#پیام_سردبیر
ترکِ موتور نشسته ام، آمده ام پول نو بگیرم!
سالِ نویِ خدمتگزاری که می رسد عیدی هم می خواهد خب!
به آسمان بالای سرم نگاه می کنم، لبهی کلاه بافتنی ام را بالاتر می دهم که بهتر ببینم...
بله آسمان شهرم کبودرنگ است، آبی نیست! یک گرفتگیِ بی روحِ همراه با آلاینده های هوا دارد!
دارم به آیهی نود و هشت سورهی یونس فکر می کنم!
تنها قومِ خوشبختی که توانستند از فرصتِ طلاییِ وقتِ اضافهی بازی استفاده کنند و بازی باخته را تبدیل کنند به یک پیروزیِ شیرین!
دلم یک پیروزیِ شیرین می خواهد!
از آن بردها که فتح الفتوح باشد!
و طعم خوشِ نصرت خدا را وجدان کنی!
از آن پیروزی هایی که خواریِ و بیچارگی دشمنان خدا را به چشم ببینی و بابت یک عمر غصه و غربت و غیبت و روضه های مکشوف دلت خنک شود!
قرآن می گوید "فنادی فی الظلمات" یونسِ پیامبر در دل تاریکی ها صدایش زد و آن مهربانِ بنده نوازِ گره گشا، ندای بنده اش را اجابت کرد!
اگر نمی خواست اجابت کند که در قرآنش نمی آورد!
امیدوارم به اسم رمز برنامه امشب:
#یا_مجیب_نداء_یونس_فی_الظلمات
دلم کمی گرفته، مجالس احیای سحر زیاد شده اند خدا راشکر ، اما کم اند هنوز!
اما هنوز خیلی ها نمی دانند امشب خدا چقدر آغوشش بازتر از همیشه است!
هنوز خیلی ها دعوت نمی شوند به هیچ جشن سحر نیمه شعبانی!
هنوز ما خوب دعوت نمی کنیم دیگران را به #مهمانی_سحر!
موتور ترمز گرفت جلوی بانک ملی، راستهی دلارفروشان غلغله است! پیرمردی زیلویی روی زانوانش انداخته و پول نو بساط کرده!
از الان شانزده ساعت بیشتر تا اذان صبح باقی نمانده!
@khedmatgozaran_radio