فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #طبق_برنامه_یکشنبه_ها:
🌹#احکام
🛑آموزش احکام واجبات و مبطلات نماز به کودکان
🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #طبق_برنامه_دوشنبه_ها:
💠#کاردستی
🛑 تابلو با لوله دستمال کاغذی🏞
🍃
جشن تکلیف پخش شده در شبکه استانی البرز
#نمونه_اجرا
جهت هماهنگی اجرا با شماره زیر تماس بگیرید.☺️
09184131524
🌹🌷🌸🌹🌹🍃•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
کانال عمو خدمتی
╭┅─═ঊঈঊঈ═─┅╮
🌟 https://eitaa.com/joinchat/111608422C8af2965a02
🌟
╰┅─═ঊঈঊঈ═─┅╯
ما را به دوستان خود معرفی کنید
☺️🌸
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #طبق_برنامه_پنج_شنبه_ها:
🌷🇮🇷#آشنایی_باشهدای_عزیز
🌹🕊 #شهید_ابراهیم_همت
💐یار امام زمان(عج) باید مثل شهید ابراهیم همت باشه☺️
🌷🕊تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۷
هدایت شده از ندای پاک فطرت
🌷امام حسن عسکری علیه السلام:
▪️مَا أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَكُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.
▪️قبیح ترین و زشت ترین حالت و خصلت برای مؤمن آن حالتی است که دارای آرزوئی باشد که سبب ذلّت و خواری او گردد.
📎 وسائل الشیعة، ج۱۶، ص۲۴
#حدیث
💠کانال ندای پاک فطرت
🆔 @nedayepakefetrat
📣 #طبق_برنامه_جمعه_ها:
💠 #نهج_البلاغه_خوانی
🌺 امام علی علیه السلام فرمودند: انسان نادان قبل از حرف زدن فکر نمیکنه و بدون فکر و دقت حرف میزنه!
📒 برگرفته از حکمت ۴۰ نهج البلاغه
🤝 #شیعیان_امام_علی_علیه_السلام
🌹
44.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 #طبق_برنامه_جمعه_ها:
✅#مهارتهای_زندگی 📽#انیمیشن
📺 این قسمت : آقای مستطاب و خانواده
🛑 رعایت #نکات_اخلاقی در #جمع👆
🌻
میگویند روزی یک نقاش بزرگ در عرض سه دقیقه یک نقاشی کشید
و قیمت هنگفتی بر روی آن گذاشت!
خریدار با این قیمت گذاری مخالفت کرد
و این قیمت را برای سه دقیقه کار ، منصفانه ندانست ...
نقاش بزرگ در پاسخ او گفت :
این کار در واقع در سی سال و سه دقیقه انجام گرفته ، سی سالی که به آموزش
و پیشرفت فردی و تجربه اندوختن
گذشت و تو ندیدی
به اضافهی این سه دقیقه که تو دیدی!
برخی افراد گمان میکنند
که افراد موفق از خوش شانسی ،
استعداد ذاتی ، یا نعمت الهی خاصی برخوردارند ، اما در واقع پشت هر موفقیت پایدار ، مدتها تلاش طاقت فرسا وجود دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلار کیلویی چند!!؟؟
پیرمرد که تازه باز نشسته شده بود، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید.
یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش میرفت تا این که مدرسهها باز شد.
در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها، سه تا از پسرهای دبیرستانی در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف میزدند، هر چیزی که در خیابان افتاده بود را شوت میکردند و سروصداى عجیبی راه انداختند.
این کار هر روز تکرار میشد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود.
این بود که تصمیم گرفت کاری بکند.
روز بعد که مدرسه تعطیل شد،
پیرمرد دنبال بچهها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت:
«بچهها شما خیلی بامزه هستید و من از این که میبینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم. من هم که به سن شما بودم همین کار رو میکردم.
حالا میخوام لطفی در حق من بکنید؛
من روزی ۱۰۰۰ تومن به هر کدوم از شما میدم که بیایید اینجا و همین جوری سر و صدا راه بندازید.
بچهها خوشحال شدند و با کمال میل قبول کردند و چند روزی به این کارشان ادامه دادند، تا آن که چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت:
«ببینید بچهها، متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگیِ من اشتباه شده و من نمیتونم روزی ۱۰۰ تومن بیشتر بهتون بدم، از نظر شما که اشکالی نداره؟»
بچهها گفتند:
«۱۰۰ تومن؟ اگه فکر میکنی ما به خاطر روزی فقط ۱۰۰ تومن حاضریم اینهمه بطری نوشابه و چیزهای دیگه رو شوت کنیم، کورخوندی، ما نیستیم.»
و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد…“
چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهری دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند. اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کردهاند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بودهاست.
بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جاماندن از امتحان را برای او توضیح دهند.
آنها به استاد گفتند: «ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمانی طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.» استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد، آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند. آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت،
سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.
سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود:
«کدام لاستیک پنچر شده بود؟»
1332-14021217-1.mp3
9.31M
🎧گوش دهیم.
🎙نحوه بهرهمندی از اعمال و اذکار ماه مبارک رمضان
#ماه_مبارک_رمضان
#قطعه_صوتی
🔗پیوند دریافت
💠کانال ندای پاک فطرت
🆔 @nedayepakefetrat
.
🌱 "خدایا میبینی حوصلهی مناجات ندارم؟ میبینی علاقهام به عبادت کم است؟
خدایا بازی با گوشی و فضای مجازی را به صحبت کردن با تو ترجیح میدهم؟
یعنی اینها را بیشتر از تو دوست دارم؟
میدانم اینطور حرف زدن زشت است!
امیدوارم اینطور نباشد، ولی حقیقتم را میبینی؛
إِلَهِي هَذَا ذُلِّي ظَاهِرٌ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ هَذَا حَالِي لا يَخْفَى عَلَيْكَ مِنْكَ! "
خدایا، این خواری من در پیشگاه توست که روشن است و این حال من است که بر تو مخفی نیست.
گاهی باید اینطور مناجات کنیم👆
#تشکیلات_توحیدی
#مناجات
┏━━━〰️〰️━━━┓
🌷 مرحوم آیت الله حق شناس:
▫️ بالاترین تنبیه این است که نماز میخوانی و لذت نماز را نمی چشی
▫️اگرصد سال هم بگذرد ولی نفس خودت را کنترل نکنی، نگاهت را کنترل نکنی، درجا خواهی زد
▫️ طاعت بدون کنترل نفس سودی ندارد
▫️ بدان ! وقتی که ان شاءالله آمادگی پیدا کردی، شما را برای #نماز شب صدا می زنند! در می زنند، تکانت می دهند، مورد عنایت پروردگار قرار می گیری ...
ملا مهرعلی خویی، روزی در ڪوچه دید دو ڪودڪ بر سر یڪ گردو با هم دعوا میڪنند.
به خاطر یڪ گردو یڪی زد چشم دیگری را با چوب ڪور کرد.
یڪی را درد چشم گرفت و دیگری را ترس چشم درآوردن، گردو را روی زمین رها ڪردند و از محل دور شدند.
ملا رفت گردو را برداشت و شڪست و دید، گردو از مغز تهی است. گریه ڪرد. پرسیدند تو چرا گریه میڪنی؟
گفت: از نادانی و حس ڪودڪانه، سر گردویی دعوا میڪردند ڪه پوچ بود و مغزی هم نداشت.
دنیا نیز چنین است، مانند گردویی است بدون مغز! که بر سر آن میجنگیم و وقتی خسته شدیم و آسیب به خود رساندیم و یا پیر شدیم، چنین رها ڪرده و برای همیشه میرویم.
@khedmati313
29.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣
🌼#انیمیشن
🎥🌈 کارتون زیبای شهر موشکی
🛑 این قسمت : از بچه ها خبری نیست
🌐@khedmati313