نظر خانواده با اصالت و با فرهنگ و بدون حاشیه هستن، خود آقا پسر اولاً یک سال تنها از من بزرگ‌تر هستن پسر عاقل و مذهبی هم در عمل و هم گفتار یعنی اندازه گفتارش عمل می کنه و پایبند هستن امّا مذهبی سفت و سخت نیستن به من که طی چند سال علاقه داشتن و پابند بودن و کسی به غیر از من در قلب شون راه ندادن و از نظر اخلاق سازش دارن و دلسوزی ذاتی دارن پر تلاش و زحمت کش و شاغل هستن، امّا درآمد در آینده خوب میشه و اینکه خونه و ماشین این موارد ندارن من هم در ابتدا زندگی خواستار این موارد نیستم اخلاق و ایمان و خوب هستن و در اینکه در کنارشون. این قدرت دارن که من بخندونن یا من ایشون خوش حال کنم. به دنبال خوشبخت کردن من هستن امّا مواردی که باعث مخالفت شدن یک اینکه ایشون با نامحرم راحتی کلام دارن. یعنی راحت میخندن و شوخی می کنن امّا من هرگز این طور نیستم و برای همسر آینده ام نمی‌پسندم صحبت در حد لزوم می‌پسندم (اینکه این خط قرمز من هستن و بسیار آدم سخت گیر و حساس در این زمینه هستم) من بهشون گفتم گفتن من متوجه نشدم می تونه اشتباه باشه چون من نیتم پاکه. و به همین دلیل گفتن این کار و برای رضای خدا کنار می ذارم بعدش به خاطر شما هم رعایت می‌کنم من یه جور به ایشون بد گمان شدم و بی اعتماد طوری که هر چه صحبت می کنن. چیزی حل نمی شه دوم اینکه ایشون هر بار می‌خواهم رابطه ام قطع کنم و صحبتی نداشته باشم خیلی بهم میرزن و ناراحت میشن و ممکنه به خودشون آسیب بزنن (امّا ایشون میگن. نسبت به من ترحم نداشته باشید و نمی‌خواهد. وقتی جواب بدید از اذیت شدن من ناراحت بشید من از اینکه نمی تونم تو رو خوش حال کنم ناراحت میشم و تو رو فقط اذیت می‌کنم یعنی من. رو میگن) سوم طبق این مدت من فقط یه چیز متوجه شدم من به ایشون علاقه مند نشدم فقط میل جنسی شدیدی. پیدا کردم با اینکه ایشون دست از پا خطا نکردن چهارم. من از ابتدا از چهره ایشون. مورد دلخواهم نبود پنجم. اینکه خانواده من مصمم هستن که این فرد می تونه من خوشبخت کنه. چون پسر خوبی هست و اون ها میشناسن و پسر پاک تو این دور زمونه ** پیدا میشه
در اصل من با مشکل اقتصادی و نداری و یا چهره می تونم کنار بیام امّا با. عادتت های بد اخلاقی و ایمانی. چون خودم مذهبی سخت هستم مثل. صحبت با نامحرم و نگاه کرده با نامحرم نمی تونم کنار بیام. با این وجود که نیت شون پاک باشه و اینکه این آقا میگن. من به خاطر شما رعایت می‌کنم من هم میگم این موضوع فقط می تونه چند سال رعایت کنه بعد دوباره برمی گرده براشون. ممنون میشم راهنمایی کنید خیلی ممنون میشم. واقعاً اهمیت بدید و من رو پند و اندرز کنید خدا خیرتون بده مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19180 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
به علت تشابه اسم و ... موارد ازدواج من دارن مرتب از بین می‌روند سلام من یک دختر ۳۱ ساله و مجرد هستم و در یک شهر سنتی (نه کوچک نه بزرگ با بافت طایفه‌ای قبیله‌ای) زندگی می‌کنم. قضیه اینه که یک خانم ۴۳ ساله از فامیل‌های دورمون هم اسم و هم فامیل من و هم رشته من هستند. که چند سالی هست که برگستن شهر ما و اینجا سر کار می‌روند و اینجا هم ازدواج کردن. چون ایشون به خاطر کار پدرشون در شهرستان دیگه بودن و همین چند سال اخیر با خانواده برگشتن اینجا. و انتقالی گرفتن. تا قبلش فقط عیدها و مراسم ها دیده می شدن. تو این چند سال هم که ایشون برگشتن من دانشجو تهران بودم درس می خوندم خیلی شهرمون نبودم. یعنی طوری نبود که هر دو نفر مون با هم تو اجتماع شهرمون باشیم. بعد دفاع به شهرم برگشتم و رفتم سر کار. یک دو سالی هست. شغل ما طوریه که با ارباب رجوع زیاد سر و کار داریم و حالت آموزشی پروژه‌ای هم داره و رفتار و حرکات مون خیلی مهم هست.... (هر سال هم ارزشیابی میشیم.) تعریف از خود نباشه متواضع و خوش برخوردی هستم و خیلی هم اجتماعی و برونگرام، و خدا رو شکر در محل کار با همکاران و ارباب رجوع‌ها رابطه خوبی دارم و تو این دو سال نمره ارزشیابی ام هم بالا بوده. اخیراً متوجه شدم از طرف ارباب رجوع‌ها و همکاران خانم و آقا به چندین مورد معرفی شدم برای ازدواج ولی کنسل شده از طرف اون ها. و من تازه فهمیدم خیلی‌ها من رو با اون خانم فامیل مون اشتباه می گیرن؟! (چون هم فامیل. هم طایفه‌ای هم هستیم) ایشون کلاً شخصیت سرد و رسمی دارن و بسیار درونگرا هستند. و منزوی هستن یعنی من از وقتی یادمه همین جوری بودن. ازدواج شون هم ناموفق هست و بعذ ازدواج شون رفتارهاشون سردتر و تهاجمی تر شده. الآن متوجه شدم وقتی منو با ایشون اشتباه گرفتن دو نکته بوده؛ یکی اینکه گفتن من متاهلم مجرد نیستم پس هیچی و ... و دیگه اینکه اگر قضیه تاهل منتفی شده گفتن این خانم بسیار سرد و تهاجمی و بد اخلاق هست.!!! و بی خیال شدن. اون روز یکی از همکاران خانم که خیلی با هم خوبی جلو منو گرفت و گفت راستش رو بگو در فلان ارگان همکاری نمی‌کنی به صورت پاره وقت گفتم نه گفت قسم می خوری با تعجب گغتم ازه بعد اومد قضبه رو تعریف کرد که در فلان ارگان یک خانمی هست با اسم و فامیل تو و یکی از آشنایان ما دنبال کیس می گرده و من تو رو معرفی کردم ولی ایشون رفته پرس و جو که این دختر که خیلی بد اخلاق و تهاجمی هست به درد ازدواج نمی خوره ولی من باور نکردم و گفتم برعکس اتفاقاً خیلی ام مهربان و خوش برخورد هست و هی از ایشون اصرار و از من انکار. من گفتم ایشون از فامیل‌های دور ما هستن و مشخصات ظاهری و رفتاری اون رو دادم و اون هم از دوستش پرسبد و اون هم تایید کرد، و الاان مشخص شد که اصل قضیه چی بوده. چون شهر ما بافت طایفه‌ای داره یعنی از روی فامیل معلوم میشه کی به کدوم خانواده تعلق داره. این اشتباهات پیش اومده. مثلاً گفتن فلانی ار فلان طایفه است و باز اون خانم رو جای من اشتبا گرفتن. حتی برای پروژه ام که مدیرمون منو با یکی ار ارباب رجوع‌های توانمند آشنا کرد دچار این خطا شدم. و ارباب رجوع گفته بود من از یکی شنیدم بد اخلاق هست و کار تیمی را خوب انجام نمی ده و یکی دیگه رو معرفی کنید انگار اون خانمه فامیل مون قبلاً در لین زمبنه تو شهرمون سوابقی دارن. امّا دیگه با اصرار مدیرمون من یک قرار گذاشتم و بنذه خدا عذرخداهی کردن که منو با اون خانم اشتباه گرفتن. دوستان من نمی دونم تا حالا برای شمام پیش اومده یا نه ولی من واقعاً نمی دونم چه کار کنم این تشابه اسم و فامیلی و هم رشته‌ای بودن رو با اون خانم از بین ببرم، انگار همه زندگی و آینده من تحت تاثیر این قضیه شده، خیلی ناراحتم. خدا رو شکر خدا لطف کرده خانواده خوب ظاهر خوب و موقعیت خوب رو داده ولی همچنان مجردم و تا قبل این فکر می‌کردم واقعاً مورد مقبولیت نیستم، ولی الآن متوجه شدم نزدیک ۵ کیس به خاطر تشابه اسم فامیلی با اون خانم سر تاهل ایشون یا شخصیت ایشون کنسل شده. طوری شده که سوابق رفتاری اون خانم در رزومه من هم ثبت شده ناخودآگاه. ببخشید که زیاد و پراکنده نوشتم، مممون میشم راهنمایی کنید و یا تحربیات خود یا اطرافیان تان رو بگین. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19178 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
جبران آسیبی که ناخواسته به احساس یه دختر زدم سلام وقت همگی بخیر باشه بنده پسری ۲۴ ساله هستم سؤالی که از شما دارم اینکه من به مدت چند ماه با دختر خانومی آشنا شدم و رابطه عاطفیه عمیقی بین ما شکل گرف و قصدمون ازدواج بود ولی ایشون عجله داشتن سریع خانواده‌ها آشنا شن (چون خانواده حساسی داشتن) ولی من گفتم تا در شغلم استخدام رسمی نشم نمی شه و یه کم صبر کنیم که توافق حاصل نشد و جدا شدیم. الآن من عذاب وجدان دارم چون چند ماه با این دختر بودم و موقع جدایی ایشون حال خیلی بدی داشتن و حس می‌کنم باکرگی احساسی ایشون رو گرفتم میشه راهنماییم کنید که این حسم به جاست یا نه؟ برای جبران باید چه کار کنم؟ مطلع شدم که افسردگی شدیدی گرفتن و منم شب و روز حس بد دارم. پیشاپیش ممنون مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19173 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
در مرحله ی نامزدی، دختر چطور باید خودش رو مشتاق وصال نشون بده؟ سلام دوستان همیشه تو فیلم ها دیدیم که گویا پسره در حال دویدن به سمت دختر مورد علاقشه و دختره صرفاً سر جاش ایستاده تا پسره بهش برسه. یا حتی گاهی هم دختره در حال فراره تا بالاخره پسره بهش برسه. چرا این باید اشکال داشته باشه که هر دو به سمت هم بدون و حیای دختر هم حفظ بشه؟ مگه هر دو نمی خوان با هم ازدواج کنن؟ چرا حتماً یکی باید ناز کنه و یکی نیاز؟ دختری که در مرحله نامزدیه باید چطور رفتار کنه تا این طور به نظر نرسه که فقط پسره در حال تلاش جهت وصاله؟ پ. ن: دویدن اینجا استعاره از تلاش جهت رسیدنه. یه وقت فکر نکنید منظورم دویدن واقعیه! مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19168 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
آیا نباید دانشگاه برویم؟ سال ۹۷ یک استاد معروف دانشگاه تهران به نام مجید حسینی تو تلویزیون برنامه حالا خورشید گفت که دانشگاه نرویم به خاطر اینکه دانشگاه اشتغال نمی‌سازه و درآمد و وضع مالی دانشگاه نرفته‌ها از بیشتر فارغ التحصیلان بهتره. منم بررسی کردم همچنین بیراه نمیگه، مثلاً الآن استاد کار رنگ کار و کاشی کار و موزاییک کار ساختمان متری ۸۰ هزار تومن می گیرن که اگه روزی ۳۰ متر کار گیر بیاورن روزی ۱.۵ میلیون درآمد دارن. آیا استاد کار گچ کار الآن متری ۱۰۰ هزار تومن می‌گیره کار ساده که احتمال داره روزی ۲ میلیون هم درآمد داشته باشه یا برای خانم ها اگه وارد شغل آرایش بشن روزی یک میلیون درآمدشان هست. یک بار هم مجید حسینی گفتش یک فرد ۱۸ ساله اگه شاگرد مغازه ساندویچی بشه احتمال موفقیّت اش از اینکه بره دکترای حقوق از دانشگاه تهران بگیره بهتره، چون شاگرد مغازه بشه بعد ۵ سال کار را کامل یاد می گیره و مستقل میشه، امّا طرف بعد ۱۰ سال دکترای حقوق بگیره شغل اش تضمینی نیست و احتمال زیاد بیکار هست. و باید دنبال کار بگرده. شما کاربران محترم با شعار دانشگاه نرویم مجید حسینی موافق هستید؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19164 https://eitaa.com/khbartar https://iGap.net/khbartar
تجرد قطعی در زندگی سلام من ۲۰ سالمه از مازندران دوستان من یک ساله دارم به آینده و زندگی فکر می‌کنم به این نتیجه رسیدم تو این کشور ایدئولوژی که به هیچ جایی نمی رسه خودمون هم اضافی هستیم تصمیم گرفتم هیچ وقت هیچ وقت آدم دیگه ای به این عالم وحشی اضافه نکنم. خب به نظرتون شخص مقابلم این رو قبول می کنه که بچه دار نشه و تا آخر دو نفر باشیم؟ خیر حوصله با یک نفر دیگه بودن رو هم ندارم و بقیه عمر رو خرج شناخت یکی دیگه کنم آدم خودش تک بمونه خودش رو بشناسه به علایقش برسه بهتره و نمی خوام درس یه نفر دیگه زندگی کنم و خب وقتی ازدواج نخوایم خونه می خوایم چه کار؟ والله آدم مگه چقدر جا و وسیله می خواد هر چی می خوایم خب تو خونه پدر مادر هست دیگه باز چرا آدم بده خونه مجردی بگیره و بند و بساط و ... این هم پس دلیلش بهترین کار موندم تو خونه والدینه هم آدم پیششونه هم دلتنگ نمیشن هم آدم یه درآمدی کسب کنه با پدرمادرش تو خونه شریک میشه والله به خدا چرا این همه دردسر بکشیم برای خودمون زندگی کنیم که وقت تنگه. فقط مشکل این نیاز جنسی هست این رو فقط نمی دونم چیکارش کنم چه جوری خالیش کنم با ورزش کردن این نیاز رفع میشه و از یاد آدم میره؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18839 https://eitaa.com/khbartar
قبول کنیم که اکثر ما پسرها در شرایط فعلی توانایی ازدواج کردن رو دیگه نداریم سلام به دوستان وبلاگ خانواده برتر من پسری 28 ساله هستم که مدرک ارشد از یک دانشگاه دولتی دارم و ماهی حدودا 3 تومن در ماه درآمد دارم، البته استخدام رسمی نیستم، خیلی هم تو این چند سال تلاش کردم که درآمدم بیشتر بشه اما نشد. با توجه به دو سه مورد خواستگاری که رفتم و شرایطی که خانواده های دختر و خود دختر داشتن البته حق هم دارن همه به این امید ازدواج میکنن که زندگی بهتری رو تجربه کنن (اما لطفا نگید که خواستگاری هم کفو خودت نرفتی یا طرف از تو پولدارتر بود که از همه لحاظ به قول خود شماها هم کفو بودیم متاسفانه هیچ وقت بهم نگفتن چرا بهم جواب رد دادن منم دلیلش رو نپرسیدم) و همچنین مطالبی که دخترهای این وبلاگ در مورد معیارهاشون دارن به این نتیجه رسیدم که آدم هایی مثل من که شرایط خوبی ندارن از نظر مالی، ازدواج نکنن خیلی بهتره. دلیلش هم اینه که یه دختر به این امید ازدواج میکنه که زندگی بهتری رو به خصوص از نظر مالی داشته باشه، من نمیتونم به اون دختری که قراره وارد زندگیم بشه دروغ بگم. هر چند که تو این چند سالی که تنها و مستقل زندگی میکنم به تنهایی زندگی کردن عادت کردم به نظرم آدم هایی مثل من قید ازدواج رو بزنن هم واسه جامعه بهتره هم واسه خودمون. این پیشنهاد من به پسرهایی مثل خودم بود که شرایط مالی خوبی ندارن. موفق و پیروز باشید. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/15800 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 336 https://eitaa.com/khbartar
هدایت شده از بیداری ملت
29.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سرود زیبای نسل مقدم 🌹فرمانده کل قوا آقای عالم فرمود دوران بزن در رو تمام شد 🌹از لطف تهرانی مقدم ها هر خانه ای خط مقدم شد.... 🔴به کانال بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/299958313C77f3abe1b4
تصمیم جانفرسا: عشق یا ... ؟ سلام عزیزان تو همین بلاگ دیدیم بعضی ها، زاری می کردن از شکست عشقی و خراب شدن شیرینی اولیه عشق بعد از وصال. طبق گزینه 《 آدم ها از دور جالبند 》و یا 《 وصال، مدفن عشق است 》، وقتی به هر سختی عشقولانه رو تشکیل دادن و رفت و آمد و حشر و نشر کردن، بعد از مدتی، چیز هایی دیدن که بد ضد حال خوردن. مثل کم محلی، جواب پیام ندادن ، طاقچه بالا، ترشرویی، طرد کردن، کات و... طوری که بعضا" از آشنا شدن با اون فرد، مثل...چی.. پشیمون شدن. حالا امکان راه وسطی نیست؟ (منظور برای مجردها ست) یعنی از اول آشنا نشن، ولی غیر مستقیم طرفش بفهمه ازش خوشش اومده؟ (=کراش) مثل کسی که از فروشنده ای خوشش بیاد، گهگاهی (نه مکرر) به بهانه ویترین، نگاهی هم به اون بکنه. نگاه عاشق هم غیر ممکنه لو نره. یا از کارمندی خوشش بیاد، گهگاهی (نه مکرر) در سالن اداره، به عنوان ارباب رجوع، پوشه در دست، چند لحظه بشینه و رد شدن و تلاقی نگاه.... این صحنه‌ها به فواصل نه کوتاه (مثلاً" ماهی یکی دو بار) باشه که تابلو هم نشه برای دور و اطراف. کات هم مفهومی نداره، چون سرنخ پروژه دست خودشه در واقع ظاهراً" غریبه ان، ولی دل ها مقداری آشناست! عیب: عشق، کامل نیست (چون رابطه ای تشکیل نشده) مزیت: حاشیه امن داره، عاشق احساسش را کامل سرکوب نکرده (چون طرفش موضوع رو گرفته). کنترل اوضاع دست خودشه سوال : نظرتون در مورد مزایا و معایب این روش، چیه؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19152 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 39 https://eitaa.com/khbartar
میشه عشق قبلی رو فراموش کرد و باز هم عاشق شد؟ سلام دوستان من پسری ۲۵ ساله و دانشجوی داروسازی هستم، خواستم تجربه خودم با تلفیق دانش شخصی ام از روانشناسی رو در خصوص فراموشی عشق سابق با شما در میان بذارم چون عشق از نظر علمی، تاثیراتی مثل مواد مخدر داره و اعتیادی قوی هست وقتی معشوق رو می‌بینید انگار ماده مخدر مصرف می‌کنید و وقتی ازش دورید بی تاب می شد، و واقعاً عاشق شدن، هم حس قشنگ هم حس سختی هست، ولی خبر خوب اینه که قابل فراموشی هست فراموشی به این معنی که حسی دیگه به طرف نداشته باشید، نه اینکه کلاً از یادتون بره ممکنه باز هم به ذهن تون بیاد، ولی دیگه حسی بهش ندارید ▪️︎ مرحله اول اول باید از طرف تون نا امید بشید در واقع ذهن تون نسبت به طرف قطع امید کنه حالا یا یک رفتار ناشایست ازش ببینید، یا اینکه طرف ازدواج کنه و یا از هم دور بشید مثلاً خود من، موقعی که عاشق هم دانشگاهیم شده بودم، تصور می کردم دختر رویاهام هست. ظاهری مغرور و جدی هم داشت، ولی بعد متوجه شدم دوست پسر داره و از ذهنم حذفش کردم قطعاً لحظه‌ای که می‌فهمید طرف تون با فرد دیگه ای در رابطه ست، لحظه سختیه ولی از همون جا به بعد، روند معکوسی نسبت به طرف تو ذهن شما شروع میشه اگه نشونه ای یا اطلاعاتی ازش دارید هم پاک کنید ▪️︎ مرحله دوم بپذیرید که گزینه‌های بهتر هنوزم هست یکی از ویژگی های عاشق، فرشته تصور کردن معشوق هست به طوری که طرف بهترین شخص ممکن از هر لحاظ (زیبایی، اخلاق، ادب، تفکر، شخصیت و...) هست این حس خیلی خوبه، ولی به شرطی که بعد ازدواج باشه چون باعث تعهد بین زن و مرد میشه برای رسیدن به این امر، باید به موارد منفی طرف تون توجه کنید حتی کوچک‌ترین موارد منفی رو در ذهن تون تداعی کنید دقیقاً برخلاف عاشق شدن، که کوچک‌ترین خوبیش رو ده برابر بزرگ‌تر تصور می‌کردید قبول کنید که گزینه‌های بهتر از هر لحاظ وجود دارد و طرف تون "فرشته" نیست ▪️︎مرحله سوم خودتون رو سرگرم کنید سرگرمی صرفاً برای فراموشی نه سرگرمی هدفمند، مثل برنامه ریزی برای رسیدن به یک شغل، یا تلاش برای خرید ماشین چیزی که بهتون انگیزه بده و مواقع بیکاری هم، خودتون رو با سرگرمی های شاد مثل ورزش، دورهمی دوستانه، یا یک کار هنری مشغول کنید در این مدت از هرگونه فیلم، رمان و موزیک عاشقانه پرهیز کنید نگران نباشید، بعد از فراموشی طرف، مجدد می تونید فیلم رمانتیک و موزیک احساسی گوش بدید ▪️︎ مرحله چهارم اگه قصد آشنایی با فرد دیگه و احیاناً ازدواج دارید، وارد محیط های جدیدتر بشید اگه شرایط و قصد ازدواج رو دارید، این کار رو انجام بدید توصیه ام به پسرها اینه، درسته عاشق شدن دست آدم نیست، ولی دامن زدن یا نزدن بهش دست خودتونه تا وقتی شرایط ازدواج رو ندارید، به عاشقی و این مسائل فکر نکنید واقعاً عشق یک طرفه، و عاشق شدن بدون حتی کار داشتن، غیرممکن و تلخ هست جالبه وقتی هم کار پیدا کردیم، از بس سرگرم کار میشیم دیگه عشق برامون اهمیت سابق رو نداره دوستان، عشق صد در صد قابل فراموشیه و عاشق شدن هم یک بار اتفاق نمی افته کتاب‌ها، فیلم‌ها و موزیک‌ها با هدف کسب درآمد، به شما این تو هم رو القاء می کنن که عشق اول از دل بیرون نمی ره قدرت و تاثیر عشق انکار نشدنیه، ولی این احساس، ثابت و همیشگی نیست به خودتون زمان بدید، در طول مدت فراموشی، اون فرد رو نبینید امّا بعد از یک تا دو سال که حسش از قلب تون بیرون رفت، ممکنه وقتی او را مجدد دیدید، باز هم حسی بهش داشته باشید ولی این حس دیگه حس سابق نیست و با گذر زمان، همون اندک حس هم از بین میره مهم‌ترین و کلیدی ترین بخش این پروسه فراموشی، نا امید شدن از خود شخص یا از وصال به معشوق هست و موارد دیگه تکمیل کننده این پروژه هستند توصیه دیگه من، درد و دل کردن با افراد کاملاً معتمد مثل مشاور هست چون حرف زدن باعث تخلیه روانی میشه و از قدرت عشق شما کم می کنه قطعاً مطلب من ایراداتی داشت و اگه شما هم تجربه ای دارید، خوشحال میشم به اشتراک بذارید مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19149 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 69 https://eitaa.com/khbartar
آیا من تحت تاثیر فیلم ها و قصه ها دچار اشتباه شدم؟ سلام امیدوارم حال تون خوب باشه، من پسری ۲۷ ساله و مجردم از حدود ۴ سال پیش تصمیم به ازدواج گرفتم و تو این مدت با تعدادی خانوم هم آشنا شدم امّا با هیچ کدوم راه به جایی نبردم. علت اینکه بعد از ۴ سال هنوز ازدواج نکردم اینه که من بنده عشق هستم، من باور داشتم و دارم که ازدواج قبل از اینکه در دفتر ازدواج ثبت بشه باید تو قلب دو طرف ثبت بشه، با خودم می گفتم باید با دختری رو به رو بشم که دلم رو بلرزونه امّا خب تا حالا که دلم نلرزیده و من در حسرت دیدار محبوبم اشک می ریزم... حالا به نظر شما ذهنیت من اشتباهه که فکر می‌کنم ازدواج باید با عشق باشه نه صرفاً تفاهم؟ به نظرم خونه ای که با عشق بنا نشه خونه نیست مسافرخونه س، بی عشق آواز پرندگان زیبا نیست، نسیم صبحگاهی نوازشگر نیست، خورشید درخشان و گرمابخش نیست و ماه تابنده و روشنگر نیست... حالا به نظرتون باورهای من در مورد زندگی اشتباهه یا نه شما هم حرف هام رو قبول دارید و تاییدش می‌کنید؟ باید به ازدواج صرفاً بر اساس تفاهم تن بدم یا نه باز هم صبر کنم تا یار گمشده من نقش رخ زیباش رو بر چشم های من بکشه؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19148 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 29 https://eitaa.com/khbartar
ازدواج با یک خواستگار بلاتکلیف درسته؟ با سلام و احترام دانشجوی دکتری هستم. در دانشگاه تدریس می‌کنم. کارمند هستم. دوران کارشناسی خواستگاری داشتم. خانواده من راضی بودند امّا ایشان که به نظرم بیشتر به خاطر اصرار مادرشان تشریف آوردند نظرشان منفی شد. در دوران ارشد جویای احوال من شدند. و از واسطه ما پرسیدن که آیا مجردم یا نه امّا اقدامی نکردند. چند روز پیش دوباره بعد از چند سال مادرشان تماس گرفتند که تصمیم دارند مجدداً به خواستگاری بیایند. من عرض کردم که اجاره بدهند با مادرم در میان بگذارم بعد اگر خانواده من موافق بودند به همراه خانواده یک جلسه بیرون ملاقاتی داشته باشیم. امّا مادرشان گفتند که پسرم نظرشان اینه که فعلاً با خانواده در میان نگذارید. ولی من مخالفت کردم و عرض کردم بدون اطلاع پدر و مادرم اقدامی نمی‌کنم. بالاخره راضی شدند. شرایط پسرشان را پرسیدم گفتم کاری ندارند و دنبال کار هستند. فقط همین. با اینکه تقریباً سی و هفت سال شونه. خانواده ام موافق نیستند. حتی به یک ملاقات حضوری. معتقدند پنهان کاری ایشان و اینکه در این سن با یک لیسانس بی کار هستند محل تردید هست. مادرم استخاره هم گرفتن گفتن که ترکش بهتر است. جواب منفی بدون ملاقات حضوری به نظر شما منطقی است؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19140 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 47 https://eitaa.com/khbartar
رفتارهای متضاد یک دختر در شبکه اجتماعی می تونه دلیلی بر نخواستن باشه؟ سلام به همه اعضای خانواده برتر امیدوارم حال تون خوب باشه. خیلی خوشحالم که یک بار دیگه از شما عزیزان مشوره می‌گیرم. چند پست دیگه هم قبلاً پست کرده بودم و شما خوبان مشوره داده بودید و اون حرفاتون خیلی کمک ام کرده. از همه تون پیشاپیش ممنونم. راستش یه موردی هست که چند وقتیه ذهنم رو درگیر کرده؛ که " آیا رفتارهای متضاد یک دختر خانوم در شبکه اجتماعی می تونه دلیلی بر نخواستن باشه؟ "..! همه ما احساسات و عواطف داریم؛ این احساسات می تونه در رابطه با خانواده باشه؛ چیزهای مادی مثل پول باشه یا چیزهای کوچکی مثل ماشین، گوشی و غیره... به نظر من مهمترین نوع عواطف یا احساسات وقتیه که شما احساس در مقابل یک فرد داشته باشید. از این جهت میگم که مهمترینه؛ اینکه اگه کنترول نشه تاثیرش نسبت به چیزهای دیگه عمیق تره. نمی خوام خیلی طولانی بشه؛ راستش منم راجع به یکی یکنوع حس باهاش بودن پیدا کردم. تنها چیزی که می تونم این حس رو توصیف کنم همین حس "باهاش بودن" هست. خب جزییاتش طولانیه؛ امّا شرایطی بوجود اومد که این حسم رو تو فضای مجازی یا همون شبکه اجتماعی بهشون گفتم. برخلاف همه رفتارهای که حضوری همدیگه رو می دیدیم (همکلاسی و کمک درسی) در شبکه اجتماعی کلاً جور دیگه ای رفتار کردن. "بلاک؛ بدون جواب! " فکر کنید شرایط ازدواج یا خواستگاری فعلاً مهیا نیست! باید چه کار کنم که یک نتیجه بگیرم که آیا این دختر هم دلش با من هست یا نیست! فکر کنید طرف مقابل یک دختر تقریباً مذهبی، درون گرا، سر به زیر و کم حرفه! (عین خود من). سن هر دو نفر مون ۲۳ هست. و شرایط جوریه که دیگه نمی تونیم حضوری ببینم شون اگه هم بخوام خیلی سخته! دختر خانوم های عزیز، خواهرهای مهربون!!! اگه به یک پسری علاقه‌ای داشته باشید چه چیزهای باعث میشن که این طور رفتار کنید؟! شرایط؟! یا که کلاً اون رو نمی خواید؟! نمی خوام این چیزها خیلی ذهنم رو درگیر کنه. هر چیزی وقتی خوبه که آخرش تقریباً برامون معلوم باشه. من شخص خودم اگه از یکی خوشم بیاد که اومده آخرین حدش اینه که به خاطرش تلاش می‌کنم ولی اهل نمی دونم اگه بهش نرسم رگمو می برم و خودم رو می کشم و... نیستم چون واقعاً بچگانه به نظر می رسه. چون اگه یک حس دوطرفه باشه احتمال بهم رسیدن خیلی بالاست اگه نباشه که تکلیفش معلومه.! ولی بدترین قسمتش همینه که همه ما آدم‌ها احساسات مون رو از همدیگه مخفی می‌کنیم! احساس خودم رو براشون گفتم ولی ایشون نگفتن و بلاک کردن! فکر کنم طولانی شد، اگه چیزی میپرسید تو کامنت جواب تون رو میدم. برادرهای که تجربه همچینی داشتن و همه همه همه خواهران که این تجربه رو گذروندم و اگه نداشتن قراره بگذرونن می خوام بهم بگین که اگه قرار باشه این طور رفتار کنید، چرا این کار رو می کنید؟! ممنونم! مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19136 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 48 https://eitaa.com/khbartar
معیارهای غلط شما درباره ازدواج چی بودن؟ سلام امیدوارم که در سلامتی باشید و خداوند دعاها و خواسته هاتون رو اجابت کند از کسانی که در این وبلاگ حضور دارند می‌خواستم خواهش کنم درباره تجربه‌های ازدواج شون صحبت کنند‌. تحت عناوین زیر ۱) مشاوره ازدواج رفتید؟ چند جلسه؟ چقدر براتون تاثیر داشت؟ ۲) مدت زمان آشنایی و رفت و آمدهاتون چقدر بود؟ ۳) چه معیارهایی در ذهن تون داشتید که بعداً متوجه شدید اشتباهه و یا چه معیارها و نکاتی رو توجه نکردید که بعداً متوجه شدید مهمه و باید بررسی می‌شدن؟ یه خواهش وتوصیه هم به تمامی اعضا دارم. مطالب این وبلاگ رو مطالعه کردم و بسیار مطالبی دیدم که آقایون معتقدند خانم‌ها فقط دنبال پول هستند و خانم‌های بسیاری هم معتقدند آقایون دنبال چهره و اندام هستند و باعث ناراحتی شده بود بله منکر این موضوع نیستم که درجامعه هستند افرادی که اولویت شون برای ازدواج با خانم‌ها ابتدا چهره و اندام باشه و خانم‌هایی هم هستند که اولویت شون ابتدا مسائل مالی و میزان ثروت آقا باشه ممکنه تعداد این افراد کم هم نباشه امّا توجه کنید این موضوع رو نمی شه به کل جامعه تعمیم داد. اگر بارها خواستگاری رفتید یا خواستگاری داشتید که در این دسته قرار گرفتند شما رو دلسرد و رنجیده خاطر نکنه. توکل کنید برخداوند متعال واهل بیت و از اون ها همسر نیکو وشایسته ای بخواهید که سرمایه وجودش و اخلاق و بینشش شما رو سرشار از خوشبختی کنه نه ثروت و ظاهر که با گذر زمان دستخوش تغییرات میشه. توجه کنیم که اگر خواهان این همسر هستیم خودمون هم باید در راستای کسب فضیلت‌های اخلاقی تلاش کنیم. راستی هرتجربه مهمی که از ازدواج و خواستگاری دارید (مواردی که تحت تاثیر احساسات وجزئیات کم اهمیت نباشند) بیان کنید. نه فقط موارد خاصی که ذکر کردم هم مجردها وهم متاهل ها ان شاء الله یه پست جامع باشه درباره ازدواج موفق و سلامت باشید منتظر پاسخ هاتون هستم مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19135 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 27 https://eitaa.com/khbartar
نمی خوام تنهاش بذارم، از طرف دیگه می ترسم پشیمون بشم سلام من تلاش کردم که مطلبم رو در بخش ارسال مطلب بنویسم ولی انگار امکانش نیست. امیدوارم بشه اینجا به جواب برسم. دختری ۲۷ ساله هستم با پسری ۳۶ ساله در ارتباطم به مدت ۸ سال. مادرم اوایل متوجه ارتباطم شد و گفتن باید باهاش حرف بزنم تا ببینم کیه و بگم دخترم امانته دستت. مجبور شدم این قرار رو بذارم و صحبت اتفاق افتاد. بعد از مدتی این آقا تصمیم به ازدواج با من رو گرفت. از بعد از سال اول این آقا یه بیماری داره که من به امید خوب شدنش و آینده مون با هر سختی بود از هر نظر ادامه دادم ولی خوب که نشد بدترم شد. الآن مامان میگن من در کنارت خیلی صبوری کردم و چیزی نگفتم ولی کافیه و ادامه دادن این رابطه و دیدارتون اشتباهه. داری لطمه به زندگی و ایندنت می زنی. از طرفی مامان درست میگن از طرفی هم دلم نمیاد تنها باشه با این مریضی. خیلی مرد خوبیه، توی زندگیش کسی رو جز من نداره، نزدیک ترین دوست و عشق زندگی همیم از هر نظر. شرایط ازدواج که مطمئناً به خاطر بیماری و شرایط مالیش نداره. نمی‌خوام دلش بشکنه و تنها بشه. دلم نمی‌خواد هیچ کدوم بریم با کس دیگه ای. ولی نمی‌خوام خودم هم بعداً پشیمون بشم چرا دنبال زندگیم نرفتم و بدون همدم و همراه زندگی برای همیشه موندم. هیچ وقت نمی‌خواستم وسط راه نامردی کنم و تنهاش بذارم. چون واقعاً وابسته و دل بسته همیم. از طرفی هم نمی شه از راه گوشی تماس داشت و مجازی موند همیشه. مطلب توی این موضوع زیاد خوندم و هر کی کامنت گذاشته زیر این مطالب، همه میگن بعداً هزار تا پشیمونی داری که دنبال زندگیت نرفتی. نمی دونم چه کار کنم. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19129 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 89 https://eitaa.com/khbartar
ویژگی مردی که سنتی ازدواج می کنه چیه؟ این مطلب را یک کابر خانم با هویت نامشخص یعنی اکانتش اسم و فامیل نداره ولی دنبال کننده زیاد داره توی شبکه اجتماعی توییتر پست کرد و ۷ کا لایک خورد و ۴۵۰ تا کامنت زیرش نوشته شد و پستش یک اتهام به پسرها و توصیه به دخترها بود. سمِ ازدواج سنتی اونجاست که پسر، فقط می خواد ازدواج کنه. اینکه طرفش تو باشی یا ده‌ تا دختر دیگه براش هیچ فرقی نداره. همین که دختر باشی کفایت می‌کنه! آیا با این حرفی که این خانم درباره ازدواج سنتی زده موافق هستید؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19121 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 37 https://eitaa.com/khbartar
ازدواج سالم از طریق سایت همسریابی سلام من در طول زندگیم ی بار حس پاکی رو تجربه کردم نسبت به یه خانوم، که ایشون رد کردن منو. خلاصه ذهنم کلاً درگیر اون خانوم بود. من خیلی سعی کردم دنبال جواب این سوال باشم که چرا ذهنم کلاً درگیره ایشونه؟ که متوجه شدم من تا حالا سعی کردم به گزینه دیگه فکر کنم. در نتیجه برای فان، رفتم یکی از این سایت‌های همسریابی دائم. نظرات تون رو پیرامون این سایت‌ها خوندم که نود و نه درصد مخالفید. خلاصه موارد زیادی رو چک کردم آشنا شدم دیدیم به درد هم نمی‌خوریم بی خیال شدیم، تا اینکه یه مورد همین اخیراً پیش اومده. من حس نمی‌کردم با شرایط من که حدوداً سی سالمه ارشد مهندسی دارم و حدوداً نود میلیون پول نقد دارم کسی حاضر به ازدواج با من باشه. خلاصه من کاملاً واقعیات زندگیم رو بدون هیچ دروغی گفتم و ایشون هم تقریباً هشتاد درصد اون چیزی هست که من می خوام. الآن من واقعاً گیر کردم البته این دغدغه رو به خودشون هم گفتم. چون من در مسیر شغلیه حساسی هستم و ممکنه مجبور شم برای ارتقای شغلی چند ماهی بدون در آمد کار کنم. به ایشون گفتم که قطع ارتباط کنیم و وقتی من شرایطم بهتر شد مثلاً یه سال دیگه رسمی اقدام می‌کنم. منتهی ایشون اصرار داره تا یه ماه دیگه رسماً با مادران مون بریم سر قرار. برای خود من مهم نیست طرفمو کجا بشناسم تو سایت دانشکاه یا از طریق آشنا معرفی بشیم. چون من مواردی که برام مهمه رو طرح می‌کنم و جواب سوالاتم رو می‌گیرم از اون طرف تا ببینم بهم می‌خوریم یا نه. حالا نظر شما چیه؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19116 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 51 https://eitaa.com/khbartar
چرا مجرد آدم نیست؟! سلام دوستان امیدوارم حال تون عالی باشه یکی از همکلاسی‌های بنده اواسط کارشناسی بچه دار شد و انتظار داشت کل دنیا با شرایط ایشون منطبق بشه، هر بار می‌شنیدیم یا می‌دیدیم کاری کرده که حق ما ضایع شده. مثلاً برای اینکه امتحان عقب بیفته باید راضیش می‌کردیم ولی مثلاً می‌گفت قراره برم تولد نمی تونم دوباره بشینم بخونم تازه من متاهلم تونستم بخونم شما نرسیدین خودتون نخوندین! من باید بگم با من تنظیم کنید تاریخ امتحان رو نه شما که مجردین! چون باید شوهرداری کنم و ... این‌جوری می‌شد که امتحان سر موعد مقرر برگزار می‌شد. یا وقتی احتمال می‌داد پاس نشه به استاد می‌گفت من متاهلم منو پاس کن! برخی اساتید محترم می‌گفتن استثنائاً شما اشکالی نداره دیر بیای کلاس! خب! ایشون شوهرش از صبح تا شب سر کار بود بچه ش هم که مامانش نگه می‌داشت کلاس هر وقت دوست نداشت نمی اومد، جزوه هم از من می‌گرفت... اونقدرم وقت داشت که همیشه تو کتابخونه درس میخوند از بس بی خیال زندگی و بچه اش بود. حداقلش اینه اون طور که می‌خواست زندگی می‌کرد مشکل رفت و آمد هم نداشت سرویس خصوصی گرفته بود. حالا چرا باید شرایط این جور شخصی بهتر از ما نباشه؟! خیلی ببخشید تقصیر بقیه بود که تو دوران دانشجوییش تا پاسی از شب بیدار بود و با همسرش فیلم‌های ناجور) طبق گفته خودشون (می‌دید و مهمونی و تولد می‌رفت که وقت درس خوندن نداشت؟ ما گفته بودیم بچه دار بشه وسط دانشگاه؟! تو سن ۲۴ سالگی همه چیزش مهیا شده بود! مدرک اون هم با معدل بالا، بچه، خونه بالاشهر، ماشین شاسی بلند، همسری که ازش نه انتظار تحصیلات داشت و نه شغل. اون وقت ما اندر خم اینکه شب و تا صبح چطور سر کنیم که دست به گناه نزده باشیم مونده بودیم و موندیم!!! دل مون لک زده بود و زده با یکی حرف بزنیم حتی خواستگارم نداریم چه برسه به این چیزها!!!! مجبور بودیم امتحان مون رو همون روز بدیم با حجمی از درس‌های خونده نشده! هیچ بهونه ای هم قبول نبود. با ده‌ها کاری که تو خونه بابامون که مربوط به ما هم نیستن و طوری و جایی زندگی کنیم که نمی خوایم! صبح یک ثانیه دیر می‌رسیدیم، حتی اگه تو ترافیک کپک زده بودیم کلاس رامون نمی‌دادن..... کی گفته کسی که ازدواج کنه افت تحصیلی پیدا می کنه؟! ایشون همه نیازهاش برآورده می‌شد و هیچ دغدغه‌ای نداشت و اساتید هواش رو داشتن، همیشه نمره هاش بالا بود! نظم کل کلاس رو و گاهاً کل گروه رشته رو به هم زده بود و بر وفق مراد زندگی می‌کرد... این ما بودیم که داشتیم زیر فشارهای مختلف له میشدیم اون قدر به متاهلین بها داده شده که انتظارات شون داره روز به روز بیشتر میشه فکر می کنن چون ازدواج کردن مملکت و مجردها باید نوکر و چاکرشون بشن! چرا مجرد جماعت باید بره بمیره؟! لطفاً کسانی که می خوان بیان بگن متاهلا ظرف و لباس و دعوا و آشتی دارن و عیال وارن و فلان کامنت ندن چون متاهلین هم حقوق شون بیشتره و هم تو این دوره زمونه تنها کار خونه که هست فقط هفته‌ای یه بار جارو اتاق خواب و اتو لباس و یه وعده غذا در شبانه روزه هیچ کار دیگه ای نیست همه رو ماشین‌ها انجام میدن! فقط می مونه مهمونی و پارک و تولد و عشق و حال و فیلم ناجور! من هنوز هنوزه بیرون رفتن هفته‌ای دو سه ساعتم رو باید با خانواده تنظیم کنم نمی تونم غذایی که دوست ندارم رو نخورم! صبح تا شب تو خونه مون دعواست میدون جنگه باید با این شرایط درسمم بخونم... تازه به چشم عیب دار هم نگامون می کنن که خواستگار نداریم! چقدر پز دادن برخی متاهلین و نگاه ترحم آمیز آدم ها رو تحمل کنیم؟ کاش ما هم قرار بود زنده بمونیم! مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/19114 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 58 https://eitaa.com/khbartar